انجام كارهاي اساسي و اصولي، نيازمند حوصله و سعۀ
صدر است. سعۀ صدر کنایه از نوعي تحمّل و مداراي بالا و قوي در مسئوليّتهاي سنگين
و دشوار میباشد. از اينرو، دستورالعمل بعدی خداوند متعال به پيامبر اكرم«صلی
الله علیه و آله و سلم» براي بنيانگذاري مكتب فراگير و جهاني اسلام،
شكيبايي و سعۀ صدر است و اين فرمان به دنبال امر به صبوری مطرح گرديده است:
«وَاصْبِر
عَلي ما يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْراً جَميلاً» [1]
يعني اي رسول گرامي! در مقابل آنچه میگویند، صبوری
پیشه کن، دريا دل باش و سعۀ صدر داشته باش. و تحمل پذيرش اعمال آنها را داشته باش
و با کرامت حرفها و کارهاي آنها را نديده بگير و به دل نگير.
انسان بايد در ميدان مشكلات و سختيها به دنبال حلّ
آنها باشد و با صبر و شكيبايي گرههاي كور را بگشايد و اگر گرهها، كور و باز
نشدني بود، از كنار آن مشكلات به زيبايي و بهترين نحو ممكن عبور كند. توقف در
مقابل مشكلات جايز نيست. اگر حلّ مشكل نیز میسّر نبود، بايد آن را به دوش گرفته و
به پيش برود. وقتي انسان ميتواند اينگونه با مشكلات كنار بيايد كه دريا دل باشد
و سعۀصدر داشته باشد.
سعۀ صدر یکی از مهمترین و
کارآمدترين ابزار موفّقيّت انبياي الهي«سلام الله علیهم»
است. هنگامي که خداي تعالي حضرت موسي«سلام الله علیه» را
به پيامبري مبعوث فرمود، دستور هدايت فرعون را به وي ابلاغ نمود و همراه با اين
دستور، به ابزار پيروزي در آن مأموريت مهم اشاره فرمود:
«اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ
إِنَّهُ طَغي فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشي» [2]
خطاب شد: اي موسي! به سوي
فرعون برو، امّا با تلطّف و مهرباني و با زبان خوش با وي صحبت کن، شايد متذکّر
شود. امام خميني«ره» ميگفتند: خداي مهربان، آن خدايي است که سفارش فرعون طغيانگر
را نيز به پيامبر خودش ميکند و ميگويد با او مهربان و نرمخو باش!
حضرت موسي«سلام
الله علیه» وقتي که دستور مأموريت اساسي را دريافت کرد، به
عنوان اوّلين و مهمترين درخواست، از خداوند متعال تقاضاي شرح صدر کرد. با وجود
اينکه ميدانست هدايت فرعون با عنايت به امکانات و تجهيزاتي که در اختيار آن حاکم
قدرتمند است، بسيار مشکل خواهد بود، امّا براي موفّقيّت در مأموريت خود، درخواست
امکانات و لشکر مجهّز نکرد؛ بلکه گفت:
«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري
وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي» [3]
پروردگارا، سينهام را گشاده گردان (صبر و حوصله
فراوان به من بده). و كارم را بر من آسان ساز و گِره از زبانم بگشاى،
تا سخنم را بفهمند.
اوّلين درخواست او سعۀ صدر بود
و چون به واسطۀ شرح صدر، انجام کارها آسان ميگردد، گفت: «وَ يَسِّرْ لي أَمْري»
و از خداوند تعالي خواست که کار او را آسان نمايد.
سعۀ صدر انسان را دريا دل ميکند
و موجب ميشود آدمي با حوصله، به حلّ معضلات بپردازد. حضرت موسي«سلام
الله علیه» براي رفتن در مقابل فرعون، با آن عظمت ظاهري که
براي خود ايجاد کرده بود، تقاضاي چنين ابزار مهمي را کرد. چون ميدانست بدون شرح
صدر نميتواند به موفّقيّتي دست يابد. سعۀ صدر باعث ميشود کلام انسان در جان
شنوندگان نفوذ کند و آنان حرف او را به گوش دل بشنوند و بفهمند. از اينرو آن نبيّ
گرامي ميگويد: «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي»
حضرت موسي«سلام
الله علیه» با اين دعاي مستجاب به سوي فرعون رفت و در سايۀ
شرح صدر، توانست فرعون طغيانگر که ادّعاي خدايي ميکرد و حکومت با عظمتي را تشکيل
داده بود، نابود کند. از قرآن کريم به خوبي استفاده ميشود که سعۀ صدر حضرت موسي«سلام
الله علیه» موجب شد که آن حضرت در مقابل مشکلات خود را
نبازد و با ديد مثبت به معضلات بنگرد و به سبب همين دوري گزيدن از منفي بافي،
موفّق شود.
خداوند متعال در سورۀ
«انشراح» به بيان علّت اصلي موفّقیّت حضرت خاتمالأنبياء«صلی الله علیه و آله و
سلم» ميپردازد و ميفرمايد:
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ
صَدْرَكَ وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ الَّذي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ» [4]
يا رسولالله! به واسطۀ شرح
صدري که به تو عنايت کرديم، توانستي مصيبتهاي کمرشکن رسالت را تحمّل کني و در
مأموريت مهم رسالت، پيروز ميدان شوي.
بعد ميفرمايد:
«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ
يُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» [5]
يقيناً داشتن سعۀ صدر، قدرت
تحمّل مشکلات به انسان میدهد و او را موفّق ميکند و بعد از سختيها و شدائد،
آساني و راحتي براي وی فراهم ميآورد. از اينرو کساني که آيندهاي درخشان براي
خود ترسيم کردهاند و قدم در ميداني مهم و اساسي گذاشتهاند، بايد بدانند که شرح
صدر آنان را در رويارويي با مشکلات ياري ميکند و بعد از تحمّل مصائب و موانع،
پيروز ميدان خواهند شد و ميوۀ تحمّل سختيها را در راحتي و آساني که براي آنان
فراهم میشود، خواهند يافت.
انسان بايد دريا دل باشد تا
آلودگيهاي روزگار در او اثر نکند و هيچ سدّي نتواند مانع پيشرفت و حرکت او باشد.
از ويژگيهاي دريا اين است که در صورت تماس با پليديها، آنها را به رنگ خود
درميآورد و در خود حل ميکند.
اگر سالک در مواجهه با معضلات
پيشرو، دلي به مثابۀ دريا نداشته باشد، ناپاکيها و پليديهاي جامعه او را منحرف
ميکند و به ورطۀ سقوط ميکشاند. هر مانعي راه او را مسدود ميکند و او را از حرکت
منصرف مينمايد. زيرا آمادگي رويارويي با شدائد و سختيها را نداشته است.
شرح صدر عامل مهمّي در تحکيم
نظام خانواده نيز به شمار ميرود. اگر زن و مرد در خانه با حوصله و سعۀ صدر، به
حلّ معضلات زندگي نپردازند، هجوم مشکلات زندگي آنان را به بنبست ميکشاند. گذشت،
ايثار و فداکاري يک زندگي سعادتمندانه را به ارمغان ميآورد و برخورداري از اين
صفات نيکو و فضائل ارزشمند، از سعۀ صدر نشأت ميگيرد.
يکي از وظايف بزرگ مسلمانان
که متأسّفانه در جامعه کمرنگ شده است، انتقاد ميباشد. انتقاد سازنده بايد جايگزين
گناهاني نظير غيبت و تهمت و زخم زبان باشد تا جامعه سالم بماند و پيشرفت کند.
مسلمانان در خانواده و اجتماع بايد مثل آينه نواقص همديگر را ببينند و در راستاي
رفع نقايص و اصلاح کمبودها و نارساييها، به يکديگر تذکر دهند. ولي مهمتر از
انتقاد، انتقادپذيري است. وقتي جامعه سالم ميشود که افراد آن به همديگر انتقاد
کنند و نيز انتقاد يکديگر را با گشادهرويي بپذيرند. انتقاد و پذيرش انتقاد
ديگران، در پرتو سعۀ صدر حاصل ميشود.
اگر کسي از نعمت شرح صدر
برخوردار باشد، با خوشرويي انتقاد ديگران را ميشنود و از اينکه ديگران عيب و نقص
او را ديده و به او تذکّر ميدهند، خوشحال ميشود و در صدد رفع عيب خود بر ميآيد.
ولي افرادي که سعۀ صدر ندارند، در پاسخ به انتقاد ديگران، با برخوردي تند و همراه
با عصبيّت عيب خود را توجيه ميکنند و اين توجيه، موجب ميشود که خودشان نيز نقايص
خود را نبينند و همۀ کارهاي نادرست خود را درست و عالي تصور کنند. اين تصور آنان
را به بيراهه ميکشاند و فرصت پيمودن طريق سعادت و سلامت را از آنها سلب مينمايد.
اظهار فضل بی جا، پاسخ به
سؤالی که از دیگران میشود و خود را عالم و دانا جلوه دادن، از نداشتن شرح صدر
نشأت میگیرد. استاد عالي مقام ما حضرت آيت الله العظمي بروجردي«ره» از
استاد خود، مرحوم آیت الله العظمي سيد محمد باقر درچهاي«ره»،
نقل ميكردند كه
هر وقت مسئلهاي از ايشان سئوال ميشد، اگر ميدانست، آهسته پاسخ ميداد و امّا
اگر نميدانست، با كمال صراحت ميگفت: نميدانم؛ اين نشانۀ شرح صدر است و سیرۀ
فقهای وارسته معمولاً چنین بوده است.
کسي که شرح صدر ندارد، از
وزانت کافي برخوردار نيست و نظير سنگ ريزهاي، با هر لگدي به اين سو و آن سو
پرتاب ميشود. در زندگي وقار و سنگيني ندارد و سبک سري او سببساز گمراهي او خواهد
شد.
«إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ
هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً» [6]
حقاً که انسان حريص و کم
طاقت آفريده شده؛ چون او را ضرر رسد سخت بيتابي کند،و چون خيري بدو رسد بسيار
بخيل و نابخشنده است.
چنين کسي هر روزي به مطلوب و
معبودي ظاهري دل ميبندد و به سوي او ميشتابد و پس از چندي درمييابد که راه را
بيراهه رفته است و با هر بادي که ميوزد، تغيير مسير ميدهد و به سمت وزش باد حرکت
ميکند. سبکسري، مانع بزرگي براي سلوک اليالله محسوب ميگردد و اجازۀ طي سير
حقيقت را به سالک نميدهد.
شرح صدر ميتواند انسان را به
هر مقصودي که در نظر دارد برساند. موفّقيّت مخترعين و مکتشفين در طول تاريخ و در
عصر حاضر، از شرح صدر و حوصلۀ آنان سرچشمه ميگيرد. بسياري از علماي بزرگ و
دانشمندان، مشکلات اقتصادي و معيشتي بزرگي در زندگي داشتهاند، ولي با استقامت و
سعۀ صدر توانستهاند جهان را متوجّه علم و اختراع و اکتشاف خويش سازند. حتّي در
احوال برخي از تأثير گذاران تاريخ علم و دانش، ثبت شده است که از ذهن و استعداد
سرشاري برخوردار نبودهاند و ضريب هوش معمولي داشتهاند، ولي شرح صدر و استقامتي
که از خود نشان دادهاند، پيروزي بزرگي براي آنان رقمزده است.
مثال صاحب جواهرالکلام در این
مبحث نیز صدق میکند. پسر او که عصاي پيري او بود، از دنيا رفت. بعد از غسل و
تکفين، بنا شد بدن او را فردا تشييع کنند و چون اطاق اضافی در خانه نداشتند، جنازۀ
پسر را در کتابخانۀ پدر نهادند. صاحب جواهر پس از نماز مغرب و عشاء، بالای سر
جنازۀ پسر نشست و در طول شب، جواهر نوشت و در ذیل مطالبی که نگاشته بود نوشت: «اين
فروع را بر سر جنازۀ پسرم نوشتم.» و ثواب آن را به روح فرزندش هديه کرد.
درباره انيشتن مينويسند:
کفش نداشت و پاي برهنه مدرسه ميرفت و بسيار از گرسنگي رنج ميبرد، ولي با سعۀ صدر
و تحمّل مشکلات، به آن درجات علمی دست یافت. روزي به او گفتند نابغه کيست؟ گفت کسي
است که بتواند با صبر و استقامت و تحمّل مشکلات به هرکجا بخواهد برسد.
به بزرگي گفتند خانهات آتش
گرفته است. بدون اينکه خود را ببازد آمد و ديد کاري از دست او بر نمیآید. روي
تخته سنگي نشست و شعلههاي آتش را تماشا کرد تا خانه سوخت. ولي با نابودي خانه،
گنجي در زير خانه پدیدار گشت و او از متموّلين شهر شد.
انسان بزرگ و موفّق آن است که
در مواجهه با مشکلات و يا پس از رسیدن به رفاه و تموّل، خود را نبازد.
«إِنَّ الْإِنْسانَ
خُلِقَ هَلُوعاً، إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً، وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ
مَنُوعاً» [7]
موفّقيت در سير و سلوک و کسب
مقامات عاليۀ عرفاني نيز مرهون شرح صدر است. تاريخ اهل معرفت، حاکي از استقامت
ورزيدن سالکان اليالله و سعۀ صدر آنان در پيمودن مسيري است که از مو باريکتر، از
شمشير برّندهتر و از آتش سوزندهتر است.
اگر سعۀ صدر نباشد، سلوک
معنوي انسانها متوقف ميشود و در ورطۀ غفلت سقوط مينمايند. اساساً پذيرش دين
اسلام و تن سپردن به واجبات ديني و انجام فرائض، محتاج شرح صدر است.
«فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ
أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ
يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذلِكَ
يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَي الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ» [8]
پس كسى كه خدا بخواهد او را هدايت نمايد سينه او را
براى (پذيرش) اسلام مىگشايد، و كسى را كه مورد هدايت قرار
ندهد، سينهاش را به شدّت گرفته و تنگ مىكند كه گويى به زحمت در
آسمان رو به بالا مىرود. اين گونه خداوند پليدى را بر كسانى قرار
مىدهد كه ايمان نمىآورند.
بنابر اين آيۀ شريفه، پذيرش
اسلام مرهون شرح صدر است. کسي که شرح صدر دارد، مشمول هدايت خداوند است و ميتواند
شيطان رجيم را به خاک مذلّت و بدبختي بنشاند. چنین کسی بر نفس امّاره مسلّط ميشود
و هوي و هوس در او نفوذ نخواهد کرد. در مقابل، کسي که شرح صدر ندارد، به تنگنظري
و کوتهفکري دچار ميشود و با هر دعوت شيطانی، خود را ميبازد، حالت انفعالي پيدا
ميکند و با يک اشارۀ کوچک به سمت گناه ميرود و پرهيز از گناه و عصيان را بسيار
دشوار و امري غيرممکن ميپندارد. قرآن کریم در آیۀ ديگري نيز به اين نكتۀ اساسي و
مهم اشاره دارد:
«أفَمَن شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِلاِسْلامِ
فَهوَ عَلَي نورٍ مِن رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبِهِمْ مِنْ ذِكْرِ
اللهِ» [9]
واي به كسي كه سعۀ صدر ندارد و تنگدل و سياهدل
است. بيچاره آن كسي كه نميتواند با ياد خدا در ميان دريادلان باشد و از سعۀ صدر
محروم است.
اين آيات، بیانگر اهميّت سعۀ صدر در موفّقيت انبیای
الهی و بزرگانی است که به موفّقیّتی چشمگیر دست یافتهاند. از همين روست كه
اميرالمؤمنين علي«سلام الله علیه»ميفرمايند:
«آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْر» [10]
ابزار رياست داشتن سعۀ صدر است.
کسي که دريا دل است و سعۀ صدر
دارد، هنگام نماز تلاطم دروني پيدا ميکند و خود به خود و با اشتياق فراوان به سوي
نماز ميشتابد. روزۀ ماه مبارک رمضان را فضيلت برميشمرد و صبورانه روزه ميگيرد.
هنگام پرداخت خمس و زکات، به راحتي اموالي که تعلّق به خودش ندارد را از زندگي خود
مجزّا ساخته و با رضايت کامل به اهل آن پرداخت ميکند. در انفاق، دلهره از تنگدستي
ندارد و درک ميکند که آنچه براي رضاي خداي تعالي به ديگران ميبخشد، براي او
ذخيره ميشود و باقي ميماند.
کسي که شرح صدر دارد از
شخصيّت و موقعيّت اجتماعي مطلوبي برخوردار ميشود و در صورت به دست آوردن قدرت يا
رياستي چند روزه و يا ثروتي که معلوم نيست تا چه زماني ماندگار باشد، خود را نميبازد.
کساني که هنگام اخذ يک درجۀ اجتماعي يا رسيدن به يک مقام و منزلت دنیوی، فوراً خود
را گم ميکنند و با فخر فروشي به ديگران و ظلم به زيردستان، شخصيت اجتماعي خود را
تباه ميکنند، شرح صدر ندارند.
کسي که بعد از ثروتمند شدن
دين خود را از دست ميدهد و ظرفيّت تحوّل ندارد، بايد پي به نقصان سعۀ صدر خود
ببرد. خانمي که با اندکي تغيير در وضعيت مالي يا علمي، در اوّلين اقدام، چادر خود
را از دست ميدهد، شرح صدر ندارد و بايد بداند در مقابل گناهان بزرگتر، راحتتر و
زودتر خود را خواهد باخت.
راهکارهاي عملي تحصيل سعۀ صدر
در اينجا اين سؤال مطرح میشود
كه انسان چگونه میتواند شرح صدر پيدا كند؟ در پاسخ بايد گفت كه در مباحث اخلاقی و
به ویژه در موضوع تهذيب نفس، یک قاعدۀ کلی وجود دارد و آن اینکه صفات نیک و بد
آدمی موجب انجام اعمال نیک و بد توسّط او میشود و در مقابل، انجام اعمال نیک و
بد، صفات نیک و بد او را تقویت مینماید.
فضائل و رذائل اخلاقی در وجود
آدمی شبیه باطری اتومبیل کار میکند. باطری اتومبیل به اجزاء ماشین برق میدهد و
آنها را به حرکت و جنبش میاندازد و در اثر جنب و جوش آن اجزاء، برق خود را تقویت
میکند. رابطۀ ايمان و عمل انسان نیز به همین شکل است. میزان ایمان هر انسانی،
نحوۀ عمل او را تعیین میکند و عملکرد او در میزان ایمانی که دارد، تأثیر خواهد
گذاشت.
این قاعدۀ كلي، در مورد سعۀصدر
نيز به خوبي صدق میکند؛ كسي كه با مشكلات مبارزه ميكند، در مقابل گناه مقاومت مينمايد،
وقتي تمايل جنسي پيش ميآيد به آن پشت پا ميزند و خودپسندي را در خود سرکوب مینماید،
معلوم میشود شرح صدر دارد و رفتاری که در اثر سعۀ صدر از خود نشان میدهد، شرح
صدر او را در دل رسوخ ميدهد و آن را ملكه ميسازد.
همچنین کسی كه در مواجهه با
گناه خود را ببازد و مرتكب گناه شود و در رویاروئی با مشكلات عصباني شود و نتواند
به حرکت خود ادامه دهد، باید پی به کمبود شرح صدر خود ببرد و بداند که تکرار
اینگونه رفتار توسّط او، شرح صدر مختصری که دارد را نیز از بین خواهد برد. از او
یک آدم تنگنظر و ضعیف میسازد که توان مقابله با کوچکترین مشکلات و موانع را هم
ندارد.
بنابراين، اگر کسی بخواهد از
صفات ارزشمند و پسندیده برخوردار شود، بايد عملکرد خود را با نتایج آن صفات تطبیق
نماید. یعنی با اعمال نيكو، فضائل اخلاقی را در خود ایجاد و تقویت کند.
استقامت در برابر گناه، سعی
در تقویت روحیۀ انتقادپذیری، حوصله به خرج دادن در انجام کارها، تحمّل مشکلات،
مدارا با ناملایمات و اعمالی از این قبیل موجب ایجاد سعۀ صدر در وجود انسان و رسوخ
این خصلت نیکو در قلب او میگردد.
================
پی نوشت ها:
[1]. المزّمّل / 10: «و بر
آنچه ميگويند صبر کن و از آنها به وجهي نيکو دوري گزين.».
[2]. طه 44-43: « به سوي فرعون
برويد، كه او طغيان كرده است، پس با او سخنى نرم بگوييد، باشد كه بپذيرد يا
بترسد.».
[3]. طه 28-25.
[4]. الإنشراح / 3-1.
[5]. الإنشراح / 6-5: « پس (بدان) مسلّماً با هر
دشواري آساني است. آري با هر دشواري آساني است.».
[6]. المعارج / 21-19.
[7]. المعارج / 21-19.
[8]. الأنعام / 125.
[9]. الزّمر / 22: «پس آيا كسي كه خدا سينهاش را
براي (پذيرش) اسلام گشاده و (در نتيجه) برخوردار از نوري از جانب پروردگارش ميباشد،
(مانند انسان تاريكدل است)؟ پس واي به حال کساني که دلهايشان در اثر غفلت از ياد
خدا سخت گرديد، آنها در گمراهي آشکاري هستند.».
[10]. نهجالبلاغه، حكمت 176.