جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ پنج شنبه ۳۰ فروردين


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: بررسی کلام مرحوم آخوند درباره تجری و ایراد مرحوم نائینی به آن
    موضوع درس:
    شماره درس: 4
    تاريخ درس: ۱۳۷۴/۹/۲۱

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.

    بحث در باب تجری بود یعنی جرئت علی المولی است که فقط صفت کامنه در نفس نیست و عمل هم باربر او است که مثال می زدم به این که کسی می رود تهران که دزدی می کند اما نمی شود که واقع و نفس الامر مقدمه مقدمه موصله نیست.

    مثال مشهورش این که ظرفی را خیال می کند شراب است بعد می بیند آب است به این می گوییم تجری و این تجری گاهی صفت کامنه در نفس است گاهی هم لاابالی است که آن جرئت بر نفس بروز و ظهور می کند گاهی به هدف می رسد به او می گوید عاصی.

    بحث ما درباره صفت کامنه در نفس نیست بحث ما آن هم که طغیان علی المولی باشد و به هدف برسد آن هم نیست آن بحث عاصی است. بحث ما آن جا است که جرئت علی المولی کرده ولی به هدف نرسیده است آیا حرام است نه؟ که بحث دوم تجری بود.

    ما مدعی هستیم که این تجری به ادله اربعه حرام است هم عقلاً و هم شرعاً و هم اجماعاً و هم سنهً این جرئت علی المولی است که فعل بر او مترتب شده به ادله اربعه حرام است.

    اما عقل همین طور که مرحوم آخوند در کفایه فرموده اند که اگر کسی تجری کرد بر مولی پس عقلاً استحقاق عقوبت دارد این حرم که می گوییم عقلی است بهتر است بگوییم استحقاق عقوبت وقتی به کتاب و سنت برسیم آن جا بگوییم حرمت بالاخره این استحقاق عقوبت دارد که مرحوم آخوند می‌گوید ببین اگر کسی به قصد این که پسر مولی را بکشد به او چاقو زد بعد دید آن پسر مولی نبود می‌فرماید این استحقاق عقوبت دارد و این که دشمن مولی را کشته باشد اگر مولی کتک بزند که چرا پسر من را می خواستی بکشی عقلاء او را مذمت نمی کنند انصافاً حرف مرحوم آخوند یک حرف عرفی و عقلائی است عقل دقی فلسفی همین را اقتضاء می کند سیره عقلاء همین را اقتضاء می کند عموم مردم هم همین را حکم می کنند.

    در مقابل این حرف مرحوم آقای نائینی به استادشان مرحوم آخوند اشکال دارند می فرمایند اگر بخواهیم بگوییم که تجری حرام است باید ملتزم بشویم به دو این که تجری حرام است باید ملتزم بشویم به دو چیز و ملتزم شدن به این دو چیز مشکل است پس ملتزم شدن به این که تجری حرام است.

    التزام اول این است که باید بگوییو علم استحقاق عقوبت دارد نه واقع برای این که تجری یعنی علم نه واقع ابن لا علمش رفته جلو اما جهل مرکب دارد خیال کرده به هدفش می رسد اما نرسیده روی واقع این آدمکشی نکرده اکر بخواهید شما بگویید تجری عقاب دارد باید بگویید علم عقاب دارد ئ مشکل است که انسان قائل بشود که استحقاق عقوبت روی علم است بعد هم در باب نجری می گویند اصلاً علم نیست و باب تجری باب جهل مرکب است پس اگر هم ملتزم بشوی که استحقاق عقوبت روی علم است ما شبهه موضوعی داریم و آن این که اصلاً باب تجری علم نیست و باب تجری باب جهل مرکب است.

    حرف دومشان هم این که می گویند باید قائل بشویم که قبح فاعلی عقاب دارد می خواهد قبح فعلی با او باشد یا نباشد و ما نحن فیه است که به او می گوییم قبح فاعلی جرئت بر مولی است قبح فعلی آن فعل در خارج است که مثلاً شرابی که می خورد مرحوم نائینی می گوید که اگر بخواهیم بگوییم تجری حرام است باید قائل شویم که قبح فاعلی عقاب دارد می خواهد متولد از قبح فعلی بشود یل نشود. می فرمایند این هم مشکل است آن اندازه که انسان می تواند بگوید این است که قبح فاعلی وقتی مترتب بشود بر او قبح فعلی او عقاب دارد یعنی عاصی وقتی جرئت بر مولی بکند و به هدف هم برسد غیبیت کند تهمت کند اما صرف قبح فاعلی را نمی توانیم بگوییم استحقاق عقوبت دارد پس قبح فاعلی متولد از قبح فعلی عقاب دارد یعنی گنهکار پس بخواهیم بگوییم جرئت علی المولی این گناه دارد این را نمی توانیم بگوییم.

    به مرحوم نائینی عرض می کنیم آن اولی که می فرمایید عقاب روی علم استنه واقع ما نحن فیه علم است نه واقع اما علمی که فعل بر او بار است این را فراموش کرده اید که نجری فقط نیست جهل میرکب فقط نیست بلکه جهل مرکبی است که فعل بر او بار شده و در کلمات مرحوم نائینی این نیامده است یک وقت بحث از صفات کامنه در نفس است که یک بحث اخلاقی است که بعد درباره اش صحبت می کنیم یک حرف هم این است که آدم حسود اگر غیبت کند این چه حکمی دارد؟ معلوم است که حرام است یک حرف هم این است که آدم حسود می خواسته غیبت کند و نشده این چه وضعی دارد بحث ما این جا این است و این فراموش شده چون شما رفتی روی واقع فقط و یک بحث دیگر هم هست و آن این که علمی عمل بر او شده اما واقعیت نداشته آیا حرام است یا نه وقتی چنین باشد که جرئت علی المولی عمل بر او باربر شده و مرحوم نائینی این را نیاورده اندچیزی که به ایشان داریم این که دلیل شما عین مدعای شماست و مدعای ما همین است که جرئت بر مولی که عمل بار بر او بشد مثل این که می خواسته آدم کشی بکند رفته تهران آن طرف نبوده است آیا حرام است یا نه مرحوم نائنیی می گویند نه چرا؟ برای این که اگر بگوییم حرام است باید بگوییم نجری حرام است یعنی دلیل عین مدعا است.

    حرف بعدشان که می فرمایند اصلاً در ما نحن فیه علم نیست بلکه جهل مرکب است به ایشان می گوییم جهل مرکب یعنی علم علم به اعتبار متعلق منقسم می شود به دو قسم گاهی واقع نیست آن جا که واقع باشد به او می گوئیم علم و آن جا که واقع نباشد به او می گوییم جهل مرکب اما از نظر کشف یعنی آن حالت می نماید واقع را فقط واقع تقلبی است فرق بین علم و جهل مرکب این است که فقط به اعتبار متعلق تفاوت می کند یعنی علم متعلق دارد و جهل مرکب متعلق ندارد و می نمایاند یک واقعی که واقعیت ندارد تمام علومی که ما بحث می کنیم همین طور است کلامش مطابق با واقع است؟ هیچ کدام و علی کل حال روی آن داریم که آن علم برای ماحجت است که خیلی از آنها جهل مرکب است از نظر کشف نه از نظر منکشف فرقی بین علم و جهل مرکب نیست هر دو حالت است و هر دو کاشف است الا این که آن واقعیت که ندارد به آن می گوییم فرق بین جهل مرکب و جهل بسیط همین جااست که جهل بسیط اصلاً کاشفیت ندارد پس این که مرحوم نائینی می گویند جهل مرکب علم نیست می گوییم بلکه جهل مرکب علم است ولی مطابق با واقع نیست.

    حرف دوم مرحوم نائینی که می فرمایند قبح فاعلی اگر فعلی نباشد این استحقاق عقوبت ندارد چون نداشت پس تجری حرام نیست که این جا را هم به ایشان می گوییم دلیل شما عین مدعای شماست و مدعا این است که قبح فاعلی که متولد از قبح فعلی نیست آیا حرام است یا نه؟ مرحوم نائینی می گویند حرام نیست چرا؟ چون قبح فاعلی حرام است که بحث ما همین است که قبح فاعلی یعنی جرئت بر مولی این حرام است یا نهء فرقش این است که ما نحن فیه قبح فاعلی است که فعل هم بار بر او شده است و معصیت نیست مرحوم نائینی می گویند قبح فاعلی حرام نیست پس نمی توانیم بگوییم تجری حرام است به عبارت دیگر مرحوم نائینی عبارت را عوض کرده اند به جای این که بگویند تجری حرام است یا نه گفتند باید ملتزم به دو چیز می شویم یکی این که علم استحقاقی عقوبت دارد نه واقع دوم این که باید بگوییم قبح فاعلی حرام است و این را نمی توانیم بگوییم پس تجری حرام نیست این خلاصه حرف مرحوم نائینی است.

    استاد ما حضرت امام (ره) می فرمایند اگر ما بخواهیم استحقاق عقوبت درست بکنیم باید ملتزم به دو چیز شویم و این کار مشکل است پس بگوییم منجری استحقاق عقوبت دارد کار مشکلی است البته فرمایش ایشان ان قلت قلت است اما از نظر عقیده همان حرف مرحوم نائینی است آن چه این جا در رد مرحوم آخوند (رضوان الله تعالی علیه) دارند این است که می فرمایند آن دو چیز که باید ملتزم شویم که مقدمه حرام حرام است و ما مقدمه حرام حرام را نمی دانیم مقدمه باید موصله باشد تا این که حرام باشد یا واجب و این جا مقدمه حرام است و مقدمه حرام حرام نیست و علاوه بر این باید ملتزم شویم که عاصی دو عقلب دارد قبح فاعلی عقاب دارد قبح فعلی هم عقاب دارد قبح فعای هم عقاب دارد پس بنابراین این که ظرف مشروب را خورد اگر شراب باشد باید دو کتک بخورد و اگر شراب نباشد یک کتک دارد و ملتزم شدن به این که عاصی کتک دارد مشکل است چون نمی توانیم بگوییم عاصی دو کتک دارد و نمی توانیم بگوییم مقدمه حرام حرام است پس نمی توانیم بگوییم که تجری استحقاق عقوبت دارد.

    فرمایش ایشان دلیل عین مدعا نیست و هر دو را ملتزم می شویم اما این که مقدمه حرام حرام است یا نه؟ این که همان کسانی که می گویند مقدمه واجب عقلاً واجب است همان ها می گویند مقدمه عقلاً حرام است و ما همین را رد مقدمه واجب می گوییم که عقلاً واجب است مقدمه حرام هم عقلاً حرام است شرعاً حرام باشد یا نباشد یعنی عقلاً آیا متجری استحقاق عقوبت دارد یا نه؟

    بله حرفی که صاحب فصول دارند و حضرت امام از ایشان متابعت کرده اند که چه مقدمه ای واجب است مرحوم صاحب فصول می گویند مقدمه موصله مرحوم حرفههای آن جاشان این جا خوب است که بگوییم مقدمه چون موصله نیست از این جهت حرام نیست ولی ما نحن فیه یک حرف دیگر هست و آن این که بگوییم مقدمه چون موصله نیست از این جهت حرام نیست اما مقدمه حرام به عنوان تجری آیا حرام است یا نه؟ این عنوان ولو این که بگویید مقدمه در موصله که عنوان تجری به خود گرفته آیا حرام است؟ یا نه مرحوم آخوند می گویند حرام است ما هم می گوییم مقدمه غیر موصله حرلم نیست متابعت ار امام اما حرام است ما هم می گوییم مقدمه غیر موصله یک عنوان دیگر بر بر او بار بر شده که تجری است و روی آن عنوان حرام است.

    و اما حرف دوم مرحوم امام را هم می پذیریم و این همان حرف صاحب فصول است که شیخ هم تقل می کنند و با بی اعتنایی از او می گذرند و این که مرحوم صاحب فصول می گویند اگر مطابق باواقع دارد دو عقاب دارد ما هم می پذیریم للراض اثم و للداخل اثمان که مرحوم صاحب فصول هم شدت و ضعف می گوید نه این که به عنوان دو گناه صغیره و گناه کبیره که طغیان علی المولی سه مرتبه دارد یکی آن صفت کامنه در نفس که ظهور و بروز نکرده دیگر این که ظاهر شده اما مطابق با واقع در نیامده و یکی این که مطابق با .اقع در آمده آن هم که مطابق با واقع در آمده دارای مراتب است گاهی طغیان علی المولی غیبت می کند گاهی اسلام را می خواهد براندازد روی هم مرتبه گناه دارد مرتیه ضعیف و شدید دارد این که مرحوم امام می گویند باید قائل به دو عقاب شویم می گوییم قائل به دو عقاب نشوید بلکه قائل به عقاب شدید یعنی آن کسی که ظرف آب را می خورد به عنوان شراب یا آن که ظرف را می خورد به عنوان شراب یا آن که ظرف را می خورد به عنوان شراب و شراب در کار در می آید آن یک عقاب ضعیف دارد ولی آن یکی عقاب شدید دارد شدت و ضعف یعنی تجری معمولاً گناه صغیره است اما اگر ملازم با واقع در آمده گناه کبیره است مثل شراب خوردن که مثال زدیم فرق است بین این که دو عقاب باشد یا عقاب شدید باشد که گفتم دو عقاب هم طوری نیست که روایت للراض اثم و للداخل اثمان که روایت را هم می خوانیم اما اگر کسی استیحاش بکند بگوییم قائل به شدت و ضعف شو یکی صغیر و دیگری کبیر و اگر مطابق با واقع در نیامد فقط تعزیر می شود اگر مطابق با واقع در آمد حد می خورد که همین طور هم هست تعزیرش می کنند که چرا بد مستی کردی و حدش می زنند که چرا مست شدی.

    پس این که ایشان می گویند باید قائل به دو عقاب شویم می گوییم قائل به دو عقاب شویم می گوییم قائل به دو عقاب می شویم اما ذو مراتب مرتبه شدید و ضعیف فلتخص مما ذکرنا این که از نظر عقلی متجری استحقاق عقوبت دارد بحث فردا این که آیا از نظر قرآن متجری استحقاق عقوبت دارد یا نه؟

    و صلی الله علی محمّد و آل محمّد

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365