بازگشت

 

سه فضيلت ويژه پيامبر اكرم 6 قبل از بعثت

 

سه فضيلت پيامبر در قبل از بعثت جلوه‌اي ويژه دارد. هر چند فضايل آن حضرت فراوان است، اما اين سه فضيلت بيشتر در سيره‌ي آن حضرت مشاهده مي‌شود.

 

1) عقل پيامبر

آن حضرت داراي عقل كامل بودند و اين فضيلت باعث مي‌شد در بين متكبّران و قلدران آن زمان، جايگاهي ويژه داشته باشد. از اين‌رو، با بعثت آن حضرت، مقابله‌ي آنان با پيامبر بسيار مشكل بود و براي اينكه او را از ابلاغ رسالت خود منحرف سازند، پيشنهادهاي متعددي به او نمودند. به او مي‌گفتند: ما نمي‌توانيم از پرستش و اعتقاد به بت‌هاي خويش دست برداريم. بنابراين، اي محمد! از تو مي‌خواهيم كه بتان ما را تحقير نكني. مفسران فلسفه و شأن نزول سوره‌ي كافرون را در اين قضيه دانسته‌اند.[1]

حتي پيشنهاد كردند ما خداي تو را براي مدّت محدودي مي‌پرستيم، تو نيز يكي دو سال بت‌هاي ما را پرستش كن. از اين‌رو قرآن فرمود:

«بِسمِ‌اللهِ‌الرّحْمنِ‌الرّحيمِ، قُلْ يا أيُّهَا الْكافِرونَ، لاأعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ، وَ لاأنتُمْ عابِدُونَ ما أعْبُدُ...»؛[2]

 بگو اي گروه كافران! من آنچه شما مي‌پرستيد و عبادت مي‌كنيد را نمي‌پرستم و شما نيز پرستش كننده‌ي آنچه من مي‌پرستم و عبادت مي‌كنم نيستيد.

گاه از در مسالمت با او وارد مي‌شدند و پيشنهاد مي‌كردند كه بيا با هم مدارا و سازش كنيم. اگر تو مي‌خواهي رياست كني، تو شايستگي و لياقت رياست بر عرب را داري؛ ما رياست قبايل عرب را به تو مي‌سپاريم. اگر پول و مال و ثروت مي‌خواهي، تو شايستگي آن را داري؛ كه تو را ثروتمند و غني سازيم. اگر همسر مي‌خواهي، بهترين دختران عرب را به ازدواج تو در مي‌آوريم؛ اما بتان ما را نفي نكن و دم از خداي يگانه نزن. بگذار ما به پرستش بتان مشغول باشيم.[3]

بر اساس استدلال و شايستگي‌هاي پيامبر6، او را محق و لايق رياست و حكومت عرب مي‌دانستند. تنها مشكل اعراب بر سر مسائل «توحيد و اعتقاد به آخرت(معاد)» بود.

پيامبر6 فلاح و رستگاري ايشان را در اعتقاد به وحدانيت پروردگار مي‌دانست و با شعار «قُولُوا لا إلهَ الا اللهُ تَفْلِحُوا» آنان را از پرستش بتان خودساخته، برحذر مي‌داشت.

 

2) عفت و پاكدامني

ديگر فضيلت پيامبر6، عصمت، عفّت و پاكدامني او در جامعه‌اي بود كه در منجلاب فساد و تباهي و گناه غرق بودند و اين فضيلت از بالاترين معجزات شخصيتي آن حضرت به شمار مي‌آيد كه اگر دلايل برگزيده شدن او به پيامبري آخرالزمان را از سيره‌نويسان و مورخان و تحليل‌گران تاريخ جويا شويم، قطعاً به اين مهم اشاره خواهند داشت كه شخصيت آن حضرت علي‌رغم آن همه فساد و تباهي رنگ و تأثيري از آن جامعه نگرفت.

با مثالي ساده و عاميانه معجزه‌ي اخلاقي آن حضرت را مي‌توان درك نمود. اگر حوضي، پر از آب آلوده باشد و ليوان آبي زلال و پاكيزه بگويد من در اين حوض سرازير مي‌شوم اما رنگ و بوي آب اين حوض را به خود نخواهم گرفت و علاوه بر اين قادر خواهم بود آب آلوده‌ي اين حوض را نيز مانند خود زلال و پاكيزه گردانم، شما با شنيدن اين ادعاي ليوان و يا استكان آب، آن را غير ممكن مي‌دانيد. مي‌گوييد اين كاري نشدني است؛ درحالي ‌كه نمونه‌ي اين ماجرا با بعثت آن حضرت محقق شد.

آن بزرگوار به تنهايي در آن محيط آلوده از گناه و فساد نه تنها رنگ‌ و بويي از فساد و آلود‌گي آنان به خود نگرفت، بلكه با معجزه‌ي آن حضرت و تحمل سختي‌ها در برابر مشكلات، رفته‌رفته آلودگي‌ها كمتر و كمتر شد.

آن حضرت تا سن 25 سالگي ازدواج نكرده بود و اين جاي شگفتي است كه در جامعه‌ي پر از فساد و بي‌عفتي، جواني «عَزَب» هيچ اهل هوي و هوس و شهوتراني نباشد و تاكنون هيچ دشمني مانند پاپ كه چند وقت قبل عليه آن حضرت مطالبي خلاف واقع گفت، بيان نكرده است و نتوانسته‌اند چنين بگويند كه پيامبراكرم6 از نظر عفّت و عصمت در آن زمان ضربه‌اي خورده است و اين فضيلت عصمت و عفّت آن حضرت، نسبت به ديگر فضايل ايشان بالاتر است.

 

3) گذشت و ايثار

نمونه‌اي از تحوّل فضاي اجتماعي اعراب را در صحابه‌ي آن حضرت مي‌توان مشاهده نمود. پيامبر6 در طي دو سه سال، به تنهايي توانست بخشي از جامعه‌ي آلوده‌ي مكه را تطهير نمايد و اصحاب خود را چنان تربيت نمايد كه الگويي براي همه‌ي بشريت باشند و در مقابل قلدران زمان ايستادگي كنند.

سيره‌نويسان نقل كرده‌اند: روزي پيامبر 6 در حال عبور از يكي از كوچه‌هاي مدينه بودند كه ديدند خانواده‌‌ ابوايوب انصاري[4] وسط كوچه زيراندازي گسترده و بر آن نشسته‌اند. پيامبر اكرم6 با تعجب از ابوايوب پرسيدند: چرا درون خانه نمي‌رويد و در خانه بنشينيد؟! ابوايوب گفت: خانواده‌اي به عنوان مهاجرت از مكه به مدينه آمده‌اند و اينجا مسلمان شده‌اند. آن‌ها خانه نداشتند. ديدم اگر آن‌ها بي‌خانه باشند و من در خانه بمانم پس ايثار، گذشت، فداكاري و مردانگي كجاست؟ خانه‌ي خود را در اختيار آنان گذاشتم و خود و خانواده‌ام فعلاً در كوچه زندگي مي‌كنيم!

تحولي كه پيامبر6 در جامعه‌ي عرب به‌وجود آوردند، كار را به جايي رسانيد كه در جنگ احد وقتي مشك آبي را براي مجروحان عطشان آن غزوه بردند، اوّلي گفت: برادرم از من تشنه‌تر است، اول او را سيراب كنيد. به سراغ دومي كه رفتند او نيز اشاره به عطش فرد سوم نمود و اين ماجرا تا نفر هفتم تكرار شد. وقتي سقا به نفر هفتم رسيد، از عطش و جراحات از دنيا رفته ‌بود. بازگشت كه به نفر ششمي آب دهد، او نيز به شهادت رسيده بود و به همين ترتيب در پي ايثار، هر هفت نفر با لب تشنه به شهادت رسيدند.

با اين همه تحول، يك دغدغه‌اي پيامبر 6 را رنجيده‌خاطر مي‌ساخت و اين نكته را به آنان هشدار مي‌داد كه اي مسلمانان! خيلي خوب است كه اكنون اين چنين قانون مواسات در بين شما حكمفرماست و فرهنگ ايثار و شهادت بر جامعه‌ي شما حاكم است و با همين روحيه توانستيد 84 جنگ را در مقابله با دشمنان اسلام با سربلندي و پيروزي پشت سر بگذاريد و اين‌چنين ايماني در دل‌هاي شما رسوخ نمود و راسخ شده است، اما من از آن نگرانم كه از مسلماني شما ظاهر و عنواني باقي بماند و قادر به حفظ اين روحيه نباشيد و دشمنان بر شما مسلّط شوند.

پيامبر6 نبي بودند و قبل از بعثت خود، به دين اسلام عمل مي‌كردند. از اين‌رو، برنامه‌هاي عبادي خويش را در غار حرا با راز و نياز به درگاه پروردگار دنبال مي‌نمودند و در اين برنامه‌ي عبادي كه با رياضت‌هايي همراه بود، در آن اواخر اميرالمؤمنين هم، همراه پيامبر بودند. چنانكه اميرالمؤمنين% مي‌فرمايد: من صداي ملك وحي را مي‌شنيدم. وحي را استشمام مي‌كردم. پيامبر اكرم6 از من مي‌پرسيدند: آيا آنچه من مي‌بينم تو هم مي‌بيني و آنچه مي‌شنوم تو نيز مي‌شنوي؟[5]

 

 


 

[1]) ابن هشام، السيرة النبوية، القسم الاول، ص265

[2]) كافرون(9)/3-1: «به نام خداوند رحمتگر مهربان، بگو اي كافران، آنچه مي‌پرستيد نمي‌پرستم. و آنچه مي‌پرستم شما نمي‌پرستيد.»

[3]) همان

1) كسي كه مهمانداري آن حضرت را به عهده گرفت.

[5]) نهج‌البلاغه، خطبه 234 قاصعه

 

:::  هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع میباشد.  :::
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری مدّ ظلّه العالى
آدرس دفتر: اصفهان – خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
Web:www.almazaheri.ir     Email:info@almazaheri.ir
تلفن و دورنگار : 4463671 -0311 
   :::