جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۱۰ فروردين


 
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»
  • پيام تسليت در پى حادثه تروريستى در شهر كرمان
  • اطّلاعیّه

  • -->

    بیانات معظّم‌له در مراسم احیای شب بیست و سوم - 28/3/1396

    بسم الله الرّحمن الرّحیم

    الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.

     

    شهادت مولی الموحّدين اميرالمؤمنين علی«سلام‌الله‌عليه» را به همۀ شما تسليت می‌گويم و از طرف همۀ شما اين مصيبت بزرگ را به ساحت مقدّس حضرت ولی‌عصر«ارواحنافداه» تسليت می‌گويم و از طرف همۀ شما می‌خواهم صاحب عزا شوند. ان‌شاء‌الله مشرّف بادی به همۀ ما بفرمايند و با اين جملۀ مشرّف باد از مسجد بيرون رويم.

    بیانات معظّم‌له در مراسم احیای شب بیست و سومجوانی می‌گفت از بس گناه کرده بودم،‌ مأيوس شده بودم و اينکه خدا مرا نمی‌آمرزد. شبی از جلسۀ گناه برگشتم و حالی پيدا کردم. خوشا به حال اين حالات اگر برای کسی پيدا شود. می‌گويد با يک شرمندگی به خدا گفتم خدا کمکم کن! می‌گويد فردا يک آقای معلم اخلاقی پيدا کردم و دستوری از او گرفتم و چند روز و چند ماهی توبه از گناه کردم. آن معلم اخلاق ديد که به جايی رسيده‌ام و می‌توانم توسّل پيدا کنم، گفت به کربلا و خدمت امام حسين«سلام‌الله‌علیه» برو و آنجا تو را به مقامی می‌رسانند. کسی که هم صندلی او بوده،نقل کرده است که وقتی وارد خاک کربلا شديم، اين جوان شروع کرد بلند بلند گريه کند و بغض راه گلويش را گرفته بود و نمی‌توانست جلوی گريه را نگاه دارد. بالاخره به او گفتم چه شده است؟ گفت اينجا کجاست؟ گفتم وارد خاک کربلا شده‌ايم. گفت امام حسين«سلام‌الله‌علیه» به همۀ ما مشرّف باد گفت. گفتم جوان از کجا به اين حالت رسيدی که مشرّف باد امام حسين را بشنوي؟ قضيه را نقل کرد که جوان گنهکاری بودم و حالت توبه برايم پيدا شد و از خدا کمک گرفتم و خدا کمکم کرد و رسيدم به اينجا که به کربلا آمدم تا امام حسين دستم را بگيرد. لذا اين جمله‌ای که الان به ذهن من آمد، اينکه ما مصيبت اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌عليه» را به حضور حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» تسليت می‌گوييم و از آقا امام زمان می‌خواهيم صاحب عزا شوند و در مجلس ما بيايند. وقتی ما وارد شديم به ما مشرّف باد بگويند و بعد که می‌خواهيم از جلسه بيرون رويم، بگويند هرچه می‌خواهی شد. ما تسليت می‌گوييم و او تهنیت به ما بگويد.

    نگوييد که نمی‌شود، بلکه اصلاً اين مجالس برای همين چيزهاست. ناگهان جلسه برسد به آنجا که امام زمان در جلسه باشند و بعد هم مشرف باد و تهنیت بگويند و بعد هم بگويند آنچه می‌خواستی شد.

    شب نوزدهم و شب بيست و يکم دربارۀ فوايد اينگونه مجالس صحبت کرديم و فايدۀ چهارم که فايدۀ امشب است، همين است. شب آخر است و شب دردها برای همه است. همه حاجت دارند، همه درد دارند، همه گرفتارند، هرکسی به نوعی گرفتار است. يکی گرفتاری اقتصادی دارد و آبرويش در خطر است، يکی زن و بچه‌اش در مضيقه هستند، يکی درد دارد و دردی که نمی‌تواند به کسی بگويد به جز اينکه بگويد خدا، خدا، خدا. همۀ شما عزيزان که اينجا نشسته‌ايد با يک دردی آمده‌ايد. برای شفای درد آمده‌ايد و برای برآمدن حاجات آمده‌ايد. شايد در ميان شما افرادی باشند که از اين مراتب بالاتر رفته باشند. اينگونه مجالس مرکب می‌شود از سه دسته:

    يک دسته آمده‌اند برای اينکه گناهشان آمرزيده شود و اين خيلی خوب است و ثوابش خيلی بالاست؛ جلسۀ گذشته می‌گفتم ثوابی بالاتر از ثواب توبه نداريم: «يُبَدِّلُ‏ اللَّهُ‏ سَيِّئاتِهِمْ‏ حَسَناتٍ‏»[1]

    يک دسته هم آمده‌اند برای اينکه حاجاتشان را از خدا بخواهند. هرکدامشان دردی دارند و دوا بخواهند. هرکدامشان گرفتاری دارند و رفع گرفتاری بخواهند. قرآن می‌گويد: «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ»[2]؛ آيا کسی هست که بگويد خدا،‌خدا،‌ تا اينکه من حاجتش را عنايت کنم و رفع بلا و کشف ضُرّ از او کنم؟

    «وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِی وَ لْيُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»[3]

    يا رسول الله! اگر بنده‌هايم از من سؤال کردند که خدا کجاست؟ بگو خدا خيلی نزديک است؛ امّا تو دوري: «أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِه‏»[4]؛‌ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ‏ إِلَيْهِ‏ مِنْ‏ حَبْلِ‏ الْوَريدِ»[5]

    رگ گردن تو به تو چقدر نزديک است؟ خدا از همان رگ گردن به تو نزديک‌تر است. حيات تو از خداست. کسانی که بيايند، پروردگار عالم حاجاتشان را می‌دهد. بعد می‌فرمايد: «فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي» بيا و حتماً دعا کن برای رفع گرفتاری بری خودت و برای ديگران و فرصت را غنيمت بشمار و شب مقدّسی است و احتمال قويست که شب قدر آنچنانی امشب باشد.

    «وَ لْيُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»، ‌اين جمله می‌فرمايد خدا دوست دارد گرفتاري‌های تو اصلاح شود. خدا دوست دارد تو به مقام رشد و صلاح برسي. خدا دوست دارد تو خوشحال از اين جلسه بيرون روي.

    امّا در ميان شما، هستند دسته‌ای که کاری به اين چيزها ندارند، بلکه فرصت پيدا شده و خدا را پيدا کرده‌اند و با خدا حرف می‌زنند. اهل دل به خواندن قرآن می‌گويند «کلام نازل»،‌ يعنی خدا با انسان حرف می‌زند. وقتی شما حمد و سوره می‌خوانيد خدا با شما حرف می‌زند و کلام از خدا بر شما نازل شده است؛ امّا به اينگونه مجالس می‌گويند «کلام صاعد»؛ يعنی تو با خدا حرف می‌زني، کلامی بالا می‌رود در محضر خدا. آنگاه درک می‌کند اين مطلب را و درک می‌کند که با خدا حرف می‌زند. بعد همه چيز از ياد او می‌رود. دنيا و آخرت را فراموش می‌کند، بلکه تمام توجّه به خداست. الان اين جلسۀ عزيز و مقدّس ما اينطور است که همه جا محضر خداست و ما در محضر خدائيم و ادب حضور بايد مراعات شود. لذا اهل دل می‌گويند اصلاً‌ زشت است که انسان در وقتی که با خدا حرف می‌زند،‌ برود در دنيا و گرفتاري‌ها و برود در آخرت و جهنّم و مانند اینها؛ بلکه مکالمه و معاشقه با خداست و در اين معاشقه با خدا، اگر محبّت خدا را داشته باشد، آنگاه هيچ چيز و هيچ کس در نظر نيست به جز خدا.

    اين هم يک دسته هستند که در وقتی که می‌گويند «بک يا الله» يا در وقتی که می‌گويند خدايا آمدم، به راستی بگويد خدايا آمدم و تو را يافتم.

    امام حسين «سلام‌الله‌عليه» در دعای عرفه می‌فرمايند: خدايا کسی که تو را يافت، چه نيافته و کسی که تو را گم کرد، چه يافته است؟[6] اگر کسی تو را گم کرده باشد، همه چيز هم داشته باشد، امّا در واقع هيچ چيز ندارد و امّا اگر تو را يابيده باشد، همه چيز دارد. 

    مرتبۀ ديگری هم هست که به آن مقام شهود می‌گويند. قطعاً در جلسۀ ما هم هستند کسانی که خدا را می‌يابند. نه اينکه خدا را با اين چشم می‌بينند و نه اينکه خدا را می‌دانند، بلکه خدا را می‌يابند. می‌يابد «أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِه‏»، و می‌بيند که خدا از خودش به خودش نزديک‌تر است. اين دعا مزه دارد و اصلاً اگر به ما گفتند دعا کن، برای همين است. اگر به ما گفتند نماز بخوان، برای همين است. اگر به ما گفتند خيرات و مبرّات داشته باش،‌ برای همين است. اينکه انسان کم‌کم برسد به جايی که خدا را بيابد. در اينگونه مجالس تشنه وارد شود و سيراب برگردد. بی‌توجّه به خدا باشد و به اين مجالس بيايد و خدا را بيابد و خدا خدا کند.

    «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى يَأْتِيَکَ الْيَقِينُ»[7]

    رابطۀ تو محکم باشد، آنگاه آن حالت شهود را پيدا خواهی کرد. آنگاه همه چيز پيدا کرده و معلوم است کسی که خدا را پيدا کرده همه چيز را پيدا کرده است. گفتم امام حسين«سلام‌الله‌علیه» در دعای عرفه می‌فرمايد: خدايا کسی که تو را پيدا کرد همه چيز پيدا کرده و امّا کسی که تو را گم کرده، هيچ ندارد.

    بنابراين، اين مجالس خوب است و ثواب حج و عمره دارد و آدم را از مرتبۀ اول به مرتبۀ دوّم و سوّم می‌رساند. اين مجالس خوب است، امّا بعضی را به خدا می‌رساند. سيراب از حيات و سيراب از ديدن يار و سيراب از ديدن خداست و از جلسه بيرون می‌رود. خدا تمام دنيا و آنچه در دنياست به او داده است و همچنين تمام آخرت را به او داده است.

    مرحوم ديلمی«رضوان‌الله‌تعالی‌عليه» در ارشاد می‌فرمايد يک دسته از مردم در بهشت چنين هستند که بهشت از دست آنها شکايت می‌کند و می‌گويد خدايا ما را برای او خلق کرده‌ای، امّا او اعتنا به ما ندارد. خطاب می‌شود بندۀ من منغمر در عالم وحدت است و با من سروکار دارد و بهشت و امثال بهشت برای او کوچک است؛ امّا خدا پاداش می‌دهد و در روايت هست که پاداش اينست که پروردگار عالم نظرها به او دارد و در هر نظری اين حالت را زياد می‌کند. در روايت داريم که ملک او و تسلط او و رسيدن به خدا برای او بيشتر می‌شود.[8]



    [1]. الفرقان، 70: «پس خداوند بدي‌هايشان را به نيكي‌ها تبديل مى‏كند.»

    [2]. النمل‏، 62: «يا [كيست‏] آن كس كه درمانده را -چون وى را بخواند- اجابت مى‏كند، و گرفتارى را برطرف مى‏گرداند.»

    [3]. البقره، 186: «و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزديكم و دعاى دعاكننده را -به هنگامى كه مرا بخواند، اجابت می‌کنم؛ پس [آنان‏] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند.»

    [4]. الانفال، 24: «كه خدا ميان آدمى و دلش حايل مى‏گردد.»

    [5]. ق، 16: «و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم.»

    [6]. اقبال الاعمال، ج 1، ص 349: «مَا ذَا وَجَدَ مَنْ‏ فَقَدَكَ‏ وَ مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ».

    [7]. الحجر، 99: «و پروردگارت را پرستش كن تا اينكه یقین تو فرا رسد.»

    [8]. ر.ک: ارشاد القلوب، ج 1، ص 200.

    آرشيوچاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365