عنوان: غسل مس میت
شرح:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

بحث امروز راجع به غسل مس میت است.

مرحوم سید اول 7 تا مسئله من‌باب المقدمه ذکر می‌کنند، بعد از آن هم 7 ، 8 تا مسئله مترتب بر اصل می‌کنند.

مسئله اول از آن 7 تا مسئله از باب  مقدمه، فرموده‌اند که  غسل مس میت واجب است، اگر کسی دست بگذارد به بدن میت یا بدنش را بمالد به بدن میت واجب است غسل کند.

مسئله یک تسالمی در فقه است علاوه بر این تسالم یک تسالمی در میان شیعه است همین طوری که شیعه می‌داند غسل جنابت واجب است، می‌داند غسل مس میت هم واجب است.

مرحوم صاحب وسائل 18 تا روایت در باب اول می‌آورد و این 18 تا روایت همه دلالت خوبی دارد بر این‌که غسل مس میت واجب است روایت‌ها هم از نظر سند عالی است من 4 تا از آن روایات را آورده‌ام، دیگر احتیاج به نقل بیشتر نیست و اگر بخواهید جمع بکنید بیش از 30 روایت راجع به این است که غسل مس میت واجب است.

روایت 1 از باب 1 ابواب غسل مس میت جلد 2 وسائل صحیحه محمد بن مسلم قلت الرجل یغمص المیت اعلیه غسل؟ قال اذا مسه بحرارته فلا ولکن اذا مسه بعد ما یبرد فلیغتسل همان که مشهور در میان اصحاب است و بلکه مشهور در میان مردم است، پسرش مثلا مرد هنوز سرد نشده یک بوس به بچه‌اش کرد این غسل ندارد اما اگر نیم ساعت بعد این بوس را به بچه‌اش کرد فلیغتسل روایت می‌بینیم که سندش صحیحه دلالتش هم خیلی بالاست ما این فلیغتسل را بخواهیم حمل بر استحباب بکنیم می‌شود، اما یک دلیل مهمی می‌خواهد که تصرف کنیم در فلیغتسل و آن را حمل بکنیم بر استحباب،

صحیحه اسماعیل بن جابر عن ابی عبدالله علیه السلام روایت را همه‌اش را ننوشته‌ام مفصل بوده، حالا این جمله که مورد بحث ماست اما بحرارته فلا بأس انما ذلک اذا برد، ذلک یعنی وجوب غسل، این هم مثل همان روایت اول سند خوب است دلالت هم عالی است.

صحیحه عاصم بن حمید سئلته عن المیت اذا مسه الانسان افیه غسل؟ قال اذا مسست جسده حین یبرد فاغتسل این هم دلالتش خوب است که حین یبرد فاغتسل اگر بخواهیم فاغتسل را حمل بر استحباب بکنیم یک دلیل محکمی می‌خواهد تا دست از ظهور فاغتسل برداریم.

صحیحه معاویه بن عمار قلت لابی عبدالله علیه السلام الذی یغتسل المیت اعلیه غسل؟ قال نعم قلت اذا مسه و هو سخن؟ قال لا غسل علیه فاذا برد فعلیه الغسل این هم سند عالی است هم دلالت عالی است که می‌گوید میت تا گرم است هیچ، شاید یک ربع میت گرم است، دستش را بگیرند، دست به پیشانی‌اش بگذارند عادی است بلکه از عادی‌تر هم چون‌که جان از بدن رفته صدمه خورده خیلی یک گرمی خاصی دارد اما بعد دیگر سرد می‌شود.

امام صادق علیه السلام می‌فرماید که این کسی که میت را غسل می‌دهد اگر در حال گرمی می‌باشد نه، اما فاذا برد فعلیه الغسل، خب این 4 تا روایت. من نوشته‌ام در این باب 18 روایت است کلها تدل علی وجوب غسل مس المیت اذا برد.

ولی در همین ابواب غسل مس میت باز هم روایاتی هست که این روایت‌ها دلالت دارد براین که غسل مس میت واجب است. گفته‌اند معارض دارد برای خاطر آن معارض‌ها گفته‌اند دست از این وجوب برداریم بگوییم مستحب است، نمی‌دانم تا چه اندازه درست باشد نسبت می‌دهند به سید مرتضی و نسبت می‌دهند به بعضی از اخباریین از فقهاء متأخرین که این‌ها گفته‌اند مستحب است. دو تا دلیل آورده‌اند برای استحباب.

یکی روایت 8 باب 1 این 18 تا روایت 17 تا می‌گوید واجب است یک روایت گفته‌اند این می‌گوید که واجب نیست حالا که واجب نیست رفع ید از فلیغتسل که بکنیم از ظهورش، دیگر می‌شود مستحب.

روایت 8 صحیح السند است همه روایت را من ننوشته‌ام آن آخر روایت می‌فرماید که و من غسل المیت و ان تطهرت اجزأک که در روایات دیگر هم آمده دستهایت را بشوی آن روایت را که حالا می‌خواهیم نقل بکنیم بعد نقل می‌کنیم، دستت را بشوی کفایت می‌کند و من غسل المیت و ان تطهرت اجزأک خب مرحوم صاحب وسائل فرموده و ان تطهرت یعنی و ان غسلت اجزأک به قرینه آن 17 تا روایت این ان تطهرت را حملش می‌کنیم به ان غسلت، خب حالا بگویید هم یک مقدار خلاف ظاهر است اما آن هم که ندارد و ان تطهرت کجا را تطهرت ؟بگویید معنایش این است و ان تطهرت موضع تماس را یعنی دست به صورت میت گذاشته این دست را آب بکش کفایت می‌کند خب صریح که نیست اما ظهورش هست انصافاً که بگوییم و ان تطهرت اجزأک یعنی و ان غسلت یدک اجزأک، معلوم می‌شود غسلش مستحب است اما شستن دست واجب است که فقهاء شستن دست را ولو این‌که حرارت هم داشته باشد گفته‌اند مستحب است ولی بعد از 17 تا روایت که ظهور دارد در این که فلیتغسل این ان تطهرت را همین طور که صاحب وسائل فرموده‌اند به قرینه آن  17 تا روایت بگوییم و ان تطهرت یعنی و ان غسلت.

مرحوم شیخ طوسی حمل بر تقیه کرده‌اند برای این که غسل مس میت پیش عامه واجب نیست همان کسی که غسلش می‌دهد دست به سر تا پایش می‌گذارد گفته‌اند غسل واجب نیست همین که میت را غسل داد گفته‌اند بالتبع دستش هم پاک می‌شود دیگر حالا آن قضیه تبع را سابقا صحبت کردیم در باب نجاسات که آن سنگ و آن دست و کیسه و این‌ها که تماس با این میت دارد همه این‌ها پاک می‌شود، خب مرحوم شیخ طوسی فرمودند و ان تطهرت را حملش بکن بر تقیه به قرینه آن 17 تا روایت، این هم خوب است اما حرف صاحب وسائل چون جمع دلالی می‌خواهد بکند این بهتر از حرف مرحوم شیخ است برای این‌که مرحوم شیخ طوسی می‌خواهند جمع سندی بکنند.

بنابراین این روایت بنا بر حمل صاحب وسائل که جمع  دلالی است و اگر کسی هم نپذیرد حمل شیخ طوسی حمل خوبی است دیگر، و حالا آن روایت بعدی چون‌که توقیع شریف است آن را بعید است بگوییم حمل بر تقیه اما این دیگر توقیع نیست از امام صادق علیه السلام است بنابراین می‌ماند حرف صاحب وسائل حالا اگر کسی نتوانست جمع دلالی بکند خب نوبت می‌رسد به آن جمع اول، بگویید و ان تطهرت اجزأک معنایش این است که حمل بر استحباب بکن، آن می‌گوید واجب است، آن می‌گوید مستحب است حالا بگویید جمع دلالی نه، معارض است خب اول مرجح شهرت است، نمی‌دانم شیخ طوسی چرا رفته‌اند روی تقیه؟ شاید در نظر مبارکشان همین است که این یک مسئله‌ای است که اختلاف بین سنی و شیعه است از این جهت حمل بر تقیه، اما اگر روی قاعده اصول بخواهیم بیاییم جلو اول جمع دلالی که دیگر تعارض هم نیست بعد از جمع دلالی شهرت حالا یا شهرت روایی یا شهرت فتوایی یا هر دو، آن جور که بحث کردیم بعد از شهرت مخالفت، موافقت با قرآن، بعد از آن نوبت آخر به تقیه می‌رسد لذا در مسئله ما خذ بما اشتهر بین اصحابک دع الشاذ النادر فان المجمع علیه لاریب فیه خب می‌گوید این روایت و ان تطهرت اجزأک را بگذار کنار، چرا؟ شاذ است هم از نظر روایت شاذ است آنها 17 تاست این یکی است هم از نظر فتوی شاذ است برای این‌که احدی نگفته جز سید مرتضی اگر گفته باشد. رحمه‌الله علیه، خب این روایت اول که من خیال می‌کنم بهترین حرف‌ها این است که ما بگوییم روایت مطرود است به قول امام صادق علیه السلام فان الشاذ لایعبأ به.

اما روایت 4 از باب 3 ابواب غسل مس میت توقیع شریف است و این توقیعات از نظر سندی چه جور است؟

مرحوم طبرسی از حمیری نقل می‌کند و بین طبرسی و حمیری قطعا فاصله است لذا مشهور من‌جمله مرحوم آقای خویی اصرار دارد در معجم که این توقیعات ضعیف السند است اما یک حرفی که روایات از اسرار شیعه است ما بخواهیم بگوییم که طبرسی بدون اطمینان در احتجاج آورده، نمی‌شود گفت، مثلا آن روایت و اما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواه احادیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله این را کلینی نقل می‌کند از برادرش، می‌گویند برادرش توثیق نشده پس روایت ضعیف السند است. آقای داماد می‌گفتند آیا معقول است چیزی که از اسرار شیعه است می‌خواهد پایه تشیع را درست بکند می‌خواهد ولایت فقیه درست بکند ما بگوییم کلینی بدون اطمینان از برادرش روایت را نقل کرده، نه معلوم می‌شود برادر موثق بوده پیش کلینی کلینی روایت را از برادرش نقل کرده روایت صحیح السند است، حرف خوبی است ما نمی‌توانیم بگوییم مرحوم طبرسی با آن همه جلالتش ده بیست تا توقیع دارد از آقا امام زمان که حمیری نقل می‌کند البته حمیری از نواب خاص نقل می‌کند ولی بالاخره حمیری که جلالت قدر دارد بالا، مرحوم طبرسی هم همین طور این فاصله‌ای که می‌افتد بین مرحوم طبرسی و مرحوم حمیری باید بگوییم این واسطه‌ها موثوق به بوده‌اند والا جزماً جازمات صدوق است جازمات صدوق این است صدوق رضوان الله تعالی علیه یک دفعه می‌گوید که قال الصادق علیه السلام یک دفعه می‌گوید روی عن الصادق علیه السلام آن جا که بگوید روی می‌گوییم مرسل است و اما آن جا که بگوید قال الصادق علیه السلام این را دیگر باید بگوییم مسند است، از جازمات صدوق است لذا مشهور در میان اصحاب این است که جازمات صدوق حجت است برای این‌که آن اعتماد مرحوم صدوق برای ما سند درست می‌کند همان حرف را آقای داماد رضوان الله تعالی علیه همین جا در این توقیعات می‌فرمودند، گفتم استاد بزرگوار ما آقای بروجردی همچنین استاد بزرگوار ما حضرت امام می‌فرمودند اما نه این جا و آن که اقای داماد زیاد پافشاری داشتند روی و اما الحوادث الواقعه و همچنین این توقیعات می‌فرمودند این‌ها از اسرار شیعه است و نمی‌شود طبرسی اطمینان نداشته باشد اما روایت را توقیع را نقل بکند، لذا ما نحن فیه این جور است یک توقیعی است که مرحوم طبرسی در احتجاج از حمیری نقل کرده حالا توقیع را بخوانیم لذا در احتجاج این جور آمده التوقیع لیس علی من مسه الا غسل الید کسی که مس میت بکند چیزی برایش نیست الا این‌که دستهایش را بشوید دیگر معلوم است چون غالبا این جوری است دست به میت می‌گذارد، صورت به میت گذاشتن آن خیلی کم است دیگر، نادر است، معمولاً دستش را گذاشته به میت یا غسلش داده یا این‌که دست به صورتش گذاشته برای عزیزش گریه کرده، از آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حمیری نقل می‌کند که البته حمیری شخصا نمی‌تواند نقل بکند باید از نواب اربعه نقل بکند و معلوم است حمیری یک توقیع نقل بکند ما بگوییم که این سند درست نیست خب خیلی جرأت می‌خواهد راجع به طبرسی هم که از حمیری نقل می‌کند ولو یک دو سه تا واسطه خورده ما بگوییم که اطمینان نداشته و روایت را آن هم توقیع از اسرار شیعه به قول آقای داماد، نمی‌شود گفت، لذا روایت سندش خوب است لیس علی من مسه الا غسل الید اگر کسی مس میت کرد غسل برایش واجب نیست، دستش را بشوید کفایت می‌کند، اما یک توقیع دیگر هست از همین طبرسی پهلوی همین توقیع در احتجاج دو دفعه از حمیری نقل می‌کند او می‌گوید نه،

این روایتی که خواندم روایت 3 بود روایت 5 این است التوقیع اذا مسه بحرارته لم یکن علیه الا غسل یده خب اذا مسه بحرارته لم یکن علیه الا غسل یده جمع دلالی دارد، جمع دلالیش چیست؟ آن گفت اذا مسه نگفت بحرارته این روایت قیدش می‌زند می‌گوید اذا کان بحرارته حسابی جمع دارد حالا چرا نگفته‌اند؟ نمی‌دانم و الا حمل مطلق بر مقید است آن می‌گوید که اذا مس المیت واجب نیست الا دستش را بشوید این می‌گوید اذا کان بحرارته و اما اذا کان یبرد دیگر ندارد، آن روایت‌ها می‌گوید فیجب علیه الغسل ودلالت هر دو خوب است حمل مطلق بر مقید هم که یک چیز طلبگی است مشهور در فقه ماست بنابراین ما روایت پیدا نکردیم این‌که بگوید غسل مس میت واجب نیست، اگر مطالعه کرده باشید بزرگان خیلی این طرف و آن طرف زده‌اند مخصوصاً صاحب جواهر، ولی این جور که من عرض کردم دیگر نه می‌خواهد احتجاج را تضعیف بکنیم مثل مرحوم آقای خویی این جا و جاهای دیگر تضعیف کرده‌اند نه می‌خواهیم تعارضی بین روایت بیندازیم تا این‌که بگوییم این روایت مطرود است چون شاذ است، همان که مشهور و 17 تا روایت می‌گوید و در همین باب 3 که گفتم چهار پنج تا روایت نقل می‌کند اول که غسل مس میت واجب است اذا یبرد بعد این دو تا توقیع را نقل می‌کند این دو سه تا روایت را نقل می‌کند که گفتم و این جور که عرض کردم دیگر روایت‌ها با هم تعارض ندارد و همان تسلم در میان اصحاب بلکه تسلم در میان شیعه این است که غسل مس میت واجب است.

(آن عالم شاید پدر امام زمان بوده و نمی‌خواسته اسم بیاورد، سوال کرده که از عالم شنیدم که غسل مس میت واجب است یا نه؟ حضرت فرمودند نه، همین مقدار دستش را بشوید کفایت می‌کند لذا روایت می‌شود معارض)

اما روایت بعد که حضرت می‌فرمایند اذا مسه  بحرارته  لم یکن علیه الا غسل الید این دیگر می‌گوید اذا برد فلیغتسل مثل آن 17 تا روایت می‌شود، اذا برد فلیغتسل و اذا کان بحرارته فلا یجب الغسل این روایت می‌گوید مستحب است، این مسئله اول.

مسئله دوم گفته‌اند که این از عجایب هم هست گفته‌اند این غسل مس میت مختص به میت است و اما دستش را به یک میته بگذارد غسل واجب نیست، حالا چرا؟ راستی چرا این میت مثلا بعضی‌ها، ما نمی‌گوییم، در فقه ما تعبد هست و این حرف‌ها هم هیچ معنا ندارد اما بعضی‌ها مثلا می‌گویند که میت وقتی که مرد پر از میکروب می‌شود و تمسک هم می‌کنند به بعضی از روایات وبرای این‌که این میکروب سر تا پای این انسان را می‌گیرد وقتی دست بگذارد به میت باید غسل بکند، بعضی‌ها مثلا این جور گفته‌اند، ولی این حرف در میته خب بهتر می‌اید دیگر، برای این‌که مثل سگ مرده خب پر از میکروب است ولی بالاخره چرا؟ نمی‌دانیم آن‌که می‌دانیم این است که اگر دست بگذارد به میت واجب است غسل کند اما اگر دست بگذارد به سگ مرده واجب نیست غسل بکند بلکه اگر خشک هم باشد واجب نیست دستش را هم بشوید ولی راجع به میت انسان آن هم مؤمن، ولی مسئله مسلم است، چرایش را هم نمی‌دانیم، نباید هم بدانیم، راجع به علل نباید در تعبدیات صحبت بکنیم.

حالا روایاتی در این مسئله هست روایت 1 از باب 6 روایات سه چهار تا است من یک روایتش را نوشته‌ام صحیحه محمد بن مسلم عن احد هما فی رجل مس میته هل علیه غسل؟ قال علیه السلام لا انما ذلک من الانسان، دلالت خیلی خوب است دیگر، غسل مس میت مختص به انسان است انسان میت و ما اگر مثلا یک بزی مرده باشد یا سگ مرده باشد دست به آن بگذاریم غسل واجب نیست، اگر تر باشد دست را باید آب کشید اگر تر نباشد دیگر دست شستن هم لازم نیست.

مسئله سوم که برای فرداست این است که این غسل قبل از برد باید باشد این معنا چیست؟ برای فردا ان شاءالله.

وصلی الله علی محمد و آل محمد