عنوان: 1- وجوب مراعات قبله، 2- احکام خلل در قبله؛ 3- نکته‌ی اخلاقی
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

بحث در این بود که چه کارهایی باید رو به قبله باشد:

1ـ نمازهای واجب، و نمازهای مستحب، اگر به طور عادی می‌خواند. و به قول امام صادق «سلام‌الله‌علیه» «لاصلاة الاّ الی القبلة».

2ـ اگر کسی در حال مردن است، باید او را رو به قبله بکشانند، به طوری که به پشت خوابیده باشد و پاهای او رو به قبله باشد. این برای محتضر واجب است، اگر کسانی که زنده‌ هستند کوتاهی کنند و حتی دربارۀ شیخ انصاری «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» دارد که ایشان اسهال داشتند و ایشان را رو به قبله می‌کشاندند و ایشان خودشان را به طرف دیگر می‌کشاندند که تخلیۀ ایشان رو به قبله نباشد و می‌فرمودند دو تکلیف هست. یک تکلیف اینکه شما باید مرا رو به قبله بکشانید و یک تکلیف هم برای من که باید رو به قبله تخلّی نداشته باشد و بالاخره در این جزر و مد، شیخ انصاری «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»‌ از دنیا رفتند. علی کل حال واجب دوم برای کسانی که مواظب مریض دم مرگ هستند، کشان او رو به قبله است.

3ـ نماز میت. نماز میت گرچه نماز نیست، اما چون دستورهایی هست برای اینکه رو به قبله باشد و وضع میت چگونه باشد، لذا اسمش را نماز میت گذاشتند و باید رو به قبله باشد و باید آن پنج تکبیر که چهار تکبیرش دعا دارد و اگر کسی بخواهد واجبش را به جا بیاورد خیلی مختصر و اگر مفصل به جا بیاورد خیلی متوّل است و این هم باید رو به قبله باشد.

4ـ میتی را که می‌خواهند دفن کنند، باید به طرزی که مفصل درباره‌اش گفته شده، دفن کنند. این هم یک ضرورت و یک مفصل دارد که هم ضرورت و هم مفصّلش را گفتند و حتی در رساله‌های عملیه هم آمده، چه رسد به عروه و جواهر.

5ـ ذبح حیوان یا نحر شتر است. در اینکه آن گوسفند باید سر تا پایش رو به قبله باشد و یا شتری که ایستاده باید رو به قبله بایستد، شکی نیست و این واجب است و اگر کسی عمداً ترک کند، ذبیحه، میته است. اما حرف در اینست که بدن این حیوان که رو به قبله است و بدن آن کسی که ذبح یا نحر می‌کند، آیا باید رو به قبله باشد یا نه! این مسئله اختلافی است و مشهور در میان اصحاب و من جمله مرحوم سید در اینجا جزماً می‌فرماید باید رو به قبله باشد.

گوسفند یا شتر باید رو به قبله باشد و آن کسی هم که ذبح می‌کند باید رو به قبله باشد و اگر احدهما عمداً رو به قبله نشد، میته است، مگر اینکه ضرورت یا نسیان یا غفلتی در کار باشد و من جمله اینکه در بیابان است و قبله را نمی‌داند. در این صورت قبله ساقط است و به هرطرفی که ذبح یا نحر کنند اشکال ندارد و اگر بعد بفهمند رو به قبله نبوده، مانعی ندارد.

 

مسئله 3:

یستحبّ الاستقبال فی مواضع: حال الدعاء، و حال قراءة ‏ ‏القرآن، و حال الذکر، و حال التعقیب، و حال المرافعة عند الحاکم، و حال سجدة ‏ ‏الشکر و سجدة التلاوة، بل حال الجلوس مطلقاً.‏

‏‏عبارت را باید اینطور معنا کنیم که انسان وقتی می‌خواهد بنشیند، مستحب است که رو به قبله بنشیند، اما اگر می‌خواهد قرآن بخواند، مستحب‌تر است. اگر می‌خواهد تعقیبات نماز بخواندو رابطه با خدا داشته باشد، مستحب‌تر است. لذا فرمایش ایشان را که می‌فرمایند «بل حال الجلوس مطلقاً»، باید همینطور معنا کنیم که «یستحب الجلوس الی القبلة مطلقا»، اما در حال رابطه با خدا، مستحب‌تر و افضل است.

 

فصل: فی أحکام الخلل فی القبلة

مسأله 1:

‏‏ ‏لو أخلّ بالاستقبال عالماً عامداً بطلت صلاته مطلقاً، و إن أخلّ ‏ ‏بها جاهلاً ‏أو ناسیاً أو غافلاً أو مخطئاً فی اعتقاده أو فی ضیق الوقت،فإن کان‏ ‏منحرفاً عنها إلی ما بین الیمین و الیسار صحّت صلاته،ولو کان فی الأثناء مضی ‏ ‏ما تقدّم واستقام فی الباقی؛ من غیر فرق بین بقاء الوقت وعدمه، لکن الأحوط ‏ ‏الإعادة فی غیر المخطئ فی اجتهاده مطلقاً، و إن کان منحرفاً إلی الیمین و الیسار ‏ ‏أو إلی الاستدبار،فإن کان مجتهداً مخطئاً أعاد فی الوقت دون خارجه، و إن کان ‏ ‏الأحوط الإعادة مطلقاً، سیّما فی صورة الاستدبار، بل لا ینبغی أن یترک فی هذه ‏ ‏الصورة، وکذا إن کان فی الأثناء‏، و إن کان جاهلاً أو ناسیاً أو غافلاً فالظاهر ‏وجوب ‏الإعادة فی الوقت وخارجه.‏

کسانی که تقریر عروه کرده یا مسئله را عنوان کردند، می‌فرمایند این طول و تفصیل مرحوم سید را نمی‌توان درست کرد.

یک قاعدۀ کلی می‌توان گفت که اگر کسی عمداً رو به قبله نایستد. می‌داند قبله از کدام طرف است اما تسامح و تساهل کرد و رو به قبله نایستاد. اگر مثل اصفهان مقداری قبلۀ آن کج باشد، طوری نیست برای اینکه این مقدار خیلی اهمیت ندارد برای اینکه اول کار که وارد شدیم،‌گفتیم مراد از استقبال یعنی سمت و طرف؛ (... فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ...) ﴿البقرة، 149﴾.

مسئله دوم اینکه اگر عمداً نباشد، آنگاه در هر صورتی مطلقا باید بگوییم اشکال ندارد. اگر نسیاناً باشد، اشکال ندارد و قبله ساقط است. مثل آنجا که وقتی نمی‌تواند قبله پیدا کند، قبله ساقط است، در اینجا هم قبله ساقط است. و قاعدۀ رفع، می‌گوید اگر کسی نسیاناً عمل را به جا آورد، عملش درست است، به قاعدۀ رفع. «رفع عن امّتی تسعه»، یکی جهل است و یکی نسیان.

و اما اگر جهلاً باشد، مسئله‌اش را سابقاً گفتیم که اعمال جاهل قاصر درست است. کسی که اصلاً این چیزها را نمی‌داند، نه گناه دارد، برای اینکه تقصیر در جهلش ندارد و برای اینکه جاهل قاصر در عمل معذور است. اگر جاهل مقصر شد، همان نزاع جلو می‌آید که مرحوم سید راجع به جاهل مقصّر نتوانستند در عروه تصمیم بگیرند و گاهی می‌گویند جاهل مقصر کالعامد، عملش باطل است. این در میان اصحاب هم مشهور شده که «الجاهل المقصر کالعامد الاّ فی موضعین»، که یکی جهر و اخفات و یکی قصر و تمام است.

جهر و اخفات نماز اینکه مثلاً باید حمد و سوره را آهسته بخواند و بلند خواند و یا باید بلند بخواند، اما آهسته خواند و یکی هم اینکه نماز مسافر که باید شکسته بخواند، تمام خواند. گفتند در این دو جا معذور است، اما در جاهای دیگر «الجاهل المقصر کالعامد». و ما مدّعی هستیم که «الجاهل المقصّر کالجاهل القاصر الاّ ما أخرجه الدلیل»، دلیلی بیاید و بگوید جاهل مقصر باید اعمالش را از سر بگیرد. دلیل ما اینست که اگر کسی شصت هفتاد سال از اینگونه نمازها خوانده باشد و پیش مرجع تقلیدش برود و بخواهد توبه کند، اگر نماز نخوانده می‌گویند اگر می‌توانی قضای نمازهایت را بخوان و اما اگر نماز خوانده باشد، به او می‌گویند از این به بعد نمازهایت را درست کن و حمد و سوره‌ات را درست کن و نماز صحیح بخوان. اما ظاهراً اینطور نیست که بگویند اگر شصت هفتاد سال روزه نگرفته، روزه‌ها را قضا کن و برای هر روز شصت روزه کفاره بده. البته حرج هم لازم می‌آید.

روایات فراوانی داریم که جاهل مقصر معذور است، الاّ‌ در بعضی جاها. همان قضیه‌ای که مرحوم صاحب وسائل نقل می‌کند امام صادق «سلام‌الله‌علیه» در مطاف دیدند شلوغ است، پرسیدند چه خبر است؟ گفتند شخصی با لباسهایش در مطاف آمده است و الان به او می‌گویند لباسهایت را از پا در بیاور و برو مطاف مُحرم شو و بیا حجت را به جا بیاور. بعد هم سال دیگر باید حج به جا بیاوری. آقا امام صادق پیش این شخص آمدند و گفتند چه خبر است؟ چرا مُحرم نشدی؟ گفت من اینها سرم نمی‌شود بلکه به من گفتند مکه برو و من به مکه آمدم و مسئله بلد نبودم و محرم نشده به اینجا آمدم و الان این اوضاع را برای من درست کردند.

حضرت فرمودند لازم نیست لباسهایت را از پا دربیاوری و لازم هم نیست به مطاف برگردی و محرم شوی. از همین جا محرم شو و حجت را به جا بیاور و سال آینده هم لازم نیست دوباره حجت رابه جا بیاوری. بعد حضرت فرمودند: «ای رجل رکب امراً بجهالة فلا شیء علیه»[1]، هرکسی جهلاً نماز باطلی بخواند، نمازش درست است یا اگر روزۀ‌باطلی بگیرد روزه‌اش درست است و «الجاهل المقصر کالعامد مطلقا الاّ ما أخرجه الدلیل».

لذا در فقه می‌بینیم که اصحاب راجع به جاهل مقصر اختلاف فتوا دارند. مثل مرحوم سید «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» ‌با تسلط در فقهش، گاهی می‌گوید جاهل مقصر معذور نیست برای اینکه «الجاهل المقصر کالعامد»؛ بعضی اوقات می‌گوید جاهل مقصر معذور است. گاهی هم می‌فرمایند فیه اشکالٌ. اما ما باید برای مردم تسهیل قائل شویم و بگوییم «الجاهل المقصر کالناسی»، هرچه دربارۀ ناسی گفتیم، دربارۀ جاهل هم می‌گوییم و دلیلمان هم قاعدۀ رفع است. قاعدۀ رفع اول می‌گوید «رفع عن امّتی مالایعلمون» و بعد می‌گوید «رفع عن امّتی عن نسیان». راجع به نسیانش شما می‌گویید مطلقا معذور است الاّ‌ ما أخرجه الدلیل و راجع به رفع مالایعلمون می‌گوید در «الجاهل المقصر کالعامد» رفع مالایعلمون جاری نیست. اگر جاری هست، پس هر دو جاری است و اگر جاری نیست در هیچ کجا جاری نیست. بنابراین باید کار را برای مردم آسان کنیم.

 

درس اخلاق:

روایتی را نقل می‌کنند که اگر کسی عقل بیداری داشته باشد که آن عقل، او را موعظه کند؛ اگر کسی وجدان اخلاقی و نفس لوامه داشته باشد که جلوی گناه او را بگیرد؛ و اگر کسی رفیق خوبی داشته باشد که او را ارشاد کند؛ این سه چیز موجب می‌شود که سعادت پیدا کند، و اما اگر یکی از این سه چیز را نداشته باشد، «مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ قَرِینٌ مُرْشِدٌ اسْتَمْکَنَ عَدُوَّهُ مِنْ عُنُقِه»[2]، دشمن درون و دشمن بیرون را بر سر خودش مسلّط کرده است. به قول امام صادق «سلام‌الله‌علیه» دشمن را بار روی گردنش کرده است و ما باید عقل بیدار داشته باشیم. امام صادق در فرق بین عاقل و احمق می‌فرمایند عاقل آنست که فکر داشته باشد، عاقل کسی است که فکر می‌کند و بعد عمل می‌کند و احمق آنست که اول کارش را می‌کند و بعد پشیمان می‌شود. ما از عقل و این پیغمبر خدادادی باید خیلی استفاده کنیم.

این قانون مراقبه که علمای علم اخلاق درست کردند، قاعدۀ زیبایی است. ما باید خیلی از نفس لوامه استفاده کنیم. خدا به آن قسم خورده است:

(لا أُقْسِمُ بِیوْمِ الْقِیامَةِ، وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ) (القیامة، 1و2)

انسان گاهی بی‌عقل می‌شود و دست به هر کاری می‌زند و گاهی هم نفس لوامه را می‌کشد و نفس لوامه نمی‌تواند کار کند و گاهی هم به جای رفیق خوب، رفیق بد پیدا می‌کند. اگر رفیق خوب نداشته باشیم، اشتباهات ما زیاد می‌شود. اگر نفس لوامه نداشته باشیم، شیطان درون و شیطان برون بر سر ما مسلط می‌شوند. اگر عقل بیدار نداشته باشیم، قرآن می‌فرماید: (صُمٌّ بُكْمٌ عُمْی فَهُمْ لاَ یعقِلون) (البقرة، 18)، کور و کر و لال است در حق، برای اینکه عقل ندارد.

روایت خیلی بالاست و از نظر اخلاق خیلی بالاست و علمای علم اخلاق خیلی به آن اهمیت می‌دهند و من از شما تقاضا دارم فکری روی این روایت کنید و انشاء الله عقل بیدار در کارهایتان،‌نفس لوامه در اعمالتان و رفیق خوب در زندگیتان پیدا کنید، به جای اینکه دشمن مسلّط بر سر شما شود، شما بر سر دشمن مسلّط خواهید شد.

و صلّی الله علی محمد و آل محمد



[1]. وسائل الشیعه، ج 12، ص 488.

[2]. من لایحضره الفقیه، ج4، ص 402.