عنوان: اياک نعبد و اياک نستعين
شرح: اعوذ بالله من‌ الشيطان‌ الرجيم‌ بسم‌ الله الرحمن‌ الرحيم‌ رب‌ اشرح‌ لي‌ صدري‌ و يسر لي‌ امري‌ واحلل‌ عقدة من‌ لساني‌ يفقهوا قولي‌.

بحث‌ رسيد به‌ «اياك‌َ نَعبُد وَ اياك‌َ نَستَعين‌» اين‌ «اياك‌َ نَعبُد وَ اياك‌َ نَستَعين‌» يك‌ نكته‌اي‌ دارد و آن‌ اين‌ است‌ كه‌ از وقتي‌ كه‌ بسم‌ الله مي‌گويد تااينجا مغايب‌ است‌. اينجا مي‌شود مخاطب‌ شايد نكته‌اش‌ اين‌ است‌ كه‌ با آمدن‌ در نماز و با گفتن‌ بسم‌ الله الرّحمن‌ الرّحيم‌ و با اميد الرحمن‌ الرحيم‌ و با خوف‌ مالك‌ يوم‌ الدين‌ به‌ مقام‌ لقاء رسيده‌ است‌، يعني‌ مي‌تواند ديگر بگويد خدا يعني‌ مخاطب‌ واقع‌ بشود، خدا و او متكلم‌ واقع‌ بشود با خدا، معمولاً نماز اين‌ است‌ مي‌خواند، يك‌ مكالمه‌ واقع‌ بشود. يعني‌ بين‌ عبد و خدا بشود كم‌ كم‌ يك‌ معاشقه‌ واقع‌ بشود يعني‌ عبد و خدا. و اين‌ «اياك‌َ نَعبُد وَ اياك‌َ نَستَعين‌» ديگر مخاطب‌. يعني‌ از آن‌ وقت‌ تا حالا اينطور نبود كه‌ مواجحه‌ باشد با خدا، اما ديگر حالا به‌ «اياك‌َ نَعبُد وَ اياك‌َ نَستَعين‌» مخاطبه‌ است‌، مواجحه‌ است‌ تا اينجا توحيد ذاتي‌ است‌ و توحيد صفاتي‌ را درست‌ كرد با «بسم‌ الله الرِّحمن‌ الرِّحيم‌. الحمدُ لله رب‌َّ العالَمين‌. الرِّحمن‌ الرِّحيم‌. مالك‌ يوم‌ الدين‌» دو تا توحيد برايش‌ درست‌ شد يكي‌ خدا، يكي‌ هم‌ كه‌ خدا كه‌ مستجمع‌ جميع‌ صفات‌ كمالات‌ من‌ جمله‌ اينكه‌ پروردگار عالم‌ وجود رب‌ العالمين‌ است‌. آن‌ صفت‌ رحمانيت‌، صفت‌ رحيميت‌ آن‌ سلطه خاص‌ در روز قيامت‌. سلطنت‌ خاصي‌ در روز قيامت‌. اينها همه‌ يك‌ صفات‌ بارزي‌ است‌ براي‌ خداي‌ تعالي‌. بالاخره‌ تا اياك‌ نعبد و اياك‌ نستعين‌ دو تا مشكل‌ را حل‌ كرد اما خيلي‌ مشكل‌ نيست‌. همان‌ توحيد ذاتي‌، انسان‌ قائل‌ بشود به‌ اينكه‌ در اين‌ جهان‌ خدا هست‌، توحيد صفاتي‌ به‌ اين‌ معنا كه‌ قائل‌ بشود آن‌ خدا مستجمع‌ جميع‌ صفات‌ كمالات‌ است‌ كه‌ توحيد صفاتي‌، فلسفي‌، اين‌ معنايش‌ است‌. توحيد صفاتي‌ دو تا معنا دارد يك‌ معنا اينكه‌ صفات‌ خدا عين‌ ذات‌ خداست‌ كه‌ اين‌ مختص‌ شيعه‌ است‌ اينجا بحث‌ ما نيست‌ يك‌ توحيد صفاتي‌ اينكه‌ همه‌ فضائل‌ از آنجا سرچشمه‌ مي‌گيرد. آن‌ است‌ كه‌ همه‌ فضائل‌ را دارد. با گفتن‌ الله، با گفتن‌ رب‌ العالمين‌، با گفتن‌ الرحمن‌ الرحيم‌، با گفتن‌ مالك‌ يوم‌ الدين‌ اين‌ دو تا توحيد را درست‌ كرد حالا در اين‌ مخاطبه‌ مي‌خواهد بگويد كه‌ من‌ به‌ مقام‌ وصل‌ رسيدم‌ و خيلي‌ چيز ادعا مي‌كند، يكي‌ توحيد عبادي‌، يكي‌ توحيد افعالي‌، ميگويد اياك‌ نعبد يعني‌ خدايا فقط‌ بنده توام‌، نه‌ بنده شيطان‌، نه‌ بنده هوي‌ و هوس‌، نه‌ بنده صفات‌ رذيله‌، نه‌ بنده كس‌ ديگر. فقط‌ بنده‌ تو. اياك‌ نعبد و براي‌ خاطر اينكه‌ جا بيندازد كه‌ راستي‌ كه‌ چنين‌ است‌ به‌ جاي‌ اعبد مي‌گويد نعبد يعني‌ خدايا من‌ پيغمبرت‌ ائمه‌ طاهرينت‌، مني‌ كه‌ تابع‌ ولايت‌ هستم‌، ولايت‌ تو، همه‌ ما فقط‌ بنده تو، خوب‌ اين‌ توحيد عبادي‌ اگر درست‌ بشود خيلي‌ كارها درست‌ مي‌شود. اما مشكل‌ است‌ راستي‌ مشكل‌ است‌. انسان‌ راست‌ بگويد در نماز، يعني‌ فقط‌ بنده خدا راستي‌ باشد و اگر اين‌ باشد مستجاب‌ الدعوة است‌. اگراين‌ باشد ديگر به‌ هدف‌ رسيده‌ است‌. به‌ مقصود رسيده‌ است‌ ولي‌ علي‌ كل‌ حال‌ حالا اياك‌ نعبد اسمش‌ را مي‌گذارند توحيد عبادي‌. ولي‌ اگر در زندگيش‌ گناه‌ باشد اين‌ اياك‌ نعبد دروغ‌ مي‌شود. قرآن‌ در سوره‌ يس‌ مي‌گويد كه‌ هر كه‌ متابعت‌ شيطان‌ بكند اين‌ شيطان‌ پرست‌ اين‌ توحيد عبادي‌ ندارد.

«اَلَم‌ اَعهد اليكم‌ يا بَني‌ آدَم‌َ اَن‌ لا تَعبدوا الشَيطان‌َ انّه‌ُ لَكم‌ عدوٌ مُبين‌» نگفتم‌ شيطان‌ نپرستيد، در اذل‌ ما با هم‌ معاهده‌ كرديم‌ كه‌ تو بياني‌ در اين‌ دنيا، شيطان‌ را دشمن‌ خودت‌ حساب‌ كني‌ نه‌ خداي‌ خودت‌ و شيطان‌ خدا ما يعني‌ متعابعت‌ از او، اگر راستي‌ كسي‌ تابع‌ هوي‌ و هوس‌ باشد اياك‌ نعبدش‌ دروغ‌ است‌ قرآن‌ مي‌فرمايد:

«اَفَرءيت‌ مَن‌ اتَخذَ الهه‌ هوي‌ و اَضّله‌ الله علي‌ علم‌». يا رسول‌ الله نمي‌بيني‌ يك‌ دسته‌ خدايشان‌ هوي‌ آنهاست‌. خدايشان‌ دل‌ آنهاست‌. دلم‌ مي‌خواهد و بالاخره‌ هوي‌ و هوس‌ آنها را برده‌ است‌. قرآن‌ مي‌گويد، اگر كسي‌ هوي‌ و هوس‌ او را برده‌ باشد اياك‌ نعبديش‌ دروغ‌ است‌. كي‌ صادق‌ است‌؟ آن‌ وقتي‌ كه‌ فقط‌ بنده خدا تابع‌ خدا باشد نه‌ تابع‌ بت‌، نه‌ تابع‌ نفس‌ اماره‌ نه‌ تابع‌ شيطان‌ درون‌ و شيطان‌ برون‌ بالاخره‌ تابع‌ چيز ديگري‌، كس‌ ديگري‌. متابعت‌ از او اگر بشود اين‌ اياك‌ نعبد درست‌ نيست‌ و اين‌ مي‌خواهد با خدا در نماز درد و دل‌كند. مخاتمه‌ هم‌ شد. به‌ اين‌ كه‌ خدايا فقط‌ بنده تو هستم‌ به‌ اين‌ مي‌گويد: توحيد عبادي‌، حالا مثلاً شماها اياك‌ نعبد را داريد انشاءالله. اما آن‌ كه‌ خيلي‌ مشكل‌ است‌ و اياك‌ نستعين است‌.كه اسمش را مي گذارند توحيد افعالي كه معنايش‌ لا اله‌ الا الله است‌ يعني‌ خدايا من‌ موثري‌ در اين‌ جهان‌ نمي‌بينم‌ جز تو. اين‌ نمي‌شود. به‌ اين‌ زودي‌ها نمي‌شود. در سوره يوسف‌ مي‌فرمايد:« و ما يؤمن‌ اكثرهم‌ بالله الا و هم‌ مشركون‌»، قالب‌ مردم‌ مشرك‌ هستند يعني‌ توحيد افعالي‌ را ندارند و ما يؤمن‌ اكثرهم‌ بالله، اهل‌ ادب‌ مي‌دانند. دو سه‌ تا تاكيد هم‌ دارد. اين‌ آيه‌ شريفه‌ كه‌ اين‌ كه‌ راستي‌ بنده‌اي‌ كه‌ راستي‌ موحد باشد در توحيد افعالي‌ خيلي‌ كم‌ است‌. انسان‌ عقل‌ خودش‌ را هيچ‌ كاره‌ بداند در وقتي‌ كه‌ مي‌گويد و اياك‌ نستعين‌. اراده‌ خودش‌ را هيچ‌ كاره‌ بداند. خودش‌ را در زندگي‌ هيچ‌ كاره‌ بداند. كسي‌ را، چيزي‌ را، يعني‌ مالش‌ را، قدرتش‌ را، عملش‌ را نديده‌ بگيرد در آن‌ موقع‌ اياك‌ نستعين‌ هيچ‌ چيزي‌ نبيند جز خدا ديگر ما بقي‌ هر چه‌ هست‌، غير خدا اين‌ را وجود نما ببينند و قرآن‌ اين‌ را مي‌خواهد و انسان‌ برسد به‌ يك‌ جا كه

«او كسراب‌ٍ بقيعة يحسبه‌ الظمان‌ ماء»، چه‌ جور شماها در دامنه‌ كوه‌ وقتي‌ خورشيد بتاند، صبحي‌ يك‌ دريا آب‌ مي‌بيند آب‌ نيست‌. آب‌ نماست‌. انسان‌ برسد به‌ يك‌ جايي‌، خدا آب‌ است‌ نه‌ كس‌ ديگري‌ نه‌ چيز ديگري‌. حيات‌ واقعي‌ مال‌ اوست‌ ديگر ما بقي‌ همه‌ تولي‌ است‌ كه‌ اسمش‌ را مي‌گذارند مقام‌ قيوميت‌، وقتي‌ مي‌گوييم‌:

بحول‌ الله و قوته‌ اقوم‌ و اقعد، اين‌ مقام‌ قيمويت‌ يعني‌ خدا، نه‌ كس‌ ديگري‌، نه‌ چيز ديگري‌، مؤثر او است‌. خوب‌! اين‌ ادعا خيلي‌ مشكل‌ است‌ اما حالا مي‌گويند همين‌ اصفهان‌ آن‌ وقت‌ها يك‌ راهپيمايي‌ بود از يكي‌ از اين‌ دهات‌ها به‌ اصفهان‌ براي‌ چيزي‌. آن‌ وقت‌ها كه‌ پيرمردهاي‌ جلسه‌، جوانهاي‌ آن‌ وقت‌ بودند. آن‌ وقت‌ مي‌گويند يك‌ كسي‌ شَل‌ بود، بي‌ حال‌ بود. آنها شعار مي‌دادند. مي‌رفتند. آن‌ هم‌ از عقب‌ سينه‌ مي‌زد و مي‌گفت‌ من‌ هم‌ همينطور. در اياك‌ نعبد و اياك‌ نستعين‌ اينجورها درست‌ كنيد بگوييد: خدايا امام‌ زمان‌ بنده‌ خاص‌ توست‌. خدايا امام‌ زمان‌ توحيد افعالي‌ دارد، مي‌دهد. خدايا من‌ هم‌ به‌ تبع‌ امام‌ زمان‌ هم‌ همينطور. من‌ تابع‌ هستم‌ اگر ولايتش‌ درست‌ باشد مي‌شود يك‌ كارهايي‌ كرد اما اگر يك‌ ولايت‌ هم‌ لنگ‌ باشد كه‌ ديگر نشسته‌ پاك‌ است‌، با ولايت‌ بگوييم‌ اياك‌ نعبد و اياك‌ نستعين‌ كه‌ من‌ هم‌ هيمنطور اينجوري‌ مي‌شود ديگر. خدايا ما مي‌گوييم‌ يعني‌ امام‌ زمان‌ يعني‌ بنده‌هاي‌ خاص‌ تو، ما مي‌گوييم‌ فقط‌ تو را عبادت‌ مي‌كنيم‌ ما مي‌گوييم‌ مؤثري‌ در اين‌ جهان‌ نيست‌ غير از تو و اين‌ ما ميگوييم‌ در واقع‌ من‌ نمي‌گويم‌ امام‌ زمان‌ مي‌گويد من‌ نمي‌گويم‌ بنده‌هاي‌ خالص‌ در روي‌ اين‌ زمين‌ كه‌ نماز مي‌خوانند مي‌گويند اين‌ هم‌ كه‌ اصرار دارد نماز اول‌ وقت‌ بخوان‌ براي‌ همين‌ است‌ براي‌ اينكه‌ نماز اول‌ وقت‌. بنده‌هاي‌ خالص‌ خدا نماز اول‌ وقت‌ مي‌خوانند ما با آنها هم‌ صدا شويم‌ و اگربگذاريم‌ دم‌ غروب‌،بگذاريم‌ عصر بخوانيم‌ اين‌ هم‌ صدا شدنش‌ هم‌ به‌ يك‌ مشكل‌ مي‌شود. يعني‌ كسي‌ نيست‌ كه‌ نماز بخواند. ما با او هم‌ صدا شويم‌. براي‌ اينكه‌ مردان‌ خدا نمازشان‌ را خواندند تمام‌ شد. لذا من‌ تقاضا دارم‌ از اين‌ جهت‌ هم‌ اين‌ نماز اول‌ وقت‌ را، صبح‌ را، ظهر و عصر و مغرب‌ و عشا و نماز را فداي‌ چيز نكنيد.

وقتي‌ كه‌ به‌ قول‌ آقاي‌ قرائتي‌ جمله‌ خوبي‌ دارد مي‌گويد كه‌ وقت‌ نماز بگوييد نماز دارم‌ نگوييد كار دارم‌. جمله‌ ء خوبي‌ است‌ مثل‌ خود آقاي‌ قرائتي‌ لطيف‌ است‌. انسان‌ وقت‌ نماز بايد بگويد نماز دارم‌، نه‌ كار دارم‌، خوابم‌ مي‌آيد. گرسنه‌ام‌ هست‌ منتظر است‌. بازار هستم‌ مشتري‌ دارم‌، اينهامعلوم‌ است‌ ديگر خيلي‌ بد است‌. اينها همان‌ هوي‌ و هوس‌ است‌ اول‌ وقت‌ با امام‌ زمان‌ بامردان‌ خُلّص‌ هم‌ صدا شويد بگوييد اياك‌ نعبد و اياك‌ نستعين‌ تا خدا به‌ صدقه‌ سر امام‌ زمان‌ و مردان‌ خُلّص‌ بپذيرد اياك‌ نعبد و اياك‌ نستعين‌ ما را. حالا بحث‌ فردايمان‌ انشاءالله اهدنا الصراط‌ المستقيم‌.

خدايا به‌ حق‌ آقا امام‌ زمان‌، به‌ حق‌ اين‌ بنده خالص‌ تو(الهي‌) خدايا به‌ حق‌ آن‌ افرادي‌ كه‌ راستي‌ ولايت‌ در دل‌ آنها رسوخ‌ كرده‌ است‌. آن‌ بنده‌هاي‌ ولايي‌ تو، خدايا اين‌ گونه‌ مطالب‌ را دركش‌ را، پيدا كردنش‌ را و لا ضعيف‌ به‌ همه‌ ما، به‌ جامعه‌ ما، به‌ نسل‌ جوان‌ ما عنايت‌ فرما. (الهي‌، آمين‌).

  وصلي‌ الله علي‌ محمد و آل‌ محمد.