جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    عرفان / سير و سلوک - مقدمه / فصل سيزدهم: صبر
    اقسام صبر

    1‌ـ‌ صبر در مصيبت

    قسم اوّل صبر، صبر در برابر مصائبي است که در زندگي نصيب انسان مي‌شود. هر انساني ممکن است در طول زندگي خود با مصائبي از قبيل مرگ و فقدان نزديکان، فقر و تنگدستي، بيماري‌هاي صعب‌العلاج، معلوليّت جسمي فرزندان و... مواجه شود. معنی صبر در مصیبت آن است که انسان بتواند در ناملایمات و مشکلات و مصائبی که به او وارد می‌شود، خود را حفظ نماید.

    چگونگيِ برخورد با اين مصائب تأثير به سزايي در نحوۀ زندگي آيندۀ انسان‌ها دارد. اگر شکيبايي پيشه کنند، به يک زندگي آرام و مطمئن دست خواهند يافت و در صورت ناشکيبي و بي‌صبري، دنيا و آخرت خود را تباه مي‌کنند.

    نکته‌اي که در اين مجال شايان توجّه است اينکه بسياري از مصائب، از الطاف خفيّۀ خداي تعالي است و الطاف خفيّۀحق‌تعالي نيز والاتر و مهم‌تر از الطاف جليّه است.

    اگر همۀ انسان‌ها تا ابد زنده بمانند، غوغايي در عالم پديدار مي‌شود و ديگر در جهان جايي براي زندگي افرادي که به دنيا مي‌آيند يافت نمي‌شود و مصيبت مرگ در برابر مصيبتي که در اثر زنده ماندن انسان‌ها متوجّه آدميان خواهد شد، بسيار ناچيز است. افزون بر اين، گاهي اوقات مرگ انسان‌ها موجب عاقبت به خيري آنان و اطرافيان آن‌ها مي‌گردد. جواني که به مرگ نابهنگام دچار مي‌شود، ممکن است در صورت ادامۀ حيات، موجب بي‌ديني و شقاوت خود و خانواده و نزديکان شود.

    اگر همۀ انسان‌ها از تموّل کافي برخوردار باشند، مشاغل به درستي تقسيم نمي‌شود. کسي حاضر نيست مشاغل سخت را بر عهده بگيرد و بدين سبب بسياري از امور معطّل مي‌ماند. در برخي موارد نيز دينداري و عفت آدمي در فقر و تنگدستي او نهفته است و در صورت کسب ثروت، دين و غيرت و عفّت خود را از دست مي‌دهد. چه‌بسيار مشاهده مي‌شود افرادي که وضعيت مالي آنان بهبود مي‌يابد و به‌ثروتي دست مي‌يابند، به تدريج نسبت به واجبات ديني بي‌تفاوت مي‌شوند و در وهلۀ اوّل، چادر را نشانۀ عقب‌ ماندگي مي‌دانند و به بدحجابي و پس از آن بي‌حجابي روي مي‌آورند. اگر اشخاص فقير احتمال بدهند که در صورت رفع تنگدستي، دختر آنان لاابالي و موجب آبروريزي مي‌شود، هيچ‌گاه آرزوي ثروت را در سر نمي‌پرورانند و در مقابل سختي‌هاي زندگي صبوري پيشه مي‌کنند. البتۀ در بين خانواده‌هاي متموّل نيز افراد مؤمن که مقيّد به انجام واجبات هستند و در حفظ حجاب و عفت خود مي‌کوشند، به وفور يافت مي‌شود و اين موضوع بستگي به ظرفيّت آدمي دارد.

    علی کلّ‌ حالٍ اکثر مصائب، از نظر انسان مصيبت است؛ ولي در حقيقت نعمتي از سوي حق‌‌تعالي است که از الطاف خفيّۀ خداوند شمرده مي‌شود.

    خداوند متعال به کساني که در مقابل مصيبت خود را نمي‌بازند و صبر و استقامت مي‌ورزند بشارت داده است. آنجا که مي‌فرمايد:

    «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ» [1]

    و حتما شما را به اندكى از ترس و گرسنگى و كاهشى از مال‏ها و جان‏ها و محصولات آزمايش خواهيم نمود و شكيبايان را مژده ده.

    خداي سبحان به واسطۀ مصائبي که به انسان وارد مي‌شود، او را امتحان مي‌کند. گاهي اوقات امتحان به منظور اين است که شخصي که در معرض آزمايش قرار گرفته است، متوجّه ميزان توانمندي خود شود. معلّم از توان علمي شاگرد خود خبر دارد ولي با امتحان به او مي‌فهماند که چه مقدار بر مطالبي که آموخته است تسلّط دارد.

    گاهي نيز امتحان الهي به سبب زدودن ناخالصي‌ها و رذائل است. امتحاني که مهندس معدني در کوره‌اي با چندين هزار درجۀ حرارت، از سنگ معدني به عمل مي‌آورد از همين قبيل است. اگر سنگ معدني آن شدائد را تحمّل ننمايد، تبديل به طلاي ناب نمي‌شود.

    بنابر تعبير قرآن کريم، انسان بايد در اين دنيا هر دوگونۀ امتحان را پشت سر بگذارد تا منازل سير و سلوک را بپيمايد و به لقاي پروردگار متعال نايل آيد.

    بنده‌اي که در امتحانات الهي موفّق و سربلند شود، هنگام مصيبت نیز ثابت و استوار می‌ماند و ايستادگي مي‌‌کند و چون مي‌داند بازگشت او به سوي حق‌تعالي است، آن مصيبت او را از پاي درنمي‌آورد.

    «الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون» [2]

    همان كسانى كه چون مصيبتى بر آنها وارد شود گويند: همانا ما از آنِ خداييم و همانا به سوى او باز خواهيم گشت.

    کمال بندگان، مرهون صبر آنان در شدائد و سختي‌ها است. خداوند به بنده‌اي که در برابر مصائب زندگي صابر است درود مي‌فرستد.

    «أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» [3]

    آنها هستند كه بر آنها درودها و رحمتى از جانب پروردگارشان مى‏رسد، و آنها هستند كه ره‌يافته‏اند.

    افزون بر درود و رحمت بي‌منتهاي خداوند منّان، هدايت عنائيۀ او نيز شامل چنين بندگاني مي‌شود. يعني دست عنايت خداوند روي سر کساني واقع مي‌شود که در مصيبت صابر باشند. بنده‌اي که هدايت عنائيۀ حق‌تعالي را به خود جلب کند، دنيا و آخرتي آباد و روشن خواهد داشت. خداوند تبارک و تعالي را در همۀ شئونات و مراحل زندگي يار و ياور خود مي‌يابد و با دلي آرام و قلبي مطمئن به سوي لقاي پروردگار متعال حرکت مي‌کند تا به مقصد برسد.

    نمونۀ بارز این مرتبه از صبر، در روحیّات خاندان حضرت ابی عبدالله الحسین«سلام الله علیه» به ویژه در رفتار امام سجاد«سلام الله علیه» و حضرت زینب کبری«سلام الله علیها» مشاهده می‌شود. آن بزرگواران با آن همه مصائبی که در کربلا دیدند و با آن همه مشکلاتی که در زمان اسارت برای آنان حاصل شد، به ایراد خطبه‌هایی پرداختند که ستون حکومت بنی امیّه را به لرزه در آورد. اگر صبر و استقامت آنان نبود، حتماً قضيۀ کربلا در کربلا تمام می‌شد و به‌ جايي نمي‌رسيد. صبر و استقامت حضرت زینب«سلام الله علیها» توانست خون امام حسين«سلام الله علیه» را زنده کند و اهداف قیام آن حضرت را به سراسر عالم منتشر نماید و پایه‌های حکومت ظالمانۀ بنی امیّه را متزلزل سازد. حضرت زینب«سلام الله علیها» راجع به گذشته و آنچه رخ داده بود، غم و غصه نداشت. لذا فرمود: «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا» [4] و با وجود اینکه اسیرِ بدترینِ انسان‌ها بود، از آینده نیز ترسی به دل نداشت و فرمود: «ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ يَا ابْنَ مَرْجَانَة». [5]گفتن این جمله و رفتاری که حضرت زینب«سلام الله علیها» از خود نشان‌ دادند، نیاز به صبر و استقامتی فوق‌العاده دارد که عقیلۀ بنی‌هاشم از آن برخوردار بود. در نتیجۀ همین مقاومت‌ها، رسالت عاشورا در سراسر ممالک اسلامی طنین انداز شد و خشم مسلمانان را برانگیخت و قیام‌های متعدّدی به وجود آورد که موجب فروپاشی حکومت ظلم شد.  

    صبوری مردم ایران در هشت سال جنگ تحميلي نیز مثال زدنی است. اگر صبر و استقامت جوانان این کشور و خانواده‌های آنان نبود، اکنون بیگانگان در ایران حکومت مي‌کردند. انصافاً صبر و استقامت در آن دوران سخت بود. زیرا هر یک از شهداء، به دنيا و آن چه در دنيا است ارزش داشتند. امّا شهيد شدند تا اين نظام باقي بماند. جانبازان عزیز که اکنون زنده هستند ولی هر روز آنان یک شهادت است، با ایثار خود نگذاشتند این کشور به دست بیگانه بیفتد. همچنین خانوادۀ شهدا و جانبازان، در مدّت جنگ و پس از آن، صبر و استقامت بی نظیری از خود نشان داده‌اند که درود خداوند بر آنان باد.

     

    2ـ‌ صبر در عبادت

    قسم دیگر صبر، صبر در عبادت است. اهميّت ويژه به واجبات و مستحبّات، نشانۀ صبوري در عبادات است.

    کسب توفيق حضور قلب در عبادات، وابسته به‌رعايت آداب ظاهري و باطني عبادات است و بدون خضوع و خشوع، حضور قلب حاصل نمي‌گردد. کسي که بنا دارد در عبادات خود خاضع و خاشع باشد، بايد صبور باشد. عبادتي که با‌ عجله و در حال سبک‌سري انجام شود، نه خضوع دارد و نه خشوع. چنين عبادتي مقبول درگاه پروردگار عالم نيست و به سوي بنده برگردانده مي‌شود.

    حضور قلب در نماز و توجّه به ارکان و معاني اين عبادت با فضيلت نیز، از صبر نمازگزار سرچشمه مي‌گيرد.

    نماز، سلوک صابران است و سالک بايد به نماز واقعي دست يابد. يعني نماز او به فرصتي براي گفتگو و مکالمه با خداي سبحان تبديل شود. و اين گفتگو کم‌کم حالت معاشقه به خود بگيرد. یعنی وقتي حمد و سوره مي‌خواند، دريابد که حق‌تعالي با زبان او در حال گفتگو با او است. و در هنگام اداي اذکار رکوع، سجده، قيام و قعود، توجّه داشته باشد که در حال مکالمه با پروردگار خويش است. به عبارت روشن‌تر خود را در محضر خداي خودش بيابد و صبورانه به معاشقه با او ادامه دهد.

    نماز شب، عبادتی بزرگ و فضيلتي بي‌همتا است و اهتمام به آن، محتاج صبر و استقامت است. اگر کسي صبور نباشد، نمي‌تواند عبادت و نماز نيمه شب را به خواب و استراحت ترجيح دهد.

    کسي مي‌تواند ادّعا کند در به‌‌جا آوردن عبادات صابر است که انجام اعمال عبادي را به هر کار ديگري مقدّم بدارد. هنگام نماز، همۀ امور زندگي خود را فداي نماز اوّل وقت و نماز جماعت کند، در ماه مبارک رمضان برنامۀ زندگي خود را به گونه‌اي تنظيم کند که به روزه و عبادت او لطمه وارد نشود، هنگام استطاعت، به انجام فريضۀ حج اهتمام ورزد و امر به معروف و نهي از منکر را از امور واجب و مهم زندگي خود بر شمرد.

    افرادي که در پرداخت ديون شرعي خصوصاً خمس و زکات کوتاهي مي‌کنند، صبر در عبادت ندارند. اگر مردم باور داشته باشند که بايد خمس اموال خود را پرداخت کنند و صبورانه «حق ‌الله» و «حق ‌النّاس» را از دارايي خود جدا کنند و به اهل آن بپردازند، بسياري از معضلات اقتصادي حل خواهد شد.

    صبوري در عبادات موجب مي‌شود بنده همۀ اعمال خود را خالصانه براي رضای خداوند متعال انجام دهد. در اين صورت خداي سبحان نيز به ياري او مي‌شتابد، توفيق حرکت به سوي خودش را به چنين بنده‌اي عطا مي‌فرمايد و دعاي او را مستجاب مي‌نمايد. آن چنان که مي‌فرمايد:

    «وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنين‏» [6]

    «وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنينَ» [7]

     

    3ـ‌ صبر در معصيت

    قسم بعدي صبر، صبر در برابر معصيت است. اجتناب از گناه و دوري گزيدن از عصيان، نيازمند صبر و استقامتي فولادين و همتي والا است که موجب تقويت ارادۀ انسان نيز مي‌گردد. انسان با صبر در برابر معصیت به مقامی می رسد که می تواند در مقابل غرائز و شهوات و در برابر هوي و هوس، عرض اندام کند. این قسم از صبر نیز بسیار مشکل، امّا ثمربخش است. نتیجه و ثمرۀ این مرتبه از صبر، فوراً برای انسان نمایان می‌شود. صبر در ترک معاصی به مراتب از صبر در به جا آوردن واجبات سخت‌تر است. ولی شیرینی دوری از گناه و ترک لذّت حرام، زودتر به انسان چشانده می‌شود و قابلیت درک لذّت معنوی آن بیشتر است.

    خداوند متعال به کسي که از معصيت پرهيز نمايد، مقام فرقان عنايت مي‌فرمايد. چنين کسي مي‌تواند بين حق و باطل تميز دهد و راه درست را از بيراهه تشخيص دهد.

    «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا» [8]

    اگر از خدا پروا كنيد براى شما نيرويى جدا كننده (تشخيص‏دهنده حق از باطل) قرار مى‏دهد.

    «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب» [9]

    و كسى كه از خدا پروا كند براى او راه خروجى (از مشكلات) قرار مى‏دهد، و او را از راهى كه گمان نمى‏برد روزى مى‏دهد.

    مقام فرقان سبب‌ساز راهيابي سالک به مقصد نهايي مي‌شود و از راهي که گمان نمي‌برد او را به مطلوب حقيقي مي‌رساند و اين نائل شدن به اين مقام، مرهون کسب تقوا است.

    تسلّط شيطان بر نفس آدمي تا زماني ادامه مي‌يابد که او متّقي شود و به مجرّد دوري جستن از گناه و کسب تقوا، شيطان رجيم نيز از انسان فاصله مي‌گيرد و قدرت تسلط بر او را از دست مي‌دهد. رهايي از تسلط شيطان، راه‌هاي انحراف و گمراهي را در سير حرکت سالک مسدود مي‌کند و او را منزل سلامت و هدايت، رهنمون مي‌شود.

    «إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَي الَّذينَ آمَنُوا وَ عَلي‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَي الَّذينَ يَتَوَلَّوْنَهُ» [10]

    چرا كه او را بر كسانى كه ايمان آورده‏اند و بر پروردگار خود توكل مى‏كنند تسلطى نيست، جز اين نيست كه تسلط او بر كسانى است كه او را به يارى و سرپرستى مى‏گيرند.

    تبعيّت از فرامين خداوند منّان موجب فروپاشي نظام سلطۀ شيطان در قلب انسان مي‌گردد و حکومت الله «جل‌ّ جلاله» را در دل او اسقرار مي‌بخشد.

    دروغ، غيبت، تهمت، شايعه‌پراکني، بد حجابي،‌ ربا، رشوه و ديگر مصاديق گناه و معصيت، حکومت شيطان و اعوان او را در دل انسان تثبيت مي‌نمايند و او را از مسير سعادت و نيکبختي دور مي‌سازند.

    سالک بايد با صبر و استقامت از گناه چشم‌پوشي کند و به کنترل اعضاء و جوارح خود بپردازد. يعني چشم خود را از نگاه آلوده و حرام و گوش خود را از شنيدني‌هاي حرام نظير غيبت و تهمت و ترانه‌هاي مبتذل، باز دارد. زبان هر کسي عامل بسيار مؤثري براي سقوط و تباهي او محسوب مي‌شود. از اين رو طالب معرفت بايد از زبان خود مراقبت جدّي به عمل آورد و از گناهان لساني پرهيز نمايد.

    اجتناب از همۀ گناهاني که ذکر شد، با صبر و استقامت سالک ميسّر مي‌شود و بدون صبر خودداري از معصيت ممکن نيست.

    پروردگار متعال به کساني که در برابر گناه استقامت مي‌ورزند و از معصيت دوري مي‌جويند، پاداش عطا مي‌فرمايد و گناهان آنان را مي‌آمرزد.

    «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريما» [11]

    اگر از گناهان بزرگى كه از آنها نهى مى‏شويد دورى گزينيد ما گناهان كوچك شما را از شما مى‏زداييم و شما را به جايگاهى گرامى درمى‏آوريم.

    کسي که براي رضاي خداي سبحان، چشم خود را از نگاه به نامحرم باز دارد يا از شنيدن موسيقي حرام، دست بردارد و يا تاجري که هنگام خريد و فروش براي اطاعت فرمان پروردگار دروغ نگويد، پاداشي همانند آمرزش گناهان در انتظار او خواهد بود.

    استاد عظيم‌‌الشأن ما علامه طباطبايي«ره» از قول يكي از دوستان خود نقل مي‌كردند كه گفته بود: در راه كربلا بودم و در صندلي پهلوي من يك جوان نشسته بود. خيلي مؤدّب و مشغول راز و نياز خودش بود. وقتي رسيدیم به جایی که حدود چهار فرسخ تا حرم مطهّر فاصله داشت، دیدم آن جوان يك تلاطم دروني پيدا كرد و شروع كرد به گريه كردن. به وی گفتم: اي جوان چه شده؟ گفت: مي‌داني اينجا كجاست؟ اينجا كربلا است. من هم اینک شنیدم که امام حسين«سلام الله علیه» به همۀ ما خوش‌آمد گفتند.

    آن شخص می‌گوید: خيلي تعجّب كردم و با خود گفتم اين جوان به كجا رسيده است كه صداي خوش آمد گوئی امام حسين«سلام الله علیه» را مي‌شنود. از او پرسيدم تو چه كرده‌اي و چه شد كه به اين مقام رسيدي؟ جوان گفت: من سر تا پا گناه بودم. عادت به گناهان خود کرده بودم و نمی‌توانستم دست از عصیان بکشم. شبي در يك جلسۀ گناه تا نيمه شب ماندم و بعد از خروج از جلسه، به خدا گفتم: خدایا دست من را بگير، اي خدا خسته شده‌ام. از اين نوع زندگي و از گناه كردن خسته شده‌ام. به طور جدّی و همراه با انصراف از گناهان گذشته از خداوند طلب اصلاح کردم. صبح فردا عالم شهر مرا خواست و قبول كرد كه من شاگرد او بشوم. اوّل يك دوره اعتقادات به من آموخت. سپس گفت: تو اعتقادات را از نظر علمی آموختی. ولي به تنهایی كاربرد ندارد. تو را به خواندن قرآن و دعا و توسّل به اهل بيت«سلام الله علیهم»، مخصوصاً توسّل به حضرت عصر«ارواحنافداه» سفارش مي‌كنم. اگر هم گناه كردي، فوراً جبران كن. فوراً از خداوند عذر خواهي كن. در اين صورت می‌توان گفت كه دلت اصول دين را پذيرفته است. بعد از مدّتي هم استادم به من گفت: الحمدلله عقل و دل تو اعتقادات و دين را باوركرده است. امّا اکنون لازم است قدری اعتقادات خود را با «ولایت»، تزئین كني تا تکمیل شود. به همین جهت من را به كربلاي معلّي فرستاد. آمده‌ام به کربلا تا  از امام حسين«سلام الله علیه» يك توفيق و جذبه‌اي بگيرم و برگردم.

    استقامت در انصراف از گناهانی که برای انسان به صورت عادت در آمده است، مشکل است. امّا پاداشی اینچنین دارد.

    ملکۀ عدالت در اثر مداومت بر اجتناب از گناه، در وجود آدمي پديدار مي‌شود. اگر پرهيز از نگاه آلوده براي انسان به صورت يک عادت درآيد، به تدريج ملکۀ عدالت به سراغ او مي‌آيد و به طور ناخودآگاه از گناه چشم پرهيز مي‌نمايد. کسي که از نعمت ملکۀ عدالت برخوردار شود، آثار سوء گناه را درک مي‌کند و به همين جهت نمي‌تواند به سمت معصيت حرکت نمايد. پيمودن مسير تقرب به درگاه پرورگار متعال نیز بدون ملکۀ عدالت ميسّر نمي‌شود.

    اين مطلب را مکرّراً متذکّر شده‌ايم که انسان باید مراقب باشد گناه نکند، که گناه موجب ذلت دنيا و آخرت است. ولي اگر گناهي مرتکب شد، لازم است فوراً توبه کند و از خدای رحمان و رحیم، عذرخواهي نماید و اجازه ندهد گناه برای او به صورت عادت درآید. از گناه روی گناه بپرهیزد که موجب بدبختی او می‌شود. مواظب باشد در سرازیری گناه واقع نشود، زیرا در این صورت نظير آدمي که در اتومبیلِ ترمز بریده نشسته است، به درۀ شقاوت سقوط می‌کند. و نهایتاً اگر گناه کرد و -‌العياذ بالله- گناه او تکرار شد و به صورت عادت درآمد، باید مراقب باشد، آن گناه را توجيه نکند، که توجيه گناه انسان را مي‌رساند بدانجا که نفس لوّامه را به نفس محسّنه مبدّل مي‌کند. و هر کار بدی را در نظر او، به صورت یک امر نیکو جلوه می‌دهد:

    «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرينَ أَعْمالاً، الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعا» [12]

    وقتی چنین شد، توفیق توبه از انسان سلب می‌گردد. چون کسی گمان می‌برد کار نیک انجام داده است و اعمالش نزد خودش نیکو جلوه می‌کند، نیازی به توبه و انابه در خود احساس نمی‌کند. کسی توبه می‌کند که بفهمد مرتکب گناه شده است. بزرگترین مصیبتی‌ که نصیب انسان توجیه‌گر می‌شود، این است که به‌تصوّر برخورداری از بهترین و روشن‌ترین پروندۀ اعمال، بدون توبه از دنیا می‌رود.

    گناه موجب سقوط آدمي است و مانع بزرگي براي سیر انسان در منازل سیر و سلوک محسوب مي‌شود. ائمۀ هدي«سلام الله علیهم» نه تنها هيچ مبادرتي به گناه نداشتند، بلکه فکر عصيان نيز به ذهن آن بزرگواران خطور نمي‌کرد و افزون بر اين، گناه ديگران وجود نازنين آنان را به لرزه در مي‌آرود. آن ذوات مقدّس وقتي مشاهده مي‌نمودند کسي گناه مي‌کند، متلاطم مي‌شدند و با گناهکار برخورد قاطع مي‌نمودند. شاهد اين مدّعا در روايات فراواني وجود دارد که در اين مجال فرصت بازگويي آن نيست.

    سيرۀ علماي ربّاني و اهل سير و سلوک نيز اهميّت ويژۀ طالبان معرفت به اجتناب از گناه را حکايت مي‌کند و اين از استقامت سالکان الي‌الله در برابر عصيان، سرچشمه مي‌گيرد.

    تقويت ارتباط جوانان با روحانيّت از طريق مسجد و نماز جماعت، موجب رسوخ ملکۀ عدالت در دل آنان مي‌شود و به صبر و استقامت آنان در برابر گناه و معصيت، کمک مي‌نمايد.

     

     

    پی نوشت ها:

    [1]. البقرة / 155

    [2]. البقرة / 156

    [3]. البقرة / 157

    [4]. اللهوف، ص 160

    [5]. بحارالأنوار، ج 45، ص  115

    [6]. الروم / 47

    [7]. الانبياء / 88

    [8]. الأنفال / 29

    [9]. الطلاق 3-2

    [10]. النحل / 100-99

    [11]. النساء / 31

    [12]. الکهف / 104-103: «بگو آيا شما را از زيانکارترين مردم خبر دهيم؟ آنها کساني هستند که سعيشان در زندگي دنيا گم و تباه شده است و خود گمان مي‌کنند که کار نيکي انجام مي‌دهند.»

     

     

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365