عنوان: رذیلت بیستم: حرص
شرح:

شرح فضیلت‌ها و رذیلت‌های اخلاقی

رذیلت بیستم: حرص

حرص، یکی دیگر از رذائل اخلاقی است. این صفت ناپسند، ‌موجب زیاده‌‏روی در خواسته‌‏های انسان می‌‏گردد. توضیح آنکه، هر انسانی غرایز و تمایلاتی دارد؛ حال اگر کسی در تأمین نیازهای مربوط به غرایز، به حدّ لازم و به حق خود اکتفا نکرده، بیش از آن را مطالبه نماید، حریص است.

بیماری روحی حرص از جهاتی شبیه بیماری جسمی استسقاء است. افراد مبتلا به استسقاء، چنانچه تا سر حدّ مرگ نیز آب بنوشند، باز تشنه‌اند؛ حریص نیز اگر تمام عمر خویش را صرف تأمین احتیاجات تنها یكی از غرائزش کند، باز موفّق به برآوردن آن خواسته‌ها نخواهد شد؛ و نظیر جهنّم، همچنان در پی یافتن طعمه‌ای جدید است!

 پیامبر اكرم$ می‌‏فرمایند: هرچه انسان پیر شود، حرص او افزون می‌گردد:

«يهْرَمُ‏ ابْنُ آدَمَ وَ تَشِبُّ مِنْهُ اثْنَتَانِ الْحِرْصُ وَ الْأَمَلُ»[1]

حریص، مانند مورچه كه فقط دانه جمع می‌‏كند، تنها به جمع‌‏آوری ثروت یا کسب قدرت و مقام می‌‏اندیشد، هرچند سرانجام از حفظ آن ناتوان باشد و عجیب آنكه گاه محبّتی از دنیا نیز در دل ندارد، امّا نسبت به آن حرص می‏ورزد.

ملکۀ حرص، مفاسد ناگواری در پی دارد که هریك به تنهایی‌ برای تباهی انسان کافی است. برخی از آن مفاسد عبارتند از: محرومیّت در دنیا و آخرت؛ اندوه و غم دائمی؛ اشتغال غیر قابل انفکاک به دنیا؛ فقر همیشگی و تنگی معیشت؛ ترس و اضطراب پیوسته و محرومیّت از اطمینان و آرامش قلب؛ آرزو پردازی و دچار شدن به تخیّل‌ها و توهّم‌های بی‌اساس؛ بی‏باكی در انجام گناه، به‌خصوص بی‌باکی در تضییع حقّ‌النّاس؛ گرفتاری در دام افکار پریشان و آلوده؛ خروج از اعتدال و سقوط به ورطۀ افراط و تفریط؛ قرار گرفتن در شمار مترفین؛ تبعیّت محض از هوای نفس؛‌ دچار شدن به ذلّت و خواری؛ ایستادگی در برابر فرامین الهی و ابتلا به اقسام انحراف مالی.

از آنچه گذشت، این نتیجه حاصل می‌شود که ریشه‌کن کردن ملکۀ حرص، هرچند بسیار مشکل است، امّا با عواقب خطرناکی که در پی دارد، از واجب‌ترینِ واجبات انسان است و باید به آن اهمیّت داده شود.

راهکارهای رفع این ملکۀ خطرناک، علاوه بر راهکارهایی که برای مبارزه با صفت رذیلۀ دنیادوستی بیان شد، تمرینِ توکّل و قناعت است؛ به این معنا که اگر انسان امور خود را به پرودگار متعال واگذار نماید و او را در كارهای خود وكیل قرار داده، جدّاً باور داشته باشد که مقدّرات الهی به مصلحت اوست، به‌تدریج می‌تواند بر رذیلۀ حرص غلبه کند. همچنین اگر آدمی تمرین کند که به حقّ خود قانع باشد و به دنبال بیش از آن نگردد، به مرور زمان می‌تواند ملکۀ حرص را ریشه‌کن یا دست کم سرکوب نماید.



[1]. تحف العقول، ص 35.