أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي.
مسألهی شانزدهم که دیروز مقداری دربارهاش صحبت کردیم، از مسائل مشکل در فقه است. مسأله این بود که مشهور در میان اصحاب و من جمله مرحوم سیّد در عروه میفرمایند: اگر نمیداند ماه رمضان است یا نه، به این یوم الشک میگویند؛ آخر شعبان است و نمیداند سی کم است یا سی تمام و نمیداند ماه مبارک رمضان آمده یا نه؛ میفرمایند: اگر به نیت رمضان روزه بگیرد، روزهاش باطل است و بعد باید قضای این روزه را انجام دهد و حتی داغتر کردهاند و گفتهاند: اگر قبل از ظهر معلوم شد که ماه مبارک رمضان است، نمیتواند نیت کند و روزهاش باطل است.
دربارهی این مسأله بیش از سی روایت از خاصه داریم که مرحوم صاحب وسائل روایات را در بابهای 5 و 6 از ابواب وجوب صوم نقل کردهاند. یک دسته از روایات دلالت میکند بر فساد؛ ولو این که بفهمد که درست نیت کرده است، اما باز روزهاش باطل است. دیروز دو روایت خواندیم که این روایتها از نظر سند و از نظر دلالت هم خوب بود و میگفت یوم الشک اگر به نیت رمضان روزه بگیرد، روزهاش باطل است.
اما یک دسته روایت هم داریم که سند و دلالت آنها هم خوب است و میفرماید روزه صحیح است. مرحوم سیّد این روایتها را نگرفتهاند و طرد کردهاند، مشهور در میان أصحاب هم مثل مرحوم سیّد روایتها را قبول نکردهاند و گفتهاند: روزهی یوم الشک به عنوان رمضان گرفتن، باطل است، درحالی که شیخ طوسی روایتها را قبول کردهاند. حالا ما از آن سی روایت که دلالت بر صحت دارد، دو سه روایت بخوانیم.
لذا دیروز دو روایت از محمد بن مسلم و هشام بن سالم خواندیم که بر فساد و بر حرف سید که مشهور است، دلالت میکرد. امروز چند روایت میخوانیم که بر صحّت دلالت میکند و شیخ طوسی بر طبق آن فتوا داده و گفته است روزه صحیح است. لذا روایتها تعارض دارد. چطور باید رفع تعارض را کرد؟
همهی روایات باب 5 از ابواب وجوب نیت، بر صحت دلالت میکند.
صحیحه كاهلي: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ الْيَوْمِ الَّذِي يُشَكُّ فِيهِ مِنْ شَعْبَانَ، قَالَ: لَأَنْ أَصُومَ يَوْماً مِنْ شَعْبَانَ، أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أُفْطِرَ يَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ.»؛[1]ماه شعبان را به عنوان رمضان روزه بگیر و این بهتر از این است که ماه رمضان باشد و روزه نگرفته باشی؛ «لَأَنْ أَصُومَ يَوْماً مِنْ شَعْبَانَ، أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أُفْطِرَ يَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ».
صحیحه سعید اعرج: «قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: إِنِّي صُمْتُ الْيَوْمَ الَّذِي يُشَكُّ فِيهِ فَكَانَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَفَأَقْضِيهِ؟ قَالَ: لَا هُوَ يَوْمٌ وُفِّقْتَ لَهُ.»[2]
دلالت این روایت بهتر از اول است. پرسید: روزهی یوم الشک را به عنوان رمضان انجام دادم. در اینجا بین رُوات اختلاف بود، یکی میگفت باید روزه را قضا کنی و یکی میگفت لازم نیست. سؤال کرد «أَفَأَقْضِيهِ؟ قَالَ: لَا هُوَ يَوْمٌ وُفِّقْتَ لَهُ.»؛ امام علیه السلام فرمودند: نیت رمضان کردی و الان هم ماه رمضان است، پس روزهات درست است. گفت روزه یوم الشک را به عنوان رمضان گرفتم، آیا روزهام باطل است یا نه؟ فرمودند: چرا باطل باشد! روزهی رمضان میخواستی حالا هم روزهی رمضان شد. روایت این است: «قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: إِنِّي صُمْتُ الْيَوْمَ الَّذِي يُشَكُّ فِيهِ فَكَانَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَفَأَقْضِيهِ؟ قَالَ: لَا هُوَ يَوْمٌ وُفِّقْتَ لَهُ.»؛ یعنی یوم الشک را به عنوان ماه رمضان گرفته است و حضرت فرمودند: آنچه میخواستی شده است و نمیدانستی ماه رمضان است یا نه و ماه رمضان شد. پس قضا نمیخواهد؛ برای این که روزی است که «وُفِّقْتَ لَهُ»، توفیق روزهی ماه رمضان پیدا کردی؛ نیت شعبان نکردی و نیت رمضان کردی و درست است.
صحیحه بشیر نبّال: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ صَوْمِ يَوْمِ الشَّكِّ، فَقَالَ: صُمْهُ فَإِنْ يَكُ مِنْ شَعْبَانَ كَانَ تَطَوُّعاً وَ إِنْ يَكُ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَيَوْمٌ وُفِّقْتَ لَهُ.»؛[3] اگر ماه شعبان است، یک روزهی مستحبی گرفتهای و اگر ماه مبارک رمضان است، توفیق پیدا کردهای روزهی ماه رمضان به جا آوردهای.
صحیحه معاویة بن وهب: «قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: الرَّجُلُ يَصُومُ الْيَوْمَ الَّذِي يُشَكُّ فِيهِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَيَكُونُ كَذَلِكَ، فَقَالَ: هُوَ شَيْءٌ وُفِّقَ لَهُ»؛[4] چیزی که نیت کردی واقعیت پیدا کرد؛ آن نیتی که کرده بود مطابق واقع درآمد؛ «فَقَالَ: هُوَ شَيْءٌ وُفِّقَ لَهُ».
نظیر این روایتها زیاد است و اصحاب من جمله مرحوم سیّد در عروه از این روایتها اینطور فهمیدهاند که معنای این روایتها این است که نیت رمضان کرده، درحالی که نمیداند ماه رمضان است یا نه، آیا روزهاش صحیح است یا نه؟ حضرت فرمودهاند: روزهاش صحیح است و درست درآمده است؛ این نیت رمضان کرده و واقعاً ماه رمضان بوده است. آنچه نیت کرده، قهراً با منوی یکی درآمده است؛ او نیت رمضان کرده، بعد به راستی ماه را دیدهاند و فهمیدهاند ماه رمضان است و این هم به عنوان رمضان روزه گرفته، بنابراین روزهاش درست است.
مرحوم صاحب جواهر و دیگران گفتهاند: اعراض اصحاب روی این روایتها است و چون اعراض اصحاب روی آنها است، پس به این روایتها نباید عمل کنیم و باید به روایات دیروز، یعنی روایت محمد بن مسلم و روایت هشام بن سالم عمل کرد.
این حرف جرأت میخواهد؛ زیرا مرحوم شیخ طوسی برای صحت، ادعای اجماع کرده است.[6] و باید بگوییم اجماعهای شیخ طوسی به درد نمیخورد و از آن طرف اجماع داریم که اگر به نیت رمضان روزه گرفت، روزهاش باطل است، پس این روایتها برای اعراض اصحاب طرح میشود، آن وقت روایاتی که دیروز خواندیم، گرفته میشود.
روایات این است:
صحیحه محمد بن مسلم: «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي الرَّجُلِ يَصُومُ الْيَوْمَ الَّذِي يُشَكُّ فِيهِ مِنْ رَمَضَانَ، فَقَالَ: عَلَيْهِ قَضَاؤُهُ وَ إِنْ كَانَ كَذَلِكَ.»[7]
صحیحه هشام بن سالم: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فِي يَوْمِ الشَّكِّ مَنْ صَامَهُ قَضَاهُ وَ إِنْ كَانَ كَذَلِكَ يَعْنِي مَنْ صَامَهُ عَلَى أَنَّهُ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ بِغَيْرِ رُؤْيَةٍ قَضَاهُ وَ إِنْ كَانَ يَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ لِأَنَّ السُّنَّةَ جَاءَتْ فِي صِيَامِهِ عَلَى أَنَّهُ مِنْ شَعْبَانَ وَ مَنْ خَالَفَهَا كَانَ عَلَيْهِ الْقَضَاءُ.»[8]
که روایت ذیلی هم دارد و آن ذیل را مرحوم شیخ طوسی همینطور معنا کرده است. علی کل حال روایت صحیحه محمد بن مسلم و هشام بن سالم میگوید: اگر یوم الشک را به عنوان رمضان روزه گرفت، روزهاش باطل است.
آن روایتها میگوید: روزهاش صحیح است و خدا روزه ماه رمضان میخواست و این هم نیت رمضان کرده و مطابق واقع درآمده است. این روایتها میگوید: ولو بداند مطابق واقع درآمده و ماه را ببینند و قبل از ظهر ماه اثبات شود، باز روزه باطل است. لذا گفتهاند: روی روایاتی که میگوید روزه صحیح است، اعراض اصحاب هست و روایاتی که میگوید روزه باطل است، مشهور در میان اصحاب به آن فتوا دادند و اجماع شیخ طوسی هم مثل اجماعهای ایشان در خلاف است که استاد بزرگوار ما آقای بروجردی که ارادت عجیبی به شیخ طوسی داشتند، میفرمودند: مراد از اجماعهایی که ایشان میگویند، یعنی «علیه النصّ».
اما این دو دسته روایت با هم متعارض است؛ اعراض اصحابی را هم که مرحوم صاحب جواهر فرموده، نمیتوان درست کرد؛ برای این که خیلیها متعرض مسألهی یوم الشک شدهاند که در یوم الشک باید چه کرد، اما این که کسی به نیت رمضان روزه بگیرد، متعرض نشدهاند. لذا این اعراض اصحاب را هم که مرحوم صاحب جواهر فرموده، نمیتوان درست کرد. پس دو دسته روایت با هم میجنگد.
من دیروز عرض میکردم: شبههای اینجا هست که اگر بتوانید این شبهه را رفع کنید، خیلی خوب است و بنا شد فکر کنید و این شبهه را رفع کنید. شبهه این است که کسی که نمیداند ماه رمضان است یا نه، چطور میتواند جزماً نیت رمضان کند؟ خودتان میگویید یوم الشک، یعنی نمیدانید ماه رمضان است یا نه، بعد بگویید این یوم الشک چهار فرض دارد که مرحوم سید میفرمایند. فرض دوم این است که روزه به نیت رمضان بگیرد که روزهاش باطل است. به مرحوم سید عرض میکنیم کسی که شک دارد ماه رمضان است یا نه، چطور جزم پیدا میکند که ماه رمضان است و نیت رمضان میکند؟ اگر نتوانستید جواب مرا بدهید که ندهایدم کسی هم متعرض شود، درحالی میدانید کتاب صوم زیاد نوشته شده، هم مرحوم حاج آقا رضا همدانی (رضواناللهتعالیعلیه) کتاب صوم دارد، هم مرحوم آقای حکیم و آقای خوئی کتاب صوم دارند و بالاخره بزرگان زیاد کتاب صوم نوشته شدهاند، اما ندیدم کسی این عرض مرا متعرض شود. فقط چیزی که متعرض شدهاند، همین حرف مرحوم سید است که یوم الشک چهار فرض دارد و فرض دوم این است که قطعاً به نیت رمضان نیت کند، درحالی که نمیداند ماه رمضان است یا نه، که در این صورت روزهاش باطل است. حرف من این است که اگر نمیداند ماه رمضان است یا نه، پس چطور به عنوان رمضان نیت کند؟
وقتی چنین باشد، روایات صحیحی که خواندیم و دلالت بر صحت دارد، قابل حمل است. میگوییم همه این روایتها برای این است که نیت احتمالی میکند و میگوید: اگر ماه رمضان است، به نیت ماه رمضان و اگر ماه رمضان نیست، به نیت شعبان باشد. حالا مشهور گفتهاند: این صورت باطل است،؛ چون تعلیق در نیت محال است. جواب این است که این تعلیق در نیت نیست و تعلیق در منوی است و هیچ اشکالی ندارد.مرحوم سید از کسانی است که میگوید اگر تعلیق در منوی شد، بلااشکال است. تعلیق در منوی که ایشان اسمش را قربت مطلقه گذاشته است، معنایش اینطور است که عوام مردم و حتی خود ما خیلی از اینگونه نیتها میکنیم، میگوییم روزه میگیرم، اگر ماه شعبان است، روزهی مستحبی میگیرم و اگر ماه رمضان است، پس روزه رمضان میگیرم. به این تعلیق در منوی میگویند. آن مَنوی معلّق است و جزم دارد به یک امر تعلیقی و جزم به یک امر تعلیقی مسأله را درست میکند. همه روایاتی که میگوید صحیح است، حمل بر این احتمال میکنیم؛ یعنی با یقین نیست پس این روایاتی که میگوید وفقت و صحیح است، این است که تو قصد ماه رمضان کردی و الان هم مطابق درآمد، پس روزهات صحیح است.
خیال میکنم کسانی که مسأله را متعرض شدهاند، تعلیق در انشاء و تعلیق در منشأ را اشتباه کردهاند و لذا گفتهاند: تعلیق در انشاء محال است و ظاهراً مراد مرحوم سید همین باشد که تعلیق در انشاء محال است. بنابراین اگر به عنوان رمضان نیت کند، درست نیست؛ برای این که اگر انشاء تعلیقی باشد، درست نیست، در منوی هم تعلیق باشد درست نیست. و اما اگر عرض مرا بفرمایید و بگویید جمع بین روایات این است که یک دسته از روایات میگوید روزهی یوم الشک باطل است که اینها حمل بر تقیه میشود، برای این که عامه خیلی پافشاری دارند که یوم الشک نداریم و روزه یوم الشک مثل این است که کسی روزه خوری کند. لذا روایت محمد بن مسلم و هشام بن سالم حمل بر تقیه میشود. روایات صحیحی که امروز خواندیم حمل میشود بر احتمال در منوی و معنایش این است که اگر کسی روزه بگیرد که معمولاً مردم همین کار را میکنند و اگر نمیداند ماه رمضان است یا نه، روزه میگیرد و میگوید اگر ماه رمضان نبود که نبود و اگر ماه رمضان بود روزه ماه رمضان است. به این تعلیق در منوی میگویند و تعلیق در منوی و تعلیق در مُنشأ اشکالی ندارد و خودمان نیز از این کارها زیاد میکنیم و مردم هم تعلیق در منوی زیاد دارند. مثلاً نمیداند بدهکار است یا نه، میگوید: میدهیم و اگر خمس بدهکاریم، به جای خمس و اگر خمس بدهکار نشدیم، صدقه دادهایم.
اگر احتمال من آمد، همه این روایتها را یا بر تقیه حمل میکنیم، برای این که عامه خیلی پافشاری دارند که روزه یوم الشک را نگیر و خاصه خیلی پافشاری دارند که روزه یوم الشک را بگیر. آن روایتی که میگوید نگیر، مثل روایت محمد بن مسلم و هشام بن سالم که میگوید جزماً نگو ماه رمضان، اما روزه را بگیر و وقتی روزه گرفتی اگر ماه رمضان شد، برای ماه رمضان و اگر شعبان بود برای شعبان باشد. یعنی نیت تعلیقی میکنی و میگویی: خدایا من روزه را میگیرم و اگر ماه شعبان باشد روزه مستحبی و اگر ماه رمضان باشد، برای ماه رمضان باشد.
روایتی هست که دلالت روایت را برای عرض من خیلی خوب میدانند که روایتها را حمل بر تقیه کنیم، الاّ این که مثل مرحوم خوئی چون سخت گیر در رجال است، روایت را ضعیف السند میداند. درحالی که روایت صحیح السند است. روایت صحیحهی محمد بن حکیم است و آقای خوئی میگویند: محمد بن حکیم ضعیف است. اما هشت نفر از اصحاب اجماع من جمله ابن ابی عمیر از او روایت نقل میکند. علاوه بر این، مرحوم ابن ولید که مثل مرحوم آقای خوئی خیلی سخت گیر در رجال بوده، این را قبول میکند. علاوه بر این، دو شاگرد ابن ولید که مرحوم صدوق و ابن نوح باشند که ابن نوح هم مباحثه مرحوم صدوق بوده و در رجال کتاب داشته و ایشان هم محمد بن حکیم را توثیق میکنند.
روایت این است:
صحیحه محمد بن حکیم: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ الْيَوْمِ الَّذِي يُشَكُّ فِيهِ فَإِنَّ النَّاسَ يَزْعُمُونَ أَنَّ مَنْ صَامَهُ بِمَنْزِلَةِ مَنْ أَفْطَرَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ، فَقَالَ: كَذَبُوا إِنْ كَانَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَهُوَ يَوْمٌ وُفِّقَ لَهُ وَ إِنْ كَانَ مِنْ غَيْرِهِ فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ مَا مَضَى مِنَ الْأَيَّامِ»؛[10]سنیها میگویند: حتما باید یوم الشک را روزه نگیری و هرکه روزه بگیرد، مثل این است که روزه خورده باشد. میفرمایند: اینها دروغ میگویند. اگر ماه شعبان است، مثل این است که روز سیام شعبان روزه بگیرد و اگر ماه رمضان است، این موفق شده روزهی ماه رمضان را بگیرد.
این روایت، هم روایاتی که دال بر فساد بود، با لفظ «كَذَبُوا» رد میکند و هم حسابی عرض مرا میگوید و این که مراد از روایتها که میفرماید صحیح است، یعنی نیت احتمالی میکند. شبهه دیروز من هم رفع میشود که میگفتم نیت جزمی محال است. اگر حرف مرا بپسندید، اشکالها رفع میشود و روایتها جمع میشود و این که به عنوان رمضان روزه بگیرد، سالبه به انتفاع موضوع میشود. اما متأسفانه کسی نگفته که ما از او متابعت کنیم.
وصلی الله علی محمد و آل محمد