در زمینه فقه/ رساله توضیح المسائل- اعتقادات/ اصل پنجم:معاد

 

 منزل اوّل پس از مرگ، »عالم برزخ« است كه خود نيز داراى منازلى است: منزلى در وقت مرگ، منزلى در قبر و منزلى نيز تا روز قيامت، كه براى آگاهى تفصيلى از اين منازل مى‏توان به كتابهايى كه در مورد معاد تأليف شده است، مراجعه كرد. واژه »برزخ« در لغت، به معناى چيزى است كه در ميان دو شى قرار مى‏گيرد. به همين جهت به عالَمى كه ميان دنيا و آخرت قرار گرفته، »برزخ« گفته مى‏شود. عالم »برزخ« را »عالَم قبر« يا »عالَم ارواح« نيز مى‏نامند. قرآن شريف در زمينه اصلِ وجود عالم برزخ آياتى دارد، از جمله:

 »حَتّى اِذا جاءَ اَحَدَهُمُ الْمَوتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلّى اَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ كَلّا اِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ اِلى يَومِ يُبْعَثُونَ«.

]   - مؤمنون / 100 - 99. [

 »زمانى كه مرگ يكى از آنان فرا رسد مى‏گويد اى پروردگار من ! مرا باز گردان، شايد در آنچه ترك كردم عمل صالحى انجام دهم، چنين نيست، اين سخنى است كه او به زبان مى‏گويد و پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته مى‏شوند«.

 همچنين آياتى كه مربوط به زنده بودن شهيدان پس از شهادت مى‏باشد، نيز اثبات مى‏كند كه جهانى پس از مرگ، غير از عالَم قيامت وجود دارد. در كلمات معصومين: نيز، روايات متعدّدى در كتب شيعه و سنّى وجود دارد كه با تعبيرات مختلف، از جهان برزخ، سخن گفته شده است، از جمله در حديث شريفى آمده است كه شخصى از امام صادق (ع) سئوال مى‏كند كه »برزخ« چيست؟ و امام (ع) در پاسخ مى‏فرمايند:

 »اَلْقَبْرُ، مُنْذُ حينَ مَوتِهِ إِلى يَومِ القِيامَةِ«.

 »برزخ همان قبر است كه از زمان مرگ تا روز قيامت ادامه دارد«.

]   - تفسير نور الثقلين، ج 2، ص 554. [

 بنابراين در اصل وجود عالم برزخ، بحثى نيست، امّا در اينكه زندگى برزخى چگونه است؟ بايد گفت: روشن‏ترين تصويرى كه از زندگى در عالم برزخ وجود دارد اين است كه روح انسان، پس از پايان زندگى اين دنيا و ويران شدن جسم فعلى، در اجساد لطيفى قرار مى‏گيرد كه از عوارض و خصوصيات جسمِ فعلى و مادّى، بر كنار است ولى چون شبيه و مثل همين جسم است، به آن »قالب مثالى« يا »بدن مثالى« مى‏گويند كه نه به طور كلّى مجرّد است و نه به طور كلّى مادّى است بلكه داراى نوعى »تجرّد برزخى« و خاصّ است. مرحوم علاّمه مجلسى 1 در بحار الانوار تصريح مى‏فرمايد كه در برخى از روايات، حالت برزخ به حالت رؤيا و خواب، تشبيه شده است.

]   - بحار الانوار، ج 6، ص 271. [

 قرآن‏كريم، علاوه بر اثبات اصل وجود »عالَم برزخ«، درباره‏متنعّم بودن خوبان و معذّب‏بودن بدكاران در آن عالم‏نيز آياتى دارد كه براى نمونه به دو آيه اشاره مى‏كنيم:

 1) »قيلَ ادْخُلِ الجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَومى يَعْلَمُونَ بِما غَفَرَ لى رَبّى وَ جَعَلَنى مِنَ الْمُكْرَمينَ«.

]   - يس / 27 - 26. [

 »به او گفته شد »آن مؤمن شهيد« وارد بهشت شو، گفت: اى كاش قوم من مى‏دانستند كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامى داشتگان قرار داده است«.

 در اين آيه پس از شهادتِ شهيد به وى خطاب شده است كه وارد بهشت شو، در حالى كه مى‏دانيم كه بهشت جاويد الهى در عالَم قيامت، نصيب مؤمنان و شهيدان خواهد شد. از اينجا روشن مى‏شود كه »بهشت« در عالم برزخ نيز وجود دارد و در آن برزخيان صالح، به نعمتهاى الهى متنّعم و پاداش داده خواهند شد.

 2) »اَلنَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوّاً وَ عَشِيّاً وَ يَومَ تَقُومُ السَّاعَةُ اَدْخِلوُا الَ فِرْعَونَ اَشَدَّ الْعَذابِ«.

]   - غافر / 46. [

 »عذاب آنها آتش است كه هر صبح و شام بر آن عرضه مى‏شوند و روزى كه قيامت بر پا شود آل فرعون را در سخت‏ترين عذابها وارد كنيد«.

 در اين آيه نيز خداوند متعال تصريح فرموده است كه: قبل از برپايى قيامت، آل فرعون‏در هر صبح و شام برعذاب و آتش‏عرضه مى‏شوند درحالى كه‏عذاب و آتش جهنم در عالَم قيامت خواهد بود. پس در نتيجه »عذاب و جهنّم« در عالم برزخ نيز وجود دارد.

 ابطال »تناسخ«

 در پايان اين فصل مناسب است كه به طور اجمال، به يك عقيده باطل و ردّ آن اشاره كنيم و آن عقيده، »تناسخ« يا »بازگشت ارواح« نام دارد.

 برخى از فرقه‏ها معتقدند كه روح انسان بعد از مرگ و ويران شدن اين بدن، به بدن ديگرى در همين عالم دنيا باز مى‏گردد و به عبارت ديگر، روح بلافاصله پس از جدا شدن از بدن انسان در جسم و بدن ديگرى حلول كرده و زندگى مجدّدى را در همين دنيا آغاز مى‏كند و اين مسأله ممكن است بارها تكرار شود. اگر انسانى كه مى‏ميرد، جزء صالحان و خوبان باشد، روح او در بدن يك شخص متنّعم و آسوده و در رفاه ظاهرى حلول مى‏كند و اگر انسانى كه مى‏ميرد، در زمره انسانهاى ناشايست باشد، روح او در بدن يك شخص بلاكش و ناآرام حلول خواهد كرد. متكلّمين و حكماى الهى، اين عقيده را از نظر عقل و شرع باطل كرده‏اند و وجود عالم برزخ و تصريح قرآن كريم به وجود چنين عالمى را نيز دليل بر ردّ اين اعتقاد مى‏دانند. حكيم عارف، ملّاصدراى شيرازى در بحث تناسخ، دليل محكم ديگرى بر ردّ تناسخ آورده‏اند و آن اين است كه تعلّق روح بعد از مرگ به بدن ديگر، مستلزم برگشت از فعل به قوّه است و چنين بازگشتى محال است كه البتّه توضيح فنّى اين مطالب در كتب مفصّله آمده است.

 علاوه بر اين، لازمه اعتقاد به »تناسخ« آن است كه، مستضعفان و افراد بلاكش و پر رنج و محنت، از نظر روحى، اشخاص ناشايست و بدى باشند و مثلاً روح كسانى مانند معاويه و يزيد و شمر در وجود آنها حلول كرده باشد و در حقيقت اين قشر از اجتماع، از بدترين انسانها باشند و به عبارت ديگر در اين بزم، هر كه بلاى او بيشتر است و استضعاف او بالاتر است، از نظر روحى پست‏تر و شقى‏تر باشد، در حالى كه اصلاً چنين چيزى نيست و بسيارى از پاكان و صالحان و شايستگان در بين همين مستضعفان و اقشار پر رنج و محنت مى‏باشند. بنابراين »تناسخ يك عقيده باطل‏است«.