عنوان: باز نشر بیانات اخلاقی آیت‌الله العظمی مظاهری در آستانۀ عید نوروز
شرح:

بسم‌الله الرّحمن الرّحيم

«رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري، وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري، وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏، يَفْقَهُوا قَوْلي»

 

عيد نوروز يک عيد ملّي است که مورد تأييد و امضاي اسلام عزيز واقع شده است و حتي از سوي امام صادق«سلام‌الله‌عليه» اعمالي براي آن تعيين شده است و روزي با کرامت و با فضيلت برشمرده شده است. اساساً دين مبين اسلام، آداب و رسوم اقوام و ملل را تا جايي که خرافي يا مغاير با تعليمات اسلامي نباشد مي‌پذيرد. عيد نوروز نيز يکي از رسوم ايراني‌ها است و امتيازاتي نظير صلۀ رحم و نظافت و پاکيزگي در آن نهفته است که بايد به آن اهميّت داده شود. 

چه کنيم سال مبارکي داشته باشيم؟ يکي از عوامل سقوط آدمي گناه است. گناه زندگي انسان را تاريک و پرتلاطم مي‌کند. اگر گناه در زندگی مردم رخنه کند، عيد نوروز و سال پيش رو، نامبارک مي‌شود. قرآن کريم زندگي همراه با گناه و معصيت را يک زندگي سراسر اضطراب و پريشاني مي‌داند: «وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوي بِهِ الرِّيحُ في‏ مَكانٍ سَحيقٍ»[1]

کسي که گناه مي‌کند، تابع شيطان است و شرک عبادي دارد. از اين جهت قرآن کريم مي‌فرمايد: چنين کسي مثل کسي است که از آسمان به زمين بيفتد ولي نميرد و مرغان شکاري اطراف او را بگيرند يا باد او را به جايي ببرد که پناهي نداشته باشد. قرآن کريم در اين آيه، با تشبيه يک امر معقول به يک امر محسوس، شدّت اضطراب و نگراني انسان گناهکار را توصيف مي‌نمايد. بر اساس اين آيۀ شريفه، اگر گناه در زندگي کسي پيدا شود، زمينۀ اضطراب و نگراني و غم و غصّه را براي خود فراهم کرده است.

ناديده گرفتن اين آيه و آيات مشابهي که زندگي انسان گناهکار را شوم و نامبارک و توأم با اضطراب و نگراني مي‌داند، موجب مي‌شود سال ناخوش و توأم با گرفتاري و گره‌هاي بازنشدني در انتظار برخي افراد باشد.

راهکار اساسي برخورداري از يک سال مبارک و توأم با نشاط و شادي و برکت، رعايت تقوا و اجتناب از گناه است. چنانکه قرآن کریم می‌فرماید: «ولَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»[2]

از نظر اهل‌بيت«سلام‌الله‌عليهم» وقتی عيد است که ما در آن روز گناه نکرده باشيم. اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌عليه» می‌فرمايند: «وَ كُلُّ يَوْمٍ لَا يُعْصَى اللَّهُ‏ فِيهِ‏ فَهُوَ يَوْمُ‏ عِيد»[3]

انسان براي رهايي از شقاوت و بدبختي، چاره‌اي جز بازگشت به تقوا ندارد. قرآن کریم می‌فرمايد: اگر می‌خواهی عاقبت‌به‌خير شوي: «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقين‏»[4]

عاقبت به‌خيری چند معنا دارد؛ اگر می‌خواهی ذلّت بعد عزّت پيدا نکني، تقوا داشته باش. اگر می‌خواهی شيطان برون و شيطان درون ذهن تو را نبرد و شبهات راجع به اسلام عزيز برايت پيدا نشود و برای بچّه‌هايت پيدا نشود، تقوا داشته باش. اگر می‌خواهی دم مرگ راحت و آسوده بروی در خدمت اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌عليه» در وادی‌السّلام، تقوا داشته باش. اگر می‌خواهی از راهی که گمان نداري، يک زندگی پرنشاط و يک زندگی رفاهی و يک زندگی منهای گره برايت پيدا شود، تقوا داشته باش: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ، وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَحْتَسِبُ»[5]

از جمله گناهان مرسوم، غيبت، تهمت، آبروریزی و شايعه‌پراکني است. همچنین اهانت به دیگران، چه در حضور آنان باشد و چه در غياب آنان، گناه بزرگی است که مثل جنگ با خداوند متعال است. در حدیث قدسی می‌خوانیم: «مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَة»[6].

این گناهان، چه در جلسات حضوری باشد و چه در نوشته‌ها و در فضای مجازی، حقّ‌‌النّاس است.

کوتاهی در حفظ حجاب و پوشش مورد نظر اسلام، گناه اجتماعی دیگری است که زندگی انسان را شوم می‌کند. کسي که دستورات قرآن کريم را رعايت نمي‌کند، کسي که با وجود چندين آيۀ صريح راجع به حجاب در قرآن کريم، بي‌حجاب يا بد حجاب است، زندگي مبارکي نخواهد داشت.

برخورداري از يک زندگي شاد و با نشاط و عاري از بيماري‌هاي جسمي و روحي و منهاي غم و غصه و اضطراب و نگراني، نيازمند تابش نور خداوند در زندگي است. اگر نور خدا باشد زندگي مبارک است و غير نور خداوند و عنايات حق‌تعالي، هيچ عاملي نمي‌تواند زندگي را شاد و با برکت و مبارک گرداند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ»[7]

گناه دیگری که برکت را از زندگی مردم زدوده، تجمّل‌گرایی است. بنابر نظر دين مبين اسلام، همۀ مردم بايد در رفاه و آسايش باشند. اقتصاد اسلام، زندگي ضروري همراه با فقر و مشکلات معيشتي را مردود مي‌داند. بر اين اساس، همه بايد در اثر کار و تلاش، براي خود و خانواده زندگي رفاهي فراهم کنند و اگر کسي نتوانست، دولت اسلامي بايد او را اداره کند و چنانچه دولت نيز نتوانست، همۀ مردم وظيفه دارند به او رسيدگي کنند نا از زندگي رفاهي برخوردار شود.

اما زندگي همراه با تشريفات و تجمّلات، از نظر اسلام، منفور و مطرود است. متأسفانه همه، اعم از مردم و مسئولان به تجمّل‌گرایی دامن می‌زنند.

قرآن کريم مي‌فرمايد: «وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفيها فَفَسَقُوا فيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْميراً»[8]

هلاک يک ملّت، در اثر تجمّل‌گرايي است؛ زیرا تجمّل‌گرايي باعث گناهِ روي گناه مي‌شود. نابودي يک ملّت فقط به واسطۀ سيل و زلزله و نظاير آن نيست، جامعه‌ای که مملوّ از غم و غصه و فقر باشد، هلاک شده است. قرآن کريم در خصوص تجمّل‌گرايي هشدار تکان‌ دهنده‌اي دارد. می‌فرماید: «وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ، في‏ سَمُومٍ وَ حَميمٍ، وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ، لا بارِدٍ وَ لا كَريمٍ، إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفينَ، وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظيمِ»[9].

بنابر تصريح قرآن شريف، مترفين يعني کساني که تجمّل‌گرا بودند، شوم هستند و زير حرم جهنّم مي‌سوزند. آنان کساني هستند که به فقرا و بيچارگان رسيدگي نمي‌کردند و تجمّل‌گرايي، آنان را به ورطۀ گناه و معصيت انداخت.

امروزه قضيۀ تجرّد جوانان و نيز تهيۀ مسکن براي زوج‌هاي جوان، وضعيّت نگران کننده‌اي دارد. من  عقيده دارم اگر دولت و ملّت، هرچه هرسال در ايام عيد نوروز، صرف تجمّلات و تشريفات مي‌کردند، صرف ازدواج جوانان کنند، مشکل عزوبت جوانان حل می‌شود. اگر چنين کنند، همۀ پسران و دختراني که در اثر فقر ازدواج نمي‌کنند، به يک ازدواج و زندگي مطلوب دست مي‌يابند.



[1]. حج، 31: «و هر كس به خدا شرك ورزد چنان است كه گويى از آسمان فرو افتاده و مرغان [شكارى‏] او را ربوده‏اند يا باد او را به جايى دور افكنده است.»

[2]. اعراف، 96: «و اگر مردم شهرها ايمان آورده و تقوا پيشه مى‏كردند، قطعاً بركاتى از آسمان و زمين برايشان مى‏گشوديم، ولى تكذيب كردند، پس آنها را به سزاى آنچه كسب مى‏كردند دچار ساختيم.»

[3]. نهج البلاغه، حکمت 428.

[4]. اعراف، 128: «و فرجام [نيك‏] براى پرهيزگاران است.»

[5]. طلاق‏، 2 و 3: «و هر كس از خدا پروا كند، [خدا] براى او راه بيرون‏شدنى قرار مى‏دهد. و از جايى كه حسابش را نمى‏كند، به او روزى مى‏رساند.»

[6]. كافي، ج 2، ص 275.

[7]. نور، 40: «و كسى كه خدا براى او نورى قرار نداده هرگز نورى نخواهد داشت.»

[8]. اسراء، 16: «و چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم، اعيان و خوشگذران‏هاى آنها را وا مى‏داريم تا در آن محيط فسق ورزند و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد، پس آنها را به سختى هلاك سازيم.»  

[9]. واقعه، 41 تا 46: «و ياران چپ؛ كدامند ياران چپ؟ در [ميان‏] باد گرم و آب داغ. و سايه‏اى از دود تار. نه خنك و نه خوش. اينان بودند كه پيش از اين ناز پروردگان بودند. و بر گناه بزرگ پافشارى مى‏كردند.»