عنوان: نگاه محارم به يکديگر
شرح:

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‏

 

مسئلۀ دیروز، مسئلۀ مشکلی بود. از این جهت که فقهاء مسئله را واضح دانستند و یک ضرورت در فقه دانستند و از مسئله گذشتند؛ و اینکه مَحرم می­تواند به همۀ بدن طرف نگاه کند. یک خواهر و برادر، می­توانند با همدیگر به حمام بروند یا اینکه داماد می­تواند به همۀ بدن مادرزن نگاه کند. که مرحوم سیّد بالاتر از اینها هم رفتند و گفتند مَحرم ولو رضاعی باشد یا سببی باشد. بعد هم می­بینید که مثل آقای حکیم و یا آقای خوئی، ادعای ضرورت می­کنند و از مسئله رد می­شوند. یا ادعای اجماع، ادعای سیره و اینکه مثلاً خواهر می­تواند به سر تا پای برادر و برادر به سر تا پای خواهر نگاه کند. که ما دیروز این مسئله برایمان مشکل بود و می­گفتیم که خیلی جاها این شهوت هست و اگر شهوت نباشد، احتمال مفسده هست؛ و خود مرحوم سیّد و دیگران می­گویند و بعد هم مسئله­اش را می­گوییم که خواهر و برادر از هفت ساله، در یک رختخواب نخوابند. روایت هم داریم. اینها هنوز بالغ نشدند و هنوز سر از این چیزها در نیاوردند و احتمال مفسده ندارد؛ اما همین مقدار که ممیزند، می­گویند هفت سال به آن طرف، خواهر و برادر یک اطاق تنها نخوابند. این مسئله­ای است که بعد می­گوییم. حال اینجا می­گویند خواهر و برادر می­توانند به سر تا پای همدیگر الاّ عورتین، نگاه کنند. این خود یک نحو تهافتی در مسئله هست. اگر شما می­گویید خواهر و برادر ده ساله در یک اطاق نخوابند، پس چطور می­گویید که خواهر و برادر بالغ و در فوران شهوت، می­توانند به سر تا پای همدیگر نگاه کنند. این چه ذوقی است. آیا می­شود گفت که ذوق فقهی و ذوق متشرّعه اینست. لذا اصلاً این وضع نکبت باری که الان هست و این لختی­گریهای در خانه، در اینها احتمال مفسده هست. مفسده­اش را هم دیدیم و به سرمان هم آمده که چه اوضاع نکبت باری در میان جوانها و در مَحرمهاست. همین ماهواره­ها و همین محرمها و همین تلویزیون با این وضع نکبتبارش و این اوضاع زنها در تلویزیون؛ و علی کل حالٍ، احتمال مفسده هست. اسمش را ریبه می­گذارند. ریبه یعنی اینکه شک دارد که آیا به فتنه می­افتد یا نه. احتمال فتنه و احتمال مفسده. اگر چنین باشد، باید بگویید که این مسلّم پیش اصحاب است که اگر نگاه کردن،ریبه باشد، حرام است. لذا مرحوم سیّد شاید بیش از بیست مورد در اینجاها گفتند. مثلاً در همین مسئلۀ ما می­فرمایند خواهر می­تواند به سر تا پای برادر و برادر می­تواند به سر تا پای خواهر الاّ عورتین نگاه نکند؛ به شرطی که لذّت نباشد و احتمال لذّت هم نباشد و احتمال مفسده هم نباشد. خوب به مرحوم سیّد می­گوییم که جوان در فوران شهوت، احتمال مفسده­اش هست. اصلاً مسئلۀ شما سالبه به انتفاع موضوع می­شود.

حال در آن روایتی که از علی بن جعفر بود؛ لا تحلّ له را معنا کردیم که یعنی نامحرم. اما آن روایت ابی الجارود که صحیح السند است و علی بن ابراهیم روایت را نقل کرده و ظاهرالدلاله است و می­گوید کل بدن برای شوهر و کلّ بدن برای زن و اما برای محرمها، متعارف باشد و اما غیر متعارف که الان در خانه­ها هست و حتی در خانۀ ما طلبه­ها که بالای زانوی مادر و بالای زانوی خواهر باز است و جوان پر از شهوت، به بالای زانوی این خواهر و سینۀ او نگاه می­کند و مثلاً  این لاابالیها در مقابل پسرش، بچه را شیر می­دهد؛ و روایت ابی الجارود این را می­گوید نه. اینها سه چهار دلیل دارند. ببینیم که دلیلهای اینها تا چه مقدار درست است. آیا دلالت می­کند که مَحرم هرکه باشد، ولو داماد باشد، اینها می­توانند به سر تا پای بدن همدیگر نگاه کنند؟!. دلیل اولشان اجماع و سیره و ضرورت است. می­گوییم سیره متعارف، آری. مثل همان روایت ابی­الجارود؛ به گردنبندش و به سری که روسری ندارد و به زیر گلو و اما نگاه به سینه و به ران پا باشد، چنین سیره­ای نداریم. در متشرّعه به عکس است. من خیلی از زنها را سراغ دارم که از دامادشان رو می­گیرند. حال اگر بگویید این افراطگری است؛ اما حالا سینه­اش در مقابل داماد باز باشد!. گفت سینه­اش باز بود و داماد در مقابل شوهرش یک بوسه بر سینۀ او کرد و نشست. شوهر خیلی بی غیرت است. متشرّعه به این زن می­گوید بی عفت و و به آن مرد می­گوید بی غیرت. اگر به راستی بخواهیم در متشرّعه برویم، سابقاً و الان بخواهیم درست کنیم، متدیّنین، اینگونه نیستند، مخصوصاً روحانیت. و این سیره و ضرورت که ضرورتش را که آقای خوئی می­گویند؛ این سیره و ضرورت و اجماع در اینکه مَحرمها می­توانند به سر تا پای یکدیگر نگاه کنند الاّ عورتین. می­گویند نه، مَحرمها می­توانند به اندازۀ متعارف به همدیگر نگاه کنند. همان روایت ابی الجارود؛ مثلاً به گردنبند و به النگو و به سر باز او. این کارها را متدیّنین در پیش دامادشان نمی­کنند. و اما به سینۀ باز و به شکم باز و به بالای زانو؛ ما هرچه فکر می­کنیم، چنین سیره­ای نداریم. متعارف آری و سیره و ضرورت هست و مسلّم است؛ اما غیرمتعارف نه.

دلیل دو ـ گفتند: وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ؛ آیۀ شریفه همۀ محارم را دارد. می­گوییم بله، همان روایت ابی الجارود است و به گردنبند و به دستبندش و حتی مثلاً به ابرویی که زیرش را برداشته و امثال این چیزها یعنی متعارف. اصلاً زینت رو متعارف است و زینت به صورت و دست است. عربها آن موقع خلخال هم داشتند ولی الان ندارند. زینت به صورت و به دست است. می­گوید به صورتش نگاه کن. وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ؛ می­توانی به صورتش بدون شهوت و بدون ریبه نگاه کنی و اما اینکه، وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ؛ به شکمش می­شود نگاه کرد، کجای آیه این را دارد. الاّ اینکه زینت را به معنای ما یتزیّن به، بگیریم، بله موارد حساس زن، ما یتزیّن به، است. مثل بالای زانو و شکم و پستان و امثال اینها. ولی آیۀ شریفه که این را ندارد. آیۀ شریفه اینست که: وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ أبنائهن، تا آخر.

امام صادق (سلام الله علیه) هم در روایت ابی الجارود که دیروز خواندم، همین را می­فرمایند که یک زینت عمومی داریم و یک زینت متوسط داریم و یک زینت خصوصی داریم. زینت متوسط برای محارم است، مثل غلاده و دملج و خلخال. القلاده, فما فوقها والدملج ومادونه والخلخال وما اسفل منه. و اما غیرمتعارف که اصلاً کسی در شکم زینت نمی­کند و یا بالای زانو که زینت ندارد. زینت یعنی صورت. معنایش اینست که این خانم می­تواند در مقابل پسرش زینت کند. این خوب است. همین هم خوب نیست برای اینکه خیلی از متدیّنها این را از هم سؤال کردند، هم استفتاء و هم در سایت و هم شخصاً و نگرانند و می­گویند ما اگر در مقابل دختر بزرگ و پسر بزرگمان زینت کنیم که نمی­شود و اگر هم زینت نکنیم، شوهر داریم و نمی­شود در مقابل شوهر بی زینت باشیم. حال چه کنیم؟! خیلیها هستند که در این مسئله ماندند که بالاخره شماها باید یک جوابی برای اینها درست کنید. زن که نمی­شود متبطّل باشد یعنی زینت برای شوهر نکند. اگر زن شوهر دارد، باید شبانه روز متزیّن باشد. از آن طرف هم زینت اگر احتمال تحریک یا احتمال مفسده باشد، این هم نمی­شود. به گونه­ای باید این را جمع کنید. لذا معنای وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ اینست که همینطور که شوهر می­تواند زینت زن را ببیند، پسر هم می­تواند زینت مادر یا خواهرش را ببیند؛ اگر احتمال به مفسده نباشد. ولی آنچه مسلّم است، این، وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلّا لِبُعُولَتِهِنَّ؛ مسلّماً بالای زانو و پستان را نمی­گیرد و آنها که زینت نیست، بلکه بدن است و جسد است. لذا متعارف باز برمی­گردد به همین که دلیل دوم اینست که متعارف می­شود به همدیگر نگاه کرد. من نمی­دانم شما و یا اصلاً ذوق متدیّن بپسندد که مادرزن قبل از اینکه دامادش بیاید، آرایش حسابی کند، برای دامادش آرایش کند. نمی­دانم چه کسی این را می­پسندد و می­تواند بگوید. اصلاً گفتن اینها انصافاً خیلی مشکل است. بنابراین این  وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ، را اگر بگویید؛ آنجا که احتمال مفسده نباشد، متعارف، یعنی زینت را هم شوهرش ببیند و هم پسرش ببیند و اما ما تمسّک کنیم به وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ، به اینکه داماد می­تواند بالای زانو را ببیند برای اینکه وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ. آیا می­شود تمسّک کرد؟! وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلّا لِبُعُولَتِهِنَّ، این را بگیرد که ران پایش را پسرش ببیند. حال کاری هم به روایت ابی الجارود نداشته باشید که صریحاً گفت نه. حال ماییم و این آیۀ شریفه. وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ را اگر خیلی مرد باشید و جرئت داشته باشید، می­توانید بگویید که این خانم در مقابل پسر بزرگ برای شوهرش، آرایش غلیظ و حسابی کند. اگر آدم خیلی جرئت داشته باشد، تا این اندازه بگوید و اما، وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ، ران این مادر را پسر می­تواند ببیند. این از کجای آیۀ شریف درست است؟!

دلیل سه ـ گفتند روایاتی که می­گوید مرد زن را و مرد زن را می­تواند غسل دهد، اگر مَحرم باشد. ما گفتیم نه و سابقاً حسابی بحثش را کردیم و گفتیم که زن و شوهر می­توانند یکدیگر را غسل بدهند اما مَحارم نمی­توانند یکدیگر را غسل دهند الاّ لضرورةٍ. حتی بعضی از فقها گفتند اگر می­شود از زیر پیراهن و اگر نمی­شود لختش نکن و همینطور غسل بده. مثلا مادر پسر را و پسر مادر را.

این یک مسئله­ای بود که ما در آنجا گفتیم نه، نمی­شود. لذا همانجا آن روایتها دلالت می­کند که زنده به طریق اولی. در زنده­ها اگر پسر بخواهد به بدن مادر یعنی به سینه و ران و امثال اینها نگاه کند، همان روایتها می­گفت نه، نمی­شود. حال کسی در آنجا بگوید بله، محرمها می­توانند یکدیگر را غسل دهند ولو ضرورتی هم در کار نباشد؛ آنگاه می­توانیم قیاس کنیم در مسئلۀ ما و بگوییم اگر زنده باشد هم همینطور است؟!. او مُرده و اصلاً می­ترسد به او نگاه کند و این زنده است و نگاه کردن به ران پایش، حسابی او را تحریک می­کند. ما چگونه قیاس کنیم و بگوییم به مرده می­شود نگاه کرد پس به زنده هم می­شود. این که قیاس است. آنها دلیل دیگر هم ندارند. فتلخص ممّا ذکرناه اینکه ما می­گوییم مَحارم می­توانند به یکدیگر نگاه کنند؛ به اندازۀ متعارف. اما اگر غیرمتعارف شد، مَحارم نمی­توانند به همدیگر نگاه کنند. نگاه کردن به سر تا پای شوهر مختص زن و زن مختص شوهر است و سرایت کردن برای غیر از زن و شوهر، نه دلیل داریم و نه سیره داریم و نه ضرورت.

مسئلۀ دیگر ـ می­فرمایند: یَجوزُ النّظر الی الزوجة المعتدة بوطء الشبهه و ان حَرم وطؤها و کذلک ان عمل و کذا الی المطلقة الرجعیة، ما دامت فی العدة و لا لم یکن بقصد الرجوع.

آن مسئلۀ اول خیلی به درد نمی­خورد. اینکه اگر با یک زنی جماع کرده باشد و خیال می­کرده که زنش است و حالا فهمید که خواهرزنش است. یا او را گول زدند و می­خواستند بازی در بیاورند و خواهرزن به جای زن در رختخواب خوابید و مرد هم ندیده با این نزدیکی کرد. به این می­­گویند، وجه شُبهه که وجه را می­گویند حلال زاد است. این احکامی دارد که من جمله احکام اینست که می­گویند این باید استبراء کند. ولو به همدیگر مَحرمند اما باید استبراء کند و این حق ندارد که در پیش این زن برود. چقدر اختلافی است و بعضی گفتند یک طُغرع و بعضی گفتند دو طغرع و بالاخره این زن که وطی شبهه است، گفتند نمی­شود با او نزدیکی کرد اما می­شود به او نگاه کرد. این مسئلۀ اول خوب است. یَجوزُ النّظر الی الزوجة المعتدة بوطء الشبهه و ان حَرم وطؤها و کذلک ان عمل و کذا الی المطلقة الرجعیة، ما دامت فی العدة؛ یعنی اما اگر زن را طلاق داده است؛ اگر طلاق باین باشد، نمی­شود به او نگاه کرد، حال یا خُلع باید و یا باین باشد. اما اگر طلاق رجعی باشد، می­­شود به او نگاه کرد. آنگاه نگاه کردن، دو قسم است. یک قسمت متعارف است. اصلاً از یکدیگر تنفر دارند اما چون این زن باید در خانه بماند و حق بیرون کردنشان را ندارد و باید در خانه بماند و نفقۀ او را حتماً بدهد؛ مثلاً ظهر به ظهر برای زن و بچه­اش ناهار می­برد و به زن نگاه می­کند، این طوری نیست. ولی اگر بعنوان رجوع نگاه کند؛ که یک دفعه نگاه می­کند برای اینکه می­خواهد به او غذا بدهد و با او حرفهای معمولی بزند اما یک دفعه به عنوان رجوع به او نگاه می­کند و به عنوان اینکه تو زن من هستی، می­گویند طلاق باطل می­شود. از همین جهت هم در روایات دارد که اگر خدا توفیق عنایت کند و بحث طلاق را بکنیم، در آنجا روایت دارد که این مرد باید این زن را در خانه نگاه دارد و آن زن هم باید همیشه متزیّن باشد و آرایش کند، لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا؛ شاید این طلاق از بین برود و این نگاه شهوت آمیز کند و وقتی نگاه شهوت آمیز کرد، آنگاه رجوع می­شود و آن طلاق باطل می­شود و این زنش می­شود. تا اینجا هم معلوم است اما آنچه معلوم نیست، اینست که یک دفعه نگاه شهوت آمیز می­کند اما نه به عنوان رجوع؛ آیا این رجوع می­شود یا نه؛ که ظاهر عبارت مرحوم سیّد اینست که می­شود. نگاه شهوت آمیز یا نگاه غیر شهوت آمیز می­کند به عنوان رجوع؛ یعنی قصدش رجوع است. ولی یک بار قصدش رجوع نیست. اگر نگاه شهوت آمیز نباشد که معلوم است و اما اگر تمایل باشد یعنی نگاه شهوت آمیز کند و یا با او زنا کند، آیا این نگاه شهوت آمیز و یا مقاربت با این ولو اینکه قصد رجوع ندارد، آیا این زن برمی­گردد و طلاق باطل می­شود یا نه؟ ما می­گوییم نه، این زناست. و اگر قصد رجوع داشته باشد، این به منزلۀ رجوع و به منزلۀ عقد است و اما اگر قصد رجوع نداشته باشد، رجوع یک عنوان قصدی است. اما مرحوم سیّد اینطور می­فرمایند که: یَجوزُ النّظر الی الزوجة المعتدة بوطء الشبهه و ان حَرم وطؤها و کذلک ان عمل و کذا الی المطلقة الرجعیة، ما دامت فی العدة و لا لم یکن بقصد الرجوع. از عبارت فهمیده می­شود که اگر به قصد رجوع باشد، خواه شهوت آمیز باشد و خواه شهوت آمیز نباشد، نگاه کردن طلاق را باطل نمی­کند. اما مسئله اینجاست که اگر به قصد رجوع نباشد و با این مقارت کرد، آیا این زناست یا نه؟! به مجردی که نگاه شهوت آمیز کرد، طلاق زن باطل می­شود. اختلاف در میان فقهاست. ما می­گویید باید قصد رجوع باشد اما مشهور در میان فقها می­گویند اگر نگاه شهوت آمیز باشد، نه. اینجا نوشتم که و اما مع الشهوة فان العلامة فی القواعد والشهید فی المسالک والمحقق الخوئی، در این مبانی می­گویند لایجوز. و نوشتم که به یک روایت هم تمسّک کردند.

روایت 2 از باب 37 از ابواب عدة: الاخیر ولا یقربها الاول حتی تنقضی عدتها.

گفتند در خانه او را نگاه بدارد و عده نگاه دارد و نزدیکش نرود تا اینکه عدۀ او منقضی شود. گفتند این و لا یقربها، معنایش اینست که نگاه شهوت آمیز به او نکند و با او مقاربت هم نکند تا عده تمام شود و الاّ اگر نگاه شهوت آمیز کرد و یا با او نزدیکی کرد، عده باطل می­شود. حال اینجا نمی­شود این مسئله را صاف کرد و باید به جایش باشد. ولی این مسئله هست که اگر قصد رجوع نباشد و نگاه شهوت آمیز بکند، قصد رجوع نباشد و مقاربت کند، آیا این زناست و یا نه، زن خودش است و طلاق هم باطل شده و این هم زنا نیست؟

مشهور در میان فقها گفتند همین مقدار که نگاه شهوت آمیز بکند، این زن طلاقش باطل می­شود چه رسد به اینکه زنا کند. ولی بعضی هم مثل همین علامه در قواعد و شهید در مسالک و مرحوم محقق خوئی در همین جاها می­گویند قصد می­خواهد. قصد رجوع و مقاربت و قصد رجوع و نگاه شهوت آمیز. آن نگاه شهوت آمیز به عنوان رجوع و آن مقاربت به عنوان رجوع باشد و الاّ اگر به عنوان رجوع نباشد، زنا کرده و این زن هم باید عده تمام کند و زنش نیست یعنی طلاق باطل نیست.

بعد مرحوم سیّد در مسئلۀ 35 می­فرمایند: یستثنی من عدم جواز النظر من الاجنبی والاجنبیة مواضع. گفتیم به زن نامحرم نمی­شود نگاه کرد و زن نامحرم هم نمی­تواند به مرد نامحرم نگاه کند. می­فرمایند الاّ در یک مواضعی. منها مقام المعالجة و ما(2) يتوقف عليه من معرفة نبض العروق و الكسر و الجرح و الفصد و الحجامة و نحو ذلک اذا لم یکن بالمماثل بل یجوز المسّ واللمس.

سه چهارمورد از اینها می­فرمایند و نمی­دانم چرا سه چهار مورد فرمودند و برمی­گردد به یک چیز و آن هم نگاه کردم نامحرم به دیگر در مقام ضرورت اشکالی ندارد. مثل اینکه این خانم می­خواهد به دکتر برود و مماثل نیست و باید به دکتر نامحرم مراجعه کند. آن دکتر هم باید نبضش را بگیرد و دستش را بگیرد و بعضی اوقات دکتر باید بدن این خانم را لمس کند. مثلاً شکسته بندی است و باید شکسته بندی کند. همۀ اینها را می­گویند طوری نیست. برای اینکه، الضرورات تبیح المحذورات. حال علاوه بر این روایات هم داریم و روایات هم می­گوید. و آن روایات را اگر داشته باشیم و یا نداشته باشیم، معلوم است که اگر مماثل نباشد و به عبارت دیگر اگر مجبور باشد و اگر ضرورت باشد، زن به مرد و مرد به زن می­تواند مراجعه کند مثلاً در طبابت.

آنگاه دوباره مثال می­زنند، مثل اینکه زن در حال غرق شدن است، آنگاه این مرد می­تواند بدن این زن را لمس کند و او را از آب بیرون بکشد. این همان صورت دوم است و سه چهار مثال اینگونه می­زنند به صورت منها، منها.

حال تا فردا بررسی کنید که چرا منها، منهاست و این سه چهار مورد برمی­گردد به یک چیز و آن اینست که نامحرم می­توانند در حال ضرورت به دیگر نگاه کنند و می­توانند لمس کنند. مثلاً حتی چاره­ای نیست جز اینکه دکتر مرد این زن را بزایاند. نگاه به عورتش کند و لمس کند و غیره. آیا این می­شود یا نه؟ بله برای اینکه، الضرورات تبیح المحذورات. و روایات هم داشته باشیم و یا نداشته باشیم برای مسئله تفاوت ندارد.

فردا هم تعطیل است و ان شاء الله برای شنبه.

 

و صلّی الله علی محمد و آل محمّد