عنوان: احكام نگاه كردن (وجه و كفيّن)
شرح:

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‏

 

بحث این هفته انصافاً بحث مشکلی بود. و نه فقط ما بلکه همۀ فقها در این بحث لنگند. به خاطر اینکه مُجوزیها، عمده دلیشان دو سه روایت است که مربوط به زینت است؛ که می­فرماید زن می­تواند زینت وجه و کفین را نپوشاند. این روایتها، اولاً با «وَ لایُبدینَ زینتهنّ الاّ لبُعولتِهن»، منافات دارد؛ بعد هم اعراض اصحاب روی آن است. هیچ فقیه تا حالا نگفته که زن زینت کند و به کوچه بیاید و به مردم نشان دهد. که می­گفتم یک فقیه نمی­توانیم پیدا کنیم، ولو خیلی هم جرئت داشته باشد، و بخواهد این مسئله را حل کند و بگوید که زن می­تواند آرایش کند و به ناخنهای درازش لاک بمالد و اینگونه به کوچه بیاید. لذا آن دو سه روایت که عمده هم همین سه روایت بود. روایات صحیح السند و ظاهرالدلاله، سه روایت بود که اینها می­گفتند که زن می­تواند زینتش را نشان بدهد و مثال می­زدند به سرمه و به خضاب دست و آن زینتهایی که آن زمان بوده است. لذا برای مجوزی یک دلیل پیدا کنیم که اصحاب، چه قدماء و چه متأخرین و چه متأخر متأخرین، روی آن فتوا داده باشد. این روایت مجوزّیها بود.

در روایات مانعین هم، عمده روایات یا آیاتشان مربوط به نگاه شهوت آمیز و نگاه ریبه­ای بود، که این را هم مسلّم است که ضرورت بحث ما نیست که اگر نگاه با شهوت بشود و یا ریبه در نگاه باشد، حرام است. و یک دلیل در این هفت ـ هشت ده تا دلیل پیدا نکردیم که بگوید بدون ریبه و بدون شهوت؛ برای اینکه آن ادلّه­ای که اینها تمسّک می­کنند، مربوط به نگاه شهوت آمیز و نگاه ریبه­ای است. اما نگاه بدون شهوت و ریبه، در این ادلّۀ مانعین نیست و نتوانستیم پیدا کنیم. لذا در حقیقت مجوزّیها دلیل ندارند. مانعین هم دلیل ندارند. و یک مسئلۀ دیگر هم که باز این مسئله هم اینها را گیر انداخته، اینست که بر فرض هم بگویید جایز است که زن صورتش را نشان دهد، اما از کجا می­گویید که حرام است که مرد نگاه کند و یا به عکسش. اگر جایز است صورتش را نشاهد دهد، از کجا می­گویید بر مرد جایز است که نگاه کند. صاحب جواهر دو سه مرتبه هم این احتمال را می­دادند و همه من جمله صاحب جواهر می­فرمودند که ملازمه را هم نمی­توانیم اثبات کنیم. لذا یک بحث بغرنجی است. لذا روز اول می­گفتم که من ندیدم که یک فقیهی جزماً نفیاً یا اثباتاً فتوا دهد. شما می­دانید که مرحوم سیّد انصافاً فهل در فقه است و مرحوم سِید صاحب عروه، خیلی عالیست. هم برای تفریع فروعش و هم برای استفاده کردن از روایات اهل بیت (ع). اما همین آقا لنگ است. به خاطر اینکه فرمودند نگاه به وجه و کفین را بعضی گفتند جایز است و بعضی گفتند جایز نیست؛ والأحوط اینکه نگاه نکند. چنانچه والأحوط اینکه او هم بپوشاند. دیروز عرض کردم یک قاعده­ای در فقه داریم، ببینید که می­شود آن را در اینجا آورد یا نه؛ و آن ظهور غلبه­ای است. در فقه ما می­گویند که موضوعات که باید از عرف گرفت، علی سبیل الغلبه است. احکام هم چنین است. علت احکام را که نمی­توانیم به دست بیاوریم، پس حکمت عرف چنین است. می­گویند اگر یک قانون، صدِ هشتاد و صدِ نود باید اجرا شود، آنگاه برای همه باید اجرا شود. ولو برای ده نفر هم لازم نیست که اجرا شود و یا باید اجرا نشود، می­گویند این نیست بلکه حکم برای همه است. در قوانین ثانویه همین را فرموده­اند که باید اگر هرج نوعی باشد، قاعدۀ لاهرج برای همه هست، ولو برای کسی که هرج شخصی نداشته باشد. اگر ضرر نوعی هست، آنگاه برای همه هست ولو بعضی آن ضرر شخصی را نداشته باشند. اسم آن را هم می­گذارند، ضرر نوعی رافع تکلیف برای همه است. هرج نوع رافع تکلیف برای همه است.

دیروز عرض می­کردم که این نگاه کردن مرد به زن و زن به مرد، لاأقل صدِ هشتاد بلکه بیشتر است، که این نگاه­ها یا شهوت آمیز است و یا ریبه­ای است و از این جهت هم قرآن و روایات خیلی در این باره صحبت کرده است. وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ. مرحوم شیخ انصاری در مکاسب از مقدس اردبیلی نقل می­کند که به مقدس گفتند اگر در یک خانه­ای تو باشی و یک زن؛ آیا زنا می­کنی یا نه؟ نگفت نه؛ بلکه گفت پناه می­برم به خدا، اگر چنین صحنه­ای جلو بیاید. صدِ هشتاد از نگاه­ها یا شهوت است و یا ریبه است. وقتی چنین باشد، حکم باید برای همه باشد. دیروز می­گفتم که مرحوم سیّد بعد مسائلش را می­گویند که عنین، شهوت ندارد و خوف افتنان ندارد، اما نمی­تواند به بدن زن نگاه کند. پیرمرد، شهوت ندارد و تمایل ندارد، آیا می­تواند به بدن زن نگاه کند یا نه؟ همه می­گویند نه. می­گویند برای اینکه وقتی حکم آمد، نظر روی افراد نادر ندارد. حکم برای عام است، ولو اینکه بعضی آن علت حکم و حکمت حکم را نداشته باشند. به این می­گوییم ظهور عرفی. که دیروز می­گفتم این الظنّ یلحق الشیء بالأعمّ الأغلب، صاحب قوانین در اول قوانین که اگر یادتان باشد و قوانین خوانده باشید، هفت ـ هشت ده قاعده و انصافاً قواعد خوبی می­آورند و بعد وارد اصول می­شوند و یکی الظنّ یلحق الشیء بالأعمّ الأغلب مرحوم صاحب قوانین را هو کردند و گفتند الاصل حرمة عمل بالظنّ الا ما أخرجه الدلیل. این الظنّ یلحق الشیء بالأعمّ الأغلب، یعنی چه؟ اما با این حرفی که من زدم، می­توانیم الظنّ یلحق الشیء بالأعمّ الأغلب را اینطور معنا کنیم که همۀ احکام و همۀ موضوعات روی غلبه است. وقتی حکم غلبه روی مصلحتی باشد، آن حکم حتماً می­آید و برای همه می­آید. حال برای بعضی ضرر داشته باشد و یا برای بعضی نفع نداشته باشد و برای بعضی سالبه به انتفاع موضوع باشد. حکم عام است. اگر بپسندید و سیرۀ مرحوم صاحب جواهر را ضمیمه می­کنیم که ایشان می­فرمایند ارتکار هست و سیره هست بین متدینین و بین مسلمانها که زن سر تا پا پوشیده باشد و مرد هم سر تا پا پوشیده باشد.

اضافه کنید که، قل للمومنین یغض من ابصارهم و قل للمومنات يغضضن من ابصارهنّ؛ همانطور که روز اول صحبت کردیم، بگویید فقها گفتن اطلاق دارد و همه و همه یعنی زن باید سر تا پا پوشیده باشد و مرد هم باید سر تا پا پوشیده باشد. حال شهوت باشد یا نباشد و یا اصلاً شهوت در او نباشد. این دو سه دیل را منع مطلق بگوییم. اما در وضع فعلی یک مسئله هست که آن هم با قواعد فقهی و نه اینکه ما درستش کنیم بلکه با قواعد فقهی است و آن ضرورت است. یعنی به راستی الان اگر بخواهیم بگوییم که در این جمهوری اسلامی زن سر تا پا پوشیده باشد و مرد هم سر تا پا پوشیده باشد، اختلال نظام به وجود می­آید. و در دانشگاه باید بسته شود. مخصوصاً اینکه مسئولین دامن هم می­زنند. تک جنسی در دانشگاه­ها یک امر مقدسی است. در همین استان اصفهان، پنج شش دانشگاه این کار را کردند و شد و الان هم تشکر می­کنند و عالیست. اگر سال اول این کار کرده بودیم، حالا خیلی مصیبتمان کم بود. اما حالا نیست و در دانشگاه­ها بسته شود و معلم متدین سر کلاس نرود. این سر کلاس می­رود و نمی­تواند چشمهایش را پایین بیندازد برای اینکه او را هو می­کنند. بعد هم دخترها اطراف او می­ریزند و از او مسئله می­پرسند. الان اگر مابگوییم که به وجه و کفین نمی­شود نگاه کرد، این کاسب متدین، باید در مغازه­اش را ببندد و همه باید در خیابانها نرویم الا در موقع ضرورت.

بگوییم در وضع فعلی یک ضرورت است، تتقدّر بِقدرها. معنای تتقدّر بقدرها اینست که فقها در حاشیه بر عروه می­فرمایند نگاه به صورت زن بدون شهوت و بدون ریبه جایز است. زن هم بدون ریبه و بدون شهوت، صورتش را باز بگذارد یعنی وجه و کفین را باز بگذارد، اشکال ندارد و آنها نمی­گویند اشکال ندارد بلکه می­گویند الأقرب، الأقوی. با این قاعدۀ ضرورت جلو بیاییم و بگوییم که نگاه به وجه و کفین، اگر شهوت نباشد و اگر ریبه نباشد؛ اما ضرورت باشد، جایز است. یا حتی اگر منجر شود یعنی ولو اینکه نمی­خواهد اما منجر شود به اینکه از این نگاه کردن خوشش بیاید، بگوییم لضرورةٍ اشکال ندارد. البته با دست تکان دادن و التماس کردن و امثال اینها، این را بماسانیم. ما خیلی دلمان می­خواست در این هفته از شماها که جوانید و اشتغالتان کم است و خیلی از شما فکرتان خوب است و بعضی اوقات که حرفهایی می­زنید، انسان خیلی از حرفهای شما خوشش می­آید. ما می­گفتیم این هفته می­توانیم ازشما استفاده کنیم و یک چیز بکر و تازه­ای برای تجویز از شماها پیدا شود. اما نشد از شماها استفاده کنیم. حال باز هم فکر کنید و غیر از این دو چیزی که من گفتم، یکی برای منع و یکی برای جواز روی منع، ببینید که آیا چیزی در نظرتان می­آید یا نه و اگر هم نمی­خواهید حرف بزنید، آن را بنویسید و من عین عبارتتان را برای فضلا و برای جلسه می­خوانم و امیدوارم که نوشتۀ شما مفید باشد. این مسئله تمام شد.

مسئلۀ مشکلی که نمی­دانم چرا صاحب عروه، آن را در آخر بردند. درحالی که صاحب جواهر در همین جاها نقل فرمودند؛ اما صاحب عروه آن را در آخر بردند. مسئلۀ 55 از همین مسائل مقدمات نکاح.

مسئله اینست که ایشان می­فرمایند به بدن زن، حتی وجه و کفین، نمی­شود نگاه کرد اما بر زن واجب نیست که وجه و کفین را بپوشاند. می­فرماید بر مرد واجب نیست که بدنش را بپوشاند اما بر زن حرام است که نگاه کند. مثلاً اینکه با پیراهن آستین کوتاه به کوچه بیاید، مرحوم سیّد می­گویند این طوری نیست. اما زن که می­داند نگاه می­کند؛ این نگاه کردن زن را می­فرماید حرام است. این مسئله را بردند آخر و نمی­دانم که چرا مسئله را همین جا عنوان نفرمودند.

دلیل برای حرف مرحوم سیّد نداریم. اینکه مرد بتواند بدنش را در کوچه نپوشاند. یعنی سینه اش رانپوشاند و با پیراهن آستین کوتاه به کوچه بیاید. اینطور که مرحوم سیّد می­گویند، بر زن حرام است که نگاه کند اما می­گویند که بر مرد واجب نیست که بپوشاند. معمولاً آن مقررّین مثل آقای حکیم و آقای خوئی و امثال اینها که در اینجا تقریر دارند، می­گویند برای اینکه سیره هست. سیره هست که مرد خودش را نمی­پوشاند، حال اینکه بر زن حرام است که نگاه کند، این حرفی است. می­گویند دلیلی بر حرمت نداریم. حتی مرحوم آقای حکیم از مرحوم علامه نقل می­کند که ایشان فرموده اگر واجب بود، باید آیۀ حجاب هم برای او باشد و آیۀ حجاب برای زنهاست و نه برای مردها.

باز مرحوم آقای خوئی می­فرمایند که مسئله اگر واجب بود، لشاع و ذاع. و چون شیوع ندارد، دلیل بر اینست که واجب نیست؛ که برمی­گردد به سه دلیل. اول می­گویند دلیل نداریم و دلیل نداریم یعنی اینکه روایت نداریم و آیه نداریم. اما بعد سه دلیل از خودشان یا از دیگران می­آورند؛ اینکه این وضعی که الان در جوانها هست جایز است. ولو اینکه دختر یا زن نمی­تواند نگاه کند، اما بر این جایز است که با پیراهن آستین کوتاه در کوچه بیاید و با سینۀ باز به کوچه بیاید و یا یقۀ ما باز باشد و سینۀ ما را نامحرم ببیند. اولاً عمده سیره است که مرحوم صاحب جواهر می­گویند. اگر سیره بخواهید؛ اینکه زمان پیغمبر تا الآن، عربها سر تا پا، پوشیده­اند و چپیه ارگال دارند. این صعودی حتی با آن غرب زدگی عجیبش، اما به این چپیه ارگالش خیلی افتخار می­کند. آمریکا هم که می­رود با چپیه ارگالش است. خوب سر تا پایش پوشیده است و چه کسی می­گوید سیره بود که باز باشد. این سیره از ما مسلمانها پیدا شده که چپیه ارگال نداریم. معمولاً ممالک غرب زده مثل ایران و مصر و این اواخر عراق اینگونه هستند و الاّ مسلمانها همینطور که سر تا پای زنهایشان پوشیده است، مردها هم سر تا پایشان پوشیده است و فقط وجه و کفین باز است. لاابالیها خیلی کارها می­کنند. همانطور که در روایات هم آمده، علوجها و بادیه نشینها خیلی کارها می­کنند و مسلمانهای متدین و مقید به احکام اسلام چه می­کنند؟. علوجها را سابقاً صحبت کردیم و گفتیم که اذا نهین لاینتهین، نگاه کردن به آنها طوری نیست. حال مردهای آن آنها را هم شاید بگویند که جایز نیست و زنهای آنها را بگویند طوری نیست. اگر سیرۀ متشرّعه بخواهیم؛ همین سیره­ای که صاحب جواهر برای من و خیلیها مثل آقای حکیم و آقای خوئی و دیگران که برای زنها، به این سیرۀ صاحب جواهر، تمسّک می­کنند. بگوییم اگر برای زنها تمسّک به این سیره می­کنی، برای مردها هم بکن و مردها چپیه ارگالی دارند. کاری به ما نداشته باشد. وقتی چنین باشد، هر سه دلیل اینها از بین می­رود. یکی اینکه می­گویند سیره داریم، سیره نداریم. سیره در ما ایرانیها که حالا سرمان باز است و گردنمان و یقه­مان باز است. این که سیرۀ پیغمبر نبود. خود پیغمبر و خود ائمۀ طاهرین و اصحاب، چپیه ارگال داشتند و هم گردنشان پوشیده بود و هم زیر گلویشان پوشیده بود و فقط وجه و کفین باز بود. لذا فرقش با زنها اینست که زنها، پوشیه داشتند و مردها پوشیه نداشتند و اما اینکه مردها لخت بودند و زنها پوشیده بودند و روی زنها و مردها سیره داریم، این دروغ است. آنچه سیره بوده، اینست که سر تا پای زنها پوشیده بوده و پوشیه داشتند؛ مثل الان در عربستان و خلیج فارس و غیر از مغرب که الان وضع حجابشان خیلی عالیست و درحالی که غرب هم روی آنها خیلی کار کرده اما مسلمانهای آنها که به مکه می­آیند، می­بینید که سر تا پای زنها پوشیده است و وجه و کفین پیدا نیست. اما راجع به مردها، سر تا پا پوشیده اما وجه و کفین، پیداست. اگر بخواهید سیره بگویید؛ سیره اینست. و اما اینکه در ورزشگاه ما آن اوضاع نکبتار است و می­خواستند زنها را هم ببرند اما از ترس ما نتوانستند و الاّ برده بودند؛ اینها مربوط به سیره نیست. اینکه اگر لازم بود گفته بودند و لذاع و لشاع؛ گفتند و سیره بوده و حسابی مردها پوشیده بودند و مردهای متدین، سر تا پا پوشیده بودند و پیراهنشان تا روی پایشان بود و چپیه ارگالشان حسابی بود. بنابراین سیره نداریم. من ندیدم و یادم هم نیست اما نقل می­کنند از مرحوم علامه که مرحوم علامه فرمودند که اگر واجب بود، باید اسلام برای مرد هم حجاب پیدا کند. پس چرا نکرده است؟ می­گوییم پیدا کرده است و می­فرماید: قل للمومنین یغضو من ابصارهم و یحفظو فروجهم و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظنّ فروجهنّ.

پیدا کرده و می­گوید او سر تا پا پوشیده و این هم سر تا پا پوشیده باشد.

این سه دلیل اینها که نمی­شود. یکی هم این آیۀ استیذان که سابقاً به آن تمسّک کردیم، این بیل به کتش نخورده و این آیۀ استیذان را که صاحب جواهر می­فرمایند این مراعات ادب کرده است. اینکه مراعات ادب کرده چه چیزی است. می­گوید ای مرد و ای زن! بدنتان را از بچه­هایتان بپوشانید. پیراهن خواب مختص زن به شوهر و شوهر به زن است. کجای آیۀ استیذان خراب است؟!

يا اءَيُّها الَّذين آمنوا لِيَستَئذِنكُمُ الَّذين مَلَكَت اَيمانُكُم و الَّذين لم يَبلُغوا الحُلُم منكَ ثلاث مرّات مِن قَبل صلوةِ الفجرِ و حين تَضَعونَ ثيابَكُم منَ الظَّهيرةَ و من بعدِ صلوةِ العِشاءِ. نگفته بعد از صلاة ظهر بلکه گفته آن موقعی که پیراهن خواب دارید. یعنی آن موقع که بدنتان پیداست. بعد می­فرماید مِن قَبل صلوةِ الفجرِ، این سه وقت، وقت خصوصی است و وقت خصوصی هم آیه معنا می­کند که حين تَضَعونَ ثيابَكُم منَ الظَّهيرةَ؛ یعنی سر تا پا باید از بچه­ها پوشیده شود. ران پای زن و ران پای مرد نباید پیدا باشد. که الان در میان لاابالیها رسم است که مرد با شورت می­نشیند و می­خوابد. قرآن می­گوید نه. ما نمی­دانیم چرا بیل به کت آیۀ استیذان خورد. اینکه باید مراعات ادب شود، یعنی چه؟! قرآن می­گوید ثلاث عوراة لکم؛ باید بپوشاند. مرد باید بدنش را از زن نامحرم بپوشاند و زن هم باید بدنش را از مرد نامحرم بپوشاند. قُل للمؤمنین یغض من ابصارهم و قُل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ. این مشهور در میان فقهاست. ما گفتیم که آیۀ شریفه قدر متیقن دارد و الاّ همۀ این بزرگان مثل صاحب جواهر و حتی مثل مرحوم شیخ انصاری که جایز می­داند، برای اطلاقش تمسّک به آیه می­کند. مرحوم آقای خوئی و مرحوم آقای حکیم و محشین بر عروه و مقرّرها، همه می­گویند: قُل للمؤمنین یغض من ابصارهم و قُل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ؛ سر تا پای مرد باید پوشیده باشد و سر تا پای زن باید پوشیده باشد. او باید به سر تاپای این نگاه نکند و این هم به سر تا پای او نگاه نکند. اما چرا بیل به کت این آیۀ استیذان بزنیم. بنابراین به صاحب عروه می­گوییم شما که همه را گفتید، پس چرا در اینجا لنگید؛ و به بدن زن، همینطور که ایشان می­فرمایند و مرد نمی­تواند به بدن زن نگاه کند و زن هم نمی­تواند به بدن مرد نگاه کند. این تا اینجا خوب است. اما زن باید بپوشاند و مرد لازم نیست بپوشاند. پس اینکه مرد لازم نیست بپوشاند یعنی چه؟! بلکه مرد هم لازم است که بپوشاند. حال چه چیز باز باشد؟ هرچه متعارف است. لذا پس حالا چه کنیم. ما که چپیه ارگال نداریم، پس حالا چه کنیم؟ حال ضرورت است. مجبوریم اما یقه­مان باز نباشد و پیراهن آستین کوتاه نباشد. حال سر و مو و گردن و زیر گلو، لضرورةٍ. و من خیلیها را سراغ دارم که اینها گردن و زیر گلویشان را می­پوشانند و کلاه سرش می­گذارد برای اینکه مویش پیدا نباشد، حال شما اینها را نگویید و بگویید اینها برای مقدسهاست بلکه هرچه ضرورت است بگویید و هرچه سیره است، بگویید اما اینکه روی بدن بروید و بگویید جایز است که نپوشاند، این ظاهراً بحثی ندارد. و این مسئله، مثل مسائل هفتۀ گذشته و این دو سه روز، مسائل مشکلی است.

حال مسئلۀ فردا که آن هم خیلی مشکل است، اینست که مرحوم سیّد و همۀ محشین بر عروه می­گویند که زن و مرد اگر مماثل باشند، می­توانند به سر تا پا الاّ عورتین نگاه کند. دلیلش هم می­گویند که زنها در حمام که لنگ هم ندارند و یا مردها در حمام که لنگشان را عقب می­زنند. مُماثل یعنی مرد به مرد و زن به زن، می­تواند نگاه کند. این مسئله، مسئلۀ مشکلی است و جداً روی این مطالعه کنید تا فردا ببینیم که چه باید گفت.

 

و صلّی الله علی محمد و آل محمّد