عنوان: قرآن/كتاب اخلاق عملي
شرح:

بحث ما رسيده بود به فصل پنجم كه ناقص ماند. فصل پنجم مهمترين فصلهاست بحثي است ارزنده و نيروي كنترل كننده اي است براي انسان و اگر انسان با آن كنترل نشود ديگر با هيچ چيز كنترل نمي شود بحث اين بود كه پيغمبر اكرم معلم اخلاق است خدا او را معرفي كرده به معلم اخلاق، قرآن هم كتاب اخلاق است و معيارت ديگر نه پيغمبر، عترت «ع» همه آنها معلم اخلاقند. كتاب همه كه آنها مبين آن كتابند يعني قرآن عزيز كتاب اخلاق است و اين تذكر را قرآن شريف چندين مرتبه داده است و من جمله در سورة جمعه «هو الذي ارسل رسوله بالهدي هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم تيلوا عليهم آياته و يزيكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه» خدا رئوف، مهربان آن كسي است كه پيامبر را فرستاده است با معجزه يعني قرآن براي اينكه مردم را تصفيه كند آدم بسازد دو بال تزكيه و علم را به انسانها بدهد كه هم مطهر و هم عالم شود اگر مطهر نباشد آدم نيست ولو اگر عملش مثل آمريكا باشد اگر مطهر باشد و عالم نباشد كاري از او ساخته نيست به قول سعدي: گليم خودش را از آب مي تواند در بياورد و اما بتواند گليم ديگران اصلاح جامعه آن علم مي خواهد لذا قرآن مي فرمايد ابن معلم اخلاق هم معلم تربيتي است هم معلم آموزشي. قرآن كتاب تربيتي و آموزشي است و در مدارس، دبيرستان، دانشگاه و حوزه ها دو بال و دو معلم بايد باشد يكي معلم براي تربيت يكي هم براي آموزش و اين آيه كه چندين بار در قرآن آمده مي فرمايد پيغمبر اكرم هم معلم تربيتي و هم معلم آموزشي است كتابش هم يعني قرآن عزيز هم كتاب تربيت است هم كتاب اخلاق و علم و حكمت است اما توجه به فصلهاي قبلي هم بايد داشته باشيم كه علاوه بر اخلاق قرآن پر از علوم است ما نمي توانيم علمي پيدا كنيم كه در قرآن نباشد اما آنها فرغ زائد بر اصل است همه چيز دارد «تبيان لكل شي»«لا رطب و لا يابس الا في كتاب مبين» اما آنها فرع است اصل قرآن كتاب تربيتي و آموزشي و پيامبر معلم تربيتي و آموزشي تا اينجا يك بحث بود يك بحث ديگر در فصل پنجم كه اين كتاب و معلم اخلاق مثل كتابهاي معمولي در اخلاق نيست كه به آن مي گوييم اخلاق نظري. كتاب علمش هم مثل كتابهاي فلسفي، علوم طبيعي نيست طرزش فكر است و آن اخلاق عملي است وقتيكه زير پرچم قرآن و پيغمبر برويم طولي نمي كشد كه مي بينيم مهذب شده ايم علاوه بر اينكه عالم شده ايم بطور نا خودآگاه شاگردانش را مي سازد كه اخلاق عملي است كه مختص به قرآن است كتابهاي اخلاق قبل از قرآن بوده است. در روم، يونان ايران علم بوده، فلسفه، عرفان، اخلاق بوده اما همه اخلاق نظري، عرفان نظري، فلسفه استدلالي و نظري قرآن يك چيز تازه آورده كه بعدش هم اگر شاگردهاي قرآن توانستند يك مقداري درباره آن صحبت كنند و كتاب بنويسند سر چشمه از قرآن است، قرآن الحيال الي المكلوب است نه ارائة الطريق گاهي واعظ روي منبر راه نشان مي دهد مي گويد اگر بخواهي آدم شوي بايد اهميت به واجبات بدهي اجتناب از گناه كني ملكه عدالت داشته باشي اين قدم اول تا قدم دوم برسي به تخليه بايد كم كم اين صفات رذيله را رفع كنيم تا نوبت برسد به مرحلة بعدي بايد درخت فضيلت در خود بكاريم و بارور كنيم بعد مي رسد به مقام تجليه دل پاك شده بايد كاري كنيم كه خدا تجلي در اين دل بكند كم كم با رياضتهاي ديني مي رسي به مقام لقا مي رسي به آنجا كه مي بيني در اين جهان چيزي نيست جز خدا «ليس في الدار عينه الديار» واعظ روي منبر اينگونه صحبت مي كند به اين مي گوييم سير و سلوك، اخلاق نظري. معلم اخلاق گاهي شفا زير نظر او، او استاد شما، شما را دستتان را مي گيرد به مقصود مي رسد به مرور زمان با آن نظر دقيق استاد شما به مقام لقا مي رسيد اين اخلاق عملي است اين ايصال الي المكلوب است يعني دست شما را گرفته است به مقصود رسانده است. كه اگر يادتان باشد در فصل دوم راجع به هدايت قرآن صحبت كردم و گفتم قرآن دو تا هدايت دارد: 1 هدايت تشريعي «انا هديناه السبيل اما شاكرأ و اما كفورا» 2 هدايت عنائيه «هدي للمتقين» كه اين هدايت مختص افراد با تقواست و مي نمايد راهها را يعني انسان مي رسد به آنجا كه راههاي سلامتي را مي يابد «قدجاءكم من الله نور و كتاب مبين يهدي به الله رضوانه سبل السلام» چشم غير از اين چشم باز شده راههاي سلامتي را مي يابد. كم كم مي رسد به مطلوب مي رسد به مقام لقا و قنا به اين عرفان و اخلاق عملي هدايت عنائيه از طرف خدا و ولايت عترت بواسطه قرآن هدايت قرآن اين است البته براي بعضي بحث فصل پنجم هم همين است كه طرز قرآن طرز كتابهاي اخلاقي علوم اخلاقي نيست بكر است تازگي دارد مختص به قرآن است و اين اخلاق كه پيغمبر اكرم معلمش است عترت معلمش است آقا امام زمان معلمش است آمده تا انسان را پاك و پاكيزه و عالم كند بطور ايحال الي المكلوب و اخلاق عملي. در فصل پنجم مطلب سوم درست كرديم اين مهم است گفتيم قرآن ضمانت اجرا دارد اينكه بعضي نفهمها گفتند اسلام ضمانت اجرايي ندارد يا نمي فهمند يا عنادولجاج دارند اسلام ضمانت اجرا دارند و مهمترين ضمانت اجرا اعتقاد به معاد كه اين را دين عملي و دين قلبي مي گوييم به او مي گوييم اين رسوخي كه اسلام دستور مي دهد بواسطه عبادات بواسطه رياضتها برس به يك جايي كه دين عملأ باشد دل باور كند خدا هست برسد به جايي كه دل باور كند معاد هست و اگر اين پيدا شود ديگر گناه نيست اين مقام عصمتي است كه براي انبيا و 14 معصوم درست مي كنيم همين است كه باورشان است كه خدا حاضر است و معاد هست و باور كردند اعمال ما مراتب معاد است اين باور ضمانت اجراييش بالايش مقام عصمت يك قدري پايين تر مقام ولايت كبري نظير حضرت زينب، ابوالفضل، سلمان فارسي قدري پايين تر بيايد مراجع معظم تقليد يك قدري كه واقعا باور دارند كه در زندگي خدا هست و گناه نمي كنند يعني عادل ها تا كم كم سوسو مي كند در دل بعضي اما عموم مردم ندارند پس عموم مردم دانستني دارند يعني 190 مردم مي دانند خدا، پيغمبر، قرآن، ائمه طاهرين من جمله امام زمان و معاد هست و اما اين كاربرد داشته باشد و نيروي كنترل كننده باشد نيست از همين جهت 190 مردم گناه مي كنند و مي دانند مي ميرند. قبر، قيامت، عالم برزخ دارد اما گناه مي كند وقتي شهوت غلبه كرد گناه مي كند وقتي هوي و هوس مسلط بر سرش شد گناه مي كند وقتي غضب كرد گناه مي كند چون دين او دانستني است اما نيروي كنترل آن ديني است كه يابيدني و قلبي باشد و دل باور كند همه جا محضر خدا است و باور كند معاد و آتش جهنمي، برزخ و حساب و كتابي است و اگر باور كند ديگر گناه نمي كند عادل ها همين هستند قدري بالاتر همين هستند تا برسد به مقام عصمت تا برسد به مرتبه چهارم هم كه مختص 14 معصوم است مثال عوامانه: باور اين است كه شما ببينيد كه آتش مقابلتان است خوب مسلم دست در آتش نمي زنيد اگر ديوانه باشيد اما ديوانه نيستيد عقل شما مي گويد اگر دست در آتش ببريد مي سوزد چون باور كردي آتش هست اگر راستي اين باور آتش جهنم اين حالت براي انسان بشود دو باور شود مسلم ديگر گناه نمي كند و اسلام قرآن، پيامبر آمد براي اينكه فهماند كه علاوه بر اينكه مي دانيم باور كنيم در محضر خدا و پيغمبر و ائمه طاهرين هستيم همه مي دانيم و در قرآن هست همه جا محضر آقا امام زمان است چه خلوت چه جلوت ما در محضر مقدس امام زمانيم ادب حضور بايد مراعات شود اين را همه مي دانيم اما گناه هم مي كنيم ولي اگر باور كنيم باور كردنش مثل اينكه شما پيش مقام معظم رهبري نشسته اي او دارد حرف مي زند شما هم باور كرده ايد در محضر ايشانيد خوب مسلم در محضر ايشان گناه نمي كنيد چون باور كرده ايد در محضر ايشانيد آنكه اسلام مي خواهد قرآن برايش آمده ائمه طاهرين رويش پا فشاري دارند اينكه مردم باور كنند خدا و امام زمان همه جا هستند «اعلموا فسيو الله عملهم و رسوله و المومنون» انسان هر كار مي خواه بكن اما توجه به اين مطلب خدا مي بيند پيغمبر اكرم مي بيند ائمه طاهرين مي بيند يعني همه جا محضر خدا، محضر خدا، محضر پيغمبر، ائمه طاهرين، زهرا و همه جا من جمله محضر امام زمان است ما چه در خلوت چه در جلوت در محضر مبارك ايشانيم خوب بايد ادب حضور را رعايت كنيم. اگر باور داشته باشيم ديگر ادب حضور رعايت مي شود و گناه پيدا نمي شود در زندگي. اين مختص قرآن است ديگر ساير معلم هاي اخلاق ساير عارفهاي غير اسلامي از اين حرفها بلد نبودند بزنند نيست در برنامه شان و اين در برنامه اسلام هست بعد هم اسلام نشان مي دهد مي فرمايد چگونه اگر برهان نظم را بياوري برهان نظم مي فهماند كه خدا هست اما مي داني خدا هست دانستني ها استدلال مي خواهد انسان بداند خدا، نبوت، قرآن، امامت و معاد هست و آن دانستني ها برهان مي خواهد چگونه وقتي برهان اقامه مي كني استدلال مي كني يقين پيدا مي كني يقين عقلي بداني هست مي خواهي باورت هم چنين باشد قرآن مي گويد تجربه كن «و اعبد ربك حتي ياتيك اليقين» تو راستي عبادت كن اهميت به واجبات مخصوصا نماز، حجاب اهميت به مستحبات مخصوصا خدمت به خلق خدا، شوهر داري خانم و براي زن زحمت كشيدن زن دار در رفاه گذاشتن مهمترين از اين دو اجتناب از گناه، گناه در زندگي نباشد. به قول پيغمبر اكرم چگونه از مار، شير، پلنگ فرار مي كني از گناه فرار كن از غيبت، نگاههاي آلوده. حق الناس فرار كن اينها موجب مي شود باور كني. اگر باور كني مثل همان جايي مي داني اينجا مي يابي معاد، خدا، حقانيت قرآن را اسلام براي اينكه بتواند آدم بسازد ضمانت اجرا درست كرده و ضمانت اجرا باور كردن ما به اينكه خدا، پيغمبر، قرآن، امامت و معاد درست است خيلي ضمانت اجرايي خوبي است هم دنيا، آخرت، لذت دنيا، لذت آخرت به ما مي دهد تمام نگراني ها هم رفع مي شود يك زندگي منهاي غم و غصه، دلهره، اضطراب خاطر، نگراني حتما پيدا مي شود اگر گناه رفت ديو بيرون رود فرشته در آيد. يك دفعه ديو صفات رذيله از دل بيرون مي رود خدا در مي آيد در دل اما يكدفعه هم بواسطه عبادات ما غم و غصه مي رود نشاط به جاي آن نگراني ها، اضطراب خاطرها اختلافها مي رود و يك دنيا خوشي زندگي خوش و من بارها به شما خانمها و آقايان گفته ام كه زندگي خوش به اين نيست كه انسان پول داشته باشد شايد در همين جلسه افرادي باشند كه پول دارند اما زندگي نا خوش دارند. اختلاف زن و شوهر تمام كاسه، كوزه ها را به هم مي ريزد حالا هر چه پول دارد بدتر است به پول، زيبايي خانم، خانم مرتب باشد قصري با امكاناتش نيست پس به چيست؟ خدا، تقوا در خانه حكمفرما باشد وقتي تقوا در خانه حكمفرما باشد مشخص است كه با خدا رابطه خوب داشته باشد زندگي خوبي خواهد داشت نور در خانه مي آيد وقتي قرآن در خانه حكمفرما باشد «قدجاءكم من الله نور» نور در خانه مي آيد. ظلمت، غم و غصه، دلهره، اضطراب خاطر، بي محبتي در خانه نسيت، ضمانت اجرا اعتقاد به معاد اما باور كنيم معاد هست. بحث چهارم: بحث ارزنده اي است براي كسيكه ذره اي غيرت ديني داشته باشد ضربه شكننده اي است و آن هم بكر است و آن مربوط به قرآن است مي گويد ضمانت اجراي من كه معاد است اين مراتب عمل توست. اعمال توست كه در اين دنيا سعادت يا شقاوت يا جهنم، بهشت درست مي كند و انسان يا حيوان مي سازد به اين مي گويند تجسم عمل و اينكه فلاسفه اسلامي و محدثين نظير علامه مجلسي (رض) در بحار و بسياري از بزرگان خيلي روي آن حساب كردند مرحوم صدرالمتالهين در در افسار چندين جا صفحه دربارة تجسم عمل صحبت كردن است كه از قرآن گرفته اند. وقتي به فلاسفه قبل از قرآن رجوع مي كنيم و به فلسفه قبل قرآن اين تجسم عمل ديده نمي شود تجسم عمل بكر است مختص به قرآن است و قرآن مي گويد اگر مي خواهي برايت حق اليقين شود راستي آدم شو تا ببيني چه خبرهاست و بايد چشم پيدا كني. مي بيني در دنيا چه غوغايي است و از جمله غوغاها كه گوش مي خواهد بشنود چشم مي خواهد ببيند مراتب اعمال ماست لذا اسلام مي گويد گفتار، كردار، افكار ما اينها نابود شدني نيست اصلا نمي شود در اين دنيا چيزي يافت كه نابود شود فنا ندارد هر چه موجود شد واسطه به وجود خداست و نابود شدني نيست ما خيال مي كنيم نابود مي شويم يعني مثلا از زمان صحبت من تا الان فكر مي كنيم اين گفتار ما نابود شد در حاليكه مسلم اين گفتار من نابود نشد اگر خوب باشد براي من سعادت و اگر بد باشد براي من يك شقاوت است همين نشستن شما حرف و كار نيست اما كاري كه شما گوش مي دهيد به حرف من توجه، چرت و بي حال يك نحوه عمل براي شما مي شود اگر با توجهي بفهم و راستي پند گير يك عمل ديگر براي شما پيدا مي شود و بالاخره خيال كنيد اين نشستن شما تا الان از بين رفت از بين رفتني نيست ولو اينكه ما نمي بينيم ولو اينكه ما نمي فهميم اگر از ما بپرسند مي گوييم نابود شد يك حرفي از دهن بيرون آمد به مجرد از دهن بيرون آمد نابود شد. مشك پر كن در خارج نيست قرآن مي گويد در معنا، عالم حقيقت، عالم نفس الامر آنچه بگوييد هست آنچه فكر كنيد هست و آنچه كار كنيد هست و نابود شدني نيست راجع به دنيا و آخرتمان و عالم برزخمان تاثير دارد راجع به ساختن بهشت و جهنم براي ما هم تاثير دارد به اين مي گوييم تجسم عمل و مراتب اعمال ما «من عمل صالحأ من ذكر اواثني و هو مومن فلنحيينه حياة طيبة» مومن عمل كه مي كند چون ايمان دارد براي خدا عمل مي كند اين عمل موجب حيات طيب در همين دنيا تاثير در سعادتش در همين دنيا «يا ايها الناس انما بغيكم الي انفسكم متاع حياه الدنيا» اي كسيكه ظلم مي كني ظلم فقط در اينجا تجاوز به ديگران تو سر ديگران نيست يكي از آنها اين است مال مردم خوري يكي هم ظلم به نفس انسان گناه كند واجباتش را ترك كند مراعات حجابش، چشمش را نكند به اين ظلم مي گويند قرآن «ظلم نفس» كه در دعاي كميل هم هست در قرآن 8،7 جا ظلم به نفس آمده لذا اين آيه شريفه مي فرمايد اي گناهكار گناهت قبل از هر چيز دست و پا پيچت مي شود در همين دنيا «يا ايها الناس انما بغيكم علي انفسكم متاع حياه الدنيا» بد حجابي تمام نشده، غيبت، تو سر مردم زدن، موقع افطار مال مردم خوردن خيال نكن كه تمام شد در همين دنيا بدبختت مي كند اين تجسم عمل راجع به دنيا و اين دو آيه را تقاضا دارم در نظرتان باشد خيلي به دردتون مي خورد و مرتبه بعدي تجسم عمل كه قرآن روي اين خيلي پا فشاري دارد براي ضمانت اجرا مي فرمايد اگر بهشت است تو درست مي كني اگر جهنم است تو درست مي كني «ذلك بما قدمت ايديكم» شايد 10 جا در قرآن اين جمله آمده شايد 10 جا در قرآن آمده «بما كنتم تكذبون» «بما كانوا يكذبون» هر چه هست از خودمان است اگر بهشت است خودمان درست مي كنيم اين روزه هاي ما بهشت مي شود اين غيبت هاي ما آتش جهنم مي شود. اينكه زخم زبون بزنيم، بين يك زن و شوهر را بهم بزنيم، بين دو نفر را بهم بزنيم آب جوشان مي شود اينكه ظلمي به كسي بكنيم مال كسي را بخوريم مي شود يك مار و عقرب و اين نابود شدني نيست الا يك چيز آن را نابود مي كند و آن توبه است «يبدل الله سياتهم حسنات» نابودش مي كند ولي اگر توبه نباشد اين نابود شدني نسيت الان هست آمد خدمت پيغمبر اكرم گفت: يا رسول الله يك نصيحت بكنيد گفت هر چه هست در قبر رفيقت هست يا رسول الله اجازه بده حصان بيايد شعرش كند حصان آمد 8،7 تا شعر قشنگ. مرحوم محدث قمي در مناظر الاخره اين اشعار را نقل مي كند كه خلاصه اشعار همين است كه گفتم انسان بد زخم زبان بزن. دروغگو، حقه باز ميان مردم را بهم زدن. نساختن مادر شوهر با عروس، عروس با مادر شوهر. به يك ديگر نيش داشتن اينها مار و مور و عقرب مي شود و در قبر دچار انسان مي شود و يقين داشته باشيد چنين است كه در قرآن خيلي بر آن پافشاري شده است «ذلك قدمت ايديكم» يا «بما كنتم تكذبون» «بما كانوا يكذبون» خيلي در قرآن آمده و معنايش همين است و در جلسه قبل اين آيه كه خيلي آيه بالايي است «يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محصرات و ما عملت من سوء ............... ان بينها و بينه عمدأ بعيدا و يحضركم الله نفسا و الله رئوف بالعباد» اي انسان خدا خيلي مهربان است زنگ خطر بهت مي زند مي گويد هر چه بكني با تو و فكرش را نمي كني و الا كمرشكن است يك كسي توبه نكرده باشد برود در قبر ببيند 8،7 تا مار به جانش افتاده اند هيچ چاره هم نيست امام صادق مي فرمود عالم برزخ مال خودتان شفاعت هم براي روز قيامت اما برزخ شما مال خودتان انسان وحشت مي كند آن كسانيكه در دل داشته باشند و اين حرفها را باور كنند خيلي سخت است انسان در قبر ببيند چه خبرهاست. از آن طرف هم يك مونس خوب. مرحوم شيخ بهايي در كشكول براي اصفهان يك قضيه نقل مي كند قضيه راستي كمرشكن است اشيا مي فرمايد من تخت فولاد رفتم و آنجا يكي از رياضت كش ها را پيدا كردم بهش گفتم: تازه چي؟ گفت تازه ديشب يك كسي را آوردند اينجا دفن كردند شيخ بهايي مي فرمايد قبر را نشان داد من در دل شب يك وقت ديدم يك جواني معطر عالي زيبا آمد رفت توي اين قبر طولي نكشيد يك سگ درندة سياه بد بو آمد رفت تو قبر طولي نكشيد ديدم آن جوان پاره شده و زخمي آمد بيرون جلو جوان را گرفتم گفتم چه خبر است گفت: اينكه مرده اعمال خوبش من بودم و اعمال بدش اين سگ بود اما اعمال بدش خيلي بالاتر بود سگ مرا از قبر بيرون كرد اين سگ با او هست تا روز قيامت بعد آنكه مهم است اينجاست كه شيخ بهايي مي گويد: اين ضرورت در اسلام است ولي مثل نماز چگونه همه مي دانيم واجب است ضرورت در اسلام است. تجسم عمل ضرورت در اسلام است. ضرورت در اسلام است يعني در قرآن خيلي گفته شده و در روايات ما خيلي آمده و رويش پافشاري شده و مي فرمايد:اي انسان اعمال تو از بين رفتني نيست به تناسب صورت مي گيرد اگر جهنم است آتش، مار، عقرب و حميم جهنم مي شود و اگر هم اعمال خوب است بهشت و نعمتهاي در بهشت «كلوا و شربوا هنيأ بما اسلفتم في الايام للخاليه» روايت دارد مال روزه گرفتن است خطاب مي شود اي روزه دارها بخوريد.بياشاميد نوش جان اين روزه ها اين نعمتهاي بهشت براي شما و اين قضيه تجسم عمل خيلي بايد رويش فكر كنيم نيروي كنترل كننده خوبي هم براي ما و هم براي بچه هاي ماست. مرحوم محدث قمي در مناظر الاخره(كتاب خيلي كوچكي است به زبان فارسي) دربارة تجسم عمل مي گويد يك جواني دم مرگ بود ولي نمي مرد مي پيچيد به خود پيغمبر را خواستند پيغمبر اكرم آمد بالاي سرش شناختند معلوم است دكتر روح است فهميدند اين عاق مادر است مادرش از دستش راضي نيست پدر و مادر از دست انسان راضي نباشد مشكل بزرگي است پيغمبر مادرش را خواستند گفتند بيا از دست اين پسرت راضي شو اين اول راضي نشد يا رسول الله اين مرا زجر داده بالاخره پيغمبر فرمودند مي خواهد بميرد راضي شو از دستش. راضي شد وقتي راضي شد به زبان در آمد پيغمبر گفتند چه مي بيني؟ (اين تجسم عمل است) گفت: يا رسول الله يك چيز بد بوي بد تركيبي آمده دستش را روي گلوي من گذاشته فشار مي دهد و من نمي توانستم بگويم «لا اله الا الله» حضرت يك دعا يادش دادند «يا من يقبل اليسير و يعفو عن الكثير اقبل من اليسير و اعفو عن الكثير انك انت العقور الرحيم» اي خدايي كه گناه بزرگ را مي آمرزي اي خدايي كه ثواب كوچك را قبول مي كني خدايا گناه بزرگم را بيامرز چيزهاي كوچكم را قبول كن. حضرت فرمود چه مي بيني؟ گفت: او رفت اما يك جوان زيبايي آمده جوان بر تلطف و مهرباني آمده دارد تلقين مي كند به من «لا اله الا الله» را و بالاخره اين جمله را گفت و از دنيا رفت. به قول شيخ بهايي(رض) ضرورت در اسلام است ضمانت اجرا براي آدم شدن قرآن مي گويد تجسم عمل است.