جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ پنج شنبه ۹ فروردين


 
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»
  • پيام تسليت در پى حادثه تروريستى در شهر كرمان
  • اطّلاعیّه

  • -->

    متن بیانات معظّم‌له در احیاء شب بیست و یکم، رمضان المبارک 1396

    بِسْمِ‏ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏

    «رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري‏ وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي‏»

     

    در جلسۀ قبل گفتم اين مجالس فوايد فراوانی دارد، که هر فايده‌ای از آن فايده‌ها از دنيا و آنچه در دنياست، بالاتر است. فايدۀ اول گفتم اين مجالس روح يأس و نااميدی را از انسان می‌گيرد و لاأقل کم می‌کند. فايدۀ دوم اينکه اينگونه مجالس روح اميد و رجاء‌را به انسان می‌دهد. خدا نکند کسی مأيوس از زندگی شود و العياذبالله مأيوس از رحمت خدا شود. خدا نکند کسی اميدی به زندگی نداشته باشد و از زندگی و از خدا نااميد شده باشد. هر دو بلا خيلی بالا و بزرگ است. ما بايد در زندگی روح يأس و نااميدی نداشته باشيم، ما بايد در زندگی اميد و رجاء داشته باشيم تا بتوانيم سعادت دنيا و آخرت را برای خود تأمين کنيم.

    فايدۀ سوم که بحث امشب است و از فايدۀ اول و دوم خيلی بالاتر است، فايدۀ توبه در اين‌گونه مجالس است. اصلاً اينگونه مجالس را ائمۀ طاهرين«سلام‌الله‌عليهم» وضع کرده‌اند برای توبه و انابه و تضرع و پشيمانی از گناه.

    همين جلسۀ مقدس که ان‌شاءالله قرآن‌ها را در مقابل صورت می‌گيريم،‌ يعنی توبه و قبل از آن صيغۀ توبه می‌خوانيم، يعنی توبه، قرآن‌ها را روی سر می‌گيريم، يعنی توبه. قبل از آن دعا می‌خوانيم، يعنی توبه. چهار پنج چيز مهم در اين شب‌ها و در همۀ مجالس هست و معنای هر چهار پنج چيز، توبه از گناه و پاگذاشتن روی نفس اماره و روکردن به خدا است. اگر از جوان‌ها بپرسند که فاصلۀ بين تو و خدا چند قدم است؟ بايد بگويند يک قدم است. قدم گذاشتن روی نفس اماره و قدم گذاشتن روی هوی و هوس و قدم دوم رسيدن به خداست. نردبانِ کم پله است و پلۀ اول توبه است. پلۀ اول پاگذاشتن روی هواها و هوس‌هاست و خجالت زدگی از گذشته در مقابل خداست و به عبارت ديگر توبه است. قدم دوم رسيدن به خداست. يعنی وقتی شما توبه کرديد، هرکه باشيد و هرچه باشيد، خدا جواب شما را می‌دهد. معنا ندارد کسی بگويد خدا و خدا جواب او را ندهد. خدا آنست که اگر بنده‌اش بگويد خدا خدا خدا، او جواب می‌دهد: لبيک لبيک لبيک.

    چندین آیه در قرآن اين مطلب مرا تکرار می‌کند.

    «قُلْ يَا عِبَادِی الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»[1]

    ای کسانی که خيلی گناه داريد، مأيوس از رحمت خدا نباشيد. بيا بيا هرچه هستی بيا. قرآن می‌فرمايد بيا هرچه هستی بيا، «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً»[2]

    خدا همه را می‌آمرزد، گناه هرچه بزرگ و گناه هرچه فراوان باشد، در اين‌گونه مجالس می‌تواند در سرحد عصمت برسد و از جلسه بيرون رود.

    قرآن بالاتر از اين می‌فرمايد که: «إِلاَّ مَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً فَأُولٰئِکَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَ کَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً»[3].

    در اين‌گونه مجالس اگر کسی بيايد و شرمنده از گناهش باشد و به فکراين بيفتد که همه جا محضر خداست و من در محضر خدا مخالفت خدا کرده‌ام و تلاطم درونی برايش پيدا شود، اين آيه که خواندم می‌فرمايد پروندۀ سياهش نابود می‌شود. پروردگار عالم به جای آن پروندۀ سياه يک پروندۀ درخشانی که صفحۀ اولش ثواب توبه است برای او جلو می‌آورد. بالاتر از اين يک صفحۀ نورانی و نامه عمل نورانی که صفحۀ اولش ثواب توبه است، به اين می‌دهد و به او می‌گويند از جلسه بيرون برو: «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً».

    نظير اين دو آيه در قرآن زياد است. چه بسيار تجربه شده يک فردی غرق گناه و سر تا پا گناه، اما با يک تلاطم درونی و با يک توبه و با يک پشيمانی جدی از محضر خدا،‌ از اولياء الله شده است.

    بزرگان نقل می‌کنند کسی در نجف در همين اواخر از اراذل و اوباش بود و مردم از او حساب می‌بردند و وقتی وارد صحن مطهر علوی می‌شد، مردم از او می‌ترسيدند و برای او جا باز می‌کردند که رد شود. نمی‌دانم چه کرده بود که يک روز مورد لطف خفيّۀ خدا واقع شد. وارد صحن مطهر شد و مرحوم آخوند همدانی«رحمت‌الله‌علیه» که يکی از اساتيد و مراجع و علمای علم اخلاق بود، از حرم بيرون آمد. چشمش به او افتاد و او سلام نکرد. آقا به او سلام کردند و بعد به او گفتند: اسم تو چيست؟ گفت من عبد فرّار هستم. مرحوم آخوند همدانی از همين‌جا استفاده کرد و گفت از چه کسی فرار کرده‌اي؟ «أفررت من الله أو من رسوله»، از خدا فرار کرده‌اي؟! از رسول خدا فرار کرده‌اي!؟

    ناگهان تلاطم عجيبی در او پيدا شد و راه صد ساله را يک لحظه پيمود. به قول بزرگان واسطۀ ما و خدا يک قدم است. اول قدم گذاشتن روی هوی و هوس و قدم دوم خداست. اين شخص اينطور شد و از همان جا برگشت و زمزمه می‌کرد: «أفريت من الله أو من رسوله؟». بالأخره به خانه رفت و مرتب گفت تا اينکه دق کرد و مُرد.

    صبح فردا مرحوم آخوند برای درس آمدند و به شاگردهايشان گفتند يکی از اولياء الله از دنيا رفته و امروز درس را برای او تعطيل می‌کنيم و به تشييع جنازۀ اين آقا می‌رويم. شاگردان را به در خانۀ اين عبد فرّار آورد. شاگردان خيال کردند مرحوم آخوند اشتباه آمده اما نمی‌دانستند که آمده به تشييع جنازۀ کسی که به راستی توبه کرده است. قدم روی هوی و هوس گذاشته و قدم را برداشته و از اولياء الله شده است. مرحوم آخوند شرکت در دفن و غسل او کردند و بالاخره با يک قدم توبه و انابه.

    شاعر می‌گويد:

    بازآ بازآ هرآنکــه هستی بازآی                        گر کافر و گبر و بت پرستی باز آي

    اين درگه ما درگه نااميدی نيست                     صد بار اگر توبه شکستی بازآي

    چه کسی در کربلا گناهش بالاتر از حرّ بن يزيد رياحی است؟ گناهش خيلی بالاست. به امام حسين«سلام‌الله‌عليه» می‌گويد اجازه بده از حضرت زينب«سلام‌الله‌عليها» حلالیّت بطلبم. اول کسی که بدن زينب را لرزاند، من بودم. اما به راستی برگشت. اين کسی که گناهش خيلی بزرگ بوده و راه را برای امام حسين«سلام‌الله‌عليه» بسته است. در مقابل امام حسين«سلام‌الله‌عليه» ايستاده اما يک تلاطم درونی پيدا می‌کند. راوی می‌گويد ديدم در روز عاشو بدنش می‌لرزد. گفتم ای حرّ می‌گويند تو خيلی شجاع هستي. چرا بدنت می‌لرزد؟ هنوز جنگی نشده است. گفت من خودم را بين بهشت و جهنم می‌بينم. همين که گفتم، يک قدم می‌خواهد. اگر حرّ‌بن يزيد رياحی اين قدم را برنداشته بود، الان همراه عمربن‌سعد و شمر بود. اما يک قدم برداشت و پا روی هوی و هوس و پا روی پول و رياست گذاشت و بالاخره پا روی نفس اماره و پا روی عمر بن سعد گذاشت و حسين را یافت. آنگاه قدم دومش وصول و شهود با امام حسين«سلام‌الله‌عليه» است. حرّ به اندازه‌ای اهميت دارد که همۀ شما شنيده‌ايد که وقتی می‌آمد با ذلّتی می‌آمد. آقا امام حسين«سلام‌الله‌عليه» به حضرت ابوالفضل فرمودند: ابوالفضلم برو به استقبالش. ابوالفضل به استقبالش آمد و آمد در مقابل امام حسين«سلام‌الله‌عليه» ايستاد. سرش زير است و نمی‌تواند سرش را بالا کند، زيرا گناهش خيلی بزرگ است. اما رحمت واسعۀ خدا بود. ای کسانی که العياذبالله گناه داريد، رحمت واسعۀ خدا، یعنی امام حسين«سلام‌الله‌عليه» به حرّبن‌رياحی گفت بخشيدمت. گفت: اگر مرا بخشيدی، اجازه بده بروم و در راه تو شهيد شوم. آقا اجازه دادند و وقتی می‌خواست برود به آقا گفت: اجازه بده من از زينب«سلام‌الله‌عليها» عذرخواهی کنم. آقا اجازه ندادند، زيرا تماس با نامحرم است. گفتند من خودم از زينب«سلام‌الله‌عليها» عذرخواهی می‌کنم. بالاخره حرّ رفت و جنگ کرد و شهيد شد و يک امتيازی پيدا کرد که احدی از شهدا ندارد و اينکه آقا امام حسين«سلام‌الله‌عليه» دستمال مبارکشان را به پيشانی او بستند. در زمان اخير بود قبر را شکافتند و ديدند بدن تر و تازه است. ديدند آن دستمال هم تر و تازه است. به آن دستمال طمع کردند و دستمال را باز کردند و آنگاه خون جاری شد. يعنی من علاقۀ به دستمال حسين دارم، من راه توبه‌ام حسين و دستمال حسين بوده است. دستمال را دوباره بستند و او را دفن کردند. هنوز هم تر و تازه است. شما زيارت می‌خوانيد و در زيارت در پيش حبيب‌بن‌مظاهر و همۀ شهدا او را قرار می‌دهيد و می‌گوييد: «السلام عليکم يا انصار الحسين». اين به ما می‌گويد که، بازآی بازآي. می‌گويد: اين‌گونه مجالس خيلی فايده دارد، ‌فرصت را از دست ندهيد. می‌توانید به خيلی جاها برسيد.

     



    [1]. الزمر، 53: «بگو: اى بندگان من -كه بر خويشتن زياده‏روى روا داشته‏ايد- از رحمت خدا نوميد مشويد. در حقيقت، خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، كه او خود آمرزنده مهربان است.»

    [2]. الزمر، 53: «در حقيقت، خدا همه گناهان را مى‏آمرزد.»

    [3]. الفرقان، 70: «مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند. پس خداوند بديهايشان را به نيكيها تبديل مى‏كند، و خدا همواره آمرزنده مهربان است.»

    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365