عنوان: دیه حیوانات ( سگ )
شرح:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

 بحث دیروز درباره این بود که اگر کسی سگ کسی را تلف بکند ما گفتیم باید قیمت بدهد دیگر قیمتش قیمت روز هرچه باشد تمسک کردیم  به روایت سکونی و روایت سکونی از نظر دلالت خیلی خوب بود

   روایت 3 از باب 19 : وعنه عن ابیه عن النوفلی عن السکونی عن ابی عبدالله علیه السلام قال قال امیرالمومنین علیه السلام فی من قتل کلب الصید قال یقومه و کذلک البازی و کذلک کلب الغنم و کذلک کلب الحائط دیگرهمه سگ‌ها را این جا جمع کرده و اگر هم سگ دیگری باشد و قیمت‌دار باشد صاحب‌دار باشد این روایت به خوبی دلالت دارد این که صاحب سگ شد باید قیمت سگش را بگیرد آن هم که سگ را کشته است قیمت سگ را باید بدهد الا این که در این باب 19 هشت تا روایت نقل می‌شود و همین جور که مطالعه کرده‌اید اصحاب را در دردسر عجیبی انداخته و صاحب جواهر رضوان الله تعالی علیه خیلی این طرف و آن طرف می‌زنند که درست بکنند بالاخره نمی‌شود و حالا  چه شده مثل صاحب جواهر این روایت سکونی با این ارزندگی از نظر سند ازنظر قیمت ایشان روی آن حرف نمی‌زند ؟ نمی‌دانم،این روایت‌ها بعضی ضعیف السند است بعضی صحیح السند است اما فقط راجع به کلب صید است که سگ معلم، تازی ، که فرموده‌اند قیمتش 40 درهم است اما دیگر مابقی چیزی برای ما درست نمی‌کند اما چون که اگر مطالعه کرده باشید صاحب جواهر از دیگران خیلی حرف نقل می‌کنند لذا مجبوریم این روایت‌ها را بخوانیم ببینیم در باره‌اش چه باید بگوییم .

    روایت 1 باب 19 محمدبن الحسن باسناده عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن ابراهیم بن عبدالحمید عن الولیدبن سبیح عن ابی‌عبدالله علیه السلام روایت صحیح السند است و اشکال سندی نداریم قال دیه الکلب السلوقی اربعون درهماً، سلوقی یعنی همان کلب الصید کلب تازی می‌گویندسلوقی می‌گویند کلب صید می‌گویند

   امر رسول‌الله صلی الله علیه وآله بذلک ان یودیه لبنی خزیمه از بنی خزیمه یک کسی سگی را کشته بود آقا پیامبراکرم فرمودند که 40 درهم به آن صاحب سگ بدهندخب این دلالتش خوب است سندش هم خوب است ، حالا این 40 درهم را با روایت سکونی چکار بکنیم؟ بعد عرض می‌کنم .

  روایت 2 : و عنه عن ابیه عن محمدبن حفص عن علی بن ابی حمزه عن ابی بصیر عن ابی‌عبدالله علیه السلام این محمد بن حفص توثیق شده اما محمد بن حفص توثیق شده که از وکلای حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است و این علی بن ابراهیم عن ابیه از این روایت نمی‌تواند نقل بکند چنانچه محمد بن حفص از علی ابن ابی حمزه هم روایت نمی‌تواند نقل بکند لذا این محمد بن حفص مجهول است سابقاً هم اگر یادتان باشد چند روز قبل یک روایت نظیرش داشتیم و گفتیم این محمد بن حفص که از ابی عبدالله علیه السلام یا اصحاب ابی عبدالله علیه السلام از او روایت نقل می‌کنند این مجهول است معلوم نیست کیست قال دیه الکلب السلوقی اربعون درهماً این مثل همان روایت اول است تا این‌جا جعل ذلک له رسول الله صلی الله علیه و آله و دیه کلب الغنم کبش ودیه کلب الزرع جریب من برّ و دیه کلب الاهل قفیز من تراب لاهله این یک حرف در این است که کلب غنم را فرمودند یک قوچ اما کلب زرع را فرمودند که جریب من برّ تقریباً 10 من گندم و آیا تفاوت دارد یا نه؟ ظاهراً تفاوت دارد اما این جمله دیه کلب الاهل قفیز من تراب این اصلاً یعنی چه؟ و آن هم قفیز تقریباً 40 من می‌شود 40 من خاک به او بده آن هم قبول کند یعنی از باب کنایه می‌خواهند بگویند که قیمت ندارد همان جور که در بعضی روایات هم آمده بعضی از انسانها را که چون قیمت ندارد کنایه است می‌گوید که قیمت این خاک است یعنی هیچ قیمت ندارد حالا این شاید مثلاً قفیز من تراب این هم از باب بیشتر باشد یعنی هیچ، هیچ قیمت ندارد مثلاً این جوری معنا بکنیم .

    این قفیز در این‌جا را معنا می‌کنند یعنی خاک، حالا آن روایت بعدی را که معنا می‌کنم همین طور است، قفیز با جریب، قفیز بیشتر از جریب است همین طور که مجمع البحرین و دیگران معنا می‌کنند ابن اثیر مجمع البحرین معنا می‌کنند می‌گویند که قفیز 40 من گندم است تقریباً و جریب یک چهارم آن است تقریباً 10 من آن قفیز که ما می‌گوییم که تقریباً 100 متر زمین می‌شود آن یک دهم جریب است و این به عکس است جریب یک چهارم قفیز است، این قفیز من نمی‌دانم اصلاً عربی نیست فارسی است آن قفیزی که ما می‌گوییم که به 100 متر زمین می‌گوییم قفیز این یک امر فارسی است، از نظر عربی قفیز یعنی تقریباً 40 من و جریب یک چهارم آن تقریباً 10 من، لذا در بعضی از روایات هم دارد جریب، به جای همین قفیز می‌گوید جریب، این همین معنایش همین است که هیچ قیمت ندارد ؛

    قفیز به معنای واحد مساحت ما نداریم و اگر هم مساحت ما درست بکنیم 10 متر نیست 100 متر است و اگر واحد مساحت درست بکنیم یک چیز عجیب و غریب در آن در می‌آید باید راجع به کلب زرع بگویند قفیز نه راجع به کلب الاهل، کلب الاهل یعنی آن خانه را پاسداری می‌کند آن به تناسب اگر بخواهند درست بکنند کبش و آن یکی هم زرع آن یکی هم اهل به تناسب باید بگویند مثلاً آن یک اتاق آن هم یک قوچ آن هم مثلاً 10 من گندم اما حالا برسیم به این بگویند که اهلی اگر باشد 100 متر زمین به او بدهید تناسب ندارد معنا ندارد لذا این قفیز همین است که فقهاء فهمیده‌اند یعنی همه فقهاء فهمیده‌اند که هیچ ارزش ندارد لذا اگر مطالعه کرده باشید مرحوم محقق در شرایع می‌گویند که این‌ها قیمت دارد ما بقی هیچ قیمت ندارد این‌ها این جوری روایت را معنا کرده‌اند همین جور هم هست روایت را این‌جور باید معنا بکنیم خب بر می‌گردد به این که اگر خصوصیت بخواهیم که خصوصیت گرفته‌اند فقهاء از این روایت خصوصیت گرفته‌اند گفته‌اند دیه کلب الغنم یک قوچ دیه کلب الزرع جریب من بر یعنی تقریباً 10 من گندم دیه کلب لا هله قفیز من تراب لاهل یعنی هیچ، به اندازه خاک هم ارزش ندارد اما روایت ضعیف السند است و نمی‌شود به آن عمل کرد شاید هم بگوییم روایت از نظر سند از نظر دلالت هر دو مجمل است دیه کلب الاهل قفیز من تراب قفیز هم گفتند یعنی 40 من این اصلاً معنا ندارد اگر هم قفیز یعنی 100 متر زمین باز هم معنا ندارد .

    روایت 4 محمد بن علی بن الحسین با سناده عن ابن فضال عن بعض اصحابه عن ابی عبدالله علیه السلام گفته‌اند همین طور که من جمله مرحوم صاحب جواهر و دیگران گفته‌اند مرسله است و حجت نیست اما ابن فضال ولو می‌گویند من نمی‌دانم درست باشد یا نه؟ فطحی است ولی از اصحاب اجماع است لذا این بعض اصحابه را ابن فضال درستش می‌کند قال دیه کلب الصید اربعون درهماً این مثل روایت اول و دوم است که خواندیم دیه کلب الماشیه عشرون درهماً آن می‌گفت که دیه کلب الغنم کبش این می‌گوید عشرون درهماً دیه کلب الذی لیس للصید و لا للماشیه زنبیل من تراب علی القاتل ان یعطی و علی صاحبه ان یقبل، این یعنی چه؟ آن‌جا می‌گفت قفیز آقایان می‌گفتند 100 متر زمین این‌جا می‌گوید یک زنبیل خاک، باید بدهد آن هم باید بپذیرد و لذا کلب اهلی هیچ قیمت ندارد .

    روایت 5 و فی الخصال عن ابیه عن سعد عن احمد بن ابی عبدالله عن الحسن بن علی بن فضال عن عبدالله بن بکیر عن عبد الاعلی بن اعین عن ابی عبدالله علیه السلام روایت سندش خیلی خوب است و صحیح است شاید هم همان باشد قال فی کتاب علی علیه السلام دیه کلب الصید اربعون درهماً مثل روایت اول است بلکه مثل روایت دوم است روایت چهارم است همه آنها این کلب الصید را گفته‌اند اربعون درهماً .

    روایت 6 : باز صحیح السند است همین است دیه کلب الصید السلوفی اربعون درهماً

روایت 7 : مرسله عیاشی است که فرموده‌اند ثمن بخس است ثمن بخس را از امام رضا علیه السلام در روایت 8 نقل کرده‌اند این که قیمه کلب الصید اذا قتل کان دیته عشرین درهماً خب این را هم حذف کنید برای این که مرسله عیاشی است و حجت نیست، نمی‌تواند معارض با آن چهار پنج تا روایت باشد خب تا این‌جا این جور شد که این کلب الصید اربعون درهماً در همه روایت‌ها بود آن وقت ما بقی روایت‌ها دیگر نمی‌تواند برای ما چیزی درست بکند حالا اگر چیزی درست بکند بگوییم کلب الغنم عشرین درهماً، کلب الصید اربعین درهماً و دیگر ما بقی هم هیچ قیمت ندارد خب این را می‌سنجیم با روایت 3 روایت 3 چه می‌گفت؟ می‌گفت هر سگی ولو سگ اهلی قیمت دارد آن وقت بگوییم آن اربعین درهماً به قیمت آن روز بوده و جمع بین همه روایت‌ها بکنیم به این که روایت سکونی مفسر همه این روایت‌ها باشد یعنی حکومت، حکومت داشته باشد برهمه این روایت‌ها و همه این روایت‌ها را تفسیر بکند و این جور می‌شود که کلب یا قیمت ندارد اصلاً مثل سگ‌های توی کوچه‌هاست که این را به آن می‌گوییم اصلاً در روایات که آمده کلب لاهل یعنی سگ‌های توی کوچه‌ها، نه این که اهل یعنی آن که خانه را نگه‌داری می‌کند اصلاً این جوری معنا کنیم بگوییم حضرت فرموده‌‌‌‌‌‌‌اند اگر کسی سگ توی کوچه‌ها رابکشد این قیمت ندارد و اگر سگ‌های غیر کوچه را بکشد هر سگی قیمت دارد، هر قیمتی دارد باید قیمتش را بدهد و دلیل ما چیست؟ بگوییم روایت سکونی دلالتش خیلی خوب است سندش هم خیلی خوب است تفسیر می‌کند همه روایت‌ها را حکومت پیدا می‌کند بر همه روایت‌ها و روایت سکونی می‌گوید هر سگی که قیمت دارد دیگر اربعون و عشرون و این‌ها نه، ببینیم قیمت روزش چقدر است؟ قیمت روز سگ را باید به صاحبش بدهد، لذا روایت 3 این جور بود که قتل کلب الصید قال یقومه قیمتش می‌کنند هر چه شد خب آن که گفته 40 تا قیمتش 40 تابوده یعنی در زمان امام صادق علیه السلام کلب الصید قیمتش 40 تا بوده گفته‌اند 40 تا برای این که می‌گوید همین کلب صید را می‌گوید یقومه قیمتش کن هر چه قیمتش است گاهی 40 تاست گاهی 60 تاست 100 تاست همچنین تا آخر، این روایت حکومت پیدا می‌کند بر آن روایات اربعون درهماً بعد هم اگر روایات دیگر صحیح باشد حکومت پیدا می‌کند کلب الغنم و کذلک کلب الحائط هر سگی، هر سگی قیمت دارد و باید ببینیم کارشناسی قیمتش را چه می‌گوید هرچه قیمت دارد باید قیمتش را بدهد لذا آن که می‌گوید عشرین این مفسر آن است مثلاً در آن وقت کلب که گوسفند‌ها را می‌چرانده آن وقت یک قوچ بوده حالا الان اگر دوتا قوچ باشد می‌گوییم روایت سکونی می‌گوید دوتا قوچ بده و منافات با آن روایات ندارد آن روایتی که می‌گوید عشرون درهماً آن وقت عشرون درهماً با قفیز من البر یک قیمت داشته و حالا اگر قیمتش کمتر باشد به همان قیمت می‌گوییم بدهد، لذا این جور می‌شود آن روایت‌ها که تعیین می‌کند 40 تا این روایت می‌گوید قیمت، و قیمت چه جور تعارض بین روایت‌ها نیست حاکم و محکوم است آن می‌گوید 40 تا آن روایت می‌گوید قیمتش 40 تا بوده حالا اگر قیمت از 40 تا بیشتر است بیشتر و اگر کمتر است کمتر، لذا روایت سکونی می‌گوید موضوعیت ندارد اگر ما روایت سکونی را نداشتیم می‌گفت موضوعیت دارد اما روایت سکونی را داریم می‌گوید موضوعیت ندارد این خیلی واضح است دیگر، درهم همیشه 5/12 نخود نقره بوده، همیشه، زمان پیامبر تا الان، الان هم همین است و دینار هم همیشه 18 نخود طلا بوده هیچ وقت تفاوت در درهم و دینار نکرده واین 40 درهم که الان می‌  گویند پول واحد آن زمان است همان درهم 5/12 نخود نقره است اگر روایت سکونی را نداشتیم معارض بود دیگر از همین جهت هم مثل صاحب جواهر نمی‌دانم چه جور است روایت سکونی را اصلاً جلو نیاورده می‌فرماید این روایت‌ها با هم معارض است و وقتی معارض شد همه را می‌گوییم ساقط و آن روایت اربعون درهم را می‌گیریم و می‌گوییم که کلب الصید 40 درهم مابقی هم دیگر خبری نیست، مراجعه کند به حاکم، مرحوم صاحب جواهر این جوری درست می‌کند و اما اگر روایت سکونی را بگیریم روایت سکونی مفسر می‌شود حکومت پیدا می‌کند همه روایت‌ها هیچ، روایت سکونی می‌گوید هر کلب که قیمت دارد اگر آن را کشتند آن جانی آن قاتل باید قیمتش را بدهد، آن وقت می‌رسد به کلب الاهل که مرحوم صاحب جواهر می‌گویند قیمت ندارد می‌گوییم چرا قیمت ندارد؟ کلب الاهل اگر از کلب الصید قیمتش بالاتر نباشد از کلب البستان قیمتش بالاتر نباشد از کلب الزرع قیمتش بالاتر نباشد فطعاً کمتر نیست حالا نه این سگ‌هایی که فعلا ًغربزدگی است آن وقت ‌ها سگ را در خانه نگه می‌داشتند این همیشه بوده که از این جهت هم روایات داریم، روایات داریم اگر سگ را برای پاسداری خانه در خانه نگه بدارند طوری نیست اما بخواهند بازی کنند نه، این کار کار حرامی است لذا آن وقت هم بوده لذا همیشه ما سگ اهلی داشتیم لذا مثلاً اگر یادتان باشد روایت داشتیم فتوی داشتیم اگر کسی وارد خانه کسی بشود و سگ خانه او را پاره بکند چه ؟ لذا گفتند اگر بدون اجازه باشد دیه‌اش مال خودش است اگر با اجازه باشد دیه‌اش مال صاحب خانه، سابقاً بحثش را کردیم ما کلب الاهل داریم وهمین جور بگوییم کلب الاهل قیمت ندارد نمی‌شود که و این روایت سکونی کلب الاهل هم دارد لذا کلب الاهل یا کلب الحائظ یک معنا دارد دیگر یعنی آن که چهار دیواری را حفظ می‌کند این چهار دیواری گاهی باغ را حفظ می‌کند گاهی خانه را خفظ می‌کند چهاردیواری را حفظ می‌کند گاهی هم صحرا را حفظ می‌کند کلب الزرع به آن می‌گویند گاهی هم کلب تازی و کلب معلم است آن را کلب الصید می‌گویند، این ظاهراً این جور است. حالا بحث در همین سگهایی است که فعلاً مشهور شده که این‌ها کلب اللهو است یعنی معمولاً این سگ‌ها را می‌گیرند با آن بازی بکنند و بازی‌های بعضی ولگردها مثل خود سگ خیلی بازی‌های زشتی بازیهای بالایی وحتی منافی با عفت حالا علی کل حال این سگ‌ها که قیمت خیلی دارد یک میلیون و دو میلیون  قیمتش است خب حالا بگویید نگه داشتن این حرام است اما مالیت دارد نمی‌شود که بگوییم مالیت ندارد واگر کسی این سگ را بکشد خب باید دیه بدهد دیه‌اش هر چه هست و این را مثلا بتواند سگ پشت ماشین را گلوله بزند و بکشد و بعد بگوید که این کلب الاهل است هیچ، خب مسلم نمی شود گفت دیگر ویا برود در خانه ویک گلوله بزند این سگ که یک میلیون دو میلیون قیمتش است بکشد وبعد بگوید که این سگ لهو است وسگ لهو قیمت ندارد شرعاً خب مسلم قیمت دارد دیگر ، نگه داشتن آن حرام است یک بحث است بازی کردن با آن انسان را از ایمان بیرون می‌برد یک بحث است ، یک بحث هم این که مالیت دارد یانه ؟ می‌گوییم مالیت دارد و وقتی مالیت دارد برای این که مالیت که دیگر دست شارع نیست عرف باید مالیت را تعیین کند چیزی که به ازایش پول بدهند در چهار چوب شرع مقدس یعنی منحصر به حرام نباشد مثل فقط خمر است و خنزیر و آلات قمار خب این‌ها چون که هیچ فایده‌ای ندارد جز حرمت این‌ها مالیت ندارد اما کلب اللهو این نمی‌شود بگوییم قیمت ندارد قیمتش بازی کردن دختر وزن با این، حالا می‌خواهد بازی کند همین طور که حالا بازی می‌کنند حالا با این سگ می‌خواهد بازی کند نمی‌شود بگوییم قیمت ندارد و منحصر به کار حرام هم نیست مثل خنزیر نیست مثل خمر نیست مثل آلات قمار نیست بنابراین اگر هم آن کلب الاهل نگیردش که می‌گیرد روایت سکونی می‌گوید هر سگی که قیمت داشته باشد و آن سگ را بکشند این قیمتش را باید بدهند آن وقت بحث می‌ماند در سگ‌های ولگرد یا گربه‌های ولگرد این بحث ما دیگر رسید به آن جا که مثل گربه راهم می‌گیرد گربه اهلی گربه‌ای که صاحب دارد اما بعضی اوقات مثل گربه‌ها مثل سگ‌ها که این‌ها ولگرد هستند قیمت ندارد عرفاًحالا می‌شود کشت یا نه ؟ نه، آن اجازه می‌خواهد همین طور که نمی‌شود سگ و گربه را که کشت مگر این که راستی موذی باشد چاره‌ای نداشته باشد غیر از کشتن آن ،حالا اگر بکشد چه ؟ چون که قیمت ندارد ضمان ندارد، کار حرام است مگر مثلاً شهرداری برای خاطر این که عمران آبادی بکند سگ‌ها را همه را ببرد یک جا و مثلاً خفه کند، گربه‌ها را ببرد، آن دیگر مصالحش است واما اگر سگ ولگرد باشد خب قیمت ندارد که حالا که قیمت نداشت از روایت هم بعید است که بگوییم کلب الاهل قفیز من تراب این مرادش باشد این که آن کلب الاهل آن سگ‌هاییرامی‌گوید که صاحب دارد و حتی سگ‌های بی صاحب را این را هیچ متعرض نشده حالا در باره‌اش چه بگوییم؟ می‌گوییم قیمت ندارد کشتنش حرام است مگر موذی باشد مثل همه حیوانها، مورچه را بخواهد بکشد خب حرام است، پرنده‌ها را بخواهد همین جور بازی کند و بکشد خب حرام است ومسلم کار کار حرامی است مگر موذی باشد و چاره‌ای نداشته باشد مگر دولت اسلامی صلاح بداند برای عمران وآبادی این کار را بکند آن یک عنوان ثانوی می‌شود ولی بحث بحث حالای ماست آیا دیه دارد یا نه؟ نه، چرا نه؟ چون قیمت ندارد  اگر هم قیمت داشته باشد چون منسوب به کسی نیست باید این قیمت اضافی باشد منسوب به کسی باشد تا بگوییم 40 درهم به این بده، این هم راجع به سگ ولگرد.

 باقی می‌ماند بحث در پرنده‌ها تا خزنده‌ها را هم بگوییم. در پرنده‌ها که مسئله را متعرض نشده‌اند.

   پرندها هم همین طور است، پرنده‌ها یک وقت صاحب ندارند هر پرنده‌ای و این می‌رود صید می‌کند ،هر پرنده‌ای خب صاحب ندارد دیه ندارد و حالا که دیه ندارد آیا می‌شود کشت یا نه؟ اگر یک داعی عقلایی باشد بله: مثل این که می‌خواهد کبوتر را بکشدو بخورد اما اگر داعی عقلایی نباشد خب مسلم حرام است حتی تعزیر هم ممکن است بشود و اما این که بگوییم دیه بدهد نه، دیه دیگر لازم نیست چرا؟ چون صاحب ندارد چون اضافه به شخص نیست و اما این که کشتنش حرام است شکی نیست مگر باز همین مثل آن سگهای ولگرد موذی باشد اذیت بکند چاره‌ای نباشد جز کشتنش مثل یک کلاغی دزد در بیاید هی مرتب بیاید توی خانه و اذیت بکند یا گنجشک‌ها در خانه جمع بشوند اذیت بکنند و چاره‌ای نداشته باشد جز کشتن این‌ها آن وقت به عنوان ثانوی طوری نیست، این راجع به پرنده‌ها که صاحب نداشته باشد .

    اما پرنده‌ها اگر صاحب داشته باشند این هم می‌خواهد حلال گوشت باشد می‌خواهد حرام گوشت دیگر تفاوت نمی‌کند همان بحث‌ها می‌آید این‌جا ما بالاخره رسیدیم به این‌جا که در حیوانهای اهلی یعنی حیوانهای زمینی گفتیم چه مذکی باشد چه نه چه حلال گوشت باشد چه نه قیمتش را باید بدهد خب در این‌جا هم همین را می‌گوییم اگر کبوتر مردم را بکشد خب باید دیه‌اش بدهد اگر بی‌خودی بوده کار حرام کرده اگر هم با خود بوده بالاخره دیه باید بدهد دیه این کبوتر را باید بدهد دیه‌اش چه مقدار؟ ببینند که کبوتر دانه‌ای چند است؟ و اگر هم حرام گوشت باشد باز همین است مثل هدهد که بعضی‌ها یک میلیون قیمتش است در حالی که حرام گوشت هم هست خب در این‌جا هم باید باز دیه بدهد چرا؟ چون مالیت دارد چون منسوب است و در این مغازه‌هایی که الان پرنده می‌فروشند بعضی از پرنده‌ها من ‌شنیده‌ام دو سه میلیون قیمتش است در حالی که حرام گوشت هم هست وقیمتش مسلم از بین نمی‌رود باید دیه بدهد دیه‌اش هم قیمت آن است این هم راجع به پرنده‌ها که مذکی باشد یا غیر مذکی اگر صاحب داشته باشد مسلم باید قیمتش را بدهد ولو این که نجس العین نیست برای این که هیچ پرنده‌ای نجس العین نداریم اصلاً در میان همه حیوانها چه پرنده چه خزنده چه حیوانهای زمینی هیچ کدام نجس العین نیستند همه را اگر بشود بکشند و چهار رگ بریده بشود با آن شرایط دیگر پاک است بعضی‌ها حرام گوشت هستند مثل طوطی بعضی‌ها حلال گوشت هستند مثل گنجشک و بلبل و کبوتر و امثال این‌ها.

    راجع به خزنده‌ها همین طور است یک دفعه مار در صحرا را می‌کشد خب این اگر بخواهد بگزد که خب معلوم است باید مار را کشت اگر یک کسی هم بگوید اصلاً مار باید ور بیفتد کشتنش مستحب هم هست که در بعضی از روایات هم آمده خب حالا این جور مارها را بکشد حالا بالاخره یا جایز است یا حرام، جایز باشد یا حرام باشد بالاخره دیه ندارد چون صاحب ندارد .

    راجع به مابقی عقرب و هر خزنده‌ای و کرم و امثال این‌ها، اما یک دفعه صاحب پیدا می‌کند مثل باغ وحش و مار در باغ وحش یک میلیون قیمتش است خب اگر بکشد خب حتماً دیه دارد باید یک میلیون بدهد حتی مثلاً بعضی از این خزنده‌ها چون یک نورانیت عجیبی دارند در این باغ وحش‌ها هفت هشت ده میلیون قیمتش است یک کرم است اما چون صاحب دارد چون در باغ وحش است و قیمت دارد اگر آن را کشت باید قیمتش را بدهد لذا آن‌جا که صاحب ندارد خزنده را اگر بکشند طوری نیست یعنی دیه ندارد گاهی حرام است اگر بی خودی باشد گاهی حلال است اگر با خودی باشد کشتنش و اما خزنده که صاحب داشته باشد دیگر هر خزنده‌ای ولو مار لذا این‌ها که در باغ وحش هستند همه این‌‌ها صاحب دارد همه این‌ها قیمت دارد اگر کسی بکشد باید قیمتش را بدهد این خلاصه بحث است و ای کاش صاحب جواهر فرموده بود و از ایشان استفاده می‌کردیم و حالا چرا این بحث‌ها را نکرده‌اند؟ نمی‌دانم .

                                                            وصلی الله علی محمد و آل محمد