بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیّة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
شب جمعه متعلق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، یعنی حضرت ولی عصر «ارواحنافداه» است، اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.
بحث ما دربارۀ امربهمعروف و نهیازمنکر بود. گفتم این امربهمعروف و نهیازمنکر در اسلام بسیار اهمیت دارد، به اندازهای که در صدر اسلام وقتی به هم میرسیدند، سورۀ والعصر را میخواندند. یکی میگفت: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ ، وَ الْعَصْرِ ، إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ» و دیگری میگفت: «إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ».
همه بدبخت و جهنّمی هستند مگر یک طایفه: طایفهای که رابطه با خدایشان محکم باشد و طایفهای که رابطهشان با مردم از نظر امربهمعروف و نهیازمنکر جدّی باشد.
قرآن میفرماید اگر بهترین امت هستید، در وقتی درست است که امربهمعروف و نهیازمنکر داشته باشید: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»
کمکم بحث ما رسید به اینجا که امربهمعروف و نهیازمنکر مراتب دارد. مرتبۀ اول امربهمعروف با عمل و نهیازمنکر با اجتناب از گناه است. به این امربهمعروف و نهیازمنکر عملی میگویند. گفتم همۀ فقها در رسالهها در کتابهای فقهی میگویند بهترین مراتب در امربهمعروف و نهیازمنکر همین امربهمعروف و نهیازمنکر عملی است. اینکه انسان با عملش دیگران را بسازد و به قول فقهاء مؤثرتر از همۀ مراتب، همین مرتبه است. عالیتر از همۀ مراتب، همین مرتبه است. قرآن هم در این باره میفرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ ، کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ»
اینکه بگویی اما عمل نباشد، گناهش بسیار بزرگ است. باید با عمل، دیگران را بسازیم.
دو روایت از امام صادق «سلاماللهعلیه» برایتان میخوانم و این دو روایت فوقالعاده در بحث ما دخالت دارد و تبیین بحث ما میکند.
میفرمایند: «وَ كُونُوا دُعَاةً إِلَى أَنْفُسِكُمْ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ وَ كُونُوا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا شَيْناً»؛ زینت برای ما اهل بیت باشید. عیب و نقص برای ما اهل بیت نباشید. وقتی زینت هستید و عیب نیستید که امربهمعروف و نهیازمنکر عملی کنید و با عمل، مردم با بسازید.
بهترین مراتب این مرتبه است. امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند اگر میخواهید بگویید شیعه هستیم و زینت برای اهل بیت هستیم، باید امربهمعروف و نهیازمنکر داشته باشید و بالاترین امربهمعروف و نهیازمنکر، امربهمعروف و نهیازمنکر عملی است.
امام صادق «سلاماللهعلیه» در قضیهای میفرمایند: «إِنَّ الْحَسَنَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ حَسَنٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَحْسَنُ لِمَكَانِكَ مِنَّا وَ إِنَّ الْقَبِيحَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ قَبِيحٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَقْبَحُ لِمَكَانِكَ مِنَّا»
کار خوب از هرکه سر بزند خوب است اما از تو خوبتر است، زیرا شیعه هستی و منسوب به ما هستی. کار بد از هرکه سر بزند بد است و از تو بدتر است زیرا منسوب به ما هستی. با عملت باید دیگران را بسازی. با اهمیت دادن به همه چیز مخصوصاً نماز. در موقع نماز، مساجد پر باشد و خیابانها و مغازهها خلوت باشد. اهمیت به مستحبات مخصوصا خدمت به خلق خدا باشد و اجتناب از گناه. در جلسه با رفتار و عملت کاری کنی که گناه در آن جلسه نباشد. در مقابل تو جرأت نداشته باشند غیبت کنند و تهمت بزنند و شایعهپراکنی کنند. به این شیعۀ واقعی میگویند. لذا در این دو روایت امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند اگر میخواهی شیعۀ واقعی باشی و زینت برای ما باشی، باید امربهمعروف و نهیازمنکر داشته باشی و اوّل مرتبۀ امربهمعروف و نهیازمنکر، عمل خودت است و باید با عمل خودت دیگران را بسازی. به تجربه اثبات شده که تأثیر بسزایی دارد. هر وقت از صدر اسلام تا اکنون، هروقت بخواهیم انقلاب دینی پیدا شود، با امربهمعروف و نهیازمنکر عملی پیدا میشود.
پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» در مکه نتوانستند کار کنند و به مدینه آمدند. استقبال خوبی از پیغمبر اکرم شد. اولی کاری که پیغمبر اکرم کردند، تشکیل حکومت دادند. دوم، تشکیل خلیفه بعد از پیغمبر اکرم یعنی خلافت اهل بیت «سلاماللهعلیهم» دادند. مردم تقریبا یکپارچه بودند. فقط منافقین بودند که با توطئۀ یهودیهای آن زمان، مخفیانه علیه اسلام عزیز کار میکردند. اما از نظر واقع یک تلاطم و انقلاب و وحدت میان همگان بود. این امربهمعروف و نهیازمنکر عملی بود.
دشمن برای پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» هشتاد و چهار جنگ جلو آورد. تقریباً هر سال ده جنگ داشتند. مسلمانها اصلاً امکانات نداشتند، اما دشمن صددرصد امکانات داشت. امّا مسلمانها در این هشتاد و چهار جنگ پیروز بودند و دشمن شکست میخورد. بالاخره همین مسلمانها بدون امکانات از نظر عِدّه و عُدّه و از نظر اقتصادی و تجهیزات و امکانات، پیروز شدند. آخرالامر نیز بالاخره مسلمانها توانستند بر مکّه مسلّط شوند و به دست پیغمبر اکرم و امیرالمومنین، سیصد و شصت بت را بشکنند و پیغمبر اکرم دعای وحدت بخوانند و امتیازی برای این مسلمانها از نظر خدا بیاید و این امتیاز، سورۀ «نصر» بود: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ ، إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ ، وَ رَأَیتَ النَّاسَ یدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجاً ، فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّاباً»
به دلیل اینکه جهاد آنها امربهمعروف و نهیازمنکر عملی بود و صددرصد وحدت داشتند و صددرصد گذشت و ایثار و فداکاری، و صددرصد متابعت از نبوّت داشتند، دشمن با همۀ امکانات شکست عجیبی خورد و بالاخره در آن ده سال، پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» دنیا را تکان داد. توانست حکومت اسلامی را خیلی عالی به دنیا نشان دهد، به دلیل امربهمعروف و نهیازمنکر عملی. با عمل کار میکردند نه با گفتار، با عمل جلو میآمدند و پیروز میشدند، امّا در دو جا این مسلمانها شکست خوردند. به عبارت دیگر پروردگار عالم گوشمالی به مسلمانها داد. یکی در جنگ احد بود. مسلمانها شکست خوردند، برای اینکه اختلاف در میان آنها افتاد. امّا بالاخره خدا کمک کرد و به دست مولا امیرالمؤمنین پیروز شدند. پیغمبر اکرم در دامنۀ کوه نشسته بودند و اصحاب شکست خورده برگشته بودند در اطراف پیغمبر اکرم. یکی از اصحاب پرسید ما پیروز بودیم، چه شد که شکست خوردیم؟ فرمودند: به خاطر اختلاف و اینکه یک لحظه خدا را فراموش کردید و یک لحظه امربهمعروف و نهیازمنکر عملی فراموش شد.
در جنگ حنین نیز همین شکست آمد. قرآن شریف راجع به شکست حنین میفرماید به دلیل اینکه مغرور شدید و اختلاف در میان شما افتاد: «إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ»
به عبارت دیگر یک لحظه هدف را فراموش کردید. هدف اسلام عزیز بود. با کار و وحدت و تقوا و متابعت از اسلام عزیز، حتما پیروزی است. همیشه چنین بوده است. اما جدّاً این مسلمانها متّقی بودند. امربهمعروف و نهیازمنکر آنها عجیب است. پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» وقتی میخواستند به جنگ بروند، هفت هشت ده نفر را در مدینه میگذاشتند تا پاسدار زن و بچهها باشند. اینها افراد امین و متدین و فعالی بودند. یک قضیه برای یکی از اینها جلو آمد و مرتکب گناهی شد. تا گناه آمد، یک تلاطم درونی در او پیدا شد به اندازهای که نتوانست کار کند و دیوانهوار در بیابانها رفت. پیغمبر اکرم آمدند و فرمودند او را بیاورید تا توبه کند و توبۀ او قبول است. در وقتی او را آوردند نماز ظهر بود. بعد پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» منبر رفتند و این هم پای منبر نشسته بود و خجالت میکشید به پیغمبر نگاه کند. پیغمبر اکرم سورۀ تکاثر را خواندند و الهاکم التکاثر یاد خدا و یاد معاد است. وقتی سورۀ تکاثر تمام شد، ناگهان این مرد دادی زد و غش کرد و اطراف او را گرفتند و به هوش آوردند و بالاخره پیغمبر اکرم دست به صورتش کشیدند و توبۀ او را قبول کردند. همۀ آنها چنین بودند. اراذل و اوباش نبود، بلکه جنگ و ستیزگی با دشمن بود. امکانات نبود، اما وحدت و تقوا بود. امکانات نبود اما امربهمعروف و نهیازمنکر عملی بود.
ستونی در مکه هست به نام ستون حنّانه، یعنی ستونی که آه و ناله کرده است. شخصی گناه کرد و خیلی ناراحت شد که اگر به گوش پیغمبر اکرم برسد، چه کنم. بالاخره خودش را به ستون بست و گریه و زاری کرد به خاطر مخالفت با خدا و مخالفت با پیغمبر اکرم. آیه آمد و پیغمبر هم او را بخشید و فرمود او را بیاورید. این شخص یک تقاضا کرد. گفت دلم میخواهد این طنابی که به گردنم است پیغمبر اکرم باز کند و یقین داشته باشم که توبهام قبول شده است. نظیر اینها در آن ده سال زیاد است.
همین نظام جمهوری اسلامی، از سال اول تا الان خیلی تفاوت دارد. یک وحدت صددرصد بود. میدانید در انتخابات در دنیا نداریم که نود و نه درصد آری بگویند. اما طبق آیۀ «لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ، کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ»، کارهایشان گفتنی نبود بلکه جداً عمل میکردند. با نبود امکانات توانستند دنیا را شکست دهند. ما در اول پیروزی انقلاب از نظر امکانات صفر بودیم و چیزی نداشتیم. تحریمها یکی پس از دیگری بود. حتّی نفت را به پنج دلار یا هفت دلار فروختند. بالاخره هیچ نداشتیم اما یک چیز داشتیم و آن اینکه تصمیم داشتیم که باید پیروز شویم. همه با هم وحدت داشتیم. آنها که در جبهه بودند، وحدت داشتند که دشمن را نابود کنند. آنها که پشت جبهه بودند، حتی خانمها کمک میکردند که بتوانند نان و آبی به این جبهه برسانند. دشمن صددرصد در امکانات و ما صددرصد در مضیقه بودیم،امّا پیروزی از آنِ جمهوری اسلامی شد. زیرا در مثل آن هشت سال جنگ، امربهمعروف و نهیازمنکر عملی بود. با عمل کار برآمد که دنیا را تکان داد و پیروز بر دنیا شد. بنابراین خودمان باید دست از اختلافها برداریم. اگر میخواهیم پیروز شویم و در این چهل ساله قطعا بیش از چهل مرتبه در بن بست رفتیم و پیروز شدیم، البته با کمک آقا امام زمان. اگر بخواهیم پیروز شویم چارهای نیست جز اینکه برگردیم به اول انقلاب. آنگاه حتما پیروزیم،با اینکه دشمن علیه ما و تحریمها یکی پس از دیگری بودند. اگر جداً وحدت داشته باشیم و امربهمعروف و نهیازمنکر عملی کنیم، حتماً پیروزی از ماست.
[1]. العصر، 1 و 2: « به نام خداوند رحمتگر مهربان، سوگند به عصرِ [غلبه حقّ بر باطل]، كه واقعاً انسان دستخوشِ زيان است.»
[2]. العصر، 3: «مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حقّ سفارش و به شكيبايى توصيه كردهاند.»
[3]. آلعمران، 110: «شما بهترين امّتى هستيد كه براى مردم پديدار شدهايد: به كار پسنديده فرمان مىدهيد، و از كار ناپسند بازمىداريد.»
[4]. الصف، 2و 3: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چرا چيزى مىگوييد كه انجام نمىدهيد؟ نزد خدا سخت ناپسند است كه چيزى را بگوييد و انجام ندهيد.»
[6]. العدد القویه، ص 153.
. النصر، 1 تا 3: «به نام خداوند رحمتگر مهربان؛ چون يارىِ خدا و پيروزى فرا رَسَد، و ببينى كه مردم دستهدسته در دين خدا درآيند، پس به ستايش پروردگارت نيايشگر باش و از او آمرزش خواه، كه وى همواره توبهپذير است.»
. التوبة، 25: «آن هنگام كه شمارِ زيادتان شما را به شگفت آورده بود.»