جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ ارديبهشت


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: ظنون معتبره / شهرت / آيا نقل شهرت حجت است يا نه؟
    موضوع درس:
    شماره درس: 44
    تاريخ درس: ۱۳۷۵/۲/۴

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

    در شهرت دو مسئله داشتيم ،يكى اينكه شهرت فتوائى داشتيم ،شهرت روائى داشتيم ،شهرت عملى و آيا حجت است يا نه. از نظر ما هر سه شهرت حجت بود .

    چنانچه در باب اجماع هم مسئله اول همين بود كه اجماع چى است و آيا حجت است يا نه و اجماع را معنا كرديم و بالاخره گفتماجماع حجت است .

    مسئله دوم :كه بحث امروز است اينكه نقل شهرت آيا حجت است يا نه. كه در باب اجماع هم عنوان اين بود كه اجماع منقول حجت است يا نه ؟

    در باب شهرت، دو قسمت شهرت نقل مى‏شود يكدفعه مثل مرحوم مفتاح الكرامه و بسيارى از جاها مثل مكاسب. در كتابهاى شيخ انصارى مثل
    صاحب جواهر خيلى جاها افرادرا نشان مى‏دهد هم قدماء و هم متأخرين .

    مثلاً مرحوم شيخ انصارى مى‏فرمايند اين مسئله را سلار، ابن سعيد،ابن زهره ،سيد مرتضى، شيخ مفيد، شيخ طوسى، محققين، شهيدين اينجور
    فرمودهاند .يكدفعه شهرت را اينجورى نقل مى‏كنند. همان طور مفتاح الكرامه هم رسم او همين است كه اقوال نشان مى‏دهد. اگر اين باشد معلوم نيست كه نقل شهرت حجت است. و از اين جهت مهم‏تر مى‏شود از اجماع منقول كه مادر باب اجماعمنقول خدشه مى‏گرديم و مى‏گفتيم غالب اين اجماع‏ها حدث است نه حس. بعبارت ديگر فتواى خودش درج درنقل شده مثلاً در اجماع دخولى بوده چندنفر از علماء را ديده و يك ناشناس در آنها بوده، لذا گفته اجماع در مسئله هست .

    ما كه قائل به اجماع دخولى نيستيم براى ما حجت نيست. لذا مى‏گفتيم اجماع منقول چون حدث در او دخالت داشته معمولاً فتواى در آن
    اجماع‏ها دخالت داشته. از اين جهت اجماع منقول حجت نيست مى‏گفتيم غير از اينكه نقل فتواى بكند يا بدانيم فتوايش، فتواى خود ما است وبدانيم تتبع حسابى كرده و با لاخره اگر آن اقوال بدست ما مى‏رسيد ما هم كشف مى‏كرديم قول امام را .آنوقت مى‏گفتيم اجماع منقول حجت است البته با يك فتامل .

    اما در باب شهرت ،ديگر اين حرف نمى‏آيد چون ديگر حدثى در كار نيست يك يك كتابهاى قدماء را ديده‏اند. مثلاً صاحب جواهر يك يك كتابهاى قدماء را هم ديده‏اند و كار را بر ما آسان كرده‏اند و فرموده‏اند اقوال اين است. نظير يك خبر واحد كه حجت است در موضوعات. اين هم يك خبر واحد در نقل اقوال الا اينكه اينجا را هم بايد توجه داشته باشيم. اين كسانى كه نقل شهرت مى‏كنند معمولاً خودشان اين تتبع را نكرده‏اند. از اين جهت هم مى‏بينيم
    كه شيخ انصارى آن تقوايش نمى‏گذاشت كه بگويد من آن قول را ديدم ،آن قول را ديدم ،آن قول را. كه يك اصطلاح در مكاسب و سائر كتابهاى شيخ هست. هر كجا بگويد عن ابن براج يعنى حكى و نديده‏ام و هر كجا بگويد من ابن براج ،يعنى ديده‏ام. در جواهر اين نيست لذا بعضى از اوقات صلحب جواهر تصريح مى‏كنند بنابر آن چه نقل شده خوبى كتاب مفتاح الكرامه هم همين است و اينكه مرحوم آقاى بروجردى مفتاح الكرامه اينقدر بالا بردند و از او نقل مى‏كردند. براى همين است كه مفتاح الكرامه اقوال را ديده است و در مفتاح الكرامه آورده و كار را بر ما آسان كرده است .

    و همچنين صاحب جواهر كه خيلى خدمت كرده است بقول حضرتامام(ره)كرامت كرده است.

    يك كسى در دوره 25 سال بتواند يك دوره فقه اينجورى بنويسد انصافا كرامت است و خرق عادة بوده، لطف أميرالمؤمنين (ع) بوده است .

    حالا با آن كتابها كه يك كامپيوتر بوده در آن زمان، اقوال را بدست آورديم .اگر من اين براج ،من ابن زهره، من السيد، من الهفيه ،من الشيخ الطوسى
    اينجور باشد معلوم است كه اين نقل شهرت حجت است. صاحب جواهر علاوه بر اينكه عالم بوده است و اجل شأن از اين است كه بخواهيم او را توثيق كنيم يا مرحوم شيخ طوس (رض)اگر پيدا كنيم در كتابهايشان كه نقل اقوال كرده‏اند اين شهرت بهتر از اجماع است .

    اگر آن كلمه حُكى نباشد كه گاهى بجاى حُكى مى‏گويند (عن السيد)(عن البراج) (عن المفيد) اين باز همان حُكى است. اين نقل بر نقل مى‏شود آيا اين حجت است يا نه .آن اولى حجت است. نقل شهرت على سبيل تفصيل اين حجت است .اما اگر بجاى من السيد گفت عن السيد آيا اين حجت است يا نه كه نقل بر نقل است اگر يك ثقه‏اى به شما بگويد عمرو بمن گفت زيد ايستاده است آيا حجت است يا نه .حجت است براى اينكه روايتهاى ما همه‏اش همين طور است. كم پيدا بشود و واسطه نخورد. وسائط زياد مى‏خورد و آن اشكال مرحوم آخوند در كفاية هم وارد مى‏آيد كه انشاء اللّه در خبر واحد نقل مى‏كنيم ورد مى‏كنيم و على كل حال روايات ما همه با واسطه است. اقلاً پنج واسطه مى‏خورد تا برسد به امام (ع)و اين پنج واسطه را شما همه مى‏گوئيد حجت است مثلاً كافى عن عدة من اصحابنا عن ابن ابى عمير عن زراره عن ابى عبدللّه (ع).

    كلينى از عده‏اى از اصحابنا كه از اجلاى اساتيدش بوده‏اند و آن اساتيد از ابن ابى عمير، وابن ابى عمير از زراره و زراره از امام باقر(ع) نقل مى‏كند. اين را همه مى‏گويند حجت است. اينكه شما مى‏گوئيد خبر واحد حجت است خبر بلا واسطه نداريد. خبر بلا واسطه آن كسى است كه از زراره مى‏شنيده، ما تا بيائيم به زراره برسيم اقلاً هفت هشت طبقه خيلى كم باشد پنج طبقه مى‏خورد تا برسد به زراره ،آن حجت است .

    پس اگر شيخ انصارى اينجور بفرمايند كه حُكى عن ابن براج آيا اين حجت است يا نه؟ اگر اين حُكى را شما در او اشكال بكنيد مثل اينكه روى عن زراره
    اين اشكال هست. مرحوم صدوق گاهى مى‏فرمايند قال الصادق(ع) انّه قال كذا. گاهى هم مرحوم صدوق مى‏فرمايند رُوى عن الصادق انّه كذا.

    محققين مى‏گويند اگر بنحو جزم بگويد حجت است بگويد قال الصادق(ع) براى اينكه رواة پيش او موثق بوده از اين جهت گفته قال الصادق (ع). اما اگر
    بگويد رُوى معلوم نيست اين روايت پيش او معلوم باشد لذا جزم نداشته به راوى‏ها از اين جهت فرموده رُوى. راجع به مرحوم كلينى كه قال كم دارد معمولاً مى‏گويد رُوى همچنين شيخ طوسى در تهذيب و استبصار زياد مرسل دارند اما بعنوان رُوى. به معنا قال دارند اما كم است. مرحوم صدوق خيلى دارند كه گاهى مى‏گويند قال و گاهى مى‏گويند رُوى مشهور در ميان اهل رجال مى‏گويند هر كجا بگويد قال حجت است .هر كجا بگويد روى حجت نيست اينجا هم همين است. اگر شيخ انصارى بگويند حُكى عن السيد حُكى عن المفيد،حُكى عن الشيخ الطوسى،عن السرائر ،عن الشيخين، عن الفاضلين ،عن الشهيدين ،آيا حجت است يا نه؟ بر مى‏گردد به اينكه آيا اين كه مرحوم صاحب جواهر مى‏گويد حُكى بجاى قال است يابجاى رُوى معمولاً بجاى نقل شهرتها بايد بگوئيم بجاى قال است. البته فرق مى‏كند بعضى از اوقات مى‏خواهند تأييدى براى مطلب بياورند ممكن است تسامح بكنند.

    و اما اگر قضيه تسامح نباشد و قضيه نقل شهرت باشد حُكى مرحوم شيخ انصارى با نقل شيخ انصارى ظاهرا تفاوتى ندارد.

    يا مثلاً صاحب جواهر اينكه مى‏فرمايند حُكى عن المفيد،حُكى عن ابن براج ،عن السيد ،عن الشيخين. بگوئيم دو سه طلبه در درس به صاحب جواهر
    گفته‏اند كه آقا اينجور در كتاب قدماء است .

    ايشان هم آمدند تو كتابشان نوشته‏اند شهرت دارد و شهرت را كه خواستند نقل كنند تمسك كردند به آن اقوال ضعيفه، آيا مى‏شود اين نسبت را داد به ايشان مثل صاحب جواهر .معلوم ،صاحب جواهر كه مى‏خواهد جواهر بنويسد تا اطمينان به اين قول نداشته باشد، نظير جز ثقه. نقل اينجور قول را از سيد مرتضى نقل نمى‏كند .

    پس نمى‏شود شبهه كنيم از اين كه مرحوم صاحب جواهر مى‏گويد عن السيد. بگوئيم ممكن يك طلبه معمولى كه تو درس ان قلت قلت داشته و قولش براى صاحب جواهر حجت نبوده، بيايد بگويد سيد گفته، مرحوم شيخ انصارى هم در مكاسب گفته‏اند سيد گفته . على كل حال اين شهرتهائى كه بطور تفصيل در مثل جواهر، در مثل مفتاح الكرامه، در مثل مكاسب شيخ انصارى و كتابهاى ديگرشان. در مثل تذكره
    علامه و در مثل جامع المقاصد ديده مى‏شود، اينها همه حجت است چنانچه آنچه در خلاف از عامه نقل مى‏شود شما حجت مى‏دانيد. مى‏گوئيد مسلم مرحوم شيخ اينها را ديده ولو من نديده‏ام. حالا ديدش يا با واسطه بوده است يا بلاواسطه و مرحوم شيخ طوسى در خلاف بلا واسطه قول را از احمد حنبل نقل مى‏كند در حالى كه بين احمد حنبل و شيخ طوسى تقريبا صد سال فاصله است .

    همچنين مرحوم علامه در تذكره و همچنين مرحوم صاحب جواهر در جواهر .

    بنابر اين تا اينجا انسان اطمينان دارد و مى‏تواند بگويد كه اگر شهرتها بنحو تفصيل ذكر شده باشد حالا من السيد يا عن السيد باشد فرق نمى‏كند. اين شهرت حجت است اگر شهرت فتوائى است كشف مى‏كنيم نص معتبر را. اگر شهرت روائى است تأييد مى‏كند روايت را. اگر شهرت عملى است آن روايت ضعيف را صحيح السند مى‏كند. اين در صورتى كه شهرتها بطور تفصيل باشد. اما اگر شهرتها بطور اجمال باشد بجاى اينكه بگويد اجماع داريم بگويد شهرت دارد كه مرحوم شيخ انصارى و صاحب جواهر در كتابهايشان زياد دارند و يدل عليه الشهرة العظيمة و يدل عليه الشهرة من القدماء يا اينكه مى‏گويند اين مسئله را متعرض نشده‏اند قدماء ،اما در ميان متأخرين مشهور است .

    آيا اين حجت است يا حجت نيست مثل اجماع كه مى‏گويد و يدل عليه الاجماع عليه قيل الاجماع و يدل عليه اجماع و يدل عليه مضاقا من الاجماع
    القدماء اجماع المتأخرين .

    گفتيم اينها حجت نيست. حالا اگر بجاى او شهرت بگذاريم على الظاهر اين هم حجت نيست. چرا؟ براى اينكه همان حرف را كه در اجماع گفتيم كه
    حدث داخل در فتواى مى‏شود. اينجا هم همين است حدث داخل در شهرت مى‏شود يعنى چه ؟

    اولاً شهرت به چند نفر محقق مى‏شود اين اختلافى است. بعضى گفته‏اند همانطور كه اجماع دخول به دو نفر محقق مى‏شود، شهرت هم به سه نفر محقق مى‏شود. در روايت همين را مى‏گويند. خبر مستفيض را اسم او مى‏گذارند خبر مشهور و وقتى از آنها بپرسند خبر مشهور يعنى چه، مى‏گويند سه تا روايت يك محتواى داشته باشد، سه روايت به بالا اگر شما سه تا قول ببينيد اين قول را قول مشهور مى‏دانيد ،خير.

    بعضى هم گفته مشهور ما فوق عشره بايد ده تا قول باشد و روات بشود ما فوق استفاضه و بشود مشهور .

    بعضى‏ها هم گفته‏اند كه شهرت جائى استفاده مى‏كنيم در روايت. شهرت جائى را مى‏گوئيم كه عرفا آن طرف مقابل را شاذ بداند و شاذ را نادر بداند و نادر را معدوم بداند كه ما اين را انتخاب كرديم و گفتيم اينكه شهرت روائى، شهرت فتوائى، شهرت عملى حجت است آنجا را مى‏گوئيم كه بگويد دع الشاذ النادر فان المجمع عليه لا ريب فيه، اين شهرت است اما اگر مثلاً در ميان قدماء چهار نفر گفته باشند، چهار نفرشان متعرض نشده باشند، چهار نفرشان اشكال كرده باشند، چهار نفر هم قول مخالف داشته باشند، اين را كه نمى‏شود گفت مشهور .

    كى مى‏شود گفت مشهور؟ از نظر امام صادق(ع). مثلاً وقتى مى‏بينيم همه قدماء گفته‏اند خبر ابن ابى عقيل، خبر ابن ابى جنيد. اينجا است كه مى‏گوئيم امام صادق (ع) فرموده‏اند خذ بما اشتهر بين اصحابك دع الشاذ النار فان المجمع عليه لا ريب فيه. در اينجا اجماع اطلاق كرده‏اند چرا. چون عرفا قول شاذ نادر است و نادر پيش مردم كالمعدوم است .

    حالا من نمى‏دانم اينكه شيخ انصارى مى‏گويند شهرت داريم آيا اين را مى‏گويند يا نه. وقتى نمى‏دانم،براى من مى‏شود لا حجة.

    اگر اقوال را نقل بكنند اين خوب است چون خودم از اقوال مى‏بينم كه وضعش چى است، روى آن نظرى كه دارم آن شهرت را حجت مى‏دانم يا نه .

    و اما اگر در بسته شيخ انصارى بفرمايد يا صاحب جواهر بفرمايد ما بخواهيم بگوئيم حجت است ،نمى‏توانيم بگوئيم حجت است چون نمى‏دانم
    مرادشان از حجت سه به بالا است، يا ده به بالا است يا برسد به آنجا كه دع الشاذ النادر باشد چون نمى‏دانيم پس معلوم نيست اخذ القول ما را. پس معلوم نيست حجيت قول ما را. لذا همان حرفهائى كه در عدم حجيت اجماع منقول گفتيم. طابق الفعل بالفعل در شهرت هم مى‏آيد و در اجماع منقول گفتيم كه اجماع‏هاى كتب فقهاء حجت نيست خودمان بايد تحليل اجماع بكنيم تا بتوانيم بگوئيم حجت در اينجا هم مى‏گوئيم شهرت‏هاى اجمالى در كتب قوم حجت نيست خودمان بايد بدست بياوريم شهرت را بله اگر مثل مفتاح الكرامه يك كامپيوتر باشد براى ما ،خيلى عالى است. اقوال را مى‏بينيم و خودمان از اين اقوال پى مى‏بريم كه آيا اين كشف از نص معتبر مى‏كند يا نه. كشف از قول امام (ع) مى‏كند يا نه. مسئله شهرت هم تمام شد. مسئله بعدمان راجع به خبر واحد است .

    وصلى اللّه‏ على محمد و آل محمد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365