عنوان: درس اخلاق؛ فضیلت‌های فراموش شده، فضیلت چهارم: «امانت‌داری»؛ جلسه دوّم
شرح:

بِسْمِ‏ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏

«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري‏ وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي‏»

 

در جلسۀ گذشتۀ اخلاق، در ادامۀ بحث فضیلت‌های فراموش شده، راجع به «امانت‌داری» به‌عنوان یکی از فضیلت‌هایی که در جامعه فراموش شده، صحبت کردیم.

طبق روایتی از امام صادق«سلام‌الله علیه» خداوند عزّوجلّ، هیچ پیامبرى را جز با راستگویى و ادای امانت، مبعوث نفرموده است: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً إِلَّا بِصِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ»[1].

در جلسۀ قبل به برخی از اقسام امانت‌داری اشاره شد و بحث رسید به ضرورت امانت‌داری در بیت‌المال. در این خصوص لازم است بدانیم که امیرالمؤمنین«سلام‌الله علیه» در دوران حکومت خویش جدیّت و قاطعیّت ویژه‌ای راجع به حراست از بیت‌المال مسلمان‌ها داشتند. نقل شده است که یکی از کارگزاران حکومت، امانتهای بیتالمال و اموال عمومی که نزدش بود را برنگرداند. امام علی«سلام‌الله علیه» در نامه‌ای به وی نوشتند: گویا اموالی که بردهای، میراث پدر و مادرت بود. سبحان اللّه! آیا به قیامت ایمان ندارى؟ آیا از حسابرسى خداوند نمى‏ترسى؟! بعد میفرمایند: اى کسى که نزد ما از خردمندان شمرده مى‏شدى، چگونه آشامیدن و خوردن این مال را بر خود گوارا مى‏دانى، در حالى که مى‏دانى حرام مى‏خورى و حرام می‏آشامى؟! سپس فرمودهاند: از خدا بترس و اموال مردم را برگردان، که اگر بر نگردانى، تو را عقوبت خواهم کرد و با شمشیرم گردنت را خواهم زد، شمشیرى که احدى را با آن نزدم، جز آنکه وارد جهنّم شد.[2]

قسم دیگر از ادای امانت راجع به گفتار، رفتار و اسرار دیگران است. همۀ افراد بايد مواظب باشند که سرّ کسی را فاش نکنند. اگر گناهی از کسی دیدیم حق نداریم این طرف و آن طرف بگوییم. اگر هم کسی برای ادای شهادت وظیفه پیدا کرد، باید طبق آداب و احکام آن رفتار کند، مثلاً نزد قاضی علیه کسی شهادت بدهد، وگرنه حق افشای سرّ دیگران را ندارد.

حتی اگر کسی رفتار ناشایست از یک زن و مرد مشاهده کرد، راز آنها نزد او امانت است و اجازه ندارد آن را فاش کند، حتی زن به شوهرش و مرد به زنش حق گفتن ندارد و گناهش هم خیلی بالاست.

قرآن کریم در این باره می­فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ»[3]

بر اساس این آیه، آنکه اسرار دیگران را فاش می‌کند، عذاب دردناکی در همین دنیا و عذاب دردناک‌تر در آخرت دارد. حتی آیۀ شریفه گناه اینکه انسان دوست داشته باشد سرّ دیگران فاش گردد و آبروی کسی برود را بزرگ می‌داند، از این رو فرموده است: «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ».

اسرار مردم نزد ما امانت است و باید امانت‌داری کنیم و سرّ کسی را فاش نکنیم. مخصوصاً زن و شوهر با هم اسراری دارند که باید محفوظ بماند و فاش نشود، یعنی زن حق ندارد اسرار شوهر خود را به پدر و مادرش بگوید. مرد هم حق ندارد اسرار همسرش را به خواهرش و به پدر و مادرش بگوید.

کسی که امانت مردم و راز دیگران را حفظ نکند، از مسلمانی خارج است، برای اینکه علامت اسلام و نشانۀ تشیّع، حفظ امانت است. امام صادق«سلام‌الله‌علیه» در حدیثی فرموده‌اند: به روزه و نماز مردم فریب نخورید، زيرا چه بسا انسان به نماز و روزه شيفته مى‏شود تا آنجا كه اگر ترك كند به هراس و وحشت می‌افتد، پس مردم را به راستگوئى و ادای امانت بيازمائيد[4]؛ یعنی اگرچه نماز و روزه واجب است، ولی برای امتحان و آزمایش مردم، صداقت و امانت‌داری آنها ملاک است.  

همه باید سِرپوش باشند، به‌ویژه همه باید در حفظ اسرار خانوادگی بکوشند. آبروی هر انسانی محترم است و باید حفظ شود و هیچ کس حق ندارد با افشای اسرار دیگران، آبروریزی کند.

متأسفانه در جامعه مشاهده می‌شود که فضیلت حفظ اسرار که یکی از شاخه‌های امانت‌داری است، نزد بعضی از افراد فراموش شده است. گاهی در بین آدم‌های مقدس نیز دیده می‌شود که سرّپوش نیستند. اسرار دیگران را که فاش می­­کنند، اسرار خانوادگی را هم فاش می­کنند. بعضی اوقات به آنجا می‌رسد که اسرار بین زن و شوهر را همۀ خویشان می­دانند، اینها خیلی غلط است و خیانت در امانت است و خیانت در امانت گناهش خیلی بزرگ است.

باید توجه شود که افشای اسرار و آشکار ساختن عیوب مردم، سبب ظاهر شدن اسرار و عیوب خود افشا کننده در بین مردم خواهد شد. در روایتی از قول رسول خدا«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» می‌خوانیم: در مدینه طایفه‌ای زندگی می‌کردند که عیوبی داشتند. هنگامی که آنان از عیب‌جویی و افشای اسرار دیگران دست کشیدند، خداوند متعال مردم را نسبت به عیوب آنها ساکت گردانید تا از دنیا رفتند، در حالی که در نظر مردم عیبی نداشتند. در مقابل، قومی بودند که خود عیبی نداشتند، امّا از عیوب مردم سخن گفتند، یعنی اسرار دیگران را فاش کردند، پس خداوند تعالی عیوبی از آنها را نزد مردم ظهور و بروز داد و با آن عیوب مشهور و معروف شدند تا از دنیا رفتند.[5]

نوع دیگری از افشای اسرار که نوعی خیانت در امانت است، در نمامي و سخن‌چینی اتفاق می‌افتد. به این معنا که وقتی یک نفر غیبت کسی را می‌شنود، آن غیبت را به شخصی که از او غیبت شده، منتقل کند و بگوید فلانی نزد من پشت سر تو حرف زد. گناه سخن چینی به اندازه­ای بزرگ است که پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» می‌فرمایند: پروردگار عالم به عزت و جلال خودش قسم خورده است که هشت گروه از آدمیان در بهشت جای ندارند، یک دسته از آنها افراد نمّام و سخن چین هستند.[6]

نمّامی و سخن‌چینی و انتقال حرف مردم و راز آنها به دیگران، خیانت در امانت است و گناه آن بزرگ است. افراد سخن چین  موفق به توبه نمی­شوند و بعید است بتوانند رحمت و مغفرت الهی را به‌سوی خود جلب کنند.

پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم»، مجالس را امانت می‌دانند و انتقال سخن مردم و افشای راز آنها را خیانت در امانت برشمرده‌اند. ایشان خطاب به جناب ابوذر فرمودند: «يَا أَبَا ذَرٍّ الْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ وَ إِفْشَاؤُكَ سِرَّ أَخِيكَ خِيَانَةٌ»[7].

قرآن کریم در آیۀ اول سورۀ همزه می‌فرماید: «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»؛ یعنی «وای» به کسی که نمام و سخن‌چین است و وای به کسی که غیبت می‌کند. «همزه» را سخن‌چین معنا کرده­اند. «وَيْل» به معنای «وای بر تو» نیز جمله‌ای هشدار آمیز و یک علامت خطر است. ویل علاوه بر معنای ظاهری که ذکر شد، بنابر روایتی از پیغمبر اکرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم»، نام چاهی در جهنّم است. [8] یعنی نمّام و سخن‌چین را به جهنّم می­برند و سلولش در آن چاه است.

این سخنان گفته و شنیده می‌شود، امّا متأسفانه کمتر به آن عمل می‌گردد و بسیاری از مردم توجه به عظمت این گناهان ندارند.

آنچه توجه جدی می‌طلبد، این است که پذیرش سخن‌چینی از شخص نمّام و توجه به او و تشویق او نیز گناهش خیلی بزرگ است. نقل می‌کنند شخصی نزد مرحوم آیت‌الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزۀ علمیۀ قم، سخن‌چینی کرده و سخنی را از یک شخص غایب نقل کرده بود. ایشان خطاب به وی گفته بودند: آن را که نمی­دانم چنین حرفی گفته است یا نه؟ قاعدۀ «اصالة الصّحة» در اسلام می­گوید که بگو نگفته است، اما تو را می­دانم که فاسق و فاجر هستی، برای اینکه سخن‌چینی کردی و هرکه نمامی و سخن‌چینی کند، فاسق و فاجر است و حرفش را نباید قبول کنیم. قرآن کریم می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا»[9].

اگر همه چنین باشیم و با غیبت و سخن‌چینی برخورد کنیم، این گناهان در بین مردم رواج پیدا نمی‌کند. هنگام شنیدن غیبت، دفاع از آنکه غیبت او می‌شود واجب است. اگر دشمن به شهری هجوم آورد، چطور بر همه واجب است که از شهر دفاع کنند؟ دفاع از آبروی مردم مهم‌تر از آن است. غیبت، حرام و گناهش بزرگ است، اما آنکه غیبت را می­شنود و دفاع نمی‌کند نیز گناهکار است. گوینده و شنونده گناهشان خیلی بزرگ است. متأُسفانه غیبت کردن رایج شده و دفاع از آبروی شخص غایب نیز نایاب یا بسیار کمیاب است. گسترش این گناهان در اجتماع سبب نزول بلاهای دنیوی و اخروی خواهد شد.  باید توجه شود که خیانت در امانت آبرویی مردم، مهم‌تر از خیانت در امانت مالی آنان است. برای اینکه همه، اموال دنیا را برای آبرویشان می­خواهند و اگر آبرو برود، مال به چه دردی می‌خورد؟ پس اگر کسی شاهد آبروریزی از دیگران باشد، باید دفاع کند، نه اینکه تمایلی به شنیدن غیبت و سخن چینی نشان دهد و اجازه دهد تا سخن چین تا آخر حرفش را بگوید.  

افشای اسرار حکومتی و نظامی نیز مذمّت شده و نوعی خیانت در امانت است. امام علی«سلام‌الله‌علیه» در مورد افشاء کردن راز می فرمایند: «مَنْ أَفْشَى سِرّاً اسْتُودِعَهُ فَقَدْ خَان‏»[10]، یعنی هرگاه به کسی رازی گفته شود و آنرا فاش کند، در واقع خیانت کرده است. این نوع افشای اسرار منجر به جاسوسی خواهد شد و گناه آن بسیار بزرگ است. کسی حق ندارد اسرار و رازهای محلّ کار خود را نزد دیگران افشا کند، حتی مثلاً یک نیروی نظامی نمی‌تواند در جلسۀ خودمانی و نزد خویشان و دوستان خود از اسرار ارگانی که در آن کار می‌کند، سخنی بر زبان براند. هر ارگانی برای خودش اسراری دارد و این اسرار باید محفوظ بماند. بعضی اوقات بیان یک جملۀ به ظاهر ساده، خسارت‌های بزرگی به همراه دارد.

در دوران دفاع مقدّس، یکی از کارهای زشت منافقین این بود که به بزرگان و به مسئولین تلفن می­کردند و با تظاهر به خیرخواهی و دلسوزی، اطلاعات و اسرار آنها را می­گرفتند و در اختیار دشمن قرار می‌دادند. ناگهان ضررهای بزرگی برای جنگ و برای کشور پدید می‌آمد.

قرآن کریم در آیه‌ای می­فرماید: «وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ‏ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ»[11] ؛ یعنی زیر پرچم دشمن نرو، که اگر رفتی، دیگر جایگاه تو آتش است و هیچ کس نمی­تواند تو را نجات دهد و باید به جهنّم بروی. این آیه برای آنان که جاسوسی دشمن را می‌کنند یا برای خوشایند بیگانگان اسرار را افشا می‌کنند، هشدار تهدید آمیزی است.   

انسان باید مراقبت کند و از خدا هم کمک بگیرد که با حرکات و سخنان نسنجیده و حساب نشده، سبب آبروریزی و افشای اسرار نشود. یکی از دعاهای پیغمبر اکرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» در دل شب، موقعی که حالی داشتند این بود: «اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِي‏ إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً»[12]؛ یعنی خدایا مرا یک لحظه به خودم وانگذار. من از همۀ آقایان و از همۀ خانم‌ها تقاضا دارم که این دعا را همیشه برای خودتان و مخصوصاً برای نسل جوان و برای بچه­هایتان بخوانید.

یک مثال در این باره بزنم تا ببینید معنای دعای پیامبر چیست. هنگامی که برق وصل است، روشنایی و نور چراغ به‌واسطۀ اتصال آن به نیروگاه برق تامین می‌شود، اما اگر برق از کارخانه قطع گردد، ناگهان چراغ‌ها و وسایل برقی خاموش می‌شود. حال اگر پروردگار عالم یک لحظه بندگان را به خودشان واگذارد، خیلی خطر دارد و مثل آن است که برق به وسیلۀ برقی نرسد. اگر لطف و رحمت خداوند تعالی از بنده‌ای قطع شود، زندگی او تاریک و وحشتناک خواهد شد و سرگردان می‌شود.

امانت‌داری اقسام دیگری نیز دارد که ان‌شاء الله در جلسۀ بعدی راجع به آن صحبت خواهیم کرد.



[1]. الکافی، ج‏2، ص104.

[2]. نهج‌البلاغه، نامۀ41.

[3]. نور، 19: «كسانى كه دوست دارند كه زشتكارى در ميان آنان كه ايمان آورده‏اند، شيوع پيدا كند، براى آنان در دنيا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود، و خدا[ست كه‏] مى‏داند و شما نمى‏دانيد.»

[4]. الكافی، ج‏2، ص104.

[5] . الأمالي(للطوسي)، ص44.

[6]. الخصال، ج 2، ص 436.

[7]. وسائل الشیعه، ج‏12، ص307.

[8]. تفسیر القمی، ج 2، ص 410.

[9] . حجرات، 6: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد، نيك وارسى كنيد».

[10]. غررالحکم و دررالحکم، ص 608.

[11]. هود، 113: «و به كسانى كه ستم كرده‏اند متمايل مشويد كه آتش [دوزخ‏] به شما مى‏رسد، و در برابر خدا براى شما دوستانى نخواهد بود، و سرانجام يارى نخواهيد شد».

[12]. تفسیر القمی، ج 2، ص 75.