سوال :
تازه، وارد نوزدهسالگی شدهام. در حالی که ابتدای جوانیام و باید
با شور و نشاط باشم، امّا بیحال، سرشکسته، ناامید و خلاصه پوچ. رشتۀ تحصیلیام
مهندسی است و علاقۀ زیادی به فلسفه و کلام دارم. دوست دارم قرآن بخوانم؛ ولی نمیخوانم.
در خانواده کسی را ندارم که با او درد دل کنم. در انزوای مطلق قرار گرفتهام و
همیشه افکار پوچی در ذهنم میپرورانم. دوست خوبی ندارم. به من نگویید برو دوست خوب
پیدا کن که نیست و اگر دوستی هست، در رفتار خود، خشک یا بیبندوبار است. تنهای
تنها هستم. روزهایم همه تکراری شده و ارادهام کاملاً سرکوب شده است. لطفا
راهنماییم کنید.
پاسخ:
اوّلاً: توصيه میشود در هر رشتهاي که مشغول هستيد، تحصيل کنيد تا
موفق شويد؛ امّا مهمتر آن است که خوب درس بخوانيد و از وقت خود بهخوبي استفاده
کنيد.
ثانياً: شما با خدا رفاقت کنيد و بدانيد که اگر يک قدم به سوي او
برداريد، او صد قدم به سوي شما خواهد آمد. رفاقت با خداوند هم، با ارتباط با او و
انجام واجبات و مستحبات و با اجتناب از گناه حاصل میشود.
اگر چنين کنيد، نماز شما و عبادت شما به مکالمه و معاشقه با خداوند
بدل میشود و خواهيد ديد که خداوند متعال بهترين دوست شما است.
ثالثاً: شما بايد در اجتماع باشيد و با مردم زندگي کنيد و از حالت
انزوا که نتيجهاي جز افسردگي و خمودگي ندارد، دوري کنيد.
رابعاً: بدانيد وسوسۀ فکري داريد و خطرناک است و باید با بيتفاوتي
نسبت به افکار خود و جدّيگرفتن رشتهاي که مشغول آن هستيد و ارتباط جدّي با
خداوند متعال، به واسطۀ ترک معصيت، خود را شفا بدهيد.