عنوان: فوايد ارتباط با قرآن و عترت/شفا بخشي
شرح:

بحث ديروز ما به جاي حساس رسيده است اميدوارم امروز نتيجه يراي همة ما خيلي داشته باشد بحث ديروز اين بود كه قرآن و اهل بيت براي دردهاي ما دردهاي بي درمان ما شفا بخش است و قرآن وعده داده است كه من شفاي براي دردها هستم «و ننزل من القرآن ما هو شفاء رحمه للمومنين» و اين وعدة خداست روايات اهل بيت (ع) هم فراوان تأييد اين آية شريف را مي كند. و ديروز مي گفتم كه تجربه هم به ما مي گويد چنين است دردها را منقسم كردم به 3 قسم يكي دردها كه مربوط به جسم انسان است يكي دردها كه مربوط به روح انسان است و سوم دردها كه مربوط به دل انسان است به قلب انسان است. اين قلبي كه مال خداست. اين قلبي كه جاي يابيدني هاي ماست اين قلبي كه جاي عاطفه هاي ماست گاهي مريض مي شود و وقتي مريض شد ديگر آن نتايجي كه بخواهيم از او بگيريم نمي شود. مي رسد به آنجا كه قرآن مي فرمايد واي به دلي كه سنگ باشد واي بر كسي كه سنگ دل باشد. «فويل للغاصبه قلوبهم لذكر الله» گاهي اين دل براي خاطر صفت رذيله مي رسد به آنجا كه ديگر نمي تواند نتيجه اي داشته باشد ديگر به جاي اينكه جاي خدا باشد جاي شيطان است. به جاي اينكه عاطفه داشته باشد جاي ظلم و بدبختي است. به جاي اينكه بتواند يابيدني داشته باشد ديگر هيچ يابيدني ندارد. و به قول قرآن ديگر كور دل است و حتي مي رسد به آنجا كه نه حرف ابي عبدالله الحسين در آن تاثير ندارد سنگ به پيشاني ابي عبدالله الحسين مي زند. پاداش آن جاذبه ها سنگ مي شود. قرآن مي فرمايد من دواي اين جور دلها هستم مي فرمايد «و جائت موعظه من ربكم و شفاء لما في الصدور» قرآن آمده است اين قرآن معجزه است اين موعظه از طرف پروردگار آمده براي اينكه غذاي روح باشد و اين قرآن شفاي دلهاست. «شفاء لما في الصدور» خواندن قرآن سر و كار داشتن با قرآن جلا مي دهد به دل، قضاوتها را رفع مي كند.صفات رذيله را كم كم كم رنگ مي كند مي رسد به يك جايي كه مي تواند معلم اخلاق باشد جوانها بعضي اوقات سوال مي كنند معلم اخلاق كيست معلم اخلاق چه كنيم جوابش اين است كه شما مي توانيد خدا معلم اخلاقتان باشد مي توانيد قرآن را معلم اخلاقتان بگيريد. مي توانيد از حضرت ولي عصر كمك بگيريد و توجهات حضرت ولي عصر در اخلاق به شما كمك بكند. همة اينها كه گفتم آيه دارد «فلو لا فضل الله رحمته ما زكي منكم من احد ابدا ولكن الله يزكي من يشاء» اگر فضل خدا نباشد اگر رحمت خدا نباشد احدي نمي تواند خودساري كند معلم اخلاق شما خدا انسان رابطه اش با خدا محكم باشد رابطه اش با قرآن محكم باشد رابطه اش با ائمة طاهرين محكم باشد با خواندن قرآن با سر و كار داشتن با قرآن با توسل به اهل بيت مي تواند خودسازي كند. همين قساوتي كه گفتم قرآن مي گويد واي به دلي كه سنگ باشد واي به كسي كه سنگدل باشد. همين سنگدلي را به واسطة سر و كار داشتن با قرآن خواندن قرآن، ترجمة قرآن، معناي قرآن، عمل به قرآن، انسان مي تواند سنگدلي خود را رفع كند. انسان مي تواند هوا و هوس را كه بر دل حكمفرماست اين هوا و حوس را از بين ببرد به جاي هوا و حوس قرآن بر دل انسان حكمفرما شود مي تواند انسان صفات رذيله را به واسطة قرآن توسل به اهل بيت از بين ببرد به مرور زمان امام زمان سرپرست دل او باشد قرآن دربارة ولايت مي فرمايد ولايت بايد سرپرست دل شما باشد «انما وليكم الله و رسوله ولذين امنو الذين يقيمون الصلوه و يوتون الذكوه و هم راكعون» ولي شما اين ولي چند تا معني دارد يك معنا سرپرست دل شما. يك معنا صاحب اختيار در كمال شما يك معنا هم حكومت براي شما قرآن مي فرمايد خدا، پيامبر، ولايت هر سه حكومت را دارد. مائيم كه بعضي اوقات اميرالمومنين را به حكومت قبول نمي كنيم قضية قبيلة بني ساعده جلو مي آيد يك بدبختي براي انسانها ائمه طاهرين را عقب مي زنيم يك بدبختي براي انسانها مائيم كه بايد امام زمان را حاكم بر دلمان بكنيم با چي؟ توسل به اهل بيت كاري بكنيم امام زمان از دستمان راضي باشد. باز اصرار كنم در چند روز قبل گفتم الان بگويم مخصوصا خانم ها، اين طرف و آن طرف نرويد اين تشرفها كه اين دغل ها ادعا مي كنند همه و همه دروغ است نرويد دنبال اينكه خدمت امام زمان برسيد برويد دنبال اينكه امام زمان از دست شما راضي باشد اگر امام زمان از دست شما راضي شد حكومت مي كند بر دل شما وقتي حكومت بر دل شما كرد همه چيز اصلاح مي شود همة كارها درست مي شود مي رسد به آنجا كه اين دل شما يابيدني پيدا مي كند مقام شهود پيدا مي كند نه امام زمان را مي يابد، خدا را. نظير آدم تشنه كه آب بخورد سير شود همان جور كه اين مي يابد مسيري آب را اين مي يابد خدا را مي بيند با اين چشم دل خدا را همه جا را مي يابد محضر حضرت ولي عصر، نه مي داندها مي يابد مي يابد خود را در محضر امام زمان ادب حضور را رعايت مي كند جوانها دنبال اين باشيد همه جا محضر مقدس امام زمان است الان اين جلسة ما آن كه چرت مي زند امام زمان مي بيند. آنكه گوش مي دهد امام زمان مي بيند. براي چه اينجا نشستيد امام زمان مي فهمد من براي چه مي گويم و چه مي گويم امام زمان مي فهمد قرآن مي گويد: «اعلموا فسير الله عملكم و رسوله و المومنون» هر كار مي خواهي بكن ولي بدان همه جا محضر خداست همه جا محضر پيامبر اكرم است همه جا محضر ولايت است چه خلوت چه جلوت دل تو هم در محضر خدا در محضر پيامبر، در محضر ولايت اين آيه كه در قرآن تكرار هم شده به ما مي گويد همين جلسه ما الان در محضر مقدس امام زمان است شماها چه نيتي داريد در محضر ايشان شماها چه توجهي داريد در محضر امام زمان است من چه مي گويم در محضر امام زمان است نيت من چيست در محضر امام زمان است.لذا دنبال اين باشيد خانم آقا ببين مراجع تقليد چه مي گويند اين جمله راحضرت امام (ر) بارها و بارها مي فرمودند همه جا محضر خداست چه خلوت چه جلوت تو در محضر خدائي ادب حضور بايد مراعات شود نرويد دنبال اين دغل بازها كه به خاطر رياست خودشان براي خاطر پول خودشان براي خاطر نكبت خودشان شما را گول بزنند شماها را بدبين به مراجع بدبين به واقعيات بكنند برويد دنبال يك واقعيت كه امام زمان مي گويد برويد دنبال قرآن. قرآن مي گويد كه «اعملوا فسير الله عملكم و رسوله و المومنون» تشرف مي خواهي، تقوا داشته باش سر و كار با قرآن داشته باشد، سر و كار با ولايت داشته باش اين آيه شريفه را كه مي داني يابيدني مي شود.اصلا 122 هزار پيامبر آمدند براي همين كه دانستني هاي ما را يابيدني كنند. ما گاهي مي دانيم كه اگر كسي تشنه باشد آب بخورد سير مي شود خب اين دانستني است اين انسان را سير نمي كند. فايده اي هم ندارد اما يك موقع آب را مي خوري سير هم مي شوي اين ديگر وجدان است اين يابيدني است. ممكن است ندانيد كه آن را وصف بكني اما اين خيلي بالاتر از دانستني شما است به او مي گوئيم عين اليقين مي گوئيم حق اليقين. پيامبرها همه و همه آمدند كه هم دانستن به ما بدهند لعم يابيدن اما همة پيامبرها اين را گفتند كه آن كه مهم است يابيدني هاست «و اعبد ربك حتي ياتيك اليقين». اين آيه همين را مي گويد عبادت كن رابطه با خدا محكم باشد. رابطه با قرآن محكم باشد رابطه با ولايت رابطه با امام زمان محكم باشد. وقتي محكم شد دانستني هايت مي شود يابيدني ديگر درك مي كني مي يابي با چشم دل مي بيني خدا را. مي رسد به آنجا اميرالمومنين (س) يادمان مي دهد مي گويد كور باد دل تو، چشم تو كه خدا را نمي بيني. «عينت عينن ماتري» امام حسين در دعاي عرفه خدا قسمت همه كند در عرفات اين دعاي عرفه با جاذبة امام حسين بخواني چقدر جاذبه دارد در اين دعا هم همان گفته اميرالمومنين در نهج البلاغه تكرار مي شود مي گويد اي خدا كور باد چشمي كه تو را نبيند خدايا مگر اين كساني كه دليل مي آورند دليل براي چي من تو را مي يابم ديگر دليل براي چه انسان وقتي كه توي آب باشد مي خواهد دليل بياورد كه آب هست تو توي آبي، آب را خوردي امام حسين در دعاي عرفه وقتي كه به اين جاها مي رسد يك جملة بالايي مي گويد خدا، كسي كه تو را دارد چي ندارد كسي كه تو را ندارد چي دارد. معلوم است وقتي كه انسان برسد به اين مقام يابيدني ها ديگر اگر دنيا را به او بدهند يك غفلت به او بدهند حاضر نيست از آن غفلتش گريه ها مي كند مدهوش ها مي شود اين گريه هاي اميرالمومنين در دل شب برا چيه معصيت كرده نه همين كه يك غفلت از آن عالم ملكوت از آن يابيدني ها براي خوردنش، آشاميدنش، استراحتش، خوابش. خب معلوم است براي اميرالمومنين گناه است. گناهش هم بزرگ است به اندازه اي كه مدهوش. تضرع زاري ما خلق شديم براي اينجور چيزها، ما خلق شديم براي اينكه راستي اگر دنيا را به ما بدهند يك غيبت بكنيم نمي كنيم. بايد اين باشد. «ولله لا اعطيتل اقاليم السبع و ما نحن افلاكها الا ان اعطي في نمله اصلبها جلب الشعيره ما فعل». به خدا قسم اگر عالم هستي را به من بدهند بگويند به يك مورچه ظلم كن نمي كنم. ما خلق شديم براي اين. ما شيعه اميرالمؤمنين شديم براي اين، اين همه حرفها اين همه پيامبرها، اين همه كتابها و من جمله قرآن با آن وصفي كه برايش كردم پيامبر اكرم و ولايت با آن وصفي كه روزهاي اول كردم همة اينها آمدند فدا هم شدند براي اينكه ما برسيم به مقام يقين «و اعبد ربك حتي يأتيك اليقين» برسيم به مقام يقين و راستي برسيم به آنجا كه ديگر حاضر نباشيم گناه بكنيم. ديگر شيطان نتواند در پوست ما برود. ديگر شيطان نتواند ما را مهار كند. لذا اين دل عجيب است جاي خداست. يك آيه اي در قرآن داريم اين آيه مي فرمايد ما امانت خود را عرضه داشتيم به عالم وجود عالم وجود نتوانست بپذيرد اما اين انسان زمينة پذيرش داشت كه خيلي افتخار براي انسان است «انا عرضن الا ما نه علي السموات و الارض فا بين و الجبال فا بين ان يحملنها و اشبغن منها فحمله الانسان انه كان ظلوما جمولا» عالم وجود نتوانست امانت ما را بپذيرد اين انسان زمينه پذيرش داشت اما متاسفانه خيلي جاهل به اين امانت بود قدرش را نمي دانست خيلي هم ظالم به اين امانت است و خيانت در آن مي كند. اين امانت چيه هر كس چيزي گفته بعضي گفتند ولايت بعضي گفتند ارادة انسان بعضيها گفتند تكليف بعضي ها گفتند اختيار اما من خيال مي كنم يك چيزي بالاتر از اينهاست و آن دل انسان. «قلب المومن عرش الرحمن» اين دل من و شما عرش خداست اين امانت پيش ماست. «لا يسعني ارضي و لا سمائي ولكن يسعني قلب عبدي المومنين». من در عالم وجود نمي گنجم كه جا برايم درست كني اما اگر مي خواهي جا درست بكني دلت را. عرش من دل تو، خب معلوم است ما خيلي ظالم به اين دل هستيم. خيلي جاهل به اين دل هستيم اين دل جاي خداست و زود هم تاثير در او مي شود يعني فوق العاده مثل ككي كه فورا يك كدورتها پيدا مي كند اين دل هر چه لطيف تر كدورت آن بيشتر پيغمبر اكرم با آن مقامش مي گويد من روزي 70 مرتبه استغفار مي كنم براي اينكه دلم را كدورت مي گيرد. «انه ليغان علي قلبي فاقول استغفر الله سبعين مره». كدورت دل پيغمبر از كجا از اين حرفها كه با مردمد مي زد از اين استراحتها و غريزة جنسي، خواب، خورد و خوراك اينها براي دل پيامبر اكرم كدورت مي آورد. براي رفع كدورت استغفار مي كرد ذكر مي گفت. وقتي كه اينها كدورت بدهد گناه ديگر با دل چه مي كند امام صادق (س) مي فرمايد كارد تند با گوشت لخم چه مي كند كناه با دل چنين مي كند دل را پاره پاره مي كند اين دل جاي خداست. اين دل براي خداست، اين دل امانت از طرف خداست. اين دل به دنيا و آنچه در دنياست ارزش دارد ما بايد مواظب باشيم گناه اين دل را از بين نبرد. بالاتر از اينها صفات رذيله. اگر حسادت بر اين دل حكمفرما شد نابودش مي كند. همين حسادتي كه همه ما داريم الان در اين جلسه كه جلسه مقدسهاست چه كسي مي تواند بگويد من حسود نيستم. اين حسادت دل را پاره پاره مي كند كينه توزي دل را نابود مي كند. توي همين شما بعضي اوقات دو تا خواهر يك سال، دو سال با هم قهرند مي بينيم يك برادر و خواهر يك عمر با هم قهرند نه بالاتر از اينها پدر، پسر،دختر، مادر با هم قهرند در حالي كه اگر دو سه روز با هم قهر باشند ديگر هر عملي بكنند مقبول نيست. روزه بگيرد نماز بخواند مكه برود و صدقه بدهد ديگر قبول نمي كند خدا مي گويد آن دلي كه در آن دل كينه باشد من از آن دل چيزي قبول نمي كنم ممكن است صحيح هم باشد نمازش صحيح است يعني قضا ندارد اما اين نماز را خدا قبول نمي كند. ممكن است مكه آن صحيح باشد اعمال ظاهري آن را نظر فقهي و مراجع تقليد درست به جا آورده اما خدا اين مكه را قبول مي كند نه. «انما يتقبل الله من المتقين». خدا عمل را قبول مي كند. از كسي كه با تقوا باشد ولي كه پر از معصيت است زباني كه پر از غيبت است. زباني كه پر از تهمت است. ولي كه پر از حسد است خدا در اين دل معلوم است نمي آيد. اين صفات رذيله را من سال گذشته اگر يادتان باشد من يك ماه دربارة آن صحبت كردم هنوز ناقص است نشد بحث را تمام كنيم شما حاضر نيستيد بحث ها را گوش بكنيد چه رسد به اينكه عمل بكنيد و خيال هم نكنيد يكي در اين جلسه بگويد من كه كينه توز نيستم من كه حسود نيستم و حسادت چيز عجيبي است شترش هم در خانة همة ما خوابيده همه. كينه توزي و حسادت. منيت، خوديت و اين من من اينها فراوان است و اي صفات رذيله را بايد رفع كرد مشكل هم هست خودسازي خيلي مشكل است به قول يكي از بزرگان با دست مي شود چاه كند همين جوري كه مشكل است خودسازي مشكل است انسان بتواند حسادت را ريشه كن كند كينه توزي را ريشه كن كند رياست طلبي، پول پرستي را ريشه كن بكند بعضي اوقات مي بينيم خيلي از شما مي آيد خمس بدهد خمس مهمتر از حج است براي اينكه آن حج پنجم است خمس سوم. اول نماز دوم روزه سوم خمس چهارم زكات و پنجم حج است. حج واجب نه اين عمره هاي مستحبي كه الان مشهور شده تفريحي و چشم و هم چشمي شده براي همه مي آيد اينجا خمس بدهد اول خمس مي دهد براي اينكه زنش به او حرام نشود يا زن شوهر به او حرام نشود والا اگر مكه نمي خواست برود خمس نمي داد اين يكي دو اينكه خمس كه مي خواهد بدهد خيلي سختش است حاضر است يك ميليون ببرد سوغاتي بگيرد بياورد يك ذره هم به درد نخورد اين سوغاتي ها كه مي گيريد و مي دهيد به غير از گله و گله زاري هيچ ندارد حاضر است يك ميليون سوغاتي بگيرد اما وقتي كه مي خواهد صد تومان خمس بدهد براي او سنگين است حالا مجبور است براي اينكه به هم حرام نشود بدهد هي الناس كه نصف از آن را مي خواهم خودم بدهم حالا بعد خيلي سخت دختر دارم، پسر دارم مي خواهم شوهر بدهم. خانه ندارد. يك مقدار از آن را ببخش اين را مي گويند پول پرستي كسي كه نمي تواند پول را از جانش بگيرد و اين خيلي خطرناك است خيلي. قارون كه بود پسر خالة حضرت موسي بود. از آن نزديكها از اطرافيان خوب حضرت موسي بود ايمان آورده بود به حضرت موسي از اطرافيان حضرت موسي بود اما پول دار بود. آيه زكات آمد آقا خمس و زكات خودت را بده اين ديد خيلي بايد بدهد قرآن نقل مي كند «انما اوتيته علي علم عندي» اين را خودم پيدا كردم براي چه به ديگران بدهم گفتند نه بايد بدهي گفت حالا بايد بدهم يك قدري ببخش همين بخشيدني كه در ميان شما مشهور است خطاب شد باهاش راه بيا. حضرت موسي راه آمد هي ببخش يك وقت ديد نمي شود گفت خب ما اصلا زير پل همه چيز مي زنيم تا اينكه پول ندهيم انسان يك موقع مي رسد به اينجا اصلا منكر خمس مي شود مي گويد اين خمس را آخوندها در آوردند. اين خمس توي قرآن نيست اين خمس بيخود است آخوندها مي خواهند بگيرند به زور مي خواهند بگيرند. قارون اين جور شد او بدبخت بود پول پرستي اش به اينجا رسيد.گفت ما يك تهمت به موسي مي زنيم او را از صحنه بيرون مي كنيم و راحت مي شويم يك خانم بدي را پيدا كرد كه بعدا اين خانم خوب شد. خدا او را خوب كرد. اين خانم بچه هم داشت به اين خانم گفت مثلا من يك ميليون به تو مي دهم بيا پاي منبر حضرت موسي بنشين در وسط صحبت بلند شو به حضرت موسي بگو اگر تو راست مي گوئي زنا نكن تو با من زنا كردي اين بچه هم مال تو آن وقت حضرت موسي از ميدان در مي رود ديگر از من خمس نمي خواهد اين زن يك ميليون را گرفت و آمد نشست پاي منبر اما وجدان داشت اين وجدان چيز خوبي است مواظب باشيد گناه وجدان اخلاقي شما را از بين نبرد. مواظب باشيد. اين خانم وجدان داشت در وسط منبر كه مي خواست بلند شود گفت براي خاطر يك ميليون من حضرت موسي را از بين ببرم براي چه بلند شد گفت آقاي موسي اين قارون يك ميليون به من داده تا به تو تهمت بزند و بگويم اين بچه مال توست من كه مي دانم تو پيغمبري تو خوبي، حضرت موسي خيلي عصباني شد گفت خدا، خطاب شد هر كاري مي خواهي بكن من زمين را در اختيار تو گذاشتم هر كاري مي خواهي بكن همين طور كه روي منبر نشسته بود گفت زمين قارون را بگير. رفت تا ناف توي زمين به التماس افتاد.آقاي حضرت موسي همه را مي دهم نه اينكه خمس مي دهم همه را مي دهم به تو و خطاب شد زمين بگير رفت تا گلو وقتي رفت تا گلو بدبختي اش دوباره گل كرد گفت حضرت موسي مي خواهي مرا بكش مال مرا بگيري خطاب شد مالش را بگير زمين همة اموالش را گرفت خودش هم رفت آنجا كه هنوز دارد مي سوزد تا خدا خدائي هم بكند مي سوزد پول پرستي همين است ما رياست طلبيم رياست طلبي هم الان همين است الان اين پياده نظام هاي آمريكا چرا چنين مي كنند چرا با روحانيت چنين مي كنند چرا با ولايت فقيه چنين مي كنند چرا با روحانيت چنين مي كنند چرا با پانصد هزار شهيد و معلول چنين مي كنند. چرا جسارت به قرآن مي كنند چرا جسارت به اميرالومنين مي كنند چرا جسارت به ائمه طاهرين مي كنند چرا زير پل همه چيز مي زنند رياست طلبي خدا نكند انسان رياست طلب باشد شيطان مي برد آنجا كه خاطر خواه اوست چه بايد كرد سروكار داشتن با روحانيت آي مردم اگر مي خواهيد اين بچه هاتون عاقبت به خير شوند سروكار با آخوند داشته باشند. سروكار با مجلس سروكار با محراب والا بچه هاتون را مي برند بچه هاتون مي روند. ناگهان چشمهاتون را باز مي كنيد مي بيني اين بچه اميرالمومنين را هم ديگر قبول ندارد سروكار با روحانيت، سروكار با قرآن. ماه مبارك رمضان بچه هاتو را روانه كنيد بروند در جلسات قرآن بچه هاتو حافظ قرآن شوند سروكار با قرآن داشته باشند يك كاري بكنيد بچه هاتون سروكار با با ولايت داشته باشند اين سروكار داشتن با ولايت سروكار داشتن با امام زمان خيلي كارها مي كند و بحث امروزمان همين است كه «و جائت موعظه من ربكم و شفاء لما في الصدور» قرآن اين صفات رذيله را كم رنگ مي كند شما هم كمكش مي كنيد صفات رذيله از بين مي رود والا اگر يك صفت رذيله در شما حكمفرما باشد حسد باشد يا كينه توزي، منيت، خوديت و تكبر باشد يا بخل. و بالاخره هر صفت رذيله اي، گناه باشد يا هوی و حوس نمي گذارد آدم سالم بماند اگر مي خواهيد بچه هاتون سالم بمانند سروكار با قرآن داشته باشند اگر مي خواهيد خودتان سالم بمانيد خيال نكنيد حالا پيرمردي  پاتون لب گور است نگوئيد از ما گذشته كه شيطان با تو كار دارد يك دفعه همين شما كه پايت لب گور است پيرمردي يك جرقة شيطاني زده مي شود بدبين مي شوي به مسجد بدبين مي شوي به محراب بدبين مي شوي به منبر بدبين مي شوي به امام زمان بدبين مي شوي به قرآن خدا. اين دعا را زياد بخوانيد. خدا عاقبت همة ما را ختم به خير كند. از مرحوم آقاي اشراقي نقل مي كنند داماد حضرت امام (ر) آقاي اشراقي گفته بود من با حضرت امام قدم مي زديم حضرت امام رو كردند به من گفتند اگر از عالم ملكوت به تو بگويند يك دعاي مستجاب داري چه دعاي مي كني من تقاضا دارم از همة شما با بزرگان نشست و برخاست داشته باشيد اين منبرها خيلي مفيد است اگر تشيع آمده تا الان براي علما و اين منبرهاست علامه مجلسي ها تشيع را آوردند نه اين .................. پياده نظام آمريكا. اگر تا اينجا تشيع آمده اين مسجدها را آوردند اين محرابها اين منبرها. لذا ببينيد حرف چقدر شاهانه است. حرف چقدر عالي است. حالا مشغول قدم زدن هستند و حضرت امام مي خواهند يك جمله بفهمانند كه يك دنيا ارزش داشته باشد آقاي اشراقي گفته بود كه آقا سوالش را خود تا كرديد جوابش را هم خودتان بدهيد. بارك الله آقاي اشراقي هم خيلي زرنگي كرده بود حضرت امام فرمودند اگر من از عالم ملكوت به من بگويند يك دعاي مستجاب داري مي گويم «الهم اجعل عاقبه امر نا خيرا» پس دعا كنيد عاقبت به خير شويد. و الا مشكل است. مشكل عاقبت خيري دو سه تا معنا دارد يك معنا اينكه ذليل نشوي زير دست كسي نشوي و اين خيلي خوب است بعضي اوقات انسان پير مي شود بايد زن با دخترش يا پسرش پرستاري او را بكنند. همان ماههاي اول ممكن است يك قربون صدقه اي باشد اما ماههاي بعد نغ نغ ها بلند مي شود ديگر مي رسد به آنجا كه طلب مرگ براي او مي كنند حتي رو در رويش. لذا تا پول داري خيلي خوب است. اما وقتي زير دست زن و بچه بشوي ولو بهترين زنها خانم ولو بهترين مردها. اگر زير دست شوهر رفت محتاج شوهر شد يك ماه به بعدش وا مصيبتهاست لذا من تقاضا دارم اين «الهم اجعل عاقبه امرنا خيرا» را خيلي بخوانيد. اين يك معنايش هست. يك معنايش هم اين است كه ما زياد ديديم همين پياده نظام هاي آمريكا الان در جبهه بودند خيلي شان اينها همين قضية 13 آبان و تسخير لانه جاسوسي خيلي هاشون در همين لانه جاسوسي براي ما بدبختي درست كردند براي همة ما و بالاخره اينها حسابي از آن انقلابي ها حالا رسيده كار به9 آنجا جسارت به قرآن مي كند نه ولايت فقيه قبول دارد ديديم ديروز در يكي از روزنامه هاشون نوشته بود كه اميرالمومنين دموكراسي دارد دليلش هم اين است كه وقتي كه امامش نكردند عقب رفت امامت ابوبكر را قبول كرد. يك شيعه انقلابي كارش مي رسد به اينجا دعا كنيد خدا عاقبت ما را به خير كند دعا كنيد اين بچه هاتون از دانشگاه سالم بيايند بيرون و الا معمولا اين خانم ها اين دخترها مي روند دانشگاه اول رو بگيرو چادري و عالي ناگهان موهاش را بيرون گذاشتن يك مد مي شود. سينه اش را بيرون گذاشتن گذاشتن يك افتخار مي شود اختلاط دختر و پسر يك افتخار مي شود دانشگاه جمهوري اسلامي اين را به ما مي دهد. لذا دعا كن به دخترت كه عاقبت به خير شود. نه هي دعا كن دانشگاه قبول شود دانشگاه قبول شدن كه اين جورها مي شود دانشگاهي كه متدين از دانشگاه بيون بيايد. اين هم معناي دومش است معناي سوم خدا عاقبت مرا به خير كند. دم مرگ شيطان با ما خيلي كار دارد شيطان مي آيد هر چه مي خواهي مثلا دنيا پرستي شيطان مي آيد مي گويد مثلا به من سجده كن من تو را از دست عزرائيل نجات مي دهم. اين هم سجده مي كند ناگهان مي رود عزرائيل هم جانش را مي گيرد تشيع را نمي تواند ببرد. دم مرگ مي گويد جسارت كن به اميرالمومنين اگر جسارت كردي من از دست عزرائيل تو را نجات مي دهم. جسارت به اميرالمومنين مي كند كافر به تمام معنا مي شود شيطان مي رود و اين هم بدبخت. كافر از دنيا مي رود لذا اين جمله حضرت امام خيلي خوب است من از همة خانمها و آقايان تقاضا دارم با اين سه تا معنا كه من گفتم هميشه خدايا عاقبت امر همة ما ختم به خير گردان. حالا آنكه بحث ما بود اين است سروكار با قرآن عاقبت به خيري مي آورد اين دلهاي سنگ را جلا مي دهد اين صفات رذيله را كمرنگ مي كند لذا سروكار با قرآن هميشه باشد. فقط اين جور نباشد در ماه رمضان قرآن بخوانيم نه اين قرآن را اگر شما روزي يك صفحه صبح يك صفحه شب در سال 5 الي 6 جلد قرآن مي توانيد بخوانيد. 5 الي 6 ختم قرآن و اين كار را بكنيد هميشه با قرآن سروكار داشته باشيد قرآن نور است به دلتان نور مي دهد. به كارتان نور مي دهد گره ها باز مي كند. توسل به امام زمان داشته باشيد اين جامعة كبيره يك ربع طول مي كشد صبحگاهي شما باشد معلوم است كسي كه سروكار با امام زمان دارد امام زمان با او سروكار دارد نمي شود كه ما سروكار داشته باشيم او نداشته باشد مسلم دارد.