بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
شهادت صديقه طاهره فاطمه زهرا«سلاماللهعليها» را به همۀ شما تسليت میگويم و از طرف همۀ شما اين مصيبت بزرگ را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» تسليت میگويم. و از طرف همۀ شما از حضرت زهرا میخواهم نظر لطفی به جلسه عنايت کنند و انشاءالله با لطف حضرت زهرا«سلاماللهعليها» از جلسه بيرون رويم. برای اينکه نظر لطفی از حضرت زهرا به جلسه شود، اظهار ارادت کنيد خدمت ايشان با سه صلوات.
بحث ما باشد انشاءالله برای هفتۀ آينده و امشب لازم است اظهار ارادتی خدمت حضرت زهرا«سلاماللهعليها» داشته باشيم.
حضرت زهرا از نظر حسب و نسب خيلی بالاست و جداً افتخار برای شيعه است. به قول پيغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» افتخار برای پدر است. به قول آقا امام زمان«ارواحنافداه» اسوه و سرمشق برای ائمۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» است. از نظر نسب همه میدانيد پدری مثل پيغمبر«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» دارد که احدی جز او ندارد؛ مادری دارد مثل حضرت خديجه«سلاماللهعليها» که احدی جز او ندارد؛ شوهری دارد مثل اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» که احدی ندارد؛ اولادی دارد که احدی ندارد، مثل حسن و حسين و زينب و امّ کلثوم؛ و نسلی دارد که احدی ندارد مثل اهلبيت«سلاماللهعليهم»، يعنی يازده نفر امام«سلاماللهعليهم» که به آنها عترت و اهلبيت میگویند؛ لذا حضرت زهرا از نظر نسب خيلی بالاست.
از نظر حسب و فضايل هم خيلی بالاست. به قول حضرت امام«رضواناللهتعالیعليه» اگر هيچ نداشتيم برای حضرت زهرا به جز اين قضيۀ مصحف، آنگاه بس بود که بگوييم احدی به غير پيغمبر اکرم اين فضيلت مصحف را ندارد. قضيۀ مصحف اينست که بعد از پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» جبرئيل از طرف خدا بر حضرت زهرا نازل میشد و در اين دو سه ماه، يک کتاب شد و کاتب وحی اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» بود. همينطور که قرآن به واسطۀ جبرئيل بر پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» نازل میشد و کاتب وحی هم اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» بودند، چه در مکه و چه در مدينه، در اينجا نيز جبرئيل از طرف خدا بر حضرت زهرا «سلاماللهعليها» نازل میشد و مصحف را نازل میکرد و حضرت زهرا به اميرالمؤمنين میگفتند و او مینوشت و در اين دو سه ماه يک کتاب به نام «مصحف» شد.[1] کسی نمیداند اين مصحف چيست؟ لذا اهل دل میگويند از اسرار اهلبيت«سلاماللهعليهم» است. سببش اينست که قرآن همه چيز دارد: «تِبْيَاناً لِکُلِّ شَیءٍ» و «وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُبِينٍ» است و همه چيز در قرآن هست. به قول حاجی سبزواری«رضواناللهتعالیعليه» قرآن کپيۀ عالم وجود است. به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام، پروردگار عالم تجلی کرد، تجلی ذاتی با همۀ اسماء و صفات و حتّی اسماء و صفات مستأثره و آنگاه قرآن پيدا شد. پروردگار عالم تجلّی ديگری کرد با همۀ اسماء و صفات و حتّی اسماء و صفات مستأثره و اهلبيت پيدا شد. لذا همه چيز در قرآن هست. پس همه گفتند نمیدانيم اين مصحف چيست و اين از اسرار است. من عقيده دارم قانون اساسی در زمان ظهور است. برای اينکه از زمان حضرت آدم تا زمان ظهور مقدمه است برای حکومت عدل و برای حکومت در دنيا و حکومتی که قوانين اسلام در آن پياده شود و حکومت از آنِ معصوم و اهلبيت«سلاماللهعليهم» باشد. رسيدگی به اين حکومت با شيعه است. يعنی به دست شيعه و به رهبری امام زمان پرچم اسلام روی کرۀ زمين افراشته میشود و عدالت اسلام و قانون اسلام سرتاسر جهان را میگيرد، لذا اين حکومت میخواهد و آن از امام زمان است و بعد هم رجعت جلو میآيد و حکومت میخواهد و اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين و شايد همۀ ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» میآيند و اين حکومت طولانی میشود و بيش از ميليونها سال طول میکشد. در روايات میخوانيم امام حسين«سلاماللهعليه» به اندازهای حکومت میکند که ابروهای امام حسين سفيد میشود. بالاخره مثلاً يک ميليون سال طول میکشد. پس حکومت از آنهاست، اما آقا امام زمان میفرمايند: «فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللهِ ص لِي أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ». [5]
فرماندۀ کلّ قوا حضرت زهراست. من خيال میکنم اين فرمانده کل قوا در آن زمان قانون اساسی میخواهد و قانون اساسي، مصحف زهراست. البته از اسرار است، اما اگر اينطور معنا کنيم عالی درمیآيد. آنگاه حکومت از آنِ ائمّۀ طاهرين و عترت میشود و پشتوانه اين حکومت قرآن است. علم قرآن به تفسير اهلبيت«سلاماللهعليهم» تفسير میشود. لذا پشتوانه قرآن است، اما اين حکومت که اهلبيت دارند و پشتوانه هم قرآن است، يک قانون اساسی میخواهد و قانون اساسی مصحف زهراست. علی کل حال اگر کسی حرف مرا قبول نکند و بگويد از اسرار است، امّا اصل قضيه به قول حضرت امام«رضواناللهتعالیعليه» خيلی بالاست. بالاترين فضيلت برای زهراست که در اين دو سه ماه از طرف خدا به واسطۀ جبرئيل نازل میشده و وحی به حضرت زهرا میشده و آن وحی را حضرت زهرا به اميرالمؤمنين میداده و اميرالمؤمنين مینوشته و در اين دو سه ماه کتابی به نام مصحف شده که الان مصحف خدمت آقا امام زمان است.
فضيلت ديگری که حضرت زهرا دارد که آن فضيلت هم خيلی بالاست، سورۀ هل أتی است. اين سورۀ هل أتی برای حضرت زهرا نازل شده است. برای اينکه يک کار اقتصادی انجام داده، اما مهم بوده است. برای اينکه فهمانده است که هر اندازه میتوانيم به فکر ديگران باشيم: «وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» به هر اندازه بتوانيم، ولو گذشت و ايثار و فداکاری و گذشتن از خود و زن و بچه برای ديگران باشد. و بالاخره سادهزيستی حضرت زهرا که ذرّهای تجمّلگرايی در زندگی حضرت زهرا نبوده است و آن کار حضرت زهرا که در نُه سال چهار بچه تحويل جامعه داد و هيچکس را نداشت و هشتاد و چهار جنگ برای شوهرش جلو آمد و معمولاً شوهر در جنگ بود و قضيه اقتصاد در ميان بود و با عفت و عصمت و سادهزيستی خانه را اداره میکرد و شوهرش را هم اداره میکرد. وقتی اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» از جنگ میآمد بايد اميرالمؤمنين را مهيا میکرد برای جنگ ديگر. و بالاخره خانهداری و شوهرداری و بچهداری حضرت زهرا«سلاماللهعليها» در اين نُه سال خيلی بالا بوده است، يعنی کار و تلاش و کوشش داشتند.
اقتصاد اسلام به ما میگويد اگر در زندگی دو چيز باشد، يکی کار و تلاش و کوشش اجتماعی که اگر جداً همه کار و تلاش و کوشش داشته باشند، همين اقتصاد مقاومتی که مقام معظم رهبری روی آن خيلی پافشاری دارد و اول نظام هم فیالجمله پيدا شد و ما خودکفا شديم. در توليداتمان احتياج به خارج نداشتيم و تلاش و کار و کوشش ما را مستغنی کرد و ما خودکفا شديم؛ اما متأسفانه برگشتيم و الان رسيدهايم به اينجا که نه تنها در گندم، بلکه در علوفۀ حيواناتمان به بيگانه احتياج داريم. کار مفيد نيست و بيکاری فراوان است.
دوّم سادهزيستی است و ساده زيستی است که میتواند اقتصاد را صددرصد رونق دهد. الان در ايران که نظام جمهوری اسلامی حکمفرماست، اگر سادهزيستی در ازدواج حکمفرما باشد و ازدواجها به ازدواج حضرت زهرا شباهت داشته باشد، يعنی ساده باشد، يعنی مهريهها مهرالسنه باشد و جهيزيهها در حدّ احتياج باشد، آنگاه میتوانيم مسئلۀ ازدواج را حل کنيم. الان دخترهای ما در خانه و پسرهای ما بیزن هستند به خاطر تجملگرايی و به خاطر کاری که گناهش هم زياد است. در سورۀ واقعه میخوانيم: «وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ ، في سَمُومٍ وَ حَميمٍ ، وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ ، لا بارِدٍ وَ لا كَريمٍ ، إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفينَ ، وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظيمِ»
دست چپيها در روز قيامت خيلی شوم و بدبخت هستند. قبل از اينکه جهنّم روند، زير دود و هرم جهنّم هستند برای اينکه تجمّلگرا بودند. تجمّلگرايی موجب شد دزديها و جنايتها و خيانتها و مال مردمخوريها زياد شد. بالاخره به فکر خود بودن زياد شد. قرآن میفرمايد: اين، انسان را فقير میکند.
شعری منسوب به امیرالمؤمنین«سلاماللهعليه» است که خيلی بالاست:
إِنَّ الشَّبابَ وَ الفَراغَ وَ الجِدَهْ
مَفْسَدَةٌ لِلْمَرء أَيّ مَفْسَدَه
بيکاری و آن هم جوان بيکار و يکی هم تجمّلگرايی جامعه را به فساد میکشاند. الان جامعۀ ما از نظر اقتصادی در فساد عجيبی است. يکی اينکه اقتصاد مقاومتی نداريم. همه درس میخوانند برای اينکه پست اداری بگيرند. پولخوری يعنی پست اداري. در خيابانها هزار تا مغازه، يعنی هزار تا کار بیفايده درست میکنند. بسياری از مغازهدارها صبح میروند و شب که میآيند به قول عوام دشت نکردهاند. اين کار نيست، بلکه بايد کار توليدی و توزيعی باشد که به اين اقتصاد مقاومتی میگوييم و اما اين را نداريم؛ بنابراين فقر داريم. اما آنچه بدتر از اين است، تجمّلگرايی است. بهجای قانون مواسات تجمّلگرايی برايمان حکمفرماست. پس بايد در راه زهرا«سلاماللهعليها» باشيم.
پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» جبهه بودند و از جبهه برگشتند و کار پيغمبر اين بود که با آخرين کسی که وداع میکردند زهرا بود. در میزدند و میفرمودند: «السلام عليکم يا أهل البيت النبوة» و خداحافظی میکردند و میرفتند و وقتی برمیگشتند، اوّل خانهای که میرفتند خانۀ زهرا بود[8] و میفرمودند: «السلام عليکم يا أهل بيت النبوة». بالاخره با احترام خاصی خداحافظی میکردند و حتّی دست حضرت زهرا را میبوسيدند. در يکی از مسافرتها پيغمبر اکرم ديدند يک پرده و يک دستبند هديه در آنجا بوده است. يعنی خانمی دستبند شبه طلايی و پردهای داده بود. پيغمبر ديدند اين پرده و دستبند به حضرت زهرا«سلاماللهعليها» نمیخورد. حضرت زهرا متوجّه شدند و همان وقت دستبند و پرده را فرستادند خدمت رسول گرامی و گفتند: يا رسول الله! اينها هديه است و من به شما میدهم و هرچه صلاح میدانيد عمل کنيد و به فقرا دهيد.
ما اينگونه نمیخواهيم، بلکه لااقل میخواهيم اين جهيزيههای غلط و اين جهيزيههای گناهآلود در ميان ما نباشد. میخواهيم اين مهريههای عجيب نباشد. اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» به خواستگاری آمدند و پيغمبر فرمودند چه داري؟ گفت هيچ ندارم؛ فقط يک شتر و يک شمشير و يک زره دارم. فرمودند شتر را لازم داری برای اينکه میخواهی با آن کار کني. شمشير را هم لازم داری و میخواهی با آن جبهه روي؛ اما زره نمیخواهی و تو که نمیخواهی فرار کنی که زره لازم داشته باشی، بنابراين زره را بفروش. زره را به پانصد درهم فروختند. همين که اول ما میخواهيم تشبه به حضرت زهرا پيدا کنيم و اول میگوييم مهرالسنه بيست و شش تومان و دو ريال و ده شاهی و بعد میگوييم هزار سکّه بهار آزادی و خانه و اگر خانه نداشت به او زن نمیدهيم! بالاخره پانصد درهم را آوردند خدمت رسول گرامی و حضرت فرستادند جهيزيه و مايحتاج ضروری تهيه کردند و اصلاً تجمّل در آن نبود. اين جهيزيه هفده قلم بود به شصت و سه درهم. جهيزيه را پهن کردند و پيغمبر اکرم را صدا کردند که ببينند. پيغمبر ديدند چه عاليست و مايحتاج هست. آنگاه گريه شوق کردند و گفتند خدايا اين جهيزيه را مبارک کن که غالبش از گِل است. کوزه گلی و آفتابه گلی و ظرف گلی و مايحتاج به اندازه است. بعد هم مابقی را آبگوشتی درست کردند و فرمودند همه بيايند. شب عروسی شد و حضرت زهرا«سلاماللهعليها» را با الله اکبر در ميان زنها بردند. در وسط راه گدايی گفت زهراجان پيراهن ندارم. حضرت زهرا همان پيراهنی که پوشيده بود درآورد و به او داد و پيراهن دختری خود را پوشيد و به منزل اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» آمد. پيغمبر اکرم آمدند و دست حضرت زهرا را در دست اميرالمومنين گذاشتند و گفتند يا علی اين امانت در نزد توست و کفو خوبی است و تو هم کفو خوبی هستي. بعد تقسيم کار کردند و فرمودند: اين خانه کار دارد، کارهای خارج خانه از اميرالمؤمنين و کارهای داخل خانه مثل بچهداری و شوهرداری و خانهداری از زهراست. پيغمبر اکرم رفتند و سنی و شيعه و سياستمدارها و اقتصاددانها و غيره از حضرت زهرا يک جمله نقل کردند که حضرت زهرا فرمودند:
فَلَا يَعْلَمُ مَا دَاخَلَنِي مِنَ السُّرُورِ إِلَّا اللَّهُ بِإِكْفَائِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ تَحَمُّلَ رِقَابِ الرِّجَالِ»[14]
خدا میداند که چقدر از اين تقسيم پدر خوشحال شدم.
معلوم است اگر اين اقتصاد ما باشد، آنگاه فقر نيست. فقر به خاطر دو چيز است، يکی بيکاری و يکی تجمّلگرايی و اين دو بايد نباشد و الاّ فقر رفع نخواهد شد. حضرت زهرا«سلاماللهعليها» نشان داد که بايد تلاش و کار و جديّت در خانهداری و شوهرداری و بچهداری باشد و نشان داد سادهزيستی و ايثار و گذشت و فداکاری را و حتّی پيراهن عروسی خود را به گدا داد و با پيراهن دختری خود به منزل شوهر آمد.