جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ پنج شنبه ۹ فروردين


 
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»
  • پيام تسليت در پى حادثه تروريستى در شهر كرمان
  • اطّلاعیّه

  • -->

    عنوان درس: قاعده لاضرر / بررسى مفردات لاضرر
    موضوع درس:
    شماره درس: 312
    تاريخ درس: ۱۳۷۷/۳/۵

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

    در قاعده لا ضرر يك بحث داشتيم راجع به سند قاعده، روايت سمره را ديروز خوانديم كه به چند طريق اين روايت نقل شده بود و بالاخره بحث ديروزمان اين شد كه روايت زراره صحيح السند است و ظاهر الدلاله و تمسك مى‏كنيم به روايت زراره و كلمه لا ضرر و لا ضرار را ما از روايت زراره اخذ مى‏كنيم و بايد توجه داشته باشيم كه ما به حد تواتر براى لا ضرر و لا ضرار روايت داريم ولو اينكه كلمه لا ضرر و لا ضرار نيست، اما محتواى اين كلمه هست و آن اين است كه در عبادات، درمعاملات ـ معاملات به معنى الاعم و به معنى الاخص ـ از اول فقه تا آخر فقه هركجا ضرر آمد، حكم اولى رفع مى‏شود. اين قاعده مسلم در فقه است و احدى نگفته است نه. در باب نجاسات، در پوشيدن لباس نجس، هم فقهاء گفته‏اند و هم روايت داريم، در باب وضوء، در باب تيمم، در باب غسل، كه اگر بخواهد وضو بگيرد، غسل بكند، خريدن آب براى او ضرر دارد، استعمال آب براى او ضرر دارد، مكان و زمان براى او ضرر دارد، بالاخره وقتى ضرر آمد، مى‏گوييد تييم كند. در باب نماز، اگر نمى‏تواند ايستاده نماز بخواند، اما مى‏تواند ضرر را محتمل شود و ايستاده نماز بخواند، گفته‏اند نايستد و بنشيند. يا اينكه مى‏تواند به خودش مشت بدهد و نشسته نماز بخواند، گفته‏اند نكند و خوابيده نماز بخواند. در باب روزه اينكه روزه براى او ضرر دارد، روايت داريم كه روزه را باطل كند. در باب حج، رفتن به حج براى او ضرر دارد، گفته‏اند براى او واجب نيست. در باب معاملات باينكه چيزى را فروخته است و ضرر كرده، مى‏گويند معامله باطل است، يا غشى در معامله كه ضررى است، گفته‏اند حرام است. تا برويد در باب قصاص و ديات و حدود و در همان‏جا هم شايد بيش از ده مورد صاحب جواهر تمسك مى‏كند به قاعده لا ضرر، و علاوه بر اينكه بر طبق قاعده لا ضرر عمل مى‏كند، بر طبق همان مسئله خاص روايت داريم. اگر كسى روايات لا ضرر را از اول فقه تا آخر فقه جمع بكند ظاهرا يك كتاب دويست سيصد صفحه‏اى مى‏شود. بنابراين اينكه مى‏بينيم در كفايه، يا بزرگان در اصول، مرتب روى قاعده لا ضرر مى‏چرخند، ظاهرا وجهى ندارد. قاعده لا ضرر يك روايت او قضيه سمره است و الا ما دويست، سيصد روايت داريم و دويست سيصد فتواى مسلم متسالم عند الاصحاب داريم باينكه اگر ضررى مترتب شد روى حكم اولى، حكم اولى برداشته مى‏شود و حكم ثانوى مى‏آيد جلو. اين يك مطلب است.

    مطلب ديگرى هم را در نظر داشته باشيد، كه همه اين روايات ارشادى است، يعنى عقل ما حكم مى‏كند به قاعده لا ضرر نظير قاعده ميسور است، نظير قاعده حرج است، نظير قاعده يد، قاعده سوق و ساير قواعد است. اين قواعد همه‏اش عقلى است، يعنى عقل مستقل ما مى‏گويد ضرر نبايد باشد. از همين جهت روايتهايى پيدا مى‏شود كه عقل ما نمى‏تواند اين روايتها را حل كند. مثلاً در زمان بنى اسرائيل وقتى لباس نجس مى‏شد، قيچى مى‏كردند. اين روايت صحيح السند و ظاهر الدلاله هم است، اما نمى‏تواند انسان اين را بپذيرد، عقل ما نمى‏تواند اين را بپذيرد؛ عقل ما نمى‏تواند بپذيرد يك دين الهى چنين باشد، كه من خيال مى‏كنم اين روايت مرادش اين است كه دين خرافى است. مراد من اين است كه قاعده لا ضرر چه در انفس، چه دراموال، و چه در اعراض يك قاعده عقلى است؛ عقل ما مى‏گويد آنجا كه آبرويت در مخاطره است، تكليفى نيست. عقل ما مى‏گويد آنجا كه مالت در مخاطره است، تكليفى نيست. آنجا جانت در مخاطره است تكليفى نيست؛ لا ضرر و لا ضرار. لذا اين لا ضرر و لا ضرار خودش يك امر عقلى است و هيچ تعبدى در او نخوابيده است، ارشاد به حكم عقل است. وقتى ارشاد به حكم عقل شد، ديگر خصوصيات او هم حجت نيست، براى اينكه روايات ارشاديه اطلاق ندارد، خصوصيات او هم حجت نيست. به قول بزرگان تابع ما يرشد اليه است، يعنى تابع عقل است. روايت ارشادى، روايتى كه تاييد مى‏كند عقل را، تاييد مى‏كند عقلاء را، اين ديگر اطلاق ندارد، ديگر خصوصيات ندارد. آنجا كه عقل ما حكم مى‏كند، مى‏گوييم، آنجا كه عقل ما حكم نكند، نمى‏گوييم. روى عرض برمى‏گردد به اينكه اگر يادتان باشد در قانون تعادل و تراجيح هم همين را مى‏گفتم كه قانون تعادل و
    تراجيح را مى‏گفتم تعبد نيست، بلكه يك امر عقلى است، همان را كه عقل ما مى‏گويد، آنجا كه مى‏توانى احتياط كنى، احتياط و اگر نمى‏توانى، تخيير، روايات تعادل و تراجيح هم به ما مى‏گويد آنجا كه مى‏توانى احيتاط كنى، احتياط و آنجا كه نمى‏توانى مخيرى. قاعده لا ضرر هم همين جور است، كه اولاً ما نبايد خيلى دنبال قضيه سمره باشيم، كه ما بيش سيصد روايت از اول طهارت تا آخر ديات داريم و علاوه بر اين همان روايتها هم ارشاى بيشتر نيست. اين فصل اول بحث ما است.

    فصل دوم بحث ما، بحث تركيبى است و بحث مفردات لا ضرر و لا ضرار است. بحث مفردى او اين است كه ضرر و ضرار يعنى چه؟

    ضرر همانطور كه همه لغويين گفته‏اند، مقابل نفع است، شما گاهى نفعى به كسى مى‏رسانيد و گاهى ضرر به او مى‏رسانيد، مثل اينكه پنج تومان ازاو مى‏گيريد. خود ضرر معلوم است، اما ضرار يعنى چه؟

    مرحوم آخوند در كفايه مى‏فرمايند ضرر وضرار يك معنا دارد. لذا مى‏فرمايد جى‏ء به تاكيدا؛ اينكه پيامبر اكرم فرموده است لا ضرر و لا ضرار، براى تاكيد است.[1]

    مرحوم آخوند اين را از مصباح المنير گرفته اند كه تصريح مى‏كند ضرار به معناى ضرر است و فرقى بين ضرر و ضرار نيست. اين يك معنا.

    استاد بزرگوار ما مرحوم حضرت امام و مرحوم آقاى شعرانى ـ كه ملا به تمامه بوده ـ مى‏فرمايند فرق بين ضرر و ضرار اين است كه ضرر يعنى از يك كسى پول گرفتن، ضرار يك كسى را درمضيقه قرار دادن، لجاجت كردن، تسليم نشدن درمقابل حق و مرحوم استاد بزرگوار مى‏فرمودند سمره همين جور بود؛ كه در مقابل حق لجاجت مى‏كرد و تسليم نمى‏شد و آن انصارى را در مضيقه قرار داده بود. و حضرت امام تمسك مى‏كردند به همان جمله‏اى كه ديروز خوانديم كه پيغمبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مى‏فرمودند: «يا سمرة انك رجل مضار و لا ضرر و لا ضرار». اين حرف را المنجد دركلمه ضرر دارد نه در اضرار و خود كلمه ضرر را وقتى معنا مى‏كند، به عدم نفع معنا مى‏كند، اما بعد كه معنا مى‏كند، شايد دو سه جا مى‏گويد الضرر اى هو التضييق؛ كسى را در مضيقه قرار دادن، به اين مى‏گوييم ضرر. و آن وقت حضرت امام مى‏فرمودند ضرر اين معنا را ندارد و ضرار اين معنا را دارد، براى اينكه هرچه الفاظ بيشتر باشد، معنا بايد بيشتر باشد و چون اين اضرار يك مقدار بيشتر است، بنابراين ضرر او هم يك مقدار بيشتر است.[2] لذا اينجور مى‏شود: آن وقت كه تضييقى نباشد، مثلاً اينكه گوسفندهاى كسى را خفه كند، اين ضرر است، اما آن وقت كه صاحب باغ را بگيرد و گوسفندهاى او را ببرد، اين را مى‏گويند ضرار، چون هر چه لفظ بيشتر، ضرر بيشتر. كه ملا مغنى هر دو را دارد، مى‏فرمايد: لا معنى لحروف الزائد الا التاكيد و تاكيد ازنظر معنى مى‏شود و همچنين الفاظ هر چه بيشتر باشد، معنا شديدتر است. اين هم حرف حضرت امام و مرحوم شعرائى.

    اين حرف حضرت امام با ما نحن فيه كه لا ضرر و لا ضرار را بگوييم حضرت فرمودند: انك رجلٌ مضار و لا ضرر و لا ضرار»، آن وقت «و لا ضرر» او زيادى باشد. اينجور مى‏شود كه ما نحن فيه ضرار است، نه ضرر و چون ضرار است نه ضرر، پس ضررش را همين جور آورده‏اند و فرمودند لا ضرر و لا ضرار فى الاسلام، در صورتى كه بايد بگويند لا ضرار فى الاسلام. ولى على كل حال ما بخواهيم گردن لغت بگذاريم كه ضرر يعنى عدم نفع، ضرار يعنى تضييق دليلى براى او نداريم. لذا براى قول مرحوم شعرانى كه گفته‏اند: ضرار يعنى آن كارهائى كه اراذل و اوباش مى‏كنند، تضييق و عدم تسليم و بالاخره كسى را در مضيقه گذاشتن، ظاهرا نمى‏توانيم در لغت پيدا كنيم. بخواهيم بگوييم تأكيد است، كه حرف مرحوم آخوند است، خلاف ظاهر است. بخواهيم بگوييم به معناى تضييق است، دليلى براى او نداريم و صرف اينكه حضرت فرمودند: «انك رجل مضار» نمى‏توانيم بگوييم ضرار، يعنى در مضيقه قرار دادن چون سمره در تضييق قرار داد، پس معناى لغوى او هم همين باشد. اين دو تا معنا را ظاهرا نمى‏شود پذيرفت.

    مرحوم شيخ الشريعه اصفهانى كه يكى از مراجع بزرگ محقق در نجف بودند گفته‏اند لا ضرر و لا ضرار نهى است و يك معنا هم بيشتر ندارد، همان كه مرحوم آخوند مى‏گويند كه معنايش اين است كه نبايد ضرر بزنى و اگرگفت لا ضرار، تاكيد كرده است كه نبايد ضرر بزنى. گفته‏اند اين لاء ناهيه است و هفت هشت ده تا مثال هم ايشان آورده‏اند، كه فردا در باب تركيبى او صحبت مى‏كنم. و آن كه الان بحث ما است اينكه ايشان باز ضرر را با ضرار يك معنا حساب كرده است و گفته است ضرر و ضرار يك معنا دارد. لذا اين حرف ايشان كه لاء را لاى نهى بگيرد و ضرر و ضرار را يك معنا بگيرد، ظاهرا هيچ وجهى براى كلام پيدا نمى‏شود.

    اماآنكه معنا پيدا مى‏كند اين است كه كامل ابن اثير، همچنين لسان العُرب يا لسان العَرب،[3] همچنين سيوطى و همچنين مجمع البيان خودمان گفته اند، كه شما مى‏دانيد صاحب مجمع البيان در حالى كه يك مفسر است يك اديب است. حالا ابن اثير دركامل و صاحب سيوطى كه آن هم مفسر است و مرحوم صاحب مجمع مى‏گويند: همان كه در ادبيت گفتيم، در صرف گفتيم. در صرف گفتيم باب مفاعله براى مجازات است. لا ضرر يعنى ضرر نمى‏توانى بزنى. لا ضرار يعنى اگر كسى به تو ضرر زد تو مستقلاً نمى‏توانى ضرر به او بزنى. اگر باغ شما را خراب كردند، شما نمى‏توانى باغ او راخراب كنى، بايد بروى پيش حاكم اسلامى و حاكم پول ضرر او را بگيرد بدهد به تو. اگر كسى يك سيلى بزند به تو، نمى‏توانى يك سيلى به او بزنى، بايد حاكم اسلامى بگويد يك سيلى بزن. لذا لا ضرر، يعنى كسى نمى‏تواند به كسى ضرر بزند و لا ضرار يعنى در اسلام مجازات ضررى هم نيست.

    ظاهرا اين معناى خوبى است و با باب مفاعله جور مى‏آيد، يعنى بين اثنين است كه باب مجازات باشد. اين حرف را اگر بزنيم، كامل ابن اثير است، دليل داريم. لسان العُرب، كامل ابن اثير، اينها كتابهاى مهمى است در اسلام، يعنى همه قبول دارند كه كامل ابن اثير يك كتاب لغت است بهتر از لسان العُرب است، سيوطى را سنى و شيعه هر دو قبول دارند، همچنين مجمع البيان را.

    من خيال مى‏كنم اين لا ضرر و لا ضرار را همين جور كه كامل ابن اثير معنا مى‏كند، معنا كنيم، خيلى معناى خوبى مى‏شود. در اصول كسى را نديدم كه اين را بگويد و لا ضرر و لا ضرار هر دو معنا مورد فقه ما و مورد عقل ما است در همه ابواب. بحث بعد راجع به تركيب اين عبارت است.

    وصلى اللّه‏ على محمد و آل محمد.



    [1]- «فان الظاهر انّ الضرر هو ما يقابل النفع من النقص فى النفس او الطرف او العرض او المال تقابل العدم و الملكة كما ان الاظهر ان يكون الضرار بمعنى الضرر، جى‏ء با ت‏ءكيدا...». محمد كاظم خراسانى، كفاية الاصول مؤسسه نشر اسلامى، قم، چاپ چهارم، 1418 هـ. ق ص 432.

    [2]- «ان الضرر و الضر و ما يشتق منها انّما يستعمل فى الضرر المالى و النفسى بخلاف الاضرار، فان الشايع من استعماله، هو استعماله فى التضييق و الحرج و ايراد المكروه و ايقاع الكلفة». شيخ جعفر سبحانى، تهذيب الاصول تقريرات درس مرحوم حضرت امام 3 جلد (دارالفكر، قم، 1410 هـ. ق) ج 3، ص 94.

    [3]- «و قوله: لا ضرار اى لايضار كل واحد منهما صاحبه، فالضرار منهما معا و الضرر فعل واحد و معنى قوله: و لا ضرار اى لا يدخل الضرر على الذى ضره ولكن يعفوا عنه». ابن منظور، لسان العرب، 15 جلد دار احياء التراث العربى، بيروت، چاپ اول، 1405 هـ. ق ج 4، ص 482.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365