عنوان: تحلیل خمس
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

در مسئلۀ آخر انفال، مسئلۀ فوق‌العاده مشکلی جلو آمده است که مرحوم سید در عروه در آخر مسئلۀ خمس این مسئله را آوردند. و اینکه روایاتی دربارۀ تحلیل خمس و انفال داریم که ائمۀ طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» خمس را بخشیده‌اند و شیعه لازم نیست خمس دهد. انفال را هم بخشیده‌اند و لازم نیست انفال را به امام «سلام‌الله‌علیه» بدهند،‌بلکه می‌توانند برای خود بردارند. در فقه ما این مسئله به مسئلۀ تحلیل خمس مشهور شده است. این مسئله به اندازه‌ای در میان فقها مشکل شده است که صاحب جواهر با تبحّر فقهی و تتبّع در اقوال می‌فرماید انسان وقتی این مسئله را بررسی کند مریض می‌شود. أقوال مختلف از افراد مختلف، هم از قدماء و هم از متأخرین هست و این تحلیل خمس یا تحلیل أنفال از روایاتی سرچشمه گرفته است که مرحوم صاحب وسائل این روایات را عمدتاً در باب سوم و چهارم از ابواب انفال نقل می‌کنند. روایات متعارض و متشتّت است، لذا أقوال هم متشتّت و متعارض شده و هرکسی تمسّک کرده به یک دسته از روایات، و این روایات هم زیاد است. گفتم عمدۀ این روایات را که بیش از چهل روایت است، مرحوم صاحب وسائل در باب سوم و چهارم از أنفال نقل می‌کنند؛ لذا أقوال خیلی درهم برهم است و به قول صاحب جواهر اجماع و شهرت و امثال اینها هم نمی‌تواند برایمان کار کند، لذا باید خودمان روایات را بررسی کنیم و ببینیم در این باره چه باید گفت.

روایاتی که دلالت دارد برای تحلیل، اینکه ائمۀ طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» خمس و أنفال را به شیعه بخشیدند و شیعه لازم نیست خمس بدهد و أنفال را به امام «سلام‌الله‌علیه» بدهد، و خمس و انفال از خودش است.

اکنون روایاتی را می‌خوانیم که بر تحلیل خمس و انفال دلالت دارد و اینکه ائمۀ طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» خمس و أنفال را به شیعه بخشیده‌‌اند.

اگر همۀ روایات را بخواهید مرحوم صاحب وسائل روایات را در باب 4 برای تحلیل و در باب 3 برای عدم تحلیل نقل فرمودند.

 

روایت 1 از باب 4 از ابواب أنفال، وسائل‌الشیعه، جلد9، صفحه 543:

 صحیحه فضلاء عن أبی جعفر علیه‌السلام: هلک الناس فی بطونهم و فروجهم لأنهم لم یؤدّوا إلینا حقّنا اَلا و أنّ شیعتنامن ذلک و أبناءهم آبائهم فی حلّ.

روایت از نظر سند خیلی بالاست و زراره و ابی بصیر و محمد بن مسلم روایت را نقل کردند، لذا می‌گویند صحیحه فضلاء.

امام باقر «سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: مردم از نظر خورد و خوراک و ازدواج هلاک و بدبخت شدند برای اینکه حق ما یعنی خمس و أنفال در مال آنهاست و نمی‌دهند، لذا از نظر بچه، بچه‌هایشان شبهه‌ناک است. لذا از نظر خوراک و مسکن در شبهه هستند و حق ما در آن خانه و لباس و غذاست. برای اینکه شیعیان ما در این هلاکت نیفتند، ما خمس و أنفال را برای آنها تحلیل کردیم. روایت هم از نظر سند و هم از نظر دلالت خیلی عالیست. خیلیها هم از قدماء و متأخرین تمسّک کردند به روایات و من جمله روایت صحیحه فضلاء و گفتند شیعه در زمان غیبت لازم نیست خمس بدهد و انفال را به اهلش رد کند، بلکه می‌تواند از انفال استفاده کند، چنانچه می‌تواند از خمس استفاده کند.

 

روایت 2 از باب 4 از ابواب أنفال، وسائل‌الشیعه، جلد9، صفحه 543:

 صحیحه عَلِی بْنِ مَهْزِیارَ قَالَ: قَرَأْتُ فِی كِتَابٍ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ اَلسَّلاَمُ مِنْ رَجُلٍ یسْأَلُهُ أَنْ یجْعَلَهُ فِی حِلٍّ مِنْ مَأْكَلِهِ وَ مَشْرَبِهِ مِنَ اَلْخُمُسِ فَكَتَبَ بِخَطِّهِ مَنْ أَعْوَزَهُ شَیءٌ مِنْ حَقِّی فَهُوَ فِی حِلٍّ

می‌گوید من نامه‌ای از امام جواد «سلام‌الله‌علیه» دیدم که آقا نوشتند شیعه که چیزی از خمس یا چیزی از انفال به دست می‌آورد، لازم نیست خمس یا انفال بدهد.

 

روایت 3 از باب 4 از ابواب أنفال، وسائل‌الشیعه، جلد9، صفحه 544:

صحیحه ضریس قال: قال لی أبو عبد اللّٰه علیه‌السّلام: أ تدری من أین دخل على الناس الزنا، فقلت: لا أدری فقال: من قبل خمسنا أهل البیت إلا لشیعتنا الأطیبین فإنه محلّل لهم و لمیلادهم.

می‌دانی ولد شبهه از کجا پیدا می‌شود و اینکه بچه‌ها طیب و طاهر نیستند. ما برای اینکه شیعه طیب و طاهر باشد، خمس و انفال را به آنها بخشیدیم.

نظیر این روایتها هفت هشت روایت ظاهرالدلاله و صحیح‌السند و یا لاأقل موثق در همین باب 4 از ابواب انفال هست، و جدّاً اگر بخواهیم روایات تحلیل را جمع کنیم، بیش از بیست روایت می‌شود. حال اگر همۀ روایتها را بخواهید، صاحب وسائل «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» قریب سی سال زحمت کشیده و وسائل را نوشته است. مرحوم صاحب وسائل این روایتها را در این چند بابی که در انفال منعقد کرده است، بیش از ده بیست روایت تحلیل مخصوصاً در باب سوم و چهارم آورده است. اما برعکس، بعضی از روایتها خیلی جدی می‌فرماید تحلیل نیست، و هرکسی خمس و انفال ما را ندهد، لعنت خدا بر او باد و ما بیزار از او هستیم.

روایات زیاد است و مثل صاحب جواهر با آن مقامش می‌فرماید أقوال متشتّت انسان را مریض می‌کند و به جایی نمی‌رسیم. معلوم است مسئله، مسئلۀ مشکلی است.

روایتهایی که خواندم در باب 4 از ابواب أنفال بود و این روایتها که می‌خوانیم از باب 3 از انفال است.

روایت 1:

صحیحه علی بن إبراهیم کنت عند أبی جعفر علیه‌السّلام: إِذْ دَخَلَ عَلَیهِ صَالِحُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ- وَ كَانَ یتَوَلَّى لَهُ اَلْوَقْفَ بِقُمَّ فَقَالَ یا سَیدِی اِجْعَلْنِی مِنْ عَشَرَةِ آلاَفِ دِرْهَمٍ فِی حِلٍّ فَإِنِّی أَنْفَقْتُهَا فَقَالَ لَهُ «أَنْتَ فِی حِلٍّ» فَلَمَّا خَرَجَ صَالِحٌ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیهِ اَلسَّلاَمُ «أَحَدُهُمْ یثِبُ عَلَى أَمْوَالِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَیتَامِهِمْ وَ مَسَاكِینِهِمْ وَ فُقَرَائِهِمْ وَ أَبْنَاءِ سَبِیلِهِمْ فَیأْخُذُهَا ثُمَّ یجِیءُ فَیقُولُ اِجْعَلْنِی فِی حِلٍّ أَ تَرَاهُ ظَنَّ أَنِّی أَقُولُ لاَ أَفْعَلُ وَ اَللَّهِ لَیسْأَلَنَّهُمُ اَللَّهُ تَعَالَى عَنْ ذَلِكَ- یوْمَ اَلْقِیامَةِ سُؤَالاً حَثِیثاً».

گفت من ده هزار درهم از خمس و انفال در پیش من بوده و همۀ آنها را خودم. حال شما ذمّۀ مرا بری کنید و مرا آزاد کنید. مثل امروزیها که خمس ما طلبه‌ها را به هدر می‌دهند. این خیریه‌ها از مراجع اجازه می‌گیرد و بالاخره پولها را در غیر حوزه‌ صرف می‌کنند. خیلی از اینها یاد گرفتند و پیش من و امثال من می‌آیند و مثلاً می‌گویند ده هزار تومان بدهکارم و باید دو هزار تومان بدهم، تقاضا دارم هزار تومان آن را ببخش. بالاخره دلشان می‌خواهد خمسشان با بخشش درست شود. معلوم می‌شود که در زمان ائمۀ طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» نیز چنین بوده است. آمد خدمت امام جواد و گفت من خمس بدهکارم و شما به من ببخشید. آقا امام جواد در مخمصه واقع شدند و گفتند بخشیدم. وقتی او رفت، فرمودند من که نمی‌توانم بگویم نه و در رودربایستی گیر می‌کنم. این بخششها حرفهای مزخرف است و اگر مرجع یا کسی که از طرف مرجع است، از این کارها بکند، این فرد بدهکار است و در روز قیامت باید جواب خدا را بدهد. اما روایت داغتر نظیر این همین روایت هست که از حضرت رضا «سلام‌الله‌علیه»‌ است.

روایت 2 از باب 3 از ابواب أنفال، وسائل‌الشیعه، جلد9، صفحه 538:

آمد خدمت حضرت رضا «سلام‌الله‌علیه» و گفت «إجعلنی فی حلّ» و حضرت حلال نکرد و فرمود نه. مقداری هم نصیحتش کرد و بعد فرمودند این تمحّل بازیها یعنی ایمان شما ایمان قلبی نیست و ایمان زبانی است و می‌خواهید خودتان را راحت کنید، لذا حق أهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» را نمی‌دهید. در آخر کار هم فرمود: «و لیس المسلم من أجاب باللسان و خالف بالقلب»، اینکه مرا حلال کن و نمی‌توانم خمس بدهم و امثال اینها حقّه بازی است و کسی این حقّه بازیها را می‌کند که ایمان ندار دو ایمان او ایمان ظاهری است.

و اما بعضی از روایتها روایت سوم و چهارم است و این روایتها صحیح‌السند است و روایات از مهدی «اروحنافداه» است. در یکی از توقیع‌ها دارد که آقا امام زمان فرمودند لعنت خدا باد بر کسی که حق ما را بخورد و هرکسی حقّه بازی کند و بالاخره با تمحّل خمس را برای خودش حلال کند، لعنت خدا و پیغمبر و لعنت همۀ مردم بر او باد.

محمد بن عثمان هم توقیع را به طور سؤال نقل می‌کند و توقیع دیگری هم به طور ابتدایی نقل می‌کند. یکی سؤال می‌کند بعضیها به من می‌گویند خمس ما را ببخش و حضرت فرمودند نه. بعد هم فرمودند لعنت خدا باد بر کسی که از این کارها بکند.

در روایت دیگری در همین باب که توقیع مهدی «روحنافداه» است و نائب هم محمد بن عثمان است که اول نائب خاص امام زمان است که در این روایت هم حضرت می‌فرمایند: بسم الله الرحمن الرحیم، لعنت خدا بر کسی که خمس ندهد و حق ما را ندهد و با تمحّل و حقّه بازی خمس را برای خودش حلال کند.

نظیر این روایتها زیاد است و روایات اول می‌گفت تحلیل و این روایتها می‌فرماید عدم تحلیل، حال چطور باید جمع بین روایتها کنیم!

و صلّی الله علی محمد و آل محمد