أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمينَ وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلی خَيرِ خَلقِهِ اشْرَفِ بَرِيَّتِهِ ابِيالْقاسِمِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ عَلی آلِهِ الطَّيّبينَ الطّاهِرينَ وَ عَلي جَميعِ الأَنبِيآءِ وَ المُرسَلينَ سِيَّما بَقِيَّةِ اللهِ فِی الأَرَضينَ وَ لَعْنَةُ اللهِ عَلی أعْدآئِهِمْ أجْمَعينَ
خدا توفیق عبادت و بندگی و ترک معصیت، مخصوصاً در این ماه مبارک رمضان به همۀ شما عنایت کند. اظهار ارادت کنید خدمت حضرت ولی عصر «ارواحنافداه» با سه صلوات.
بحث دیروز دربارۀ سخاوت یعنی دیگرگرایی بود. اینکه انسان هرچه دارد برای خودش و دیگران بخواهد. مقداری دربارۀ سخاوت صحبت کردم. چند روز قبل هم راجع به ضدّ آن یعنی بخل صحبت کردم.
بحث امروز راجع به ضدّ دیگری برای این سخاوت است و آن اسراف و تبذیرگری است. آنچه الان جامعۀ ما را در مخاطرۀ عجیبی انداخته است.
وَ قَدْ دَقَّتْ وَ رَقَّتْ وَ اسْتَرَقَّت
فُضُولُ الْعَيْشِ اعْناقُ الرِّجالِ[1]
آنچه برای اجتماع ضعف عصب میآورد و آنچه برای انسان و جامعه ذلّت میآورد و آنچه برای انسان و جامعه موجب دردسر میشود که همۀ آنچه درآمد دارد به دیگران بدهد، میفرمایند این سه بلا در اثر برج است و نه در اثر خرج. یعنی در اثر اسراف و تبذیرگری است.
خرج و مخارج را پروردگار عالم عنایت میکند. خدا ما را خلق کرده است و نمیشود روزی ما را ندهد، ولو آدم فاسق و فاجر و کافری باشد؛ واجب است بر خدا که روزی بدهد. او مولا است و ما بندۀ او هستیم و او خالق است و ما مخلوق او هستیم و باید روزی ما را عنایت کند؛ لذا خرج و مخارج زندگی فرد را حتماً خدا میدهد؛ همینطور که پروردگار عالم در برفها و سرماها روزی پرندهها را میرساند. صبح با تلاش و کوشش میرود و عصر سیر به لانۀ خود برمیگردد؛ در حالی که برف بوده و چیزی هم روی درختها و زمین نبوده اما خدا روزی او را داده است.
خدا روزی کرم زیر زمین را میدهد. روزی حیوانهای در بیابان هم میرسد. آب و خوراک آنها میرسد. حتی درندهها، شیر و پلنگ باشد چه رسد به آهوها، روزیهای آنها میرسد:
«إِنَّ اَللّٰهَ هُوَ اَلرَّزّٰاقُ ذُو اَلْقُوَّةِ اَلْمَتِينُ»
پروردگار عالم رزاق است و قدرت هم دارد و قدرتش هم خیلی بالاست، اینکه خرج مخلوق خودش را بدهد. این واجب هم هست، مثل اینکه ما بعضی اوقات واجب النفقه داریم، مثل زن و بچه و پدر و مادر. ما باید تلاش و کوشش کنیم خرج و مخارج خود و اینها را تهیه کنیم. ما هم بنده و مخلوق خدائیم و پروردگار عالم خرج و مخارج ما را بدون دردسر میرساند. اما خدا «بَرج» یعنی زیاده روی در زندگی و اسراف و تبذیر را نمیرساند، بلکه خدا دشمن دارد. خدا آدم مسرف را دوست ندارد:
«إِنَّهُ لا يُحِبُ الْمُسْرِفينَ»
آدم مبذّر و بیجا خرج کردن را دوست ندارد.
«إِنَّ اَلْمُبَذِّرِينَ كٰانُوا إِخْوٰانَ اَلشَّيٰاطِينِ»
خدا نه تنها اسرافکاران را دوست ندارد، بلکه میگوید تو شیطان هستی و خرج و مخارج تو را میدهم، اما بَرج تو را نمیدهم. لذا بَرج از خدا نیست. این برج را خودمان باید تهیه کنیم و آنگاه در دردسر عجیبی میافتیم. وقتی بخواهد زندگی را منهای خدا بچرخاند، معلوم است که در دردسر عجیبی میافتد، مشکل خانه و ازدواج و مخارج و مشکل زندگی چشم و هم چشمی پیدا میکند و اول مصیبتش اینست که ضعف عصب پیدا میکند. الان در جلسۀ ما کسی نیست که بگوید من ضعف عصب ندارم. بسیاری از پولها خرج ضعف عصب میشود. اما مهمتر از این، ذلّتهایی است که انسان باید بکشد. بیازدواجی و بیمسکنی و زندگیهای شیطانی و زندگیهای فوق العاده غلط، انسان را در ذلت میاندازد و باید در مقابل هر کس و ناکس گردن خم کند. بالاتر اینکه هرچه درآمد دارد باید برای ربا و رشوه و کارهای بیجا بدهد تا بتواند این زندگی مصرفی را اداره کند، و وای به کسی که ربا در زندگیش بیاید. الان این وام و ربا چیز عجیبی در زندگی مردم شده است. میبینیم چهار پنج تا دفترچه دارد و هرکدام برای وام است و هزار تومان را باید دو هزار تومان پس بدهد. الان هرچه تمول مردم بیشتر میشود، خرج و مخارجشان کم است اما ده برابر برج و زیادهروی و زندگی مصرفی دارند. کار میرسد به اینجا که الان ازدواجها خیلی مشکل شده است. این قبالهها، اسراف و تبذیر است. این ولیمهها، اسراف و تبذیر است. خواه ناخواه بیخانگی و توقع بیجایی که دارد، اسراف و تبذیر است.
من یادم هست که آن وقتها مردم یک زندگی به حد متوسط داشتند. اگر میخواست پسر زن بدهد در خانۀ خودش یک اطاق تهیه میکرد و عروس و داماد در همین خانه یک زندگی خوش و خرم با عفتی داشتند. الان دختر و پسر به فکر خانۀ تنها هستند و این مفاسد عجیبی دارد، مخصوصاً آپارتمانها. این از کجا پیدا شود، باید وام بگیرد و اینجا و آنجا ربا دهد تا بتواند یک وام بگیرد و نود درصد هم نمیتواند، پس باید بیازدواج بماند.
این جهیزیهها اسراف و تبذیر است و گناهش خیلی بزرگ است. گناه بالاتر از اینکه خدا بگوید تو برادر شیطانی! ابلیس چقدر گناهش بزرگ است، تو هم در اسراف و تبذیرت برادر او هستی.
این زندگی تشریفاتی غلط است. یک زمانی مربوط به متمکنین و متمولین بود، اما الان این تشریفات و زندگی مصرفی در اجتماع آمده و همه این زندگی تجملی را دارند. زندگی تجملی موجب شده که همه ضعف عصب دارند. دختر پانزده سال و پسر بیست ساله است اما ضعف عصب دارد و پولهایش را صرف دکتر میکند برای ضعف اعصاب و افسردگی. وقتی ریشهیابی کنیم، میبینیم که زندگی تشریفاتی میخواهد و راضی به خرج و مخارج خدا نیست. وقتی راضی به خرج و مخارج خدا نشدیم، برج میشود و خدا برج را دوست ندارد، بلکه دشمن میدارد و خدا بَرجرسان نیست. باید با تقلبهای بیجا و تلاش و کوششهای غلط که خدا نمیپسندد و باید با ربادادن و رباخوردن که مبغوض در اسلام و جنگ با خداست، زندگی تشریفاتی درست کنیم و این نه تنها از خدا نیست، بلکه خدا گناه عجیبی بار بر آن کرده است.
قرآن اولا میفرماید اگر یک جامعه مصرفی شد و چشم و همچشمی شد و اسراف و تبذیر داشت، این جامعه نابود است:
«وَ إِذٰا أَرَدْنٰا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنٰا مُتْرَفِيهٰا فَفَسَقُوا فِيهٰا فَحَقَّ عَلَيْهَا اَلْقَوْلُ فَدَمَّرْنٰاهٰا تَدْمِيراً»
وقتی زندگی تشریفاتی شد و این در میان مردم شیوع پیدا کرد، یعنی جامعه، جامعۀ تجمل گرایی شد و زندگی برجی شد، خدا میفرماید اینها استحقاق عقوبت دارند و اینها را نابود میکنم. نابودی فقط این نیست که زلزله بیاید و نابود شویم، بلکه بدتر از این همین زندگی تشریفاتی است که همه را به دردسر انداخته است و همه یک زندگی توأم با غم و غصه و اضطرابخاطر و نگرانی دارند و یک زندگی توأم با عذوبت دارند. پسر سی سال و دختر سی ساله است و ازدواج نکردهاند. وقتی ریشهیابی کنیم، میبینیم در اثر تجملگرایی است. خانم چه تشریفاتی از داماد میخواهد و همۀ تشریفات، شیطانی و غلط است و زندگی نابود میشود. خیال نکنید اینکه قرآن میفرماید وقتی زندگی برجی و مصرفی و چشم و هم چشمی شد، من آنها را نابود میکنم، یعنی در زمین فرو میروند بلکه بدتر از آنست و بدتر از آن الان این اجتماع ما با این فساد اخلاقی است. فکرش را نمیکنیم که چقدر بلا داریم. بسیاری از افراد جامعه به درد چه کنم چه کنم مبتلا هستند یعنی مرگ تدریجی دارند، آیا این بدتر از مردن و نابودی نیست؟! این گناهان در اجتماع ما از کجا پیدا میشود؟ قرآن میفرماید از زندگی تجملی.
سورۀ اذا وقعه یک آیه دارد که کمر انسان را میشکند و الان میبینیم که اجتماع ما چنین است. میفرماید:
«وَ أَصْحٰابُ اَلشِّمٰالِ مٰا أَصْحٰابُ اَلشِّمٰالِ، فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ، وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ، لاٰ بٰارِدٍ وَ لاٰ كَرِيمٍ، إِنَّهُمْ كٰانُوا قَبْلَ ذٰلِكَ مُتْرَفِينَ، وَ كٰانُوا يُصِرُّونَ عَلَى اَلْحِنْثِ اَلْعَظِيمِ»
عدهای در قیامت شوم و بدبختند. زیر هرم و دود جهنم هستند. اینها افراد مترف هستند، یعنی افراد مبذّر و اسرافگر و زندگی مصرفی و تجملی. بعد قرآن میفرماید این زندگی برایشان گناه روی گناه آورده است و آن دود و هرم جهنم از این زندگی است. این زندگی در روز قیامت تجسم پیدا کرده است. اینجا مرگ تدریجی، آنجا مرگ تدریجی. اینجا زندگی چشم و هم چشمی و آنجا دود و هرم جهنم. گناه روی گناه در بسیتری از موارد به خاطر زندگی تجمل گرایی است. ربا میخورد و ربا میدهد که جنگ با خداست، برای همین زندگی تشریفاتی. چه گناهان بی عفتیها در خانهها و اجتماع و این ماهوارهها در خانه و این موبایلها که یک شیطان در جیب دختر و پسر است. همۀ اینها گناهان بزرگ است و قرآن میفرماید از زندگی تشریفاتی سرچشمه گرفته است. چون زندگی تشریفاتی و تجملی شده است. اینها گناهانی است که از زندگی تشریفاتی و چشم و هم چشمی پیدا میشود. میگوید او خانه دارد و من هم باید داشته باشم. حتی رسیده به اینجا که وقتی به خواستگاری میرود اول سوال اینست که خانه یا اتومبیل دارد یا نه؟ آن وقتها اتومبیل کم بود و بیشتر مردم پیاده سر کار میرفتند، مریض هم کم بود. الان میخواهد ازدواج کند میپرسند اتومبیل داری یا نه؟
زندگی منقسم میشود به سه قسم: یکی زندگی ضروری، یعنی بخور و نمیر. دوم زندگی رفاهی. یعنی هرچه انسان احتیاج دارد. اینکه انسان در رفاه باشد از نظر خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج. تا اینجا را خدا میرساند. اما سوم، زندگی تجملی است که خدا نمیرساند بلکه غضب دارد و در سر کسی میزند که میخواهد زندگی تشریفاتی به پا کند. گناهش هم نه تنها برای خودش است، بلکه این کارهایی که اجتماع ما میکند و دیگران یاد میگیرند؛ پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمود:
«مَنْ سَنَ سُنَّةً حَسَنَةً كَانَ لَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»
کسانی که به دیگران یاد میدهند و دیگران را مجبور میکنند به زندگی تشریفاتی؛ روز به روز این ولیمهها بالا میرود و کسانی که متموّل هم نیستند باید بکنند و کسی که پول داشته اینها را مجبور میکند. این شخص دو گناه دارد: یکی اینکه این گناه را انجام داده و یکی اینکه این گناه را در جامعه رسم کرده است. خیلی چیزها را متموّلین و متمکّنین در جامعه رسم میکنند. جهیزیهها چند سال قبل تشریفاتی بود، اما کم بود و روز به روز زیاد میشود.
اسلام میگوید من نظافت میخواهم و لباس پاکیزه میخواهم، اما پرقیمت نباشد. پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» پیراهن نداشتند و کسی آمد و دوازده درهم به پیغمبر اکرم داد و گفت یا رسول الله! این برای پیراهنتان است. پیغمبر اکرم به بازار آمدند. یک پیراهن خریدند به چهار درهم. بعد که برگشتند یک دختربچهای گریه میکرد و پولش را گم کرده بود. پیغمبر اکرم چهار درهم به او دادند و بعد هم دختربچه را به در خانهاش بردند و این دختربچه بالاخره آزاد شد. مابقی را هم به یک نفر عیالوار برای لباس و پوشاکش دادند. پیغمبر اکرم فرمودند الحمدلله چه پول پربرکتی بود؛ دو برهنه را پوشانيد و يك بنده را آزاد كرد. به این، زندگی انسانی میگویند. الان اگر بخواهد به عروسی برود باید چهار پنج دست لباس داشته باشد. همۀ اینها آتش است، همۀ اینها غلط است. حال احدی هم نمیتواند جلویش را بگیرد. برای اینکه اسلام در میان ما پیاده نیست. اگر اسلام در میان ما پیاده باشد، خرج و مخارج رفاهی را حتماً خدا میدهد.
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» در آن پنج سال حکومت در نماز جمعه در مقابل خوارج و دشمنها میفرماید ای مردم من که در حکومت شما هستم، یک نفر نیست که خرج و مخارج رفاهی نداشته باشد. همه از نظر خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج در رفاهند. حتی میفرمایند کوفه از نظر آب هم در رفاه است.[9] یعنی پنج سال حکومت با آن همه دردسرها اما توانست اقتصاد اسلام را پیاده کند و خرج و مخارج را بدهد و برج را بردارد و وقتی خرج و مخارج آمد و برج رفت، همه میتوانند مستغنی باشند و فقر از اجتماع برداشته شود.
همه باید فکری برای این زندگی مصرفی بکنیم، لذا قرآن میفرماید:
«وَ اَلَّذِينَ إِذٰا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كٰانَ بَيْنَ ذٰلِكَ قَوٰاماً»
بخل نباشد، زندگی تشریفاتی نباشد و سخاوتمندی باشد. اسلام در همه چیز حدّ وسطی دارد و من جمله در خرج و مخارج. قرآن در اواخر سورۀ فرقان یکی از علائم مؤمن را همین میگوید که چشم و هم چشمی و تشریفات و بخل نباشد، بلکه حد وسط باشد، یعنی مخارج و مایحتاج برای خود و زن و بچه و مابقی هم برای دیگران:
«وَ مِمّٰا رَزَقْنٰاهُمْ يُنْفِقُونَ»
ما اگر این اسلام را پیاده کنیم، دنیا گلستان میشود. وقتی امام زمان بیاید یک زندگی منهای فقر و تبعیض و منهای غم و غصه و دلهره و اضطراب خاطر و نگرانی دارد، برای اینکه اقتصاد اسلام را صددرصد در جهان پیاده میکند. خرج و مخارج رفاهی برای همه هست و زندگی تجملی و بخلی نیست.
و السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[1]. اين بيت منسوب به أبوالفتح البستى است؛ ر. ك: نهاية الأرب فى فنون الأدب، ج ۲، ص ۱۱۴: «زياده روى در زندگى، گردن مردان را مىكوبد، خُرد مىكند و قطع مىنمايد.»
[2]. الذاریات، 58: «خداست كه خود روزىبخشِ نيرومندِ استوار است.»
[3]. الانعام، 141: «او اسرافكاران را دوست ندارد.»
[4]. الاسراء، 27: «چرا كه اسرافكاران برادران شيطانهايند.»
[5]. الاسراء، 16: «و چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم، خوشگذرانانش را وا مىداريم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند، و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد، پس آن را [يكسره] زير و زبر كنيم.»
[6]. الواقعه، 41 تا 46: «و ياران چپ؛ كدامند ياران چپ؟ در [ميان] باد گرم و آب داغ. و سايهاى از دود تار. نه خنك و نه خوش. اينان بودند كه پيش از اين ناز پروردگان بودند. و بر گناه بزرگ پافشارى مىكردند.»
[7]. الفصول المختاره، ص 136.
[9]. بحارالأنوار، ج ۴۰، ص ۳۲۷: «مَا أَصْبَحَ بِالْكُوفَة أَحَدٌ إِلَّا نَاعِماً إِنَّ أَدْنَاهُمْ مَنْزِلَة لَيأْكُلُ الْبُرَّ وَ يجْلِسُ فِى الظِّلِّ وَ يشْرَبُ مِنْ مَاءِ الْفُرَاتِ.»
[10]. الفرقان، 67: «و كسانىاند كه چون انفاق كنند، نه ولخرجى مىكنند و نه تنگ مىگيرند، و ميان اين دو [روش] حد وسط را برمىگزينند.»