جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۱۰ فروردين


 
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»
  • پيام تسليت در پى حادثه تروريستى در شهر كرمان
  • اطّلاعیّه

  • -->

    عنوان درس: سخنان معظّم‌له به مناسبت فرارسیدن ماه رجب
    موضوع درس:
    شماره درس: 471
    تاريخ درس: ۱۳۹۰/۳/۱۸

    متن درس:

    أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‏.

     

    راجع به ماه رجب که می­دانید روی آن خیلی سفارش شده است. راجع به دعا و راز و نیاز با خدا و اعتکاف و بالاخره رابطه با خدا. به عبارت دیگر انسان بتواند رابطۀ عاطفی با خدا پیدا کند و این رابطۀ عاطفی با خدا باید باشد. همۀ ترقّیها، همۀ رسیدن به مقامهای عالی در اثر همین رابطۀ عاطفی با خدا بوده است. البته ما طلبه­ها باید علم داشته باشیم و باید روی علممان کار کنیم و باید علم فقه و اصول و اعتقادات و اخلاق را ریشه­دار کنیم و بالاخره ما طلبه­ها باید جواهر جدید پیدا بکنیم و باید اعتقاداتمان را که الحمدلله داریم، مثل احقاق الحق را الغدیر بعدش بیاید. روی الغدیر هم ما باز الغدیر جدید داشته باشیم. راجع به اخلاق مرحوم نراقی، جامع السعاداتش و بعد هم معراج السعاداتش و اخلاقهای جدید که روی آن اخلاقها را بگیرد، باید داشته باشیم. به عبارت دیگر از نظر احکام و اخلاق و اعتقادات. دین یعنی همین. دین برای عموم مردم احکام است، تسلّط بر رساله، اخلاق است، بتوانند تهذیب نفس بکنند، اعتقادات است، یقین داشته باشند به آن چهل اصلی که شیعه در اعتقادات دارند. این برای عموم مردم است و باید هم باشد. به این می­گویند متدیّن. اما برای ما طلبه­ها علاوه بر این باید از نظر اعتقادات، نه نسل بعد نسل، بلکه هرسال اعتقادات جدید داشته باشیم. اعتقاداتی که بشود عرضه بداریم به دانشگاهها و عرضه بداریم به دنیا. شما را به خدا قسم روی این فکر کردید یا نه، که الان دنیا بیش از پانصد برنامۀ شبانه روزی علیه تشیّع دارد. با سنّیها خیلی کار ندارد. ولو اینکه علیه اسلام است ولی روی تشیّع. بیش از پانصد رسانه، شبانه روز علیه تشیّع کار می­کند. خیلی هم می­برد. اما حالا بردن­هایش الحمدلله اینطور نیست که به راستی ریشه را بکند اما بالاخره جوانهای ما را خیلی می­برد. ما در مقابل این پانصد رسانه، حوزه علمیه اصفهان هرسال باید کتاب جدید داشته باشد. کتاب پرمحتوا، کتاب جوان پسند، کتاب لُجنه ای و مباحثه­­ای و مطالعه­ای. این راجع به اعتقاداتمان. راجع به احکاممان هم همینطور. نه اینکه فقط مراجع رساله بنویسند و به مردم بدهند. آن رساله­ها هم همینطور است. رساله­ها هم باید سال به سال جوان پسند و مردم پسند و دنیاپسند و مسائل به درد نخور و به دردنخور به معنای رسالۀ جوان نپسند و دنیای علم نپسند، و بالاخره رسالۀ جدید باشد. حال کار به آن نداریم و مراجع هرچه بکنند بجاست. ولی ما طلبه­ها در احکام، هر چند سال یک مرتبه دورۀ فقه ما باید عوض شود. در این دویست سال صاحب جواهر، اقلاً باید جواهرها روی جواهرها تا الان ما الان در این سی و دو سالۀ نظام ما، اقلاً دو سه دوره جواهر جدید داشته باشیم. آنوقت می­شود گفت که افت علم نداریم. از جواهر استفاده کردن خوب است و آنهم مرد است، اما به راستی مرد حسابی چه کسی است؟ الکَمالُ کُلُّ الکَمالِ اَلتَفَقَّهُ في الدّين. این هم باید در میان ما طلبه­ها باشد. این راجع به احکام و اعتقادات.

    راجع به اخلاق. ما اخلاق جدید نداریم. هنوز جامع السعادات است که کار می­کند. درجاتش عالی عالیتر، خوب نوشته و خیلی عالیست اما ما طلبه­ها باید همه ساله و یا لاأقل چند سال یک مرتبه، لُجنه­ای و اگر فردی هم هست، یک فردی که معلم اخلاق است و یک فردی که یک عمر در اخلاق کار کرده، اخلاق بنویسد. آن برای عموم مردم و این هم برای ما طلبه­ها و می­شود دین. در احکام و در اخلاق و در اعتقادات، دین را رواج بدهیم. این باید باشد و نیست. باید برایش گریه کنیم. باید برایش دق کنیم که نیست. حال چیزی که بحث امروزمان است، اینست که این کار کردن در احکام و اخلاق و اعتقادات باید رنگ داشته باشد. رنگ خدا داشته باشد. صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَة. رنگ خدا و این رنگ خدا یعنی رابطۀ عاطفی با خدا. لذا وقتی برویم در بزرگان، می­بینیم که این رابطۀ عاطفی با خدایشان خیلی بالا بوده. مسجد سهله رفتنشان و شب در آنجا ماندن و گریه­ها و زاریها و پای پیاده کربلا و توسل و با شاگردها پای پیاده رفتن و دو سه روز کربلا ماندن در ایام زیارت و تعطیلی و بالاخره رابطه با خدا. این جملۀ آقا امام زمان که فرمودند ننگ برای طلبه است که نماز شب نخواند، این یک واقعیت در اهل علم بوده است. نمی­شود که طلبه قبل از اذان صبح خواب باشد. به قول امام عسکری (ع) می­فرماید این مسافرت را سیر الی الله. بدون نماز شب ممکن است و بُراقش نماز شب است. نمی­شود که ما نماز شب نداشته باشیم. نمی­شود که ما روزه­های مستحبی نداشته باشیم. خود پیغمبر اکرم و ائمۀ طاهرین (ع) اعتکاف داشتند و آنهم چندین مرتبه در سال. خود پیغمبر اکرم (ص) دهۀ آخر ماه رمضان را در روایت دارد که کمر را می­بستند برای عبادت و رختخواب را جمع می­کردند و اینها همه از باب مثال است، برای اعتکاف دهه­ای. آن روایت شریف را همه نقل کردید که یک کسی کار داشت و آمد خدمت امام حسن (علیه السلام) که حاجتش را بربیاورد. امام حسن (علیه السلام) به دنبالش راه افتاد تا گره­اش را باز کند. رسیدند به مسجد، امام حسین (ع) در مسجد معتکف بودند، آقا امام حسن به این آقا گفت چرا به حسینم مراجعه نکردی تا گره­­ات را باز کند. گفت آقا امام حسین مُعتکف بود و من نخواستم مزاحمشان بشوم. فرمود: قضاءُ حاجت المؤمن أفضل من اعتکاف شهرٍ. انسان بتواند گره از کار یک مسلمان بگشاید، ثوابش از اعتکاف بیشتر است. مرادم اینجاست که امام حسین (ع) مُعتکف بود. ائمۀ طاهرین این اعتکال و رابطۀ عاطفی با خدا را در سال چندین مرتبه داشتند. اصلاً در میان بزرگان کم پیدا می­شد که نوافلشان را نخوانند. مجبور بود که نماز جماعت بخواند، نوافلش را در راه که مجبور بود به خانه برود، در راه نوافل را می­خواند. خود من، مرحوم آیت الله آقا سید احمد زنجانی را که خانۀ ما در راه خانۀ ایشان بودند و من خیلی اوقات با ایشان می­رفتم و می­دیدم که نافله می­خواند. تقیّد به ظواهر شرع، تقیّد به مستحبات. این انس با قرآن. نمی­شود که طلبه در ماه یک ختم قرآن نداشته باشد. همین روایاتی که داریم و همین دعاهایی که هست باید قبل از اینکه بخواهد مطالعه کند، قرآن بخواند، چه صبحش و چه شبش، هر وقت یک مقدار قرآن بخواند تا آن مطالعه پربرکت بشود و آن مباحثه پربرکت بشود. و وقتی برویم در سیرۀ پیامبر اکرم (ع) و ائمۀ طاهرین و بعدش علما و بزرگان، نگذرید از این جمله و این جمله یادم آمد که جملۀ خیلی شیرینی است. استاد بزرگوار ما آقای بروجردی خیلی ارادت به مرحوم شیخ طوسی داشتند. لذا سخت بود برای ایشان که شیخ طوسی را رد بکنند. اما بعضی اوقات که می­خواستند رد بکنند، یک مقدمه هم درست می­کردند. این را می­گویند عالم و این را می­گویند به جای اینکه العیاذبالله توهین بکند یا بی احترامی بکند، ایشان یک مقدمه برای ما درست می­کردند و می­­گفتند شیخ طوسی علاوه بر اینکه عالم بود، عابد بود. و این کتابها که نوشته شده اگر بخواهند عمرشان را قسمت کنند، پنج دقیقه بیشتر به مسئله نمی­رسد و پنج دقیقه برای مطالعه کردن یک مسئله، گاهی اشتباه می­شود. بعد یک مثال می­زدند و می­گفتند این مصباح المتهجدی که ایشان نوشته، اول خودشان یک دوره به آن عمل کردند. مصباح المتهجد را نمی­دانم دیدید یا نه که قرار مفاتیح است و خیلی بزرگ است و یک دوره به آن عمل کردند و بعد هم دیدند که کم است. انذر عشیرتک أقربین داریم. اطرافیانشان را هم واداشتند که یک دوره به آن عمل کردند و بعد از آن اجازۀ انتشار دادند و اینها بوده است. سر و کار با دعا و راز و نیاز با خدا. همۀ شما در این تلویزیونهای مداربسته آن عمر چند روز مانده به حضرت امام را دید که نشان می­داد. دو سه تا سرم در دست ایشان، اما نماز شب می­خواند. همان شبهای قبل از فوت ایشان دو سه تا عمل روی هم، ایشان را خیلی دردناک کرده بود اما می­دیدیم که قبل از اذان صبح و بعد از نماز شب، مفاتیح دستشان است و مفاتیح می­خواند. همان مفاتیحی که بارها به ما می­گفت این مفاتیح یعنی کتاب دعا، یک کارخانۀ آدم سازی است. این تقیّد به دعا و راز و نیاز با خدا و آنهم در دل شب. به قول امام عسکری(ع) نمی­شود آدم این راه را بپیماید بدون نماز شب. نماز شب بُراق این راه است. ما طلبه­ها اگر به راستی بخواهیم از نظر دین مروّج اسلام باشیم. نه فقط گفتن، آن خوب است. الَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّه‏ ‏. اما ترویج دین به اینست که گفتم ما همه ساله باید فقه جدید داشته باشیم، آنهم دوره­ای و اخلاق جدید داشته باشیم، آنهم دوره­ای. احکام جدیدو اعتقادات جدید دوره­ای باید داشته باشیم. ولی در حالی که اینها باید باشد، نماز شب باید باشد. راز و نیاز با خدا و سر و کار داشتن با دعا و سر و کار داشتن با قرآن و خواندن قرآن زیاد، به هر اندازه که بشود. تا آنچه داریم رنگ خدا پیدا کند. صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَة. و این هم متأسفانه فراموش شده است. یعنی آن وقتی که ما طلبه بودیم، می­دیدیم که این طلبه­ها و بزرگان و علما، من بارها و بارها وقتی از مدرسۀ حجتیه به حرم می­آمدم قبل از اذان صبح، قبل از من می­دیدم که مرحوم آیت الله آقا نجفی در آن هوای سرد آمده و در بسته بوده و یک گوشه­ای کز کرده بود تا در را باز کنند و قبل از اذان صبح به حرم بروند. وقتی وارد حرم حضرت معصومه می­شدیم، غوغایی بود از طلبه­ها برای نماز شب خواندن. در مدرسۀ حجتیه همۀ چراغها قبل از اذان صبح می­سوخت. یک دعا ندبه­ای در کتابخانۀ مدرسه حجتیه بود، از فضلای بزرگ بزرگ و بعضی از فضلا اصلاً تشکیل این جلسه را می­دادند. خدا رحمت کند آقای پهلوانی را که می­آمد اتاق اتاق می­گشت و پول می­گرفت. یک مجتهد و یک عارف و آنهم آبرودار و با شخصیت، ولی خودش که نداشت جلسه را اداره کند. از این اتاق به آن اتاق پول می­گرفت برای اینکه این دعا ندبه از بین نرود. یک معلم اخلاق هم مرحوم آقا شیخ عباس که خدا رحمتش کند، خیلی عالی بود و او را هم دعوت می­کرد و التماس می­کرد، وضعش خیل بد بود و برونشیت داشت اما او را می­آوردند. ولی اینجا مرادم است که شاید در این کتابخانۀ مدرسۀ حجتیه بیش از صد تا مجتهد بود، ولی نه فقط دعا ندبه بخوانند، بلکه شیونها و گریه­ها و زاریها در دعای ندبه، برای ما طلبه­ها و این بدون این رنگ نمی­شود. اگر علمش باشد و این رنگ نباشد، همان حرف قرآن که این علم بی رنگ است و بی رنگ خداست. برکت هم خیلی ندارد. و اما اگر آن علم هم نباشد که وامصیبتا. نمی­دانم ما روز قیامت چطور می­خواهیم جواب بدهیم، اگر خدا بپرسد، تشیع را از نسلی به نسلی به شما طلبه­ها دادم، برای این تشیّع چه کردید؟ چه کتاب جدیدی نوشتید؟ خوب اگر گیر باشیم، سعادتمان مشکل است. دو تا باید با هم باشد. هم باید علم باشد و هم باید تقوا باشد. مهمتر از این دو تا رنگ هم باشد داشته باشد. هم باید حسابی متقّی باشیم. زبان ما، چشم ما، گوش ما حسابی کنترل باشد. نمی­شود که طلبه چشمش کنترل نباشد. حالا چشم شما کنترل است اما زبانتان چه؟. یک وقت خطکشی کنید در لباستان و ببینید چند تا غیبت شده، یا نه از ما که معلوم است نباید غیبت باشد. چند تا مالایُعنی گفته شده. ما طلبه­ها نباید مالایُعنی داشته باشیم. چشم ما نباید مالایُعنی داشته باشد و گوش ما نباید مالایُعنی داشته باشد. این تلویزیون مالایُعنی خیلی دارد. آن ور ور می­کند و ما هم گوش می­دهیم و این فیلمها را طلبه­ها گوش می­دهند و همه­­اش سرگرمی است. سرگرمی برای اینکه ما را از کار بیندازد و نتوانیم کتاب جدید و جواهر جدید بنویسیم. این وسیلۀ مرحوم سیّد، مرتب باید تکرار شود و نگویید که نمی­شود. حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) در ترکیه یک دوره فقه نوشتند. خیلی عجیب است. این تحریرالوسیله در ترکیه نوشته شده است و یک دوره فقه است. در زندان است و زیر شکنجه است و آنهمه صدمه و آنهمه نگرانی برای ایران، اما یک دوره فقه به نام تحریرالوسیله نوشتند. نمی­شود و نمی­توانم و نمی­­دانم و اینها غلط است، مخصوصاً در قاموس طلبه. طلبه بگوید نمی­شود، نه، حضرت امام کردند و شد و حضرت امام می­خواستند دنیا را تکان بدهند، کردند و شد. نگویید که نمی­شود بلکه نمی­خواهیم. نگویید نمی­دانم، نه، ما طلبه­ها اگر بخواهیم می­دانیم ولو استعداد خیلی کم باشد. این سکاکی، خیلی گنده بود، مثلاً چهل ساله بود و زن و بچه داشت اما تصمیم گرفت که بشود و استعداد هم اصلاً نداشت. یک فرمول به او داده بودند که این فرمول را تحویل بدهد تا در مدرسه راهش بدهند و سیصد مرتبه گفت و صبح که از خواب بیدار شده بود یادش رفته بود، به عکس یک واقعیت یادش آمد و وقتی آمد گفت یک کتک حسابی به او زدند و خیال کردند که مسخره می­کند و بیرونش کردند. اما بالاخره دست برنداشت و همین مفتاح العلوم را نوشته که چهارده علم ادبیّت در آن است که ابتکار هم هست. نگویید نمی­شود. آنها خواستند و مفتاح العلوم نوشتند و آنها خواستند و جواهر نوشتند. این جواهری که صاحب جواهر نوشته، آنوقتی که پسرش مُرده بود، آمد سر جنازۀ پسرش نشست و جواهر را نوشت و این می­شود یک دوره جواهر. و اینها معمولاً هم به قول استاد بزرگوار ما آقای بروجردی که به ما نصیحت می­کردند که آقا نبوغ و اینها نه، بلکه اینها معمولاً نبوغ نداشتند. انیشتین بارها در دبستان رفوزه شده بود و به او می­گفتند نبوغ چیست؟ می­گفت یبوغ و نبوغ سرم نمی­شود. هرکس جداً کار کند به هرجا که بخواهد می­رسد و اتم شکست. ما طلبه­ها خیلی گیریم. ولی حالا خوب است که بی­تفاوتیم و خیلی غمش را نخوریم. خیلی گیریم و می­­گویند آقا! جواهر جدید کو؟ دورۀ فقه دنیاپسند کو؟ اخلاق دنیاپسند که بتواند آدم بسازد کو؟ چرا جامع السعادات؟ چرا معراج السعاده؟ معراج السعاده کتاب خوبی است اما برای کجا و برای چه کسی؟. باید از ما سؤال نشود که معراج السعاده زمان شما کو؟ که بشود در تلویزیون پیاده کنیم و بشود در دنیا و در رسانه­ها و سایتها پیاده کنیم؟. اگر بگویید که نمی­دانم چرا؟ اگر بگویید نمی­توانم، دروغ می­گویید. اگر بگویید نمی­توانم و نمی­شود. چرا نشود؟. اما مهمتر از همۀ اینها، این رابطۀ عاطفی با خدا که این رابطۀ عاطفی با خداست که همۀ غم و غصّه­ها می­برد و اصلاً ریشه­کن می­کند. الا انّ اولیاء الله لا خوفٌ علیهم و لاهم یحزنون. آنهایی که رابطۀ عاطفی با خدا دارند، از گذشته اصلاً غم و غصه ندارند. از آینده اصلاً ترسی ندارند. الا بذکرالله تطمئن القلوب. یک دنیا اطمینان، یک دنیا پشتکار، یک دنیا فعالیت، نه غمی و نه غصّه­ای. و غم و غصّه­اش اینست که چرا نماز شبش را نخوانده. به شما می­گفتم که حاج میرزا علی آقای شیرازی از علمای بزرگ اصفهان بود و خدا رحمتش کند، در مدرسۀ حجتیه در اتاق آقای مطهری یک نماز شبش تعطیل شده بود، مثل زن بچه مُرده گریه می­کرد. این از باب نمونه است. معمولاً، همین آقای مطهری مقیّد بود به نماز شب و حتی آب پیدا کردن آنوقت خیلی مشکل بود و رفتن سر رودخانه خیلی مشکل بود اما می­­رفت سر رودخانه وضو می­گرفت و نماز شبش را می­خواند. آب هم برای همسایه و هم حجره­اش می­آورد و بیدارش می­کرد و می­گفت آب برایت آوردم بلند شو وضو بگیر و نماز شبت را بخوان. نگوییم که نمی­شود. این رابطۀ عاطفی بایدباشد. انصافاً آقای مطهری خیلی کار کرده و خیلی زحمت کشیده است. البته خدا هم پاداشش را داد. اما این پاداشها خیلی کم است. همۀ ما مثل آقای مطهری باید نسل یک دورۀ جدید بشود در همه چیز. جداً آقای مطهری را اگر گذاشته بودند و اگر به او پشتوانه داده بودند و اگر ما طلبه­ها برایش لُجنه شده بودیم و پشتوانه شده بودیم، می­توانست از نظر علوم اسلامی، یک تحول بدهد و این تحول را همۀ ما باید داشته باشیم و أقلاً اگر همه ساله نه، چند سال یک بار حوزه­ها یک تحول صد در صد اساسی پیدا کند. ولی متأسفانه در خیلی چیزها گم هستیم.

    خدایا اینها دردهاست و دوا دارد و ما دوایش را گم کردیم.

    خدایا به حق آن کسانی که مقیّد بودند به این حرفها و تشیّع را توانستند تا اینجا بیاورند.خدایا یک حال تنبّهی در اینگونه چیزها به همۀ حوزه­ها و مخصوصاً حوزۀ اصفهان عنایت بفرما.

    و صلّی الله علی محمد و آل محمّد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365