جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    فصل چهلم: توبه

    اين فصل از جهاتى بهترين فصل از اين مباحث است.

     «توبه» يعنى بازگشت گناهكار و پشيمانى از قصور و تقصير، بازگشت از نفس امّاره و صفات رذيله به سوى رحمت خداى متعال، بازگشت از طاغوتها مخصوصاً از شيطان جنّى و انسى به سوى اللَّه تباركَ و تعالى و بالاخره بازگشت از هوا و هوس و از هر وسوسه‏اى به سوى پروردگار مهربان. خداوند نيز وعده داده است چنين توبه‏اى را قبول كند گرچه گناه گنهكار، بسيار باشد:

    »يا عِبادِىَ الَّذينَ اَسْرَفُوا عَلى اَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً.» [1]

    »اى بندگان من كه بر خود اسراف كرده‏ايد از رحمت خداوند نا اميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‏آمرزد.»

     بلكه خداوند رحمان وعده داده است گناه را، هر چند بزرگ باشد مانند قتل، شرك و زنا، بيامرزد و نامه سياه اعمال را محو كند:

    »وَ الَّذينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ اِلهاً اخَرَ وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتى حَرَّمَ اللَّهُ اِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ اَثاماً يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَومَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فيهِ مُهاناً اِلاَّ مَنْ تابَ وَ امَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَاُولئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً.» [2]

    »و كسانى كه معبود ديگرى را با خداوند نمى‏خوانند و انسانى را كه خداوند خونش را حرام كرده جز به حقّ نمى‏كشند و زنا نمى‏كنند، و هر كس چنين باشد مجازات سختى خواهد ديد، عذاب او در قيامت مضاعف مى‏گردد و هميشه با خارى در آن خواهند ماند مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند كه خداوند گناهان آنان را به نيكيها تبديل مى‏كند و خداوند همراه آمرزنده و مهربان است.»

     در يك كلمه، خداى سبحان بنده‏اى را كه در پيشگاه الهى حالت تضرّع و سرافكندگى دارد، دوست مى‏دارد و در قرآن شريف علاوه بر اظهار محبّت به او، وى را مطهّر مى‏داند و چنين است كه پروردگار عالَم بهترين درجه را به او داده است:

    »اِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ.» [3]

    »خداوند توبه كاران و پاكيزگان را دوست مى‏دارد.»

     پروردگار مهربان تأكيد مى‏كند كه اگر بنده گناهكار توبه را شكست ولى دوباره به سوى خدا بازگشت، خداوند متعال بار ديگر توبه او را قبول مى‏كند و به عبارت قرآن شريف اگر بنده عاصى، توّاب شد، خداى متعال نيز توّاب است:

    »اِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ.» [4]

    »خداوند توبه‏پذير مهربان است.»

     توبه - كه از الطاف جليّه و بارز خداى متعال است و انسان گاه مى‏تواند به واسطه آن راه صد ساله را در يك لحظه طى كند - نه فقط امرى نَقلى (نقل شده از قرآن كريم و روايات) بلكه امرى عقلى است، و لذا آيات و روايات مربوط به آن ارشادى است نه تعبّدى، زيرا قاعده لطف، قاعده حكمت و قاعده لزوم فيض به ما مى‏گويد كه حكمت و لطف الهى اقتضا مى‏كند كه راهنماى انسان سالك باشد و بهترين منزلها در سير و سلوك همين منزل توبه است، چنانكه قاعده لزوم فيض به ما مى‏گويد منع فيض از كسى كه زمينه گرفتن‏فيض را داشته‏باشدمحال است و گناهكار به‏واسطه‏توبه‏بهترين زمينه را پيدا مى‏كند.

     توجّه به اين نكته مهمّ است كه از نظر قرآن كريم بلكه از نظر عقل، توبه هيچ شرطى ندارد و به صرف پيدا شدن حالت درونىِ پشيمانى از گناه، توبه حاصل مى‏گردد، امّا بايد دانست كه لازمه پشيمانى، تصميم بر ترك گناه و عمل بر طبق دستورات الهى است، زيرا اگر كسى تصميم بر ترك گناه نداشت و يا بر اساس فرمان الهى عمل نكرد، در حقيقت از گناه پشيمان نشده است.

     حال ممكن است سئوال شود كه پس چگونه در آيه 17 و 18 سوره نساء چهار شرط براى توبه ذكر شده است؟:

    »اِنَّمَا التَّوبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَريبٍ .... وَ لَيْسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتّى ِاذا حَضَرَ اَحَدَهُمُ الْمَوتُ قالَ اِنّى تُبْتُ الْانَ وَ لاَ الَّذينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ.» [5]

    »توبه نزد خداوند، تنها براى كسانى است كه از روى نادانى مرتكب گناه مى‏شود سپس به زودى توبه مى‏كنند.... و توبه كسانى كه گناه مى‏كنند تا وقتى كه مرگ يكى از ايشان فرا مى‏رسد مى‏گويد اكنون توبه كردم، پذيرفته نيست و (نيز توبه) كسانى كه در حال كفر مى‏ميرند پذيرفته نخواهد شد.»

     همانگونه كه در ظاهر اين دو آيه شريفه ملاحظه مى‏شود، چهار شرط براى توبه تعيين شده است:

     1) گناه از روى جهالت و به خاطر نادانى باشد. (نه از روى علم و عمد).

     2) توبه را تأخير نيندازد.

     3) توبه قبل از ديدن مرگ باشد.

     4) توبه بعد از مرگ نباشد.

     پاسخ اين سئوال آن است كه: آنچه در ظاهر اين دو آيه شريفه ملاحظه مى‏شود، نيازمند توضيح و تفسير است و اين دو آيه شريفه نكات ديگرى را در بر دارد، زيرا ظاهر اين دو آيه علاوه بر اينكه خلاف عقل است، خلاف روايات اهل بيت(سلام‌الله‌علیهم): و خلاف سيره آنان در برخورد با گناهكاران نيز هست. نكات مهمّى كه در توضيح و تفسير اين دو آيه شريفه وجود دارد از اين قرار است:

     الف) گاهى، گناه در اثر طغيان يكى از غرايز است و در نتيجه، تسلّط هوا و هوس و طغيان غريزه يا صفت رذيله موجب مى‏شود كه انسان «معرفت» خود را تقريباً از دست بدهد. قرآن شريف اين حالت را «جهالت» ناميده است و معلوم است كه توبه از اين نوع گناه پذيرفته است، امّا اگر ارتكاب گناه در اثر عناد و لجاج و از روى طغيانگرى و انكار و دشمنى با حقّ و حقيقت باشد، طبيعى است كه چنين گناهى، زمينه ساز عدم آمرزش الهى مى‏شود، گناهى كه از روى لجاجت و دشمنى با حقّ انجام مى‏پذيرد، حكايت از كفر مى‏كند و انسان موفّق به توبه از اينگونه گناهان نمى‏شود، زيرا حالت عناد و لجاج مانع از آن است كه از كرده خود پشيمان شود بنابراين، اينكه قرآن شريف »جهالت« را در توبه، شرط فرموده است، حكايت از يك نكته اخلاقى دارد و آن عبارت است از اينكه اگر گناه و نافرمانى از سرِ عناد و لجاج صورت گرفت، توبه از آن ممكن نيست و در حقيقت چنين گناهكارى از روى علم و آگاهى به سوى جهنّم حركت مى‏كند.

     ب) گاهى، حالت تلاطم و پشيمانى از گناه در درون انسان هست و به مجرّد ارتكاب گناه، همين حالت او را وادار به توبه مى‏كند، امّا گاهى اين حالت وجود ندارد، بلكه »تسويف« در توبه يعنى به آينده واگذار كردن و بى اعتنايى به گناه و فراموشى آن، جاى پشيمانى را مى‏گيرد. در چنين وضعى معلوم است كه اين انسان، خود را گناهكار نمى‏داند تا توبه كند. پس اينكه قرآن شريف »فوريّت« و »عدم تأخير« را در توبه، شرط دانسته است، باز هم حاوى يك نكته اخلاقى است و آن اينكه بى اعتنايى به گناه موجب عادتِ انسان به گناه مى‏شود و در اثر عادت، اُبّهت گناه از دل مى‏رود و در نتيجه گناه از ضمير آگاه انسان به ضمير ناآگاه وى منتقل شده و موجب مى‏گردد تا انسان خود را، گناهكار نداند و در اين صورت طبيعى است كه توبه هم نمى‏كند.

     ج) گاه انسان پس از ارتكاب گناه به دليل برخوردار بودن از ايمان، پشيمان مى‏شود و از روى ايمان به خداوند و دستورات او، خجالت زده شده و از خداى متعال عذر خواهى مى‏كند ولى گاه پشيمان مى‏شود، امّا نه در اثر ايمان، بلكه به دليل كيفرى كه در مقابل خود مى‏بيند، نظير مجرمى كه چوبه دار را در مقابل خود مى‏بيند و از كرده خود پشيمان مى‏شود، امّا ندامت او از سرِ ترس از كيفر است و نه به دليل آنكه عمل خود را زشت و ناپسند مى‏داند و به تعبير قرآن شريف چنين كسى اگر رها شود، باز همان است كه قبلاً بود:

    »قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلّى اَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ كَلّا اِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها.» [6]

    »مى‏گويد پروردگارا مرا بازگردان، شايد در آنچه ترك كردم عمل صالحى انجام دهم.»

     و توبه هنگام مرگ غالباً از قسم دوّم است بنابراين اگر قرآن شريف در توبه، شرط فرموده است كه قبل از مرگ باشد و نه به هنگام ديدن مرگ، مثل دو شرط پيشين، حاكى از يك نكته اخلاقى است و آن اينكه غالباً پشيمانى در هنگام فرا رسيدن مرگ، توبه از روى ايمان نيست بلكه به دليل ترس و اضطراب و ناراحتى از كيفر گناه است و اگر آن كيفر، در كار نبود، آن شخص هم از كرده خود پشيمان نبود.

     د) و امّا آنچه گفته شده كه آيات شريفه 17 و 18 سوره نساء، در توبه شرط كرده است كه بعد از مرگ نباشد، در اين خصوص نيز بايد بگوييم كه چنانكه قبلاً در بحث »خلود در آتش« نيز آورديم، كافران و مشركان زمينه براى عفو و مغفرت و شفاعت و نجات ندارند:

    »اِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ اَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ.» [7]

    »خدا، اين را كه به او شرك ورزيده شود نمى‏بخشد و غير از آن را براى هر كه بخواهد مى‏بخشد.»

     بنابراين در روز قيامت گرچه عفو و مغفرت و شفاعت زمينه‏ساز براى نجات است ولى براى مؤمن نه براى كافر، زيرا كافر زمينه‏اى براى نجات ندارد:

    »اِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ.» [8]

    »در حقيقت شما و آنچه غير خدا مى‏پرستيد، هيزم جهنّم خواهيد بود.»

     از آنچه در اين فصل گفته شد معلوم مى‏شود كه توبه - كه همان تلاطم درونى است - هيچ شرطى ندارد و اگر در قرآن كريم و بعضى روايات از «تصميم بر ترك» و «استغفار» و يا «اصلاح نفس» سخن به ميان آمده است، لازمه همان تلاطم درونى و پشيمانى از گناه است و معنى ندارد كسى، به راستى از گناه پشيمان باشد امّا تصميم بر ترك نداشته باشد و استغفار نكند و به اصلاح نفس خويش نپردازد.

    =========================

    پی‌نوشت‌ها

    [1] زمر، 53.

    [2] فرقان، 68تا70.

    [3] بقره، 222.

    [4]توبه، 104.

    [5] نساء، 17و18.

    [6] مومنون،‌99و100.

    [7] نساء، 48.

    [8] انبیاء، 98.

    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365