عنوان: کار ، کوشش و تلاش
شرح:

بسم الله الرحمن الرحيم

بحث ما به جاي حساسي رسيده است و مخصوصاً جوان‌ها، بايد به آن فوق‌العاده اهميت بدهند. اصل بحث اين بوده است، چه كنيم آدم شويم؟ بتوانيم، درخت رذالت رااز دل بكنيم، راه‌هايي را نشان داده‌اندف بحث رسيد به يك صورت‌عملي كه خداوند تبارك و تعالي در اول بعثت به پيامبراكرم داده است، براي اين‌كه پيامبراكرم بتواند بار نبوت را به منزل برساند، گفتم ما هم براي خودسازي براي تهذيب‌نفس بايد به اين دستورالعمل عمل بكنيم و اين دستورالعمل يازده جزء دارد رجع به جزء اول و دوم و سوم را صحبت كردم اما بحث راجع به جزء چهارم ناقص مانده است و به جاي حساسي رسيده است و آن جزء چهارم اين است كه قرآن دستور مي‌دهد كه پيامبراكرم فعال باشد. اون هم ك فعاليت نه فعاليت‌ها در عرض يكديگر تؤام بايكديگر كه اين سرمشق براي همه‌ي ما كه بايد مثل اين ستاره‌ها كه يك حركت ندارند، حركت‌ها دارند، بايد تلاش، كوشش در يك جهت نه در جهات مختلفه‌ايحركت براي اين‌كه دنيايمان را آباد كنيم حركت براي اين‌كه عقلمان را آباد كنيم، دانشمد علم شويم حركت بريا اين‌كه تهذيب نفس كنيم.

حركت، براي اين‌كه به مقام عالي در قيامت برسيم. به فكر آخرت باشيم و اين فوق‌العاده در اسلام روي اون سفارش شده است چيزي كه همه جوان‌ها بايد بدانند پيامبراكرم كار را خيلي دوست مي‌داشت ولو كار مثل اين‌كه خانم در خانه فعال باشد، يا آقا براي زن و بچه‌اش در حركت باشد، در تلاش باشد، پيامبراكرم به اندازه‌اي به كار اهميت مي‌دهد كه براي همين كار كه يك كار جزئيست ثواب جهاد مي‌دهد. «جهاد المرء حسن تعبد» اون خانمي كه، خانه‌دار باشد، بچه‌دار باشد، شوهردار باشد خانه‌اش جبهه است پواب جهاد در راه خدا، شهادت در راه خدا، اونن مردي كه تلاش،‌كوشش بريا اين‌كه زنش در رفاه باشد شخصيت چه‌هاش حفظ نشود، بچه‌هاش درس خوان شوند، ثواب جهاد در راه خدا «من كان لعياله كالمجاهد في سبيل الله» آن كس كه كار نكند بريا زن و بچه، ثواب او، خط مقدم جبهه است، ثواب او جبهه، شهادت در راه خدا است. نگذاريد از اين روايات‌ها، نگذاريد از اين پاداش‌ها نگذاريد از اين جايزه‌ها.

پيامبراكرم رد مي‌شدند، يك كارگري آمد در مقابل پيامبراكرم سلام كرد، با پيامبراكرم دست داد، پيامبراكرم ديدند اين جوان در اثر كار، دستش خشن شده، خم شدند دست است اين كارگر را بوسيدند فرمودند كه من دست كارگر را دوست دارم شما فكر كنيد وقتي‌كه دست يك كارگر را پيامبر مي‌بوسد مي‌فرمايد دوست دارم، ببينيد زبان يك معلم را چقدر دوست دارد، ببينيد فكر يك جوان را مغز يك جوان را كه تحصيل مي‌كند، چقدر دوست دارد، خود پيامبراكرم يك آدم فعالي بود، اين مسجد كه خدا قسمت بكند برويد اون‌جا اين مسجد را پيامبراكرم خودشن، با اصحاب ساختند و خود پيامبراكرم از همه فعال‌تر بودند هيچ كسي به اندازه پيامبر نمي‌توانست كار بكند در حالي‌كه از نظر معيشت در مضيقه عجيبي بودند اما مقدم بر همه در كار پيامبراكرم همان وقت شب‌هاي پيامبراكرم به اندازه‌اي روي پا عبادت مي‌كردند پاها خسته مي‌شد روي يك پا مي‌ايستادند دو دفعه روي پاي ديگر مي‌ايستادند كه آيه آمد«طه ما انزلنا عليك القرآن ليشقي» كار خوبه، اما نه اين اندازه كه اين قدر خودت را به مثقت بيندازي. پيامبر كار يم‌كردند راوي مي‌گويد رفتم درباغي ديدم موسي‌بن‌جعفر (ع) دارند كار مي‌كنند عرق از سر تا پاي ايشان مي‌ريزد گفتم يابن‌رسول‌الله آخه اين را يكي ديگه فرمود اين سيره‌ي همه اجداد من است سيره‌ي باباي من سيره‌ي همه اجداد من و من اجدادم كار را دوست داريم.

بدترين چيزها در اسلام تنبلي است پرخوري است پرخواب پراستراحت و اين روايت داريم: «ابغض الناس عندالله ابطال» مبغوث‌ترين افراد پيش خدا آن است كه تنبل باشد بي‌كار باشد «ابغض الناس عندالله النوام» مبغوث‌ترين اغراد اون‌كه خيلي بخوابد، خواب خوب است اما به اندازه‌ي احتياج

«ابغض الناس عندالله الا كول»

مبغوث‌ترين افراد اون كسي است كه خيلي بخورد، پرخوري، پرخوابي، راستراحتي، تنلي اين روايت مي‌گويد افراد مبوغث‌ترين افراد نزد خدا اين جور آدم‌هايي هستند محبوب‌ترين افراد نزد خدا كيه؟ فعال، روايت داريم كه اما محمد‌باقر (سلام‌الله‌عليه) در هوايي گرم مي‌رفتند دنبال كارشان يك احمقي رسيد مي‌خواست من من كنه، به امام محمدباقر يابن‌رسول‌الله اگر الان مرگ شم رسد و خدا ببيند  شما اسن قدر برا دنياتون تو دن دنياتونيد چ يج.اب مي‌دهيد؟ امام‌باقر فرمودند اگر اين موقع مرگ من برسه، در جبهه است در شهادت براي اين‌كه رفاه ار كار مي‌كنم دنبال كارمم بهترين عبادات.

بهترين عبادات كار است از هر چه شما فرض كنبد كار بهتر است مخصوصاً كار فرهنگي «تفكر ساعه من عباده خيره سنه» يك ساعت مطالعه يك ساعت يك جلسه حث يك ساعت اين جور جلسه‌ها يك ساعت كلاس درس اقلاً از يك‌سال عبادت يعني يك سال انسان شبانه‌روز روزه بگيرد وشب‌هايش عبادت كند تا يك ساعت فكر كند. پيامبراكرم مي‌فرمايد: اون يم ساعت فكر كردن بالاتر است. بهتون مي‌گفتم حضرت امام رضوان‌الله‌تعالي‌عليه اين مرد فعال در اي چهل حديث كه كتاب خوبيست انصافاً روايت را نق كرده «تفكر ساعه خير من عباده سبعين سنه» من روايت را نديدم يادم هم نيست از ايشون پرسيده باشم اما معلوم است مسلماً ايشون روايت را ديدند هفتاد سال اون روايتي كه من ديدم يك ساله اين روايت مي‌گه يك ساعت فكر كردن از هفتاد سال عبادت كردن باز هم بهتر بايد كار كرد و متأسفانه هفته گذشته مي‌گفتم ما كار نمي‌كنيم ما مي‌خواهيم با بي‌كاري به جايي برسيم و معلوم نخواهيم رسيد و به قول‌ عوام چه حرف خوبي مي‌زنند هر كس كه خوابه قسمت او روي آبه به هيچ‌جا نخواهد رسيد كار فرهنگي كرد تقليد در اسلام غلطه مگر آن‌جا كه نشود دردلاعلاجي، تقليد بكند و الا در اعتقادات كه مي‌شود حتماً بايد مجتهد باشد هر كدام شما، خانم‌ها، از آقايون مجتهد در اعتقادات نباشيد گيريد روز قيامت بايد جواب بدهيد نمي‌توانيد جواب بدهيد قرآن مذمت كرده حسابي:

«انا وجدنا اباءنا علي امه و انا علي آثارهم لمعتدون»

اين بت‌پرست‌ها، بي‌فرهنگ‌ها، وضع‌شون اينه، مي‌گه ديگران كردند، ما هم مي‌كنيم مگر تو بايد از بابات تقليد بكني تو بايد فكر كني ببيني تو بايد فكر كني ببيني بت چي؟ بت خرافته، چرا بايد بت‌پرست باشيم؟ چرا بايد مجتهد در اعتقاداتمان نباشيم؟ همه آقايان. مخصوصاً دانشجوها، مخصوصاً جوان‌ها از دتر و پسر بايد در اعتقادات مجتهد باشند.

پايه‌ريزي محكم، كه هيچ كس نتواند خللي به اين عمارت اعتقادات وارد كند. اگر پايه محكم نباشيد شيطان انسي شيطان جني مخصوصاً در اين زمان شما را مي‌برد در اعتقادات بايد پايه محكم باشد از شما مي‌پرسند چرا بايد از مرجع تقليد، تقليد كرد در حالي‌كه تقليد بد است؟ فوراً بايد جواب بدهي با دليل جواب بدهي. ولايت فقيه و اين جمهوري اسلامي محور ولايت فقيه، چرا؟ فوراً بايد جواب بدهي جواب محكم مستدل.

چرا حضرت ولي عصر پشت پرده غيبت ظاهر مي‌شود عالم را گلستان مي‌كند آن وقت ديگه يك زندگي منهاي فقر يك زندگي منهاي تبعيض يك زندگي منهاي غم و غصه منهاي دلهره منهاي اضطراب خاطر امنيت صد در صد عدالت اجتماعي صد درصد خب اين‌ها يك زندگي ايده‌آلي است صد در صد هر كسي مي‌خواهد چرا فوراً بايد جواب بدهي.

اسلام مي‌گويد كه اگر مجبور باشي خب تقليد از درد لاعلاجي يعني همين‌كه الان شما از مرجع تقليد، تقليد مي‌كنيد براي اين‌كه چاره‌اي نداريد همه كه نمي‌توانند بروند چهل، پنجاه سال در حوزه‌ها تحصيل بكنند تا بشنوند مجتهد نظير رفتن دكتر شماست پيش چه دكتري بايد بروي؟ متخصص، متدين، اما تقليد اين‌جا درسته چرا درسته؟ براي اين‌كه همه كه نمي‌توانند بروند دكتر بشوند.

اگر ما پيش دكتر مي‌رويم تقليد از او بايد بكنيم به نسخه‌اش صد در صد بايد عمل بكنيم اگر رساله‌ي مرجع تقليد مي‌گيريم، صد در صد بايد به اون عمل بكنيم اين‌ها همه از درد لاعلاجي است والا تقليد اسلام ندارد.

مر، مرا تقليدشان بر باد داد                                       اي دو صد لعنت بر اين تقليد باد

تقليد چيه؟ فقط آن‌جا كه انسان لاعلاجه، مجبوره اون‌جا را مي‌گويند تقليد كن اما پايه‌اش را هم خيلي محكم مي‌كنند آيا شما اگر بچه‌تان چشمش ناراحت باشد مي‌تواني پيش يك دكتري كه متخصص در دهان و دندانه پيش او ببري؟ نه مسخره‌ات مي‌كنند مي‌تواني پيش يك دكتر عمومي كه در خانه‌تان تابلو زده براي اين‌كه خيلي خرج و مخارج نكني ببري؟ نه، مسخره‌ات مي‌كنند پيش كي بايد ببري؟ يك دكتر متخصص دل‌سوز آدم متعهد يعني چشم پزشك اما به شرطي كه هم تخصص داشته باشد هم تعهد داشته باشد اگر تعهد نداشته باشد مي‌گويند پيش اين دكتر نبايد بروي و اگر بروي و چشم بچه خراب بشه مسئوولي جدي مسئوولي اگر هم متخصص نباشد هر چه هم تعهد داشته باشد باز هم نه راجع به مرجع تقليد هم، همينه از كجا بايد تقليد كرد؟

مجتهد اون كه آشنايي كامل، متخصص در همه علوم اسلامي، بسه؟ نه بايد عادل اشد به طوري كه اگر يك دروغ مرجع تقليد گفت نمي‌شه ازش تقليد كرد، مرجع يك غيبت بكند، نمي‌شه ازش تقليد كرد، بسه؟ نه بايد «مكب علي الدنيا» نباشد. بايد پول‌پرست نباشد بايد رياست‌طلب نباشد بايد دنيا نتواند او را گول بزند. بايد برسد به اون‌جا كه اگر بهش بگويند همه دنيا يك طرف يك دروغ بگويد نگويد خب اين مي‌شود متخصص متعهد از اين مي‌شود تقليد كرد اسلام اون‌جا هم كه تقليد است پايه‌اش را خيلي محكم كرده كه ديگر محكم‌تر از اين نمي‌شود افتخاري هم كه شيعه داره، همينه امامي را قبول داره كه عالم «بما كان و ما يكون و ما هو كائن» باشه عملش هم لدوني باشد از طرف خدا باشه از طرف خدا باشه بسه؟ نه. بايد معصوم باشد خطا نداشته باشد اصلاً و ابداً شك و شبهه و وهم نداشته باشد اصلاً و ابداً و گناه ترك اولي نداشته باشد اصلاً ابداً به اين مي‌گويند مي‌شود اما مباشد اما به شرط اين‌كه همين بداني كه از طرف خدا اما است بداني از طرف خدا نبوت دارد اين افتخار شيعه است كه پايه‌اش را محكم مي‌كند اگر هم مي‌گويد صد در صد تسليم در مقابل خدا، آن تسليم در مقابل پيامبر اگر مي‌گويد صد در صد تسليم در مقابل اميرالمؤمنين در مقابل ائمه‌طاهرين اول پايه‌اش را محكم مي‌كند مي‌گويد آن‌ اميرالمؤمنين كه با كمال افتخار روي منبر در مسجد كوفه، داد مي‌‌زند مي‌گويد آي مردم هر چه مي‌خواهيد از من بپرسيد برا اين‌كه من علم «ما كان و يكون و ما هو كائن» دارم، آن اميرالمؤمنيني كه مي‌‌گويد بر منبر در مسجد كوفه در مقابل دوست و دشمن مي‌گويد: «ولله لا اعيت الا قاليم السبع و تحت افتاكها علي ان اعصيه في نمله اصل جبل شعيره مافع» من اينم،‌ اگر دنيا را به من بدهند بگويند به يك مورچه ظلم كن پوست جو را از دهان مورچه بگير بي‌جا من نمي‌كنم امامي كه شيعه مي‌گود اين است از نظر علم اونه كه ادعا مي‌كنه در مقابل دوست و دشمن «سلؤني قبل ان تفقدوني» از نظر تقوا و خودسازي و تهذيب‌نفس هم اينه كه مي‌گويد دنيا يك طرف ظلم كردن مورچه يك طرف. من حاضر نيتسم دنيا را بگيرم ولو به يك مورچه ظلم كنم. خب از اين تقليد كردن، درسته اما از همين تقليد كردن در چي؟ در چيزهايي كه نيم‌توانيم مجتهد باشيم والا اگر بتوانيم مجتهد باشيم تقليد كردن از قرآن تقليد كردن از خدا ازپيامبر از ائمه‌طاهرين.

اميرالمؤمنين مي‌گه، نه قرآن مي‌گه نه قرآن مي‌فرمايد كه تقليد از من نه «فبشر العباده الذين يستمعون القول فيتبعون احسن اولئك الذين هداهم الله و اولئك هم اولي الباب» اونايي كه دست عنايت خدا بالاسرشونه، اونايي كه راستي عاقلند اين‌ها مقتبسند،‌نه مقلد يعين حساب خوب را از بد تشخيص مي‌دهند بد را رها مي‌كنند خبو را مي‌گيرند يك مسلمان اينه بايد مقتبس باشد مقتبس به كي مي‌گويند؟ به كسي كه تميز خي ر و شر را از هم تشخيص بدهد حق و باطل را تميز بدهد بعد از اون‌كه حق و باطل را تميز داد، باطل را رها كند حق را بگيرد خوب و بد را، بد را رها كند خوب را بگيرد تميز بدد بين خير و شر، شر را رها كند خير را بگيرد و مي‌دانيد در جلسه مسلم افرادي هستند كه مي‌دانند اين آيه تأكيد خيلي دارد بعد هم بشارت مي‌دهد «فبشر» بشارت بده، اون افرادي كه مجتهدند، اون افرادي كه متوجه‌اند اون افرادي كه مقلد نيستند والا، آدم بخواهد تقليد بكند، چيز عجيبي درمي‌يابد همين الان غربي‌زده‌ها چه مصيبتي خودشان براي ما درست كردند.

غربي‌زده، به كي مي‌گويند؟ غرب‌زده به مقلدها مقد از كي؟ از غرب. در چي؟ د‌ر آداب و رسوم اجتماعي‌شون چون اون‌ها لختي‌اند. پس لختي‌گري خوبه، چون اونا فساد اخلاقي دارند. پس فساد اخلاقي خوبه و ما بايد صد در صد فساد اخلاقي تابع اون‌ها باشيم خوب مگر بر اين غرب و غرب‌زدگي «فبشر الذين يستعمون القول» غرب، علم دارد ما توجه داشته باشيم كه فساد اخلاقي‌شون بده. علم خوبه فساد اخلاقي‌شون را مي‌ذاريم برا خودشون علم‌شون را بگيريم. بشويم خودكفا بتوانيم هواپيما بسازيم. بتوانيم ماشين بسازيم بتوانيم در همه چيز استقلال داشته باشيم اين نه غربي، نه شرقي جمهوري اسلامي استقلال خب اين شعارها خيلي خوبه اين شعارها بايد بهش عنل شده باشد اين بيست‌وچهار ساله شما شعارش را دادي اون‌ها شعارش را هم قبول نداشتند و هيچي به هيچي چرا ما بايد از غرب تقليد كنيم؟ اون هم كي، روشن‌فكرها، جواني كه يك مجسمه عاطفي است يك مجسمه فعاليت است جواني كه استعدادش بايد كولاك كند در مقابل غرب، استعدادش به طور كلي مرده است الان وضع ما وضع خيلي بدي است انصافاً و اين‌كه هر كار غربي‌ها يعني با كمال شهامت اما ديوانگي داد مي‌زند مي‌گويد هر چه فكر مي‌كنيم بهتر از دموكراتي غرب، در حكومت‌ها، سراغ نداريم يعين جمهوري اسلامي و دموكراسي غرب، كدوم بهتر دموكراسي غرب، اين چه مي‌خواهد بگويد. اين چقدر بايد احمق باشد تا اين جمله را بگويد چرا ما به اين‌جاها رسيديم. چرا مات علم غرب را رها كرديم فساداخلاقي غرب را گرفتيم حالا اين دموكراتي اين دموكراسي راستي تو غرب هست؟ اين رئيس جمهوري آمريكا كه با 25 درسد راي آورده اون هم به زور دادگاه، اين دموكراسيه؟

ما چي داريم مي‌گوئيم، اين روشن‌فكرهامون، بيا در غري روشن‌فكرهامون اين تقليدها بريا چي؟ ما چرا بايد «ضابحه مكاحات» داشته باشيم؟ بزرگان مي‌گونيد كه چيزي را از كسي گرفتن «منقسم» مي‌شود به سه قسم يك قسمت تقليد، معناي تقليد اين است كه ازديگران چيز گرفتن بدون دليل  اما با توجه خيلي بده دوم منابحه و مكاحات «چيزي را از كسي گرفتن بدون دليل و بدون توجه. سه اقتباس چيزي را از كسي گرفتن با توجه با دليل و برهان سومي قرآن است. سومي اسلام است سويم مسلمان است اولي و دومي اون تقليدش؛ مال آدم‌هاي نفهم است. اون اولي مال حيوان‌ها است لذا روان‌شناس‌ها مي‌گويند اين «منابحه و مكاحات» را دارند بچه‌ها هم دارند، مي‌گن يك  ميله بگذار در مردم (منابحه و مكاحات) همين جوري همين جوري؟ مثنوي يك جمله‌اي مي‌گويد من ديگه خيلي بازش نمي‌كنم حرف مثنوي را نقل مي‌كنم براتن ببينيد ما چه جوري «منابحه و مكاحات» داريم ببينيد چه جوري ما تقليد داريم، قرآن مي‌فرمايد بابا تقليد نكن تقليد مال بت‌پسرت‌هاست مال بي‌فرهنگ‌هاست تقليد مال نفهم‌ هاست مثنوي مي‌گويد يك درويشي يك صوفي با الاغش رفت خانقاه، الاغش را سپرد به خادم خانقاه، رفت توي خانقاه، الاغش را بردند فروختند و سور كردند سور را آوردند و خوردند و دم مرگ گرفتند هي اون آقا، شعر مي‌خواند و دهش اين سور را آوردند وخوردند و دم گرفتند اون سماعي كه صوفي‌ها دارند دم گرفتند هي اون آقا شعر مي‌خواند و دهش اين بود خر برفت و خر برفت. يعني خدا اين آقا را فروختم و سوار كرديم خورديم رفت. اين از همه بيشتر مي‌گفت خر برفت و خر برفت و خر برفت داغ‌تر كف و پف‌تر بالاخره تمام مي‌شد اومد بيرون گفت كه الاغ من كو؟ گفت خب. الاغ تو را فروختند سوار كردند و خوردند اين عصباني شد. گفت خب من‌كه نمي‌دونستم گفت نه من اومدنژم دديم تو بيشتر از همه در، دم داشتي خر برفت، خر برفت و خر برفت. اون وقت مثنوي از زبان او اين شعر ار مي‌خواند:

مر، مرا تقليدشان بر باد داد                                       اي دو صد لعنت بر اين تقليد باد

اون‌ها مي‌گفتند، خر برفت من هم مي‌گفتم خر برفت. اين‌چه وضعيتي است كه ما داريم؟ خانم بي‌سواد نفهم، بردنش در، نمي‌دانم در دادگاه ازش پرسيدند مقالات مقارنات نماز چندتا است؟ گفته دو تا گفتند مقدمات نماز چند تا است؟ گفته سه تا، گفتند چي هست؟ نتونسته شماره حالا اين يك‌صد نفر، خانم اطرافش را گرفتند ادعاي تشرف اما مزمان را مي‌كند سرمشق مي‌دهد دستور مي‌دهد به جاي اين‌كه بهش بگويند از كجا؟ چي؟ دستش را مي‌بوسند. پاي را مي‌بوسند پايش را مي‌بوسند اين بي‌فرهنگ‌ها، باي با فرهنگ‌ها الان دانشگاه‌هاي ما چه وضعيه؟ چرا اين جوري؟ يعني چرا دارند آن‌چا آمريكايي شب مي‌گويند اين‌ها صبح مي‌گويند چرا؟ آن‌چه رسانه‌هاي گروهي شب مي‌گويند اين‌ها صبح مي‌گويند اون‌ها فقط مي‌گويند اون‌ها، فقط مي‌‌گويند سرمشق مي‌دهند اين‌ها شعارش را هم مي‌دهند ديگه اين‌ها كتكش هم مي‌زنند براندازيش هم مي‌كنند چرا؟ از كجا سرچشمه مي‌گيرد واي به وقتي كه منابحه و مكاحات واي به وقتي كه تقليد اومد جلو، اون وقت شيره هي مي‌مالد سر انسان.

خدا رحمت كند مرحوم فلسفي مي‌گفت دو قسمت شيره داريم يك قسمت شيره ملايري كه سراين بي‌فرهنگ‌‌ها اما يك شيره‌هاي انگليسي سر دانشجوها، سر غربي‌ها همه شيره ماليه از كجا سرچشمه مي‌گيره؟ بي‌فرهنگي، بي‌فرهنگي از كجا سرچشمه مي‌گيره؟ از تقليد. ا زمنابحه و مكاحات. من يك وقتي مي‌گفتم يك قسم چهارم، هم هست در اين گرفتن چيز، از كسي و اون قسم چهام را روان‌شناس‌ها نگفتند و اي كاش گفته بودند ضد اقتباس، ضد اقتباس ديگه كدومه؟ منابحه و مكاحات،ف اونه كه، بدون توجه هر چه هست بگيرند تقليد اونه كه با توجه بدون دليل بگيرند. اقتباس اونه كه با توجه با دليل بگيرند ضد اقتباس كدومه؟ اونه كه خوبي‌هاش برا خودشون، بدي‌هاش براي ما، اوئن دانشگاه‌هاي انگلستان چقدره بالا، اون دانشگاه‌هاي غربي‌ها كه اتفاقاً خيلي دانشگاه‌هاي در اروپا در ايراني‌ها دارند اداره مي‌‌كنند ولي بالاخره بالا، از نظر علكي، بالا اين‌ها مال خودشون، دانشگاه‌هاي ما چي؟ شعار عليه همه مقدسات ديگه چي؟ لختي، مختي ديگه چي؟ بِ‌عفتي، بي‌غيرتي.

بابا اين چي شد؟ چرا اين‌طور؟ يعين چرا الان اين فساد اخلاقي در جامعه ما دارد به اين جاها مي‌رسد كه همه را نگران كرده واي از تقليد اما ما تقليد ما مما تقليد از زن بي‌فرهنگ گاه از بوش از حزب صهيونيسم فوتش را اون‌ها بكنند حركتش ما مي‌كنمني خوب اين تقليد بدتر از اوليه، اما هر دو تقليده، هر دو منابحه و مكاحات هر دو اقتباسه هر دو از نظر پيامبراكرم مبغوض، خيلي مبغوض از نظر قرآن مبغوض از نظر خدا مبغوضه و بالاخره ملتي كه مبغوض خدا باشد هر چه دارد خدا از او مي‌گيرد «حزب‌الله مثلاً فرئه آمنه مطمئنه يأتيها رزقها رقه من كل مكان و كفرت بانعم الله فازاق الله لباس الجوع و الخوف بما كانوا يسنعون »

پيامبر براشون مثال بزن بگو يك دهي بود يك شهري بود سر تا پا نعمت از نظر اقتصاد در رفاه صددر صد از نظر امنيت عدالت اجتماعي در رفاه صد در صد اما اين‌ها كفران نعمت كردند به جا تمام نعمت‌ها ازشون گرفته شد به جاي او گراني تورم و بالاخره ناامني، تبعيض، ناعدالتي براياشن حكم‌فرما شد بعد قرآن مي‌فرمايد اين‌ها را خدا نكرد خودشون كردند «بما كانوا يسنعون»

وقيت كه انسان عقلش را به كار بيندازد همين‌جا مسئوليت دارد مي‌گويند آقا عقلت داديم چرا با عقلت كار نكردي؟ شعور سياسي داشتي، شعور جواني داشتي بايد يك سياست‌مدار در مملكتت باشي چرا با يك غرب‌زده شده، چرا يك تابع صد در صد كارت رسيد به اين جايي كه داد بزني در ميان خواص، در ميان عوام، بگويي اسلام نمي‌تواند اداره كند بايد دموكراسي باشد اي مرگ بر تو واي بر تو چقدر احمقي تو از كجا سرچشمه گرفته وقتي انسان بي‌فرهنگ شد اين‌جوري مي‌شه اسلام مي‌گويد بي‌فرهنگ نباش، فرهنگ داشته باش، شعور داشته باش، عقل داشته باش، بنشين، فكر كن يك ساعت در اين گونه چيزها فكر كردن هفتاد سال عبادت ثواب كه بهت مي‌دهم ثواب كربلا بهت مي‌دهم بيست تا مكه، بيست تا كربلا، ثواب يك عمر روزه بهت مي‌دهم، ثواب يك عمر نمازشب بهت مي‌‌دهم بنشيسن فكر كن عقلت را  به كار ينداز، ببين راستي جمهوري اسلامي بهتره يا دموكراسي غرب، ببين آيا امتيازهاي غرب؟ ببي دين غرب بهتر ايست كه اون همه اهميتش مي‌دهند غربي‌ها به خدا قسم در آمريكا يك جمله‌اي كه اين‌ها الان دارند در ايران مي‌گويند راجع به دين راجع به مقدسات ك جمله بگويند اعدامشون مي‌كنند باز هم مي‌گويند كه آزاداي اين‌جا ينست مي‌گويند هر چه مي‌خواهند عليه روحانيت عليه ولايت فقيه عليه ائمه طاهرين عليه قرآن كم‌كم رسيده عليه خدا، به خدا اعتراض دارند از كجا سرچشمه مي‌گيرد؟

واي از جهل، واي بر جهل مرگ بر بي‌شعوري، مرگ بر بي‌فرهنگي و ما بايد همه‌مون فرهنگ‌دار باشيم، ما بايد همه‌مون متفكر باشيم عاقل باشيم همه‌مون بايد عقل‌مون را به كار بيندازيم و بالاخره همه‌مون بايد كاري به جمهوري اسلامي هم نداريم، همه‌مون بايد وطن‌مان را دريابيم و وطن دريابيدن، دانشگاه مي‌خواهد خودكفايي مي‌خواهد شبانه‌روز زحمت كشيدن مي‌خواهد تا اين‌كه راستي بتوند يك فني از فنون علوم طبيعي پيدا كند، راجع به دينش هم بايد شبانه‌روز خون‌جگر بخورد پير شود بتواند يك رساله تحويل جامه بدهد، بعد هم مگر همه راله را ازش قبول مي‌كنند اگر العياذبالله تقوا نداشته باشد يا اليعاذبالله آدم نشده باشد نمي‌خواستم به اين‌جا برسه ديگه حرف‌ ما را به اين‌جاها رسونده كه به جاي اين‌كه به شماها نشاط بدهم به همه شما، دلتني مي‌دهم به همه شما بي‌نشاطي مي‌دهم اما چه كنم؟‌چه بايد كرد با اين بي‌فكري؟ شما را قسم تون مي‌دهم من به اين خانم‌ها، مي‌گم خانم از چادر چه بدي ديدي، ك چادر را برداشتي؟ اين چادر علامت شخصيت تو نيست؟

قرآن كي‌گويد بابا اين علامت شخصيت توست حالا مانتوكم‌كم ديگه رسيده به پالتو كم‌كم مي‌رسد به كت همه ما هم ساكتيم واي به اين سكوت ما، ولي الان اون حرفي كه من به خانم‌ها مي‌زنم خانم اين چادر چه بدي داشت كجاش بده؟

«يا ايها النبي قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من ــــــــ من ذلك ادنان يعرب فلا يز .....» يا رسول‌الله به همه زن‌ها بگو چادر سرتون كنيد يدنين عليهن چادر سرتون كنيد به خدا اين علامت شخصيت توست ديگه وقتي چادر سرت باشد معلوم مي‌شه ك زن باشخصيتي هستي ما چرا اين آيه را زير پا گذشاتيم؟

همه هم گذاشتيم الان چادر ضد ارزش شده چي ارزش شده؟ اگر ولش كنند لخت اومدن تو كوچه، چرا بايد چنين باشد اين از كجا سرچشمه مي‌گيرد؟ از جهل سرچشمه مي‌گيرد از تقليد، اگر خيلي احترام بذاريم از تقليد والا از منابحه و مكاحات دو تا چشم دارد دو تا هم قرض مي‌يگرد؟ تلويزيون ببيند زن چه جوري فردا همون جوري بشه، اي واي به اون واي واي به شما كه اين جور نقليد مي‌كنيد تو جلسه اين اونن ببيند چه جور سينه‌اش بازه چه جوري فك‌داري ببينيد چه جوري وضع اومدن باشه امروز عصره امروز تو جلسه به يك تناسبي مي‌گفتم كه به خدا قسم چنين است اگر خبر بياورند كه انگلستان زن‌هاشون اومدند بيرون با يك تا كفش با ك تا جوراب فردادخترهاي ما همه‌شون مي‌آيند تو خيابان با يك تا كفش پابرهنه چرا؟ چرا چنين كردند ما هم بكنيم مگر اقتباس چه اشكالي دارد كه ما اقتباس را رها كنيم اون هم تقليد از كي از يك مشت دشمن دشمن انسانيت نه فقط دشمن ايران و دشمن نفت و دشمن جمهوري اسلامي دشمن انسانيت.

حرف زياده، يكي از شماها بعضي اوقت به من مي‌گوئيد آقا اين حرف‌ها را نزن برو تو حرفات و خودسازيت و قرآن و روانيت و اين و مجلس را تموم كن شما خوب‌ها اين جوري به مكن مي‌گوئيد ديگه لذا نمي‌دونميم چي‌كار بكنيم حالا عل كل حال، نمي‌خواستم اين جوري صحبت بكنم اومد ديگه اما خوب اومد به شرط اين‌كه به توجه استاد بزرگوار ما علامه طباطبايي دم مرگ اين جمله را هي گفت و از دنيا رفت، توجه، توجه، توجه.

خدايا به حق حضرت ابالفضل قسمت مي‌دهيم يه توجهي به همه ما به جامعه ما مخصوصاً نسل جوان ما عنايت بفرما. مي‌گويند اگر مصيبت حضرت ابالفضل خوندي امام‌زمان مي‌آيد در جلسه حالا ما اين توقع داريم يك نظر لطفي امام‌زمان به جلسه بكند.