سیر و سلوک متشکّل از سه سیر کلی است که عبارتند از:
اوّل: «سير من الخلق الی الحق»؛ بریدن از ماسوی الله برای پیوند به خداوند.
دوّم: «سير من الحق فی الحق»؛ ادامه و استمرار پیوند با خدای سبحان و سعی در تحکیم آن
پیوند تا نیل به مقام آدمیّت.
سوّم: «سير من الحق الی الخلق»؛ بازگشت به میان خلق و اجتماع به منظور هدایت مردم، پس از
کامل شدن و رسیدن به مقام عبودیّت.
سیر اوّل حرکت
عرفانی انسان، سیر به سوی خداوند متعال است و در آن حرکت باید مسیری باریکتر از
مو و برندهتر از شمشیر را بپیماید تا به مطلوب برسد و خود این سیر، دارای هفت
منزل میباشد. در واقع میتوان گفت سیر و سلوک دارای سه منزل کلّی است که منزل
اوّل آن دارای هفت منزل است و عمدۀ اهداف سیر و سلوک برای سالک عادی در همین هفت
منزل تحقّق مییابد. منازل بعدی که مربوط به «سير من
الحق فی الحق» و «سير من الحق الی الخلق» میباشد،
پس از لقاء که منزل هفتم از سیر اوّل است طی خواهد شد و موضوع بحث کنوني ما نیست.
آنچه در این مباحث بدان پرداخته خواهد شد، شرح منازل هفتگانهاي است که استاد
بزرگوار ما حضرت امام خميني«ره» مکرّراً در دروس اخلاقی خود ميفرمودند: چهل سال
خون جگر ميخواهد که انسان بتواند يکي از اين منازل را بپيمايد. منازل هفتگانه
عبارتند از:
منزل اوّل: يقظه (بيداري)؛ اين حرکت از يقظه که همان توجّه
و تفکّر است شروع ميشود. اگر انسان خواب باشد مثل کرم ابريشم دور خودش را در اين
دنيا ميتند و ارتباطش با ديگران قطع ميشود. پس منزل اوّل بيداري است و اين همان
توجّه است که استاد بزرگوار ما علامه طباطبايي«ره» هنگام رحلت، مرتب همين مسئله را
متذکّر شدند و فرمودند توجّه، توجّه، توجّه.
منزل دوّم: توبه؛ در منزل دوّم باید يک حالت پشيماني در
مقابل خداوند برای سالک پيدا شود و بفهمد که نياز به يک شستشوي باطني دارد.
منزل سوّم: تقوي؛ بعد از انجام توبه و پاک شدن سالک از
گناه، در منزل سوم روح خشيت از خداوند در عمق وجود او به حکومت خواهد رسید.
منزل چهارم: تخليه؛ تخليه يعني کندن و ریشهکنکردن درخت
رذالت از دل. سالک در این منزل رذايلي مانند حسادت، خود خواهي، دنيا طلبي، رياست
طلبي، هوا پرستي و... را از وجود خود پاک مینمايد.
منزل پنجم: تحليه؛ پس از ريشهکن کردن رذيلتها، مملکت دل
سالک، به زيور شجرۀ طيبۀ فضائل اخلاقی آراسته میشود و به مرور زمان درخت فضائل را
در وجود خویش بارور میکند، به گونهاي که خودش و ديگران از ميوۀ اين درخت، بهرهمند
میشوند. حتّي به مرحلهاي میرسد که ديگران را برخودش مقدم میدارد:
«وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى
حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً»
[1]
منزل ششم: تجليه؛ در منزل ششم نور خدا در وجود انسان جلوهگر
ميشود. قرآن کريم در این باره میفرماید:
«يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنينَ وَ
الْمُؤْمِناتِ يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ» [2]
«يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ
وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قيلَ
ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً»[3]
مؤمن در روز قيامت که خورشيد و ماه و ستارگان همه خاموشند،
با اين نور که در دنيا براي خود فراهم کرده راه را ميپيمايد و آن کساني که نور
ندارند ميگويند اجازه دهيد ما از نور شما استفاده کنيم و مؤمنين جواب ميدهند ما
اجازۀ اين کار را نداريم. اين نور بايد در دنيا تهيه شود.
پيامبر اعظم«صلی الله علیه و آله و سلم» در روایتی میفرمایند:
«اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ
فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[4]
اين نور در دنيا ممکن است براي کساني باشد که اصلاً سواد
معمولي هم ندارند. امّا بين حق و باطل را خوب تشخيص ميدهند. خداوند منّان ميفرمايد:
«إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ
لَكُمْ فُرْقانا» [5]
که فرقان همان قدرت تشخيص حق از باطل است.
منزل هفتم: لقاء؛ در منزل هفتم سالک، فانی فی الله میشود و به لقای پروردگار نائل میآید.
خداوند در حديث قدسي ميفرمايد:
«لَمْ يَسَعْنِي سَمَائِي وَ لَا
أَرْضِي وَ وَسِعَنِي قَلْبُ عَبْدِي الْمُؤْمِنِ» [6]
یعنی من در جهان نميگنجم، اين جهان مخلوق من است، امّا اگر
ميخواهي جايي براي من پيدا کني آنجا دل مؤمن است. اين دل مؤمن است که هيچ چيز و
هيچ کس در آن غير از خدا وجود ندارد. انسان در اين مقام به جايي ميرسد که در مييابد
عالم محضر خداست و در مييابد که وقتي به نماز ميايستد، در حال صحبت کردن با
خداوند است. سپس مکالمۀ او با پروردگار متعال تبديل به معاشقه ميشود.
پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» ميفرمايند:
«الرَّكْعَتَانِ فِي جَوْفِ
اللَّيْلِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا» [7]
ارزش دو رکعت نماز در دل شب پيش من از دنيا و آنچه در دنيا
است، بالاتر است.
انساني که اين منزل را بپيمايد، مصداق وليّ خدا میشود.
ديگر ترس و غم و غصه در او راه ندارد و سراسر وجودش سرور و شادي است.
«أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ
لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» [8]
از نظر عرفا و اهل دل، منزل لقاء، منزل آخر است. امّا بنابر
تعبیر استاد بزرگوار ما حضرت امام خميني«ره» همۀ اين منازل در حقيقت مقدّمه بوده و
تازه سالک به ابتداي راه رسيده است. چنين انساني نميشود از حرکت بايستد. توقّف در
وادی سلوک، آهسته آهسته سالک را به منزل اوّل برميگرداند و سپس از مسیر خارج میسازد.
پی نوشت ها:
[1]. الإنسان / 8
[2]. الحديد / 12
[3]. الحديد / 13
[4]. الکافي، ج 1، ص 218
[5]. الانفال / 29
[6]. بحارالأنوار، ج 55 ، ص 39
[7]. وسائلالشّيعة، ج 8، ص 156
[8]. يونس / 62