جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ هفتم: هدف از خلقت انسان(2)

    بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ

    «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یسِّرْ لِی أَمْرِی وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یفْقَهُوا قَوْلِی‏»

     

    در جلسات قبلی درس اخلاق با موضوع «انسان در قرآن»، مباحثی راجع به «هدف از خلقت انسان» بیان شد. در جلسۀ قبل فهمیدیم که اساساً عالم وجود برای انسان خلق شده است، یعنی پیش از آنکه بدانیم هدف از خلقت انسان چیست؟ به این نکتۀ اساسی پی بردیک که هدف از خلقت جهان هستی، انسان است.

    قرآن کریم می‌فرماید: «أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَة»[1]؛ ای انسان! آیا نمی‌بینی؟ آیا كور دل هستی؟ توجه نداری که خداوند متعال لیاقت و استعداد تسلّط بر عالم وجود را به تو داده است؟

    خداوند عالم را برای انسان خلق كرده و به او قدرت تسلط بر جهان را عطا فرموده، ولی متاسفانه بعضی از آدمیان در این دنیا مثل كرم ابریشم در خود می‌تنند تا خفه شوند. در روایتی از امام باقر«سلام‌الله‌علیه»، حكايت شخص حريص به دنيا، حكايت كرم ابريشم قلمداد شده كه هر چه بيشتر به دور خود میتند، راه رهایی خود را تنگتر و سختتر میکند تا آنكه از غم و غصه بميرد.[2]

    خداوند سبحان به بندگان می‌فرماید: من شما را برای تنیدن و پیچیدن به دور خودتان خلق نکردم، من شما را خلق نكردم تا در شهوت غوطه‌ور شوید، خلق نکردم که مثل پشه در این دنیا سرگردان باشید؛ بندگان من! شما برتر از آن هستید که به این مراتب پست سقوط کنید؛ عالم وجود مال شماست، بیدار شوید تا ببینید چه خبر است؟! از این دام بیرون بیایید تا راه را بیابید و بفهمید به كجا باید رفت؟

    تو را ز كنگرۀ عرش می‌زنند صفیر

    ندانمت كه در این دامگه چه افتادست

    بندۀ من! چرا در این دام افتاده‌ای؟ این دام را پاره كن، این بندها را باز کن، بند انسانیّت را برای خود تهیه و حركت را آغاز كن. انسان باید حرکت را آغاز کند و مسیر را ادامه دهد تا در صعود به‌سمت ملکوت، به آسمان اول، آسمان دوم تا آسمان هفتم و بعد به جایگاهی نائل گردد كه به جز خدا را نبیند. اعمال آدمی نیز در این حرکت همراه اوست؛ وقتی در محضر خداوند شرفیاب می‌شود، اعمالش را می‌آورند و در محضر خدا قرار می‌دهند. مثلاً نماز و روزۀ او را می‌آورند، خدمتی که به خلق خدا داشته، حاضر می‌کنند، اعمال بد او را نیز همراهش می‌برند.   

    افراد صالح در عالم ملکوت و در مسیر حرکت به‌سوی خدا، نزد ملائکه احترام ویژه‌ای دارند و با سلام و درود از آنها استقبال می‌کنند. با این احترام و با خوشامدگویی خاص، از آسمان اوّل و دوّم و سوّم رد می‌شوند و به آسمان هفتم و بعد به محضر خدا می‌رسند.

    قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «وَ سيقَ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدينَ»[3]؛ متقین گروه گروه به‌سوى بهشت حرکت می‌کنند، وقتی می‌رسند درهاى بهشت به‌روي آنها باز می‌شود و نگهبانان بهشت به ایشان سلام می‌کنند و خوشامد می‌گویند.   

    وقتی این قبیل بندگان به محضر خدا رسیدند، پروردگار عالم، رحمت، تلطف و صمیمت خود را شامل حال آنها می‌كند و می‌گوید: بنده‌ام را برگردانید به آنجا كه خود تهیه كرده است، یعنی بهشت برزخی. آنگاه او را برمی‌گردانند به بهشتی كه خود در این دنیا تهیه كرده است و در آنجا با اولیای خدا محشور خواهد شد؛ با پیغمبر اكرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و با ائمۀطاهرین«سلام‌الله‌علیهم» محشور است تا قیامت به پا شود. حتی اگر چند میلیون سال هم طول بكشد تا قیامت شود، برای او نمود چندانی ندارد و یک لحظه است، چون غرق خوشی و شادمانی است. 

    افراد وارسته‌ای در این دنیا هستند که بند‌ها را پاره کرده، بر عالم وجود مسلط شده‌اند. این افراد در دل شب، در محضر خداوند با او نجوا دارند و درد و دل می‌کنند. قرآن کریم می‌فرماید: «تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ، فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»[4]؛ افرادی هستند در دل شب پشت پا به رختخواب می‌زنند و بیدار می‌شوند، آن وقتی كه می‌گویند: «سُبّوحٌ  قُدّوسٌ رَبُنا و ربُ المَلائكةِ والروح». ارزش گفتن این اذکار نزد آنها از دنیا و آنچه در دنیاست، بیشتر خواهد بود، بلکه بیشتر از عالم وجود برای آنها ارزش دارد. پيامبر اكرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» فرمودند: «لَرَكْعَتَانِ‌ فِي جَوْفِ‌ اللَّيْلِ‌ أَحَبُّ‌ إِلَيَّ‌ مِنَ‌ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا»[5]؛ دو ركعت نماز در دل شب نزد من از دنيا و آنچه در دنياست، محبوب‌تر است.

    وقتی نمازگزار چنین نماز لذت‌بخشی می‌خواند، با گفتن «الله اكبر»، خدا را می‌یابد، نظیرآدم تشنه‌ای كه تشنگی را و بعد سیراب شدن را می‌یابد. در خانه و تنها در اطاق نماز شب می‌خواند، اما مسلط بر عالم وجود است، یعنی معشوقش را یافته است، گمشده‌اش را پیدا کرده و به محبوبش رسیده است.   

    در دل شب خدا را می‌یابد، نه اینکه می‌داند خدا هست، بلکه او را می‌یابد. بی‌كس است،‌ اما همه كس او خداست؛ بی‌پناه است، ‌اما پناه او خداست؛ هیچ ندارد، اما همه چیز دارد و او خداست. آنگاه معلوم است که چه لذتی می‌برد! به قول قرآن کریم دیگر هیچ‌كس نمی‌تواند این لذت را درک كند، مگر اینكه به این مقام برسد: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ».

    آن وقت که حمد می‌خواند، در حالی که می‌گوید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ»، یک گوش دیگر دارد، چه گوشی؟ گوش خلیفة اللّهی؛ یعنی صدای خدا را می‌شنود، مثل حضرت موسی« علیه‌السلام‌» که در كوه طور صدای خدا را شنید. حمد تمام می‌شود، ‌اما دلش نمی‌خواهد سخن گفتن خدا با او تمام شود و دوست دارد این مکالمه و معاشقه ادامه یابد. مثل ‌امام صادق«سلام‌الله‌علیه» که گاهی در نماز، آن قدر آیات سورۀ حمد را تکرار می‌کردند که از حال می‌رفتند و مدهوش می‌شدند.  مدهوشی یعنی چه؟ یعنی غرق در كلام خدا می‌شدند. این حالت با بیهوشی تفاوت دارد و اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» هیچ‌گاه بیهوش نشده و نباید بشوند. ایشان مدهوش می‌شوند، یعنی مستغرق در ذات خدا، یعنی به آنجا رسیده‌اند که هیچ توجهی به هیچ چیز و هیچ کس ندارند، به‌جز توجه به خداوند سبحان.

    امام صادق«سلام‌الله‌علیه» در بیان علّت مدهوشی در نماز می‌فرمایند: «مَا زِلْتُ أُكَرِّرُ آيَاتِ الْقُرْآنِ حَتَّى بَلَغْتُ إِلَى حَالٍ كَأَنَّنِي سَمِعْتُهَا مُشَافَهَةً مِمَّنْ أَنْزَلَهَا»[6]؛ من در نماز، آیات قرآن را تکرار میکردم تا اینکه به حالتی رسیدم که گویا آن آیات را از کسی که قرآن را نازل فرموده، بهطور مستقیم شنيدم.

    آیا وقتی معشوق در حال سخن گفتن با عاشق است، عاشق می‌خواهد كلامش تمام شود؟ معلوم است که نمی‌خواهد.

    اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌علیه» نیز هنگام مناجات با خداوند تعالی چنین حالاتي داشته‌اند. راوي می‌گوید: «غَارَتْ نُجُومُهُ مُمَاثِلًا فِي مِحْرَابِهِ قَابِضاً عَلَى لِحْيَتِهِ يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ وَ يَبْكِي بُكَاءَ الْحَزِينِ»[7]؛ در محراب عبادت مانند كسي كه مار زهر آلودي او را گزيده، محاسن خویش را به‌دست گرفته، به خود مي‌پيچيدند و زمزمه مي‌كردند و مناجات مي‌خواندند.

    اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌علیه» در نماز به‌اندازه‌ای با‌ پروردگار خويش مناجات و راز و نياز مي‌کردند که از خود بی‌خود می‌شدند و در آن لحظات، توجه ایشان تنها به‌ خداوند سبحان بود و غیر او به کسی یا چیزی نظر نداشتند، حتی اگر تیر هم از پای ايشان در می‌آوردند، متوجّه نمي‌شدند. آنچه اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» می‌فهمیدند، آنچه می‌دیدتد و آنچه درک می‌كردند، فقط خدا بود.  

    در حالات امام کاظم«سلام‌الله‌علیه» می‌خوانیم که در زندان، بسيار نماز مى‌خواندند و مرتّب در حال سجده بودند.[8]در بعضی زیارات، شخصیّت ایشان از نظر عبادت و ارتباط با خداوند سبحان چنین توصیف شده است: «الَّذي كانِ‌ يُحييِ‌اللَّيْلَ‌ بِالسَّهَرِ الَي السَّهَرِ بِمُوَاصَلَةِ‌ الْأِسْتِغْفَارِ حَليفِ‌ السَّجْدَةِ‌ الطَّويلَهِ‌ وَالدُّمُوعِ‌ الْغَريزَةِ‌ وَالمُنَاجَاتِ‌ الْكَثيِرَةِ‌ وَالضَّرَاعَاتِ‌ الْمُتِّصِلَةِ‌»[9]؛ یعنی ایشان کسی است که شب زندهدار بود و هميشه تا سحر به استغفار و سجده‌هاى طولانى و گريه‌هاى فراوان و مناجات بسيار و ناله‌هاى پى‌درپى، مداومت داشت.

    آیا عاشق از تواضع در پیشگاه معشوق خسته می‌شود؟ حتی اگر یک شبانه روز، دو شبانه روز در حال سجده باشد، خستگی معنا ندارد؛ برای اینكه می‌بیند که با خدا حرف می‌زند و توجه حق را، نسبت به خودش می‌یابد.  

    این بنده، با این نماز و با این ارتباط عاطفی که با خدا دارد، بر عالم وجود تسلط یافته است. راستی عالم وجود را می‌یابد. قطره‌ای از دریای ذات خداوند سبحان، قطره‌ای از دریای ربوبیّت پروردگار عالم را درک کرده است. می‌یابد که خودش و همۀ عالم وجود، ذره‌ای از ربوبیّت خداوند است.

    آن لذّتی که از نظر قرآن کریم مزه دارد، لذّت همین نماز و ارتباط با پروردگار است. لذّتی که هیچ‌كس نمی‌تواند شیرینی آن را درک كند، مگر آنكه خودش هم آن را چشیده باشد، مگر آنکه خودش هم این‌كاره باشد، آنگاه درک می‌كند كه معنای نماز و معاشقه در نماز یعنی چه؟ شیرینی و حلاوت مكالمه در نماز یعنی چه؟

    می‌فرماید: «تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ، فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»[10].

    ای انسان! عالم خلقت برای تو خلق شده و تو باید عالم خلقت را مسخّر كنی! چگونه؟ عالم خلقت با معنویت تسخیر می‌شود؛ یعنی در دل شب در اتاق، با یک چشم بر هم زدن، از عالم ماده بیرون شو، از عالم ملكوت و جبروت بیرون شو، آنگاه به محضر خداوند می‌رسی!

    هر بنده‌ای با پشت پا زدن به دنیا و آنچه در دنیاست، حتی با پشت پا زدن به عالم ملكوت و آنچه در عالم ملكوت است، با پشت پا زدن به عالم جبروت و آنچه در عالم جبروت است، به خدا می‌رسد، به همان مبدأ كه این عوالم را خلق كرده، خواهد رسید. به قول قرآن: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ‏ راجِعُونَ‏»[11].

    خوشا به حال كسانی كه حسن خدا را، جمال خدا را می‌یابند و به دنبال آن حرکت می‌کنند. نقل می‌کنند شاعری در یک مصرع چنین سرود: «در جهان چون حسن یوسف کس ندید». بعد هرچه تلاش کرد نتوانست مصرع بعدی آن را بسراید. شاعر دیگری به استمداد او آمد و شعر را تکمیل کرد و گفت: «حسن آن دارد كه یوسف آفرید». 

    خوشا به حال آنان که حسن و جمال خدا را دیده‌اند. كدام حسن و جمال؟ آن حسن و جمالی كه یوسف آفرید. كدام جاذبه؟ آن جاذبه‌ای كه همۀ جاذبه‌ها را آفرید، آن جاذبه‌ای که اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» را آفرید.



    [1]. لقمان، 20: «آيا ندانسته‏ايد كه خدا آنچه را كه در آسمان‌ها و آنچه را كه در زمين است، مسخّر شما ساخته و نعمت‌هاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است؟.»

    [2]. الكافي، ج‏2، ص134.

    [3]. زمر، 73: «و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشته‏اند، گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند، تا چون بدان رسند و درهاى آن [به رويشان‏] گشوده گردد و نگهبانان آن به ايشان گويند: سلام بر شما، خوش آمديد، در آن درآييد [و] جاودانه [بمانيد].»

    [4]. سجده، 16 و 17: «پهلوهايشان از خوابگاه‌ها جدا مى‏گردد [و] پروردگارشان را از روى بيم و طمع مى‏خوانند، و از آنچه روزيشان داده‏ايم انفاق مى‏كنند، هيچ كس نمى‏داند چه چيز از آنچه روشنى‏بخش ديدگان است به [پاداش‏] آنچه انجام مى‏دادند براى آنان پنهان شده است.»

    [5] . علل‌الشّرائع، ج ۲، ص ۳۶۳.

    [6]. بحارالأنوار، ج‏47، ص58.

    [7]. بحارالأنوار، ج 33، ص 274

    [8]. بحارالأنوار، ج 48، ص 221-213؛ عيون أخبار الرّضا، ج 1، ص 95؛ من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 332.

    [9]. مفاتيح‌الجنان، نقل از سيدبن طاووس.

    [10]. سجده، 16 و 17: «پهلوهايشان از خوابگاه‌ها جدا مى‏گردد [و] پروردگارشان را از روى بيم و طمع مى‏خوانند، و از آنچه روزيشان داده‏ايم انفاق مى‏كنند، هيچ كس نمى‏داند چه چيز از آنچه روشنى‏بخش ديدگان است به [پاداش‏] آنچه انجام مى‏دادند براى آنان پنهان شده است.»

    [11] . بقره، 156: «ما از آنِ خدا هستيم، و به سوى او باز مى‏گرديم.»

    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365