عنوان: پيام به همايش تبليغ و رسالت مبلّغان در تبيين معارف مهدويّت
شرح:

بسم‌الله الرّحمن الرّحيم

پيام به همايش تبليغ و رسالت مبلّغان در تبيين معارف مهدويّتسالروز تأسيس سازمان تبليغات اسلامي به امر مبارک حضرت امام راحل عظيم‌الشّأن«قدس‌سرّه» - که روز تبليغ و اطّلاع‌رساني ديني نام گرفته است- را گرامي داشته و فرصت اين نشست خجسته را که در آستانۀ ميلاد موعودِ قرآن و عترت، حضرت بقية‌الله‌الأعظم«ارواحنافداه» با عنوان «همايش تبليغ و رسالت مبلّغان در تبيين معارف مهدويّت» تشکيل گرديده، مغتنم شمرده و نکاتي را به حضور شما داعيان الي‌ الله عرضه مي‌نمايم:

1- نخستين نکته، تذکّر و يادآوري جايگاه بي‌بديل تبليغ و دعوت به سوي خداوند متعال است که قرآن کريم، به صراحت، آن را راه و روش پيامبران الهي و پيروان صادق آنان قلمداد کرده و مي‌فرمايد: «‏قُلْ هذِهِ سَبيلي‏ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني‏» و به همين سبب، همۀ مناديان توحيد را که اهل عمل صالح و تسليم در برابر حق هستند، ستوده است: «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني‏ مِنَ الْمُسْلِمينَ».

اين جايگاه برجسته، وظيفه و رسالت مبلّغان و داعيان الي الله را چنان سنگين و خطير مي‌نمايد و آنان را در معرض چنان مسئوليّت بزرگ و مهمّي قرار مي‌دهد که به تعبير بلند قرآن کريم، جُز با استقامت و پايمردي و جز با بهرۀ عظيم داشتن از ايمان و تقوا و اخلاق، نمي‌توان اين مسئوليّت و رسالت الهي را اداء نمود: «وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ الَّذينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظيمٍ».

بنابراين اصحاب تبليغ و مبلّغان ديني، هم بايد با بصيرت و آگاهي راه و هدف منزلت خويش را به خوبي بشناسند و هم بايد همواره به اقتضائات و لوازم اين مسير و مقصد والا، به تمام معناي کلمه، التزام و تعهّد داشته باشند تا نتيجۀ کار آنان و بهرۀ خدمات و زحماتشان، چشم‌گير و مؤثّر واقع شود.

2- شناخت درست اولويّت‌هاي تبليغ و پرداختن به آن‌ها به گونه‌اي که با سنجش صحيح شرايط زمان و مکان و نيز اوضاع و احوال مخاطبان، همراه باشد، کار بسيار لازم و از ضرورت‌هاي مهمّ عرصۀ تبليغ و اطّلاع‌رساني ديني است. اکنون در دوره‌اي که آفت يأس و نوميدي از يک زندگي آرام و داراي طمأنينه، بخش‌هاي زيادي از جامعۀ بشري را دست‌خوش ويرانگري‌هاي خود ساخته است و نظام‌هاي گوناگون غربي و شرقي نتوانسته‌اند علي‌رغم ادّعاهاي فراوان خود،  عدالت به معناي واقعي را در جوامع انساني حاکم سازند، انديشۀ متعاليِ «مهدويّت» و موضوعات وابسته بدان همانند «انتظار فرج»، «قيام قائم»، «موعود باوري» و «منجيِ موعود» يک ضرورت الهام‌بخش براي بشريّت به شمار مي‌رود. توجّه به اين نکته که ايمان و اعتقاد به ظهور منجيِ بشريّت، يکي از اشتراکاتِ  بزرگ عقيدتي در اديان گوناگون از اسلام و مسيحيّت و يهوديّت گرفته  تا بودا و هندو و زرتشت، مي‌باشد، اهميّت اين انديشه را دو چندان مي‌سازد و بدين ترتيب مي‌توان به وسيلۀ اين گفتمان مشترک، چراغ اميد به برپايي عدالت و مواسات و دستيابي به رستگاري و نجات را در ميان جوامع انساني، روشن و فروغ‌ناک نگاه داشت.

آنچه در ميدان تبليغ اين انديشۀ والا، از اهميّت شايان توجّه و مطالعه و برنامه‌ريزي برخوردار است، اين است که مبلّغان و داعيان الي الله بايد مخاطبان خود را از نگاه سطحي و عاميانه به مسألۀ مهدويّت و فروکاستن اين مسألۀ مهم به سطوح نازل و کم اهميّت و يا حتّي بي‌اهميّت، جدّاً بر حذر دارند و آثار سوءِ اين نگاه را براي مخاطبان، خصوصاً نسل تکامل‌خواه جوان، به درستي تبيين نمايند و در عوض، آنان را به سمت و سوي نگاه عميق و آگاهانه و سرشار از عقلانيّت و معرفت به انديشۀ مهدويّت و انتظار فرج، سوق دهند.

بي‌شک، نگاه‌هاي سطحي و نازل و تهي از معرفت عالمانه  به اين مسألۀ زندگي‌ساز و انسان‌ساز، آثار زيان‌بار و مخرّبي را به بار خواهد آورد که اشاره به دو اثر از اين آثار را در اين فرصت لازم مي‌شمارم:

نخستين اثر از آثار ويران‌گر نگاه غيرعالمانه به مسألۀ مهدويّت، ايجاد روح رخوت و سستيِ عملي منتظران و عدم اقدام آنان براي تحوّل‌آفريني در عرصۀ نفس و عرصۀ اجتماع به بهانۀ انتظار فرج و قيام قائم است که بطلان آن، مبرهن به برهان خُلف است، چرا که آنچه قرار است مايۀ تحوّل و نشاط و اميد و تغيير در شخص و جامعه باشد، نمي‌تواند به سست همّتي و رخوت و بي‌تفاوتي انسان و جامعه بيانجامد. کسي که به مسألۀ انتظار فرج و قيام قائم، عالمانه و از سر معرفت و عقلانيّت مي‌نگرد، مي‌داند که بايد در ميدان تهذيب نفس و خودسازي و طهارت روح از ديگران، پيشتاز‌تر باشد، چرا که پيش از رسيدن به «فرج شخصي» که همانا نيل به کمالات فطري و درجات والاي معنوي و انساني و وصول به اخلاق و منش الهي است، «فرج عمومي» که رها شدن جامعه از سلطۀ ظلم و بيداد و رسيدن به عدل و داد و برپا شدن دولتِ قسط و سيادت است، نخواهد رسيد و از اين‌رو امام جعفربن‌محمدالصّادق«عليه‌السّلام» در پاسخ جابر جعفي که از آن حضرت سؤال مي‌کند که «مَتَى يَكُونُ فَرَجُكُمْ؟» فرج شما چه زمان خواهد بود؟ با لحني سرشار از تأکيد مي‌فرمايند: «هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَا يَكُونُ فَرَجُنَا حَتَّى تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلُوا -يَقُولُهَا ثَلَاثاً- حَتَّى يَذْهَبَ الْكَدِرُ وَ يَبْقَى الصَّفْوُ». هرگز و هرگز فرج عمومي و برپايي قسط و عدل فرا نمي‌رسد مگر آن‌که «مهدي باوران» بارها و بارها غربال شوند تا آن‌که ناخالصي‌ها برود و خالص‌ها و پاکيزه‌ها و برگزيدگان باقي بمانند. و از اين‌گونه روايات، فراوان است. لذا اصحاب تبليغ و مبلّغان گرامي در ميدان نشر و ترويج و تبليغ معارف مهدويّت، در وهلۀ نخست به مخاطبان و عاشقان مهدوي بياموزند که بايد در جهت انتظار فرج، به خودسازي و ديگرسازي، اهتمام وافر نمايند و در وفاي به عهد خود با امام عصر و وليّ‌امر«ارواحنا‌فداه» کوتاهي ننمايند تا زمينه براي ظهور قائم مهيّا و فراهم گردد، چنانکه خود آن بزرگوار در توقيع شريف به جناب شيخ مفيد، اين‌گونه فرموده‌اند: «وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا -وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ- عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا» اگر شيعيان ما -که خداوند آنان را به طاعت و بندگي خود موفق فرمايد- قلباً در وفاي به عهدشان اجتماع مي‌کردند، برکت لقاي ما از ايشان به تأخير نمي‌افتاد و سعادت ملاقات ما، با شتاب به ايشان مي‌رسيد.

دومين اثر مهم از آثار زيان‌بار نگاه‌هاي سطحي و خارج از عقلانيّت و معرفت به انديشۀ مهدويّت و انتظار فرج، گسترش بسترهاي انحراف و فريب‌کاري و به دنبال آن بهره‌برداري سوء دشمنان از اين موضوع به بهانۀ دغل‌کاري‌ها و حقّه‌بازي‌هاي شيّادان و مدّعيان ارتباط و رؤيت و نيابت است که  با کمال تأسّف حتّي در جامعۀ اسلامي ما نيز به کرّات و مرّات با آن روبرو هستيم و اين معضل بزرگ هم دل‌هاي ساده‌دلان و ناآگاهان را تسخير ساخته و هم شيرازۀ خانواده‌هاي بسياري را گسسته و هم زمينه را براي سوءِ استفاده‌هاي فراوان گسترش داده است. اکنون انواع ادعاهاي دروغين و فريب‌کارانه، يکي از جلوه‌هاي مظلوميّت حضرت وليّ‌عصر«عجّل‌الله‌تعالي‌فرجّه‌الشريف» و يکي از نمونه‌هاي نگاه‌هاي سطحي و عاميانه به مسألۀ مهدويّت و انتظار فرج است. رسالت مبلّغان عزيز در عرصۀ تبيين معارف مهدويّت، در اين زمينه هم خطير و بسيار با اهميّت است. هم خود آنان با کمال بصيرت مواظبت نمايند که در دام اين‌گونه ادعاها و انحرافات، نيفتند و هم به مخاطبان معارف مهدويّت، هشدارها و تحذيرهاي‌ لازم را بدهند.

3- مبلّغان و داعيان الي الله در ترويج و تبليغ مسألۀ انتظار و انديشۀ مهدويّت و آينده‌گرايي، به نسل عزيز جوان، توجّه ويژه را معطوف نمايند، چرا که جوانان به دليل اين‌که آرمان‌گراتر و تکامل‌خواه‌تر و حق‌جوتر از ديگران هستند، از آمادگي فراوان‌تري براي پذيرش معارف مهدويّت برخوردارند و بدين سبب بايد اين انديشۀ والا به عنوان آينده‌اي روشن براي جوانان عزيز، هرچه بهتر و بيشتر تبيين شود و آرمان بلند جامعۀ مهدوي بايد به مثابۀ يک اميد الهام‌آفرين و حيات‌بخش و زندگي‌ساز، به نسل پرشور و پرتکاپوي جوان معرّفي گردد تا آنان با انديشۀ «مهدي باوري» رشد کنند و در اثر تعميق مداوم اين انديشه و التزام به اقتضائات معرفتي و لوازم عملي آن به مرتبۀ «مهدي ياوري» صعود پيدا کرده و به اميد خداوند متعال و دعاي مستجاب حضرت ولي‌الله‌الأعظم«ارواحناله‌الفداء» نسلي آمادۀ ظهور و قيام آن محبوب دل‌هاي اولين و آخرين و آن موعود منتَظرِ تمام هستي و خلقت، تربيت گردد. ان‌شاء‌الله.

توفيقات شما مبلّغان عزيز را در اين رسالت سنگين و خطير از خداوند تعالي مسألت مي‌کنم و از همۀ دست‌اندرکاران اين همايش و مسئولان محترم سازمان تبليغات اسلامي استان اصفهان صميمانه تقدير و تشکّر مي‌کنم.

 

 

والسّلام‌عليکم و رحمة‌الله و برکاته

حسين المظاهري

 31/خرداد/ 1392

12 / شعبان / 1434