عنوان: احكام نگاه كردن (وجه و كفيّن)
شرح:

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‏

 

مرحوم صاحب جواهر (رضوان الله تعالی علیه)، از کسانی است که می­گوید زن باید سر تا پا پوشیده باشد؛ و نگاه کردن اجنبی به این زن، بدون شهوت و بدون ریبه هم، ولو به صورت، جایز نیست و ادعا هم می­کنند که قدماء چنین فرمودند.

مرحوم صاحب جواهر و دیگران، برای حرفشان ده دلیل آوردند. همینطور که مجوزیها ده دلیل به بالا آورده بودند، اینها هم ده دلیل برای حرفشان دارند.

حرف اول اینها اینست که می­گویند سیره و ارتکاز است و این المرأة عورةٌ که در روایات ما آمده، این ارتکاز از متشرعه است. اگر ببینند که یک زنی صورتش باز است، این را لاابالی می­دانند. یعنی عفیف آنست که سر تا پا، پوشیده باشد و نگاه کردن که چشم چران باشد و به زنها خیره شود، ولو بدون شهوت و بدون ریبه، این را غیرعفیف می­دانند. لذا مرحوم صاحب جواهر و دیگران، می­فرمایند که این مرأةٌ عورةٌ نه اینکه روایت است بلکه یک سیره است و یک ارتکاز متشرعه است.

مرحوم صاحب جواهر، یک جمله هم از یکی از قدماء در کنزالعرفان نقل کند که گفته است که:اتباع الفقهاء علی انّ البدن المرأة عورةٌ الاّ علی زوجها و محارمها.

این مسئله اجماعی است. همۀ فقها گفتند که زن عورة است یعنی یَجِبُ أن تُستر، مگر برای شوهرش و یا برای محارمش. این دلیل اول اینهاست که ادعای اجماع می­کنند و ادعای سیره می­کنند و ادعای ارتکاز متشرعه می­کنند؛ هم از قدماء و هم از متأخرین.

دلیل دومشان، آیۀ غض است.

«قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ».

این آیه می­گوید زن به مرد نباید نگاه کند و مرد به زن نباید نگاه کند و الا الوجه و الکفین، در آیه نیست. این هم دلیل دوم اینهاست که این آیۀ غض را سابقاً اگر یادتان باشد، چندین مرتبه بزرگان به این تمسّک کردند و از آن اطلاق گیری کردند که زن به مرد و مرد به زن باید نگاه نکند. خواه ناخواه می­گویند اگر مرد نمی­تواند به زن نگاه کند ولو به وجه و کفین، آن را هم باید بپوشاند و بین این دو تلازم است. اگر به زن بگوییم رو بگیر معنایش اینست که تلازم دارد که آقا نگاه نکن و اگر به مرد بگوییم نگاه نکن، معنایش اینست که خودت را بپوشان. سابقاً گفتیم که اطلاق گیری از آیه کار مشکلی است. ولو هم قدماء و هم متأخرین، به این آیۀ شریفه تمسّک کردند و چون در مقام تشریع حکم است، اطلاق ندارد و قدرمتیقن دارد و قدر متیقنش، نگاه آلوده است. و اما بلاشهوة و بلاریبة، باز واجب باشد، آنگاه قدرمتیقن از آیه نیست. اگر شما از آیه اطلاق بفهمید که صاحب جواهر فهمیدند و خیلیها فهمیدند. آنگاه این هم دلیل دوم است و مثل همان سیره، دلیل خوبی می­­شود. اگر هم نتوانستید اطلاق گیری کنید، قدرمتیقن، دلالت بر حرمت ندارد و آنچه دلالت دارد، اینست که مرد نمی­تواند به زن نگاه شهوت آمیز کند و زن هم نمی­تواند نگاه شهوت آمیز به مرد بکند. این هم دلیل دومشان است.

دلیل سومشان، وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ است. گفتند این می­گوید زن نباید زینتش را نشان احدی بدهد به جز شوهرش یعنی به جز محارم. که آیۀ شریفه محارم را فرموده الاّ شاذا. وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ. گفتند آیۀ شریفه که زینت دارد؛ گفته مراد ما یتزیّن به است یعنی صورت. وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ، یعنی صورتش را که آنوقتها دستشان را حنا می­بستند و خضاب می­کردند و یک زینت خیلی بالایی بود، گفتند وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ؛ یعنی ولایُبدِین الوجه و الکفین الاّ لّّبُعُولَتِهنّ. ایراد این هم اینست که از کجا می­گویید زینت یعنی ما یتزیّن به. خوب معنای آیه اینست که ای خانم زینت تو برای شوهرت است و اگر بخواهی زینت کنی و به کوچه بیایی، جایز نیست. و ما از زینت اراده کنیم، محل زینت را یعنی ما یتزیّن به، این نیست. ممکن است آن مجوزیها بگویند که وجه و کفین استثناست و می­تواند صورت باز باشد اما به شرطی که زینت نداشته باشد که این را الان همۀ فقها و حتی همان مجوزیها می­گویند اینکه ما می­گوییم وجه و کفین یعنی بدون زینت و اگر زینت داشته باشد، معلوم است که حرام است و ضرورت مسلّم است که زن نمی­تواند با زینت بیرون بیاید. صورت باز است اما زینت ندارد. لذا این وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ که مانعین خیلی روی این آیه پافشاری دارند اما ایراد عمده­اش اینست که مراد از زینت، همین زینت است. یعنی خانم نمی­تواند با زینت در مقابل نامحرم ولو خویش و قومهای خودی مثل برادرشوهرش باشد. با زینت نباشد و زینت مختص به شوهرش است و یا آن محارم خیلی نزدیکش. این هم دلیل سوم است که اگر شما زینت را به معنای ما یتزیّن به معنا کنید، دلالت آیه برای اینکه وجه و کفین باید پوشیده شود، خیلی خوب است و اما اگر ظهور آیه را از دست ندهید که نباید هم از دست بدهید و مانعی هم ندارد که بگویند زن اگر زینت نکرده باشد، نامحرم می­تواند صورتش را بدون ریبه و بدون شهوت ببیند اما اگر زینت کرده باشد، نمی­تواند. محل زینت را با زینت نمی­شود دید و حتماً نمی­شود و احدی هم نگفته و نمی­تواند بگوید. و آیۀ شریفه زینت را می­گوید و نه ما یتزیّن به را. این هم دلیل سوم اینهاست.

یک جا نداریم که آیۀ شریفه بگوید صورتت را و زینتت را. مسلّم اینطور نیست. حتی مثلاً آن زنی هم که خیلی زیبا باشد، نمی­گویند این متزیّن است بلکه می­گویند این زیباست. فرق است بین اینکه چشمها زیبا باشد و یا چشمها متزیّن باشد. زن ممکن است نه زیبا باشد و نه متزیّن. ممکن است زیبا باشد و متزین نباشد و ممکن است متزین باشد و زیبا نباشد مثل خیلی از زنها؛ که با زینت خودشان را می­نمایانند حال یا به شوهرشان و یا به غیرشوهرشان. انصاف قضیه یعنی ما باشیم و این آیۀ شریفه و بخواهیم از آن اراده کنیم، وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ؛ یعنی خانم! وجه و کفینت را باید بپوشانی الاّ برای شوهرت. آیه که این را نمی­گوید بلکه آیه می­گوید خانم! زینتت را؛ یعنی اگر صورتت متزین است و سرمه در چشمت است و آن سرخیها روی لبت است و آن کرمها روی صورتت است، اینها مختص به شوهرت است و باید از نامحرم بپوشانی. این هم دلیل سوم است.

دلیل چهارم آقای جلباب است که به آن آیۀ حجاب هم می­گویند و تقریباً ده ـ سیزده آیه در قرآن مربوط به حجاب خانمهاست و به این آیۀ جلباب می­گویند آیۀ حجاب. یعنی خانم باید با چادر باشد.

یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ.

یا رسول الله به همۀ زنها بگو چادر سرتان کنید و با چادر هم صورتتان را بپوشانید. مانعین من جمله صاحب جواهر می­گوید یُدنینَ یعنی علاوه بر اینکه چادر سرت کن، با چادر صورت و بدنت را بپوشان.

آیه خوب است و جلباب هم به همان معنای چادر است و دیروز گفتم که عامه و خاصه، هر دو که این روایت را هم عامه نقل کردند و هم خاصه نقل کردند و وقتی این آیۀ حجاب آمد، همۀ زنهای مسلمان در کیسه­های سیاه رفتند یعنی چادر داشتند و روبنده هم اضافه کردند. استاد بزرگوار ما علامه طباطبایی روایت این را در المیزان نقل می­کنند و طبق همان روایت هم، همینطور معنا می­کنند و همه عامه، همینطور آیه را معنا می­کنند و روایتش را هم در ذیل آیه نقل می­کنند. اشکالی که هست، اینست که این یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ، آیا معنایش اینست یا اینکه معنایش اینست که باز نباش و چادرت را ول نکن و این علامت بی عفتی توست. ذَلِكَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ، یعنی علامت شخصیت تو اینست که چادرت ول نباشد و لباسهایت پیدا باشد. یُدْنِینَ، یعنی چادرت را به خودت نزدیک کن. یعنی صورت را بگیر و این معنایی است که مشهور است و مرحوم صاحب جواهر و دیگران به این تمسّک کردند و مرحوم علامه طباطبایی در المیزان و همچنین عامه به همین آیه تمسّک کردند برای اینکه باید صورتش را بپوشاند. اما اگر یک کسی معنا کند که یُدْنِینَ، نزدیک کردن چادر یعنی اینکه به بدنت بچسبان و ولش نکن و اگر چادر را ول کنی بدترکیب می­شود و جلف و شهوت آمیز می­شود و معنای آیۀ شریفه اینست. به احتمالش هم نمی­شود آیه تمسّک کرد؛ و همین مقدار که احتمال بدهید دیگر نمی­شود. اگر بخواهیم اطلاق از این بگیریم و بگوییم یُدْنِینَ، به همۀ بدن و حتی صورت، این مشکل است. یعنی اطلاق گیری از آیه که یُدنینَ همۀ بدن حتی صورت باشد. اطلاق گیری کردند و حتی بعضی از بزرگان می­گویند بهترین آیات برای پوشاندن صورت و یا برای اینکه مانتو برای زن فایده ندارد و باید چادر داشته باشد، همین آیه است. و این هم که جلباب را به پیراهن معنا کنیم، اینها نیست و اینها معرکه گیری است. بلکه جلباب معلوم است که به معنای چادر است و این چادر همیشه بوده و زنهای متعفف مثل حضرت خدیجه و امثال اینها قبل از اسلام این چادر را داشتند و مخصوصاً ایرانیها که عفت ایرانیها خیلی عالی بوده است. و من بعضی اوقات گفتند آقایانی که به میراث فرهنگی اهمیت می­دهید؛ به این چادر میراث فرهنگی هم اهمیت بدهید. اینها سر تا پوشیده بودند و اختلاط بین زن و مرد نداشتند و این عمارات باستانی مثل تخت جمشید که خیلی ظرافت در آن بکار برده اما یک عکس زن نیست. عکس همه چیز هست الاّ عکس زن. یا مثلاً آن زمان دخترهایشان یعنی حرمسراهایشان را جای دوری می­گذاشتند. حتی در همین تخت جمشید، قسمت مردانه و زنانه، یک کیلومتر فاصله است و برای زنها وقتی حرم درست می­کردند این حرمها حسابی پوشیده بود. در همین عالی قاپوی صفویه، حرمسرای زنهایشان فوق العاده پوشیده بوده است. لذا ایرانیها به حجاب و به این چادر خیلی اهمیت می­دادند و سر تا پا پوشیده بودند و اختلاط بین زن و مرد هم نبوده است. ای کاش این میراث فرهنگیها قدری به جای این خرابه­ها، به عفت و معنویت ایرانیها اهمیت می­دادند. هم به خرابه­ها اهمیت بدهند و هم به معنویاتی که در ایران بوده است؛ من جمله به عفت زنها و غیرت مردها. فقط اگر بتوانید این یُدنینَ را معنا کنید و اطلاق گیری کنید، مابقی مثل اینکه صاف است که با چادرت باید سر تا پایت پوشیده باشد. این هم دلیل چهارم است.

دلیل پنجم، روایاتی که دلالت می­کند به اینکه اگر می­خواهی با زنی تزویج کنی، می­توانی او را ببینی. روایاتش را سابقاً خواندیم و بحثش را کردیم و راجع به وجه و کفین که مسلّم است. حال مثل مرحوم سیّد که می­فرمودند سر تا پایش را می­شود دید اما این می­گوید اگر می­خواهی تزویج کنی، دیدن صورت طوری نیست. یعنی اگر نمی­خواهی تزویج کنی، نمی­توانی صورتش را ببینی. روایتها زیاد است. آن کسانی که می­گویند بدنش را هم می­شود دید مثلاً سینه و بالای دست یعنی ذراع  و قدم و اینها را. اگر روایات را اینطور پیاده کنند، نمی­شود که مانعین به این تمسّک کنند برای اینکه آنها می­گویند شما که مجوزی هستید، مگر می­توانید بگویید که می­شود به سینۀ زن نگاه کرد. ما می­گوییم اگر بخواهد تزویج کند، می­شود به سینۀ او نگاه کرد وگرنه نمی­شود. اما ما اگر یادتان باشد، گفتیم روایتها بیشتر از وجه و کفین، دلالت ندارد. پس حال که بیش از وجه و کفین دلالت ندارد، پس دلالت روایات خوب می­شود. معنایش این می­شود که اگر می­خواهی با او تزویج کنی، زن و مرد می­توانند به صورت یکدیگر نگاه کنند و اما اگر نمی­خواهی تزویج کنی، مرد و زن نمی­توانند به صورت یکدیگر نگاه کنند. لذا روی فتوای ما دلالت روایتها خوب است؛ فقط یک اشکال هست و آن اینست که اگر می­خواهد ازدواج کند، می­تواند به موهای جلوی سر نگاه کند. به موضع السوار، به یک مقدار بالاتر از کف که روایت داشتیم که می­گفت، می­تواند به صورتش و به مو و به النگوها و به محاسنش و معاصمش نگاه کند. اگر یادتان باشد ما روی این هم فتوا دادیم و گفتیم بله، علاوه بر صورت می­تواند به موهای جلوی سرش یعنی متعارف به موهای جلوی سرش یا مثلاً النگو و یا مقداری بالای مچ که اینها متعارف است، نگاه کند. اگر این باشد، روایتها برای مانعین از کار می­افتد. برای اینکه روایتها می­گوید به صورت و مو و اما مانعین که مو را نمی­گویند و فعلاً بحث ما به وجه و کفین است. اما اینکه بشود به موی زن نگاه کرد، احدی این را نگفته و نه مجوزین گفته و نه مانعین. اگر یادتان باشد آن روایاتی که دلالت بر جواز داشت، ما می­گفتیم چون قدمان دارد و ذراع دارد، روایتها معرضٌ عنها عندالاصحاب است. آنچه در صدد آنیم، وجه و کفین است و اما به موی زن و به النگوی زن و به بالای مچ و آنجا که وضو می­گیرد و مثل این لاابالی­­ها که حالا رسمشان این شده که  آستین مانتوهایشان کوتاه است. خاک بر سر آن کسانی که تولید می­کنند و می­فروشند و می­خرند. آستینشان کوتاه است برای اینکه ساعت و النگو و دست سفیدشان پیدا باشد. اینها مسلم است که حرام است و احدی نگفته که حلال است. لذا این روایات که صاحب جواهر به آنها تمسّک می­کند، خوب است اما دو شرط دارد. یکی اینکه بگوییم آنکه می­خواهد ازدواج کند، فقط به وجه و کفین نگاه کند؛ و روایتها بیش از اینها دلالت ندارد. آگاه عالی می­شود و این می­شود که اگر می­خواهی ازدواج کنی، نگاه به وجه و کفین طوری نیست و اما اگر نمی­خواهی ازدواج کنی، نگاه به وجه و کفین نمی­شود. اما مرحوم سیّد و حتی مرحوم صاحب جواهر و اینها که گفتند نه، به بدن زن می­تواند نگاه کند، نمی­توانند به روایتها تمسّک کنند. ما هم که گفتیم علاوه بر وجه و کفین، به مو و به ساعت و به محاسن و معاصم، که در روایات آمده بود، می­شود نگاه کرد؛ ما هم نمی­توانیم به این روایتها تمسّک کنیم. اگر کسی را پیدا کنیم که بگوید در وقت ازدواج، فقط می­توانی به وجه و کفین نگاه کنی، آنگاه او می­تواند به این روایتها تمسّک کند و بگوید که اگر می­خواهی ازدواج کنی، نگاه به وجه و کفین می­شود و گرنه نمی­شود. بالاخره این هم نیست که این روایتها یک دلیلی برای مانعین باشد.

دلیل ششم ـ فرمودند روایاتی که دلالت دارد که می­شود به صورت اهل ذمّه که مرحوم سیّد گفتند نگو اهل ذمّه بلکه همۀ کفار؛ یعنی به صورت همۀ کفار می­شود نگاه کرد. این روایتها که می­گوید به کفار؛ یعنی به مسلمانها نه. این هم خوب است اما به شرط اینکه فقط بگوییم نگاه به صورت اهل ذمّه و به صورت کافر و اما اگر بگوییم نه؛ همین لاابالی که روسری ندارد مثل در اروپا، می­شود بدون شهوت و ریبه به اینها نگاه کرد، روایتها دلالت ندارد. برای اینکه او صورت ندارد و اعم از صورت است. آنها سر برهنه هستند و نگاه کردن به آنها بدون شهوت و بدون ریبه، طوری نیست و مسلّم است که به زن مسلمان نمی­شود نگاه کرد. اگر زنی مقنعه نداشته باشد و بخواهی به او نگاه کنی، مسلّم است که مجوزی می­گوید نمی­شود و مانعی هم می­گوید نمی­شود. لذا این روایتها هم از این نظر از کار می­افتد. نمی­دانم چرا مرحوم صاحب جواهر و دیگران اهمیت ندادند و زود تمسّک به این روایتها کردند و جلو رفتند.

دلیل بعد، گفتند آن روایاتی که می­گوید به آن زنهای لاابالی می­شود نگاه کرد که سابقاً صحبت کردیم. «اذا نهین لاینتهین». زنهای لاابالی که اگر هم به آنها بگویید چادر سرت کن، مسخره می­کند. گفته به صورت اینها می­شود نگاه کرد. معنایش اینست که روایتها می­گوید بنابراین به صورت زن عفیف و به صورت زنی که حجاب دارد، نمی­شود نگاه کرد. باز همین ایراد در این وارد است که اگر کسی روایتها را منحصر به صورت بداند، آنگاه می­تواند به این روایتها تمسّک کند و بگوید به صورت زن لاابالی می­شود نگاه کرد اما به غیرلاابالی نمی­شود. و اما اگر فرمودید که می­شود به بدن زن لاابالی بدون شهوت و بدون ریبه، نگاه کرد؛ یعنی نمی­شود به بدن زن مسلمان و عفیف، نگاه کرد. مسلّم است که به بدنش نمی­شود نگاه کرد و این بحث ما نیست و بحث ما فقط وجه و کفین است.

این هفت ـ هشت دلیل تا حالا بود و نتوانستیم یک دلیل قانع کننده­ای به غیر از آن ارتکازی که صاحب جواهر روی آن پافشاری دارد، بیاوریم. حال باز بحث هست و باید شنبه درباره­ای حرف بزنیم. از همۀ شما تقاضا دارم مقداری با من بیایید، مخصوصاً فضلای جلسه و ببینیم که آیا می­توانیم این بحث را به جایی برسانیم یا نه.

 

و صلّی الله علی محمد و آل محمّد