سوال :
در زندگي روزمرّه بسيار ديدهايم که فرصتهاي زندگي افراد به سبب
اينکه آنها در خانوادههاي مختلف يا در شرايط مختلفي به دنيا آمده يا رشد نمودهاند،
تفاوت دارد؛ مثلاً کسي که در خانوادهای فقير به
دنيا آمده است، مجبور است از کودکي در سختترين شرايط کارکرده و متحمّل رنجها و
تحقيرهاي فراواني شود و اصلاً فرصت تحصيل علم يا شرکت در مجامع ديني يا حتّي فرصت
تفريح ندارد و در مقابل، فرزندي که در خانوادهای ثروتمند يا دانشمند يا هر دو به
دنيا میآيد و در نوجواني و جواني علاوه بر اينکه متنعّم از انواع نعم الهي است،
فرصت تحصيل علم و مطالعه و تفريح و نظایر آن را بهراحتي دارد. حال سؤال اينجاست
که علّت اين تفاوتها چيست و با مسئلۀ عدل الهي چگونه حل میشود؟
پاسخ:
اوّلاً: بايد توجّه داشت غالب افرادي که از نظر علمي به جايي رسيدهاند،
از افرادي بودهاند که در شرايط سختي زندگي میکردند.
ناز پرورده تنعّم نبرد راه به جايی
عاشقي
شيوۀ رندان بلاکش باشد
ثانياً: ما بايد در اينگونه چيزها دنبال علل طبيعي باشيم و قطعاً علل آن با کمي فکر پيدا
میشود و نبايد دنبال علل معنوی باشيم. اگر ما العياذ بالله خدا را قبول نداشتيم،
چگونه اينگونه چيزها را معلول علل طبيعي میدانستيم؟ الان که خدا را قبول
داريم هم بايد چنين باشد.
ثالثاً: راجع به مقدّرات، ما نبايد فکر کنيم
و اميرالمؤمنين«سلاماللهعلیه»
در نهج البلاغه میفرمايند:
«درياي پرتلاطم است، وارد آن نشويد»؛ ولي بايد اعتقاد داشته باشيم خداوند حکيم است
و آنچه هست بر وفق حکمت. اگر پشهای در اين عالم، يک بال زيادتر زند يا يک بال از
ماشين خلقت کم کند، عالم به اين بزرگي نابود خواهد شد.