عنوان: بیانات معظّم‌له در مراسم احیای شب نوزدهم
شرح:

أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.

 

 

شهادت مولی الموحدین مولی امیرالمؤمنین علی «سلام‌الله‌علیه»‌ را به همۀ شما تسلیت می‌گویم و از طرف همۀ‌ شما از مولی امیرالمؤمنین می‌خواهم نظر لطفی به جلسه عنایت کنند و با لطف امیرالمؤمنین علی «سلام‌الله‌علیه» از جلسه بیرون رویم.

اظهار ارادت کنید خدمت مولی علی «سلام‌الله‌علیه» با یک صلوات.

رحلت پرفتوح حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را به همۀ شما تسلیت می‌گویم و برای اینکه این مرد بزرگ نظر لطفی به ما کند و از خدا بخواهد حاجات ما مستجاب شود، اظهار ارادت کنید خدمت حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»‌ با یک صلوات.

این دعایی که در شبهای قدر مشهور شده به دعای قرآن به سر گذاشتن، که الحمدلله در میان ما مشهور شده است به جلسۀ شب قدر نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم. همۀ این جلسه متشکل می‌شود از دو دعا، که این دو دعا از نظر لفظ با هم متفاوت است، اما از نظر معنا تفاوت ندارد و آن تمسّک به قرآن و تمسّک به اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» است. در هر دو دعا این تمسک و توسل تصریح شده است. از خدا خواستیم و خدا را قسم دادیم به قرآن و اهل بیت که خدا نظر لطفی به ما عنایت کند. در دعای اول دستور داده شده قرآن را در مقابل صورتها بگیرید. در دعای دوم دستور داده شده قرآن را روی سر بگیرید و بالاخره در این دو حالتی که قرآن در مقابل صورتهاست و قرآن روی سر است، خدا را قسم دهیم به قرآن و اهل بیت و حاجاتمان را بخواهیم و نظر لطف از خدا بخواهیم که پروردگار عالم نظر لطفی به واسطۀ قرآن و اهل بیت به ما داشته باشد و محتوا همان روایت ثقلین است.

پیغمبر اکرم در هر فرصتی این روایت ثقلین را می‌خواندند. شاید در مدت عمرشان بیش از هزار مرتبه این روایت ثقلین را خوانده‌اند. حتی دم مرگ به مسجد آمدند و روایت ثقلین خواندند و به خانه رفتند و خواستند روایت ثقلین را برایمان بنویسند اما نگذاشتند و بالاخره پیغمبر اکرم مقید بودند در هر فرصتی بفرمایند: «إنی تارکٌ فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی لن یفترقا حتی یردا علی الحوض ما إن تمسّکتم بهما فلن تضلّوا أبدا». اگر نجات می‌خواهید، اگر برآوردن حاجات می‌خواهید، اگر رفع بلا می‌خواهید، اگر پیروزی بر دشمن می‌خواهید، به یک دست قرآن و به دست دیگری عترت باشد. قرآن هم سفارش می‌کند (وَ أَنْزَلْنَا إِلَیکَ الذِّکْرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یتَفَکَّرُونَ‌) ﴿النحل‏، 44﴾؛ قرآن در آیات فراوانی می‌فرماید به یک دست قرآن و به یک دست عترت و از خدا بخواهید هرچه می‌خواهید و عزت شما و شوکت شما در این دو چیز است.

این دو چیز مراتب دارد. راجع به قرآن، خواندن قرآن فوق‌العاده مهم است. یک آیه داریم که منحصر به فرد است و می‌فرماید: (فَاقْرَءُوا مَا تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ ...) ﴿المزمل‏، 20﴾؛ تا می‌توانی قرآن بخوان. مریض باشی یا در جبهه باشی و کار داشته باشی (فَاقْرَءُوا مَا تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ ...).

راجع به عترت نیز شما نمی‌توانید دعایی در مفاتیح محدث قمی پیدا کنید که توسل به اهل بیت در این دعا نباشد. دعا ولو کوچک باشد اما این جملۀ «اللّهم إنی أسئلک بحق اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم»» در آن دعا دیده می‌شود. مثلاً اگر صد یا دویست دعا در مفاتیح محدث قمی هست، این جمله یعنی توسل به اهل بیت هم هست و به ما می‌گوید دعای منهای توسل نمی‌شود. باید توسل به اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» باشد. البته تمسّک به قرآن و تمسّک به اهل بیت مراتب دارد.

مرتبۀ‌ اول خواندن قرآن از رو است و مثلاً مقید بودن به ختم قرآن در ماه رمضان. در ماه مبارک رمضان ثوابش به اندازه‌ای است که پروردگار عالم برای هر آیه یک ختم قرآن در نامۀ عمل می‌نویسد. لذا این مرتبۀ‌خواندن قرآن بسیار عالیست و باید باشد.

مرتبۀ دوم تفسیر قرآن است. تفسیر قرآن باید در زندگی ما باشد. همۀ شما عزیزان باید با تفسیرها سر و کار داشته باشید. الحمدلله تفسیرهای فارسی و عربی زیاد نوشته شده و هرکسی به اندازۀ استعدادش و هرکسی به اندازۀ ذوقش باید تدبّر در قرآن داشته باشد. پروردگار عالم این مرتبۀ دوم را تهدید می‌کند برای کسی که تدبر در قرآن نداشته باشد. (أَ فَلاَ یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا) ﴿محمد، 24﴾.

و اما مرتبۀ سوم که باید باشد و از مرتبۀ اول و دوم خیلی بالاتر است، عمل به قرآن است و در سورۀ قمر، ده یازده مرتبه می‌فرماید: (وَ لَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ) ﴿القمر، 17﴾؛ قرآن آسان است. سر و کار با قرآن داشته باش و عمل به قرآن کن و خیال نکن که اینها مشکل است بلکه آسان است. اگر در راه بیفتی‌ و قرآن سرمشق زندگی تو باشد، کار آسان می‌شود، (وَ لَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ). خدا می‌فرماید آیا کسی هست جواب مرا بدهد و این عمل به قرآن موجب سعادت دنیا و آخرت است.

راجع به تمسّک به ولایت باید بگوییم تمسک به ولایت نیز مراتبی دارد. یک مرتبه همین جلسۀ مقدس و مجالس مربوط به اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» است و یقین داشته باشید در جلسه‌ای که مربوط به اهل بیت است، حضرت ولی عصر نظر لطفی به جلسه دارد.

ابی بصیر می‌گوید در وضع خفقانی بودیم و در شب اول محرم روضه گرفتیم و گریه کردیم. فردا خدمت امام صادق گفتم دیشب جلسۀ روضه و توسل به اهل بیت داشتیم. آقا فرمودند من هم در جلسۀ شما بودم. یعنی آقا امام زمان حتماً روی همین جلسۀ مقدس نظر لطفی دارند. توجه به این مطلب ارزنده است و همه باید به این مطلب توجه داشته باشیم.

مرتبۀ دوم شناخت وظیفه و عمل کردن به وظیفه است. حضرت امام وقتی به قم آمدند، رفت و آمد می‌شد برای تجدید بیعت. دسته‌ای آمدند خدمت حضرت امام و سخنگوی آنها به حضرت امام جملۀ شیرینی گفت. گفت نیامدیم که بگوییم از انقلاب چه می‌خواهیم بلکه آمدیم تا بگوییم انقلاب از ما چه می‌خواهد. حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» خیلی خوشحال و برافروخته جواب دادند و فرمودند این انقلاب از شما دو چیز می‌خواهد، شناخت وظیفه و عمل کردن به وظیفه.

من بررسی کامل کردم در این ده سالی که حضرت امام حکومت نظام جمهوری اسلامی را داشتند، هرچه باید بگویند گفتند. نمی‌توانید چیزی پیدا کنید که بگویید ای کاش حضرت امام این را هم فرموده بودند. لذا تمسّک به اهل بیت یعنی متابعت از اهل بیت. این از هر ثوابی بالاتر است.

راوی می‌گوید پیرمردی خدمت امام باقر آمد و گفت یابن رسول الله! من شما را دوست دارم. مثل همۀ ما که تا سرحد عشق اهل بیت را دوست داریم. این شخص هم گفت یابن رسول الله! من شما را دوست دارم. حلال شما را حلال و حرام شما را حرام می‌دانم. به حلال شما عمل می‌کنم و از حرام شما اجتناب می‌کنم، آیا نجاتی برای من هست؟ راوی می‌گوید دیدم که امام باقر برافروختگی خاصی پیدا کردند و فرمودند بارک الله دل خوش دار. دم مرگ ما اهل بیت می‌آییم و تو را پیش خودمان می‌بریم. می‌گوید این پیرمرد به اندازه‌ای خرسند شد که شروع به گریه کرد و گفت یابن رسول الله! این روایت را برایم تکرار کنید. آقا هم تکرار کردند. بعد این پیرمرد دستهایش را به بدن امام باقر زد و تیمن و تبرک کرد و اجازه گرفت که مرخص شود. راوی می‌گوید دیدم این پیرمرد عصازنان و قد خمیده می‌رود و امام باقر «سلام‌الله‌علیه» نگاه به قد و قامت این پیرمرد کردند تا از خانه بیرون رفت. آقا رو کردند به ما و فرمودند هرکسی بهشتی می‌خواهد به این پیرمرد نگاه کند. لذا توسل به اهل بیت عالیست، اما متابعت از اهل بیت عالیتر است. تقاضایی که از همۀ شما دارم اینست که امشب از خدا بخواهید و از قرآن بخواهید و از اهل بیت بخواهید که عمل به قرآن و عمل به اهل بیت و عمل به روش باشد و ما متابعت از قرآن و اهل بیت داشته باشیم و إن شاء الله با دل خوشی و با حاجات برآورده شده و با تمسّک به قرآن و اهل بیت از نظر دعا و یکی از دعاهایتان این باشد که از نظر عمل هم به یک دست قرآن و به یک دست اهل بیت باشد.

 

نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الأعظم الأعز الأجل الأکرم

بامام زماننا، یا الله

یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک