عنوان: رذیلت سی و دوّم: ناخشنودی از تقدیر الهی
شرح:

شرح فضیلت‌ها و رذیلت‌های اخلاقی

رذیلت سی و دوّم: ناخشنودی از تقدیر الهی

یکی از صفات رذیله، ملکۀ ناخشنودی از مقدّرات الهی است. در پی رسوخ این صفت ناپسند در دل انسان، از تمامی اشیاء جهان ناراضی و ناخشنود می‌گردد و موجب می‌شود که همۀ امور عالم را منفی و سیاه ببیند.

در قرآن‌کریم و روایات اهل‌بیت( بر ضرورت رضایت به تقدیر و قسمت الهی، تأکید فراوانی شده است. بدون تردید، بهترین ارزش و فضیلت برای بنده نیز آن است كه از پروردگارش راضی باشد. اساساً این رضایت، از ایمان سرچشمه می‌‏گیرد و هر چه ایمان قوی‌تر و راسخ‌تر باشد، رضایت بنده افزون‌تر خواهد شد. امام سجاد% در دعای ابوحمزۀ ثمالی، به ما می‌آموزند ایمانی از خداوند طلب کنیم که از قلب برخاسته باشد و باعث شود به آنچه خداوند سبحان برای ما مقدّر فرموده، راضی و خشنود باشیم. می‌فرمایند:

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ إِيمَاناً تُبَاشِرُ بِهِ‏ قَلْبِي‏ وَ يقِيناً حَتَّي أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ يصِیبَنِي إِلَّا مَا كَتَبْتَ لِي وَ رَضِّنِي مِنَ الْعَيشِ بِمَا قَسَمْتَ لِي يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ»[1]

متأسفانه بسیاری از مردم نسبت به آنچه در زندگی قسمت آن‌ها شده، ناراضی و ناخشنودند. آن‌ها در اثر ابتلا به این رذیلت، دچار کفران نعمت می‌شوند، به خدا و بندگان خدا معترضند و رفتارشان همراه با خشم و بی‌ادبی است. بدگمانی، وسوسۀ فکری و منفی‌بافی و نیز گناهانی همچون غیبت، تهمت و سخن‌چینی، آنان را احاطه کرده، رفته رفته راه شرک و کفر عملی را می‌پیمایند.

این ملکۀ ناپسند، مراتبی دارد؛ مرتبۀ ضعیف آن، کراهت و نارضایتی قلبی است. در مرتبۀ میانه، آنچه در قلب انسان می‌گذرد، بر زبان جاری می‌سازد و لب به اعتراض می‌گشاید. مرتبه سوّم، نشان‌گر نارضایتی عملی انسان در مقابل مقدّرات الهی است. ترك مستحبّات و بلكه واجبات، و انجام مكروهات و بلكه محرّمات، نشانۀ بروز این مرتبه است.

بركندن ریشۀ این درخت خبیث از جان انسان، راه‌هایی دارد؛ از جملۀ راهکارها، تقویت ایمان، با تأمّل و تدبّر در آیات و روایاتی است که در این زمینه وارد شده است. راه دیگر، تلاش برای جلب محبّت الهی است که رسوخ این محبّت در دل، ریشۀ نارضایتی و اعتراض را می‌سوزاند. راه سوّم، مداومت بر عبادت است که به فرمودۀ قرآن‌کریم، انسان را به یقین می‌رساند:

>وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقينُ<[2]

از این گذشته، اگر انسان قدری فکر کند، به ‌خوبی درمی‌یابد که معمولاً ریشۀ مشکلات و نارسایی‌ها، در رفتار خودش یا سایر بندگان یافت می‌شود و ارتباطی با خداوند و مقدّرات او ندارد که موجب نارضایتی و ناخشنودی از حق‌ تعالی گردد. آنچه خداوند تعالی برای انسان مقدّر فرموده، به‌ جز خیر و نیکی و خوبی نیست و آنچه بدی به انسان می‌رسد، از جانب خودش یا سایر مخلوقات است: >ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ<[3]



[1]. إقبال الأعمال، ج‏ 1، ص 67.

[2]. الحجر، 99: «و پروردگارت را پرستش كن تا اینكه مرگ تو فرا رسد.»

[3]. الروم، 41: «به سبب آنچه دست‌های مردم فراهم آورده، فساد در خشكی و دریا نمودار شده است‏.»