سؤال 79.
بیست سال است که ازدواج کردهام و داراي سه
فرزند هستم. در طول بیست سال زندگي مشترک، با تلاش و زحمت توانستهام خانهاي براي
همسر و بچّههايم فراهم کنم. بنده در طول اين بیست سال، غير از ماجراجويي از همسرم
چيزي نديدهام. هر وقتي دم از بهانهای جدید و ناسازگاري ميزند، حرفهاي ناروا ميزند؛
هرچند بنده بهخاطر خدا و بچّهها صبر ميکنم؛ ولي بالأخره کاري ميکند که از کوره
به در ميروم. وقتي که مرا ناراحت و عصبی ديد، راحت ميشود. در جايي فرموديد: در
اکثر زندگيها سیدرصد تفاهم نيست که آن را ميشود درست کرد؛ ولي زندگي ما
نود درصد تفاهم ندارد. بهخاطر بچّهها ميسوزم و ميسازم و هيچگونه علاقۀ ديگري
به خانمم ندارم و از او متنفّرم. از شما تقاضامندم بهخاطر خدا اگر راه و چارهاي وجود دارد، اينجانب را راهنمايي بفرماييد؛
چون دنيا را که نداشتم؛ ميترسم آخرت را هم نداشته باشم.
تقاضا
دارم صبر کنيد تا اجر صابرين که بيحساب و بينهايت است، داشته باشيد: «إِنَّما
يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ».[1]
اين وعدۀ قرآن است و وعدۀ او تخلّف ندارد. ناراحت نشويد، عصباني نشويد، حرفهاي
نيشدار نزنيد، مبادا اجر شما از بين برود و هم چوب را خورده باشيد هم پياز را؛ که
اين بدترين کيفرهاست که انسان میتواند داشته باشد.
جنابعالي
براي خاطر بچّهها هيچ چارهاي نداريد جز صبر؛ يعني نسوختن و ساختن. اينکه گفته ميشود:
بسوزيد و بسازيد، غلط است؛ بایدنسوزيد و بسازيد و اين است معناي صبر.
اميدوارم
خداي متعال توفيق صبر را که بهترين عبادتهاست، به شما عنايت کند.
البته
بنابر آنچه نوشتهاید، گناه او خیلی بزرگ است و خداوند کارهای خیر او را قبول نمیکند
و اگر توبه نکند و رفتار او عوض نشود، در قیامت، به رو به آتش جهنّم میافتد و شما
برای اینکه بدون حساب و کتاب وارد بهشت شوید، اصلاً عصبانی نشوید و جواب حرفهای
نامربوط او را ندهید.
سؤال 80.
زني هستم که از اوّل زندگي با همسرم هيچگونه تفاهمي با هم نداشته و نداريم و همۀ
خرج و مخارجم حتّي مقداري از خرج و مخارج فرزندان و منزل بر عهدهام بوده و تاکنون
شوهرم ريالي براي من بهعنوان همسرش خرج نکرده
است. اکنون آرزوي يک سفر زيارتي عمره و زيارت قبر امام حسين% را به دل دارم، ولي ايشان بههيچ عنوان راضي نميشوند و به من
اجازه نميدهند. چه کنم؟
بنابر
آنچه نوشتهاید، رفتار او با شما غلط است، امّا بدانید صبر بر بدي شوهر ثواب جهاد
و شهادت دارد و بر هر حجّ و کربلایي فضيلت دارد. بنابراين اوّلاً فراموش نکنيد که
شما خيلي اجر داريد و ثانياً با تلطّف و مهرباني از او در کارهاي ديني اجازه
بگيريد.
اميد
است به راه بيايد و مخالفت در کارهاي ديني نداشته باشد.
سؤال 81.
خانم بنده زود عصبي ميشود و خود را كنترل نميكند و كلماتي زشت نثارم ميكند.
آیا ميتوانم با وي قهر کنم؟
او خیلی
بد کاری میکند و گناهش خیلی بزرگ است؛ ولی شما با او مدارا کنید و بعد رفع
عصبانیت، او را با تلطّف و مهربانی نصیحت کنید. امیدوارم دست از این کار زشت
بردارد و خیلی مواظب باشید شما مثل او نشوید.
سؤال 82.
همسری دارم که بسیار مرا اذیت میکند، به هر طریقی مرا زجر میدهد، پشت سر من
بدگویی میکند و متأسّفانه دروغگو و دهنبين است. هر کاری را که برای اصلاحش
انجام دادم، فايدهاي نداشته است. دو فرزند دارم که بهخاطر آنها همسرم را تحمّل میکنم. مسئلۀ دروغگویی او بیش از حد
مرا زجر میدهد، تا حدی که از او متنفّر شدهام. اگر چه زیبایی و ظرافت زنانه
ندارد، ولی همیشه سعی کردم قبولش کنم و اکنون دیگر نمیتوانم. از طرفی برای
فرزندانم هم دلم میسوزد. خواهشمندم راهنمایی بفرمایید که با زنی که دروغگو و
حسود و تنگنظر است، چگونه بايد زندگی کرد؟
باید برای خدا و بهخاطر بچّهها او را تحمّل کنید تا
خداوند اجر صابرین به شما بدهد. شما غیر سوختن و ساختن، بلکه نسوختن و ساختن چارهای
ندارید، وگرنه زندگی شما خیلی بدتر میشود.
سؤال 83.
مدّتي پيش بهصورت ناگهاني در يک شبانهروز از ناحيۀ چشم کاملاً بينايي خود را از
دست دادم. البته پزشکان احتمال ميدهند بهخاطر ترکشي باشد که در مغزم است، ولي
اين احتمال را پزشکان ديگر بسيار ضعيف ميدانستند و من مجبور شدم با توکل به خدا
روي دو پاي خود بايستم و امرار معاش کنم، ولي اکثراً با ندانمکاريهاي شاگردانم
مواجه ميشوم که گاه خیلی ضرر ميدهم و چون دوست ندارم دستم جلوی اين و آن و حتي
دولت دراز باشد، خودم امرار معاش ميکنم. رهنمودی معنوي از شما ميخواهم. چه کنم
که کارم با اشکال مواجه نشود و طبق روال طبيعي پيش رود و از اين همه نابسامانيها
در زندگي رهايي پيدا کنم؟
شما اگر
چشم نداريد، بصيرت داريد و اميدوارم در زندگي محتاج نباشيد و از اين امتحانها
سرافراز بيرون آييد.
مواظب
باشيد گناه در زندگي شما نباشد؛ زيرا گناه است که مشکلآفرين است.
با نماز
اوّل وقت از خداوند کمک بگيريد، با خواندن قرآن و چون چشم نداريد از حفظ خيلي قران
بخوانيد. با دعا و توسّل از خدا بخواهيد به شما کمک کند.
خيلي
مواظب باشيد از ميدان در نرويد و شيطان حلم شما را نبرد که اگر چنين شود، دنيا و
آخرت شما تباه ميشود.
بدانيد
اگر صبور باشید و ناشکري نکنيد، اين گرفتاريها مخصوصاً نابينايي شما بسيار اجر
دارد و حشر شما در قيامت با حضرت ابوالفضل% است.
سؤال
84. مدّت یازده سال است که ازدواج کردهام و سؤالاتی برايم پيش آمده است:
آيا زن
بدون اجازۀ شوهر ميتواند حتّي براي خواندن نماز به مسجد برود؟ وقتي از همسرم سؤال
ميکنم کجا بودي؟ در جواب ميگويد، به تو مربوط نيست. آيا او چنين حقي دارد؟
کوچکترين
مسئلهاي که در خانواده رخ ميدهد، همسر اينحانب به پدر و مادر و خواهرم فحش و
ناسزا ميدهد. آيا او چنين حقي دارد؟ حکم خدايي و قرآني دربارۀ رفتار اين زن با
اينجانب چيست؟
او حق
ندارد بدون اجازۀ شما از خانه بيرون برود و حق ندارد پرخاشگر باشد و بايد در
مقابل شوهر متواضع باشد، ولي شما هم نبايد سختگير باشيد، شما هم نبايد پرخاشگر
باشيد. شما بايد با مهرباني و گذشت و فداکاري با او رفتار کنيد و برای رفتن او به
جاهای متعارف، نظیر مسجد و خانۀ خویشان، راضی باشید.
سؤال
85. حدود پنج سال است بهشدّت دچار انواع و اقسام بلا میشویم. با اینکه خودم و
همسرم هیچ مسئلۀ خاصی در زندگی نداریم، طرف حسادت و دشمنی دوست و آشنا قرار میگیریم.
شما بگویید، من چه کنم؟ من واقعاً محتاج راهنماییهای شما هستم.
صبر و
ظفر هر دو از دوستان قديماند
در اثر
صبر، نوبت ظفر آيد
دعا و
توسّل را فراموش نکنيد، در زندگي گناه نداشته باشيد، از نماز اوّل وقت و خدمت به
خلق کمک بگيريد؛ حتماً پيروز ميشويد.
سؤال 86.
متأسّفانه همسر بنده، در بیست و سه سال از چهل سال زندگی مشترکمان با بنده قهر
بوده است. دقيقاً مدّت دوازده سال است که اتاق خوابش جداست و بدون موافقت و اطلاع
بنده از منزل خارج ميشود و مايحتاج ضروري منزل را اعم از خوراک و پوشاک، بدون
رضايت و اطلاع بنده به ديگران بذل و بخشش ميکند. بنده با داشتن عروس و داماد
مجبور به سکوت هستم. لذا تقاضا ميکنم تکليف شرعي من را روشن فرمائید.
آن خانم
بنابر آنچه نوشتهايد، گناه ميکند و گناهش هم خيلي بزرگ است؛ مخصوصاً در تمکين
نکردن. ولي از شما هم تقاضا دارم، بعد از چهل سال که از ازدواج شما ميگذرد و پاي
هر دو لب گور است و با داشتن عروس و داماد و پسر بزرگ و دختر بزرگ، کوتاه بيایيد.
صبر در
اينگونه امور و گذشت، مايۀ سرافرازي در قيامت است.
سؤال
87. بعضي مواقع افكار بدي به سراغم ميآيد كه باعث ميشود رفتار بدي با همسرم
داشته باشم. البته اين افكارم هيچ پايه و اساسي ندارند و بعداً هم پشيمان ميشوم؛
امّا وقتي اين افكار سراغم ميآيد، قدرت مقابله ندارم. خواهش ميكنم یک راهكار خوب
به من ارائه دهید تا نجات يابم.
بسیار
خطرناک است و باید با بیاعتنایی و ترتیب اثر ندادن، آن را رفع کنید و الا بدانید
دردسر بدی در آینده برای شما پیدا میشود.
از نماز
اوّل وقت با جماعت کمک بگیرید و ذکر «لا اله الا انت سُبحانَکَ إنّی کنتُ مِنَ
الظّالِمین» را زیاد بگویید و تا میتوانید خدمت به خلق خدا داشته باشید و با گذشت
و فداکاری، خانه را به جبهه مبدّل کنید و ثواب جهاد در راه خدا را بگیرید.
سؤال 88.
ده سال است ازدواج کردهام و پسری هشتساله دارم. مشکلم در زندگي مشترک، اعتياد
شوهرم است. در طول اين ده سال زندگی، هر کاري که میشد و خواستم کردم و به هر دري
زدم، امّا نتيجهاي نديدم. امر به معروف هم کردهام، امّا اثری نداشته است. حالا
بگویيد چه کنم؟
چارهاي
جز مدارا نيست و برای آیندۀ خود و فرزندانتان بايد با او بسازيد. سر به سر او
نگذاريد و او را به حال خودش واگذاريد و با صبر و استقامت، جداً از خدا بخواهيد
اهل شود. او هم باید بداند علاه بر اینکه کار او گناه بزرگی است، باید به فکر عاقبتبهخیری
خودش و بچّههایش باشد و روش او خطر بزرگ دارد.
. زمر، 10: «بىترديد، شكيبايان پاداش خود را
بىحساب و به تمام خواهند يافت.»