جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    / معاد در قرآن / فصل دوازدهم؛ عالم برزخ
    عالم برزخ

    عالم برزخ عالمي است بين «دنيا» و «آخرت». لفظ «برزخ» از لحاظ لغوي به معني حد بين دو چيز است و در اصطلاح حالتي بين موت و بعث، يعني مرگ و برانگيخته شدن، است.

    نخستين منزل عالم برزخ «قبر» است.

    برزخ در نمونه‌اي از آيات قرآن

    حتي اذا جاءكم احدهم الموت قال رب ارجعوني لعلي اعمل صالحاً فيما تركت كلا انها كلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الي يوم يبعثون.[1]

    تا آنگاه كه وقت مرگ هريك فرارسد، گويد: بارالها مرا به دنيا بازگردان تا شايد به تدارك گذشته عمل صالحي انجام دهم. (در اينحال) بدو خطاب شود كه هرگز اينگونه نخواهد شد. او اين كلمه (ارجعون) را از حسرت تكرار مي‌كند، ولي ثمري نمي‌بخشد كه از پي آنها عالم برزخ است تا روزي كه برانگيخته شود.

    در سورة يس نيز پس از نقل جريان انطاكيه مي‌فرمايد مردم عنود و لجوج حبيب نجار را كشتند، اما خداوند به او فرمود: به بهشت وارد شو.

    قيل ادخل الجنه قال يا ليت قومي يعلمون بما غفرلي ربي و جعلني من المكرمين.[2]

    و به اين فرد با ايمان گفته شود داخل بهشت شو. او گويد اي كاش قوم من هم از اين نعمت بزرگ آگاه بودند كه خدا چگونه مرا آمرزيد و مرا مورد لطف و كرم خود قرار داد.

    البته آشكار است كه منظور از «بهشت»، بهشت عالم برزخ است كه در روايات از آن به «روضه من رياض الجنه» تعبير شده است. چنان كه آيات زيرين سورة واقعه بر اين معنا گواهند:

    فلو لا اذا بلغت الحلقوم... فأما ان كان من المقربين فروح و ريحان و جنت نعيم... و اما كان من المكذبين الضالين فنزل من حميم و تصليه حجيم ان هذا لهو حق اليقين.[3]

    پس، چگونه خواهد بود هنگامي كه جان انسان به گلو مي‌رسد... اگر از مقربان درگاه خدا است آنجا در راحتي و آسايش و نعمت بهشت ابدي است... و اگر از منكران و گمراهان است، نصيبش حميم دوزخ است و جايگاهش آتش جهنم. انسان اين راحتي و عذابها را در عالم برزخ مي‌بيند.

    گرچه عذابهاي برزخ از روح است ولي آن قدر مشكل و طاقت فرساست كه به جسم هم اثر مي‌گذارد.

     

    دورنماي عالم برزخ

    حقيقت عالم برزخ و به طور كلي عالم پس از مرگ فعلاً براي ما قابل درك نيست همانگونه كه درك حقيقت دنيا براي جنين كه در شكم مادر است ممكن نيست و تنها يك دونمايي از آن بواسطة آيات و روايات قابل تصور است.

    براي تقريب اين دورنما به ذهن از «تشبيه»ياري مي‌جوييم، و «عالم برزخ» را به «عالم خواب» تشبيه مي‌كنيم اگرچه تشبيه بعيدي است. چنانچه انسان در خواب با منظرة لذت‌بخشي روبه‌رو شود، روح او لذت مي‌برد، زيرا خواب ديدن اساساً مربوط به روح است، اما در حالي روح لذت مي‌برد خوشي به جسم او نيز سرايت مي‌كند و سم هم لذت خواهد برد. همانطور اگر انسان خوابهاي وحشتناك ببيند، با اين كه روح است كه ناراحت مي‌شود، اما ناراحتي به جسم هم سرايت مي‌كند.

    بسيار اتفاق افتاده است كه كسي خواب تازيانه خوردن يا دنبال شدن بوسيلة حيوان درنه را مي‌بيند، وقتي از خواب بيدار مي‌شود، خود را خيس عرق مي‌يابد و كاملاً آثار ناراحتي را در سم حود مشاهده مي‌كند، حال آنكه خورد تازيانه و حملة حيوان درنده بر روح ـ نه جسم ـ بوده است.

     

    منزل اول برزخ

    ملك الموت روح را از بدن مي‌گيرد و به محضر روبوبيمي‌برد سپس بازمي‌گرداند. اين اولين مرحلة نخستين منزل برزخ، يعني قبر است، كه در اصطلاح عرف به « شب اول قبر» معروف است و از نظر روايان قطعي است كه «قبر» يا باغي از باغهاي بهشت و يا حفره‌اي از حفران دوزخ است.

    القبر اما حفره من حفرالنيران او روضه من رياض الجنه.[4]

     

    سئوال نكير و منكر

    وقتي انسان از محضر روبوبي بزگشته، دو ملك به نام «نكير» و «منكر» مي‌آيند و از توحيد، نبوت، معاد، امامت و عدل مي‌پرسند. اين دو براي كفار وحشتناك مي‌نمايد و دورنمايي كه روايات از آنها ترسيم كزده‌اند، اين‌گونه است:

    «صدايشان همچون رعد كوبندة اسمانها، چشمهايشان برق خيره‌كننده است» .

    در بعض روايات آمده است كه حضرت امير‌المؤمنين،عليه السلام،هم تشريف مي‌آورند كه در درس پيشين در اين‌باره سخن رفت.

     

    فشار قبر

    از ديگر امور مسلم، فشار قبراست. در روايات آمده است كه انسانهاي سخن چين و كساني كه در امر طهارت و بول بي‌مبالاتي مي‌كنند و بدخلق‌ها و پرحرفها به اين عذاب دچار مي‌شوند. بنابراين چون بيشتر ما به اين اعمال ناپسند گرفتاريم، از فشار قبر در امان نيستيم و به مناسبت شدت و ضعف گناهانمان فشار قبر نيز شدت و ضعف مي‌يابد.

     

    داستان معاذ

    داستان معاذ و كلام رسول خدا(ص) دربارة او شاهد اسن مدعي است. پيامبر اكرم: فرمود: «آنقدر ملائكه براي تشييع جنازة معاذ  آمده‌اند كه زمين مملو از فرشتگان شد» و وقتي او را در قبر گذاشتند فرمود: « قبر چنان فشاري بدو داد كه استخوانهايش شكست».

    رسلو خدا(ص) دربارة علت فشار قبر معاد فرمود: «او در خانه بد اخلاق بود و محيط گرم خانواده را سرد مي‌كرد!!»

    و به طور كلي در روايات مي‌خوانيم كه قبر چنان فشاري به انسان مي‌دهد كه بدنش له و دماغش خرد مي‌شود و روغن بدنش مي‌چكد.

    ولي فشار قبر مردم سخن چين، آنان كه براي مردم توطئه مي‌چينند و پرونده‌سازي مي‌كنند، از همه دشوارتر است.

    ثواب و عذاب برزخي

    بااين بيان معلوم شد كه اگر انسان بتواند سؤالات «نكير» و «منكر» را پاسخ گويد، «بهشت برزخي» برايش تحثث مي‌پذيرد و در اين بهشت تا قيامت بسر خواهد برد. اما گناهكار زبانش بند مي‌آيد و اعمال و رفتارش كلمة «لا اله الا الله» را از ياد او مي‌برد. همانگونه كه اشاره رفت، تازيانه‌اي به او مي‌زنند كه قبرش مملو از آتش مي‌شود و گودالي از گودالهاي دوزخ در برابر او دهان باز مي‌كند و تا برپا شدن قيامت در اين «عذاب برزخي» خواهد بود.

     

    زمان برزخ

    مدت برزخ و درنگ در قبر براي مؤمنان آزار دهنده نيست و بسيار كوتاه مي‌نمايد. ولي براي غيرمؤمنان، اينزمان بسيار طولاني و با عذاب و شكنجه توان‌فرسا همراه است. چنانكه در روايتي كه از حضرت عيسي(ع) نقل شده است، اسن مطلب به خوبي استفاده مي‌شود. در اين روايت مي‌خوانيم:

    حضرت، به اذن خداجوان مرده‌اي را كه هنوز آب قبرش خشك نشده بود زنده فرمود. جوان وقتي زنده شد، بسيار شكسته ئ بي‌نشاط و خسته مي‌نمود. گويي چندين سال است كه سر به تيرة تراب نهاده است. حضرت عيسي (ع) از او پرسيد: «چه مدت است كه جان سپرده‌اي؟» گفت: «چندين هزار سال». سپس پرسيد: «پس از مرگ بر تو چه گذشت؟» جوان گفت: «وقتي مرا به خاك سپردند، «نكير» و «منكر» آمدند و از من سئوالاتي كردند، چون نتوانستم جواب دهم، مرا تازيانه‌اي زندن كه قبرم از آتش پر شد و تا حال مي‌سوختم!».

    حضرت دگر بار پيرمردي را كه ساليان دراز از مرگش مي‌گذشت و نشاني از قبرش به جاي نمانده بود، به اذن خدا زنده كرد. وقتي زنده شد، بسيار با نشاط، جوان و با جمال جلوه كرد. حضرت از او پرسيد: «چند وقت از كه چهره در نقاب خاك كشيده‌اي؟» پيرمرد گفت: «هم‌اكنون و تا مردم مرا به خاك سپردند، «نكير» و «منكر» آمدند و از من سئوالاتي كردند، چون جواب دادم، باغي از باغهاي بهشت بر من نمايان شد ... در همانجا بودن كه مرا احضار فرموديد.»

     

    تقريب نسبي بودن زمان برزخ به ذهن

    طولاني بودن زمان برزخ براي برخي و كوتاه بودن آن در نظر برخس ديگر ـ نسبي بودن مدت برزخ ـ را با تشبيهي، به ذهن تقريب مي‌دهيم. بسيار ديده‌ايد كه زمان براي بيماري كه از شدن درد به خود مي‌پيچيد بسيار طولاني مي‌نمايد كه از پس آن شام بلند، سپيده‌اي نخواهد دميد.

    عكس آن را نيز ديده‌ايد: كسي كه در شادي و لذت باشد، زمان در نظرش چنان با شتاب مي‌گذرد، كه روزها را لحظه‌اي انگارد.

    مثال معروف عرب به اين مطلب اشاره دارد:

    سنه الفراق و سنه الوصال سنه.

    يعني براي عاشق يك لحظة فراق گويي يك سال است، و يك سال وصال برايش چون يك چشم به هم زدن مي‌نمايد.

    هم‌چنين، گاهي انسان مدت اندكي به خواي مي‌رود، در عالم خواب به مكه و مدينه و شام و كربلا و نجف مشرف مي‌شود و همه سير را تنها در همان مدت كوتاه مي‌پيمايد.

     

    بكار آمدن «صبر» در عالم برزخ

    «صبر» در دنيا، در عالم برزخ به كار خواهد آمد، چنانكه در روايات مي‌خوانيم وقتي بنده‌اي را در قبر گذاشتند و روي آن را پوشاندند، اعمالش يعني نماز، روزه، خمس، صبر و خوبيهايي كه به مردم كرده است به سراغش مي‌آيند. «صبر» گوشه‌اي مي‌ايستد و به ديگر اعمال نظر مي‌افكند كه براي او چه مي‌كنند. آيا او را توانند نجات داد؟ تا آن هنگام كه «نكير» و «منكر» بيايند. صبر به نماز و ديگر اعمال گويد: «دونكما صاحبكما ... »

    صاحب شما را به خودتان مي‌سپارم، او را حفظ كنيد و اگر نتوانستيد من او را نگاه خواهيم داشت.

    «صبر» مصاديق فراواني دارد از جمله: صبر بر فقر، ساختن بر بد اخلاقي زن يا شوهر، تحمل رفيق بد، صبر در عبادات و صبر بر معصيت. اما آنچه بيش از همه در برزخ بكار ما مي‌آيد، «صبربر معصيت» است. خداوند در حق انان كه صابرند فرمود:

    اولئك عليهم صلواه من ربهم و رحمه و اولئك هم المهتدون.[5]

    «صبر بر معصيت» بدين معناست كه وقتي مقدمات گناهي فراهم شد و نفس بدان رغبت داشت، انسان صبركند، از گناه درگذرد و به خدا پناه ببرد.

     

    اثر محبت اهل بيت (ع)

    چيزي ديگري كه انسان را در «قبر» از عذاب و ناراحتي نجات مي‌دهد و از همة اعمال كارسازتر است، محبت اهل بيت عصمت و طهارت (ع) است.

    حضرت امام رضا، عليه السلام، فرمود: «از مواردي كه به زيارت زائرم مي‌آيم شب اول قبر اوست». مرحوم «محدث قمي» در مفاتيح نقل مي‌كند كه «ظالمي پس از مرگ به خواب يكي از علما آمد. مرد عالم از او پرسيد چگونه در راحتي بسر مي‌بري حال آنكه بايد دچار درد و شكنجه باشي؟ ظالم در پاسخ گفت: تا ديشب در عذاب مي‌سوختم و قبرم مملو از آتش بود، ولي از ديشب تاكنون عذاب بطور موقت از قبرستان برداشته شده. زيرا، حضرت سيد الشهداء، عليه‌السلام، ديشب 3 بار به ديدن يك بانوي محترم آمد! مرد عالم به جستجو و تحقيق دربارة اين يانو پرداخت، تا همسر او را پيدا كرد. از او پرسيد: «همسر شما چه اعمال نيكي انجام مي‌داد كه امام حسين، عليه‌السلام، به ديدنش آمده است؟!» مرد مقداري از اعمال صالح همسرش را برشمرد كه از جملة آنها اين بود كه او بر خواندن زيارت عاشورا مداومت داشت. يك عمر زيارت عاشورا مي‌خواند. با اين سخن مرد عالم پي برد كه چرا امام حسين(ع) در شب اول قبر به ديدن آن زن آمده بود.

     

    عالم برزخ و حق الناس

    از جمله اموري كه در قبر و عالم برزخ بسيار خطرناك است، و باعث عذابهاي شديد مي‌شود «حق‌الناس» است. البته هر گناهي در شب اول قبر و عالم برزخ دست و پا گير انسان مي‌شود، اما «حق‌الناس» را عذابي ديگر است.

    مرحوم نوري ـ استاد مرحوم حاج شيخ عباس قمي ـ در كتاب «دارالسلام» مي‌فرمايد: «يكي از علما پس از مرگ پدر، او را به خواب ديد در حالي كه بسيار افسرده مي‌نمود. از او پرسيد كه شما عالم خدمتگذار به اسلام بودي، پس چرا چنين ناراحت و افسرده‌اي؟ پدر گفت: «مقام و جاي من خوب است، ولي واي از حق‌الناس. من ده تومان به فلاني بده‌كارم، همين قرض مرا ناراحت و چنين آزرده خاطر و افسرده كرده است». پسر گويد: رفتم و طلب‌كار را پيدا كردم، از او سئوال كردم: «آيا پدر من اين مقدار به تو بده‌كار است؟ گفت: «آري». گفتم: «پس، چرا نيامدي تا طلب خود را وصول كني؟» گفت: «ترسيدم مرا دروغ‌گو پنداريد، اما از دست پدر شما ناراحت بودم كه چرا بدهي‌اش را در دفتري ننوشته‌ است!»

     

    آبروي مردم

    از حق‌الناس مهم‌تر «آبروي مردم» است. يكي از علماي بزرگ را در خواي ديدن و حالش را پرسيدند. گفت: «حالم بسيار خوب است، اما عقربي به انگشت پايم چسبيده است و مرتباً مرا نيش مي‌زند!» وقتي علت را پرسيدند، گفت: «آه آه از زخم زبان».

    آري! يك زخم زبان زدن، دل بي‌گناهي را شكستن، شخصيت انساني را لكه‌دار كردن يا آبروي كسي را ريختن عقربي مي‌شود و در برزخ به چشم و پا و دست و زبان انسان مي‌چسبد و تا روز قيامت انسان را مي‌آزارد.

    از اين‌رو امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «اي شيعيان من، حتي اگر شفاعت ما در روز قيامت نصيب شما بشود، برزخ به عهدة خود شماست.»

     



    1. سورة مؤمنون، آيه100.

    2. سورة يس، آيات27 و 26.

    3. سورة واقعه،آيات 83،86،88،92،95 .

    1. وفي الخبار العمه: اذا وضع الميت اتاه ملكان اسودان ارزقان اصوتهما كالرعد القاصف و ابصارهما كالبرق الخاطف يخرقان الارض بانيابهما...

    علامه مجلسي، عليه الرحمه،  اين روايت را در جلد ششم بحار نقل كرده است.

    (علم اليقين، فيض كاشاني(ره)، ج2، ص 866)

    1. سورة بقره، آيه157.

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365