بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
یک روایتی راجع به حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» هست، بحث این جلسه راجع به این روایت شریف باشد. روایت اینست که در روز قیامت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» چادری دارند که آن چادر رشتههای مختلفی در امتداد خود دارد و بهشتیها باید هرکدامشان به یکی از این رشتهها تمسّک جویند و بهشت بروند.در بخشی از آن روایت آمده است که منادی ندا میدهد: «يَا أَيُّهَا الْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَةَ تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ».
روایت کنایه است. معنایش این است که حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» یک شخصیت ممتازی در قیامت دارند. از نظر قرآن، حجاب برای زن یک شخصیت است. قرآن راجع به چادر خانمها میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَ نِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ»
یا رسولالله به همۀ زنها بگو چادر سر کنند، با چادر رو بگیرند، برای اینکه علامت شخصیت زن به چادرش است. لذا این چادری که در این روایت آمده، علامت شخصیت است. یعنی حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» در روز قیامت یک شخصیت دینی دارند که آن شخصیت دینی جمع الجمعی است. یعنی مثلاً شخصیت حسبی و شخصیت نسبی نه، بلکه شخصیت جمع الجمعی. هر کسی در این دنیا با خصوصیّات حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» تناسب داشته باشد، تجسّمش در قیامت اینست که به آن خصوصیّت از شخصیت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» چنگ میزند. آن تناسب در روایت یعنی رشتۀ چادر، و به واسطۀ آن تناسب و به واسطۀ بین او و حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» به بهشت میرود. حضرت زهرایمرضیه«سلاماللهعلیها» شخصیت دینی دارند و ما در دنیا باید شباهت به حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» داشته باشیم.
اول شخصیّت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» حجاب و عفاف حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» است. این حجاب و عفاف حضرت زهرا«سلاماللهعلیها»، به اندازهای بالاست که نمیشود وصف آن را کرد. اگر خانمها بخواهند به بهشت بروند، باید تناسب با حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» در عفّت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» و در عفاف حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» و در حجاب حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» داشته باشند. مردها اگر بخواهند به بهشت بروند، باید تناسب در غیرت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» داشته باشند.
خصوصیّت دیگر حضرت زهرا«سلاماللهعلیها»، اهتمام ایشان به عبادت خداوند است. هرکس بخواهد به بهشت برود، باید تناسب عبادی با حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» داشته باشد. همه و همه اهمیت به واجبات مخصوصاً نماز، اهمیت به مستحبات و راز و نیاز با خدایشان، مخصوصاً نماز شب، اجتناب از گناه همه و همه مخصوصاً حقّالنّاس. اهمیت به واجبات و اهمیت به مستحبات و اهمیت به اجتناب از گناه و اهمیت حتی به مکروهات. اگر چنین باشد، در این دنیا یک تناسب پیدا میشود بین او و حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» و در روز قیامت آن تناسب، او را به بهشت میبرد. تمسّک به رشتهای از رشتههای شخصیّت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» او را بهشتی میکند؛ اگر هم بخواهید، می توانید معنا کنید که آن تناسب باعث شفاعت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» میشود.
در ساده زیستی، زنها و مردها باید تناسب با شخصیت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» یعنی با شخصیت دینی حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» داشته باشند. ساده زیستی اگر نباشد و این تناسب نباشد، واسطه قطع است و لذا نمیتواند زیر لوای حمد با زهرا و شفاعت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» باشد. به قول قرآن زیر دود و هُرم جهنم، باید جهنّمی شود: «وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ، في سَمُومٍ وَ حَميمٍ، وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ، لا بارِدٍ وَ لا كَريمٍ، إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفينَ، وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظيمِ»[3]
ساده زیستی زهرا به اندازهایست که مُحیّرالعقول است. حضرت زهرایمرضیه«سلاماللهعلیها» میتوانست یک زندگی فوق العاده مهمی برای خود تشکیل دهد، مخصوصاً در وقتی که فدک را به حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» دادند، درآمد آن خیلی بالا بود. فدک مال مادرش هم بود. در حقیقت خدا به عنوان ارث فدک را به حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» داد. بعد از جنگ خیبر به پیغمبراکرم«صلّیاللهعلیهوالهوسلّم» دستور داده شد که فدک را به حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» بدهید. قرآن میفرماید: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ» و پس از آن حضرت زهرا«سلاماللهعلیها»، مثل مادرش حضرت خدیجه«سلاماللهعلیها» یکی از متموّلین شد. اما خوراک او تا آخر عمر، همان نان جو بود. از نظر لباس به اندازهای ساده زیست است که یک پیراهن برای عروسی داشت، آن پیراهن را هم در وسط راه که به خانۀ شوهر میرفت، به فقیر داد، وقتی پیغمبر آمدند، دیدند که او پیراهن عروسی نپوشیده است. سوال کردند که چه شد؟ گفت به فقیر دادم، چون فقیر خواست به او دادم. چرا پیراهن کهنۀ دختری را ندادی؟ برای اینکه خدا میفرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون»؛ اگر انفاق میکنی، آنچه را دوست داری انفاق کن.
جهیزیۀ حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» هفده قلم بوده است، یک جهیزیه، برای زندگی ضروری، اما ساده. پیغمبراکرم«صلّیاللهعلیهوالهوسلّم» وقتی چشم مبارکشان به جهیزیه افتاد دیدند این جهیزیه خیلی ساده است و گریۀ شوق کردند و فرمودند: «اللَّهُمَّ بَارِكْ لِقَوْمٍ جُلُّ آنِيَتِهِمُ الْخَزَف»؛ مبارک باد این جهیزیه که بیشترش از گِل است. یک ظرف گلی و یک آفتابه گلی و بالاخره هفده قلم وسایل ضروری زندگی.
البته از ما نمیخواهند چنین باشیم، بلکه میخواهند که شباهت و تناسب با ایشان داشته باشیم. چادرش مال حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» است، امّا رشتۀ چادر باید مال ما باشد. نمیشود تجملگرا برای خودمان، برای زندگیمان و برای دختر و پسرمان باشیم، امّا تناسب با آن شخصیت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» نیز داشته باشیم. اگر بخواهیم در روز قیامت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» را ببینیم و در زیر لوای حمد به رشتۀ چادر ایشان و به شخصیتشان چنگ بزنیم، باید در این دنیا ساده زیست باشیم.
اسلام نمیگوید زندگی ضروری، آن نوع زندگی برای اولیای خداست، بلکه میگوید: زندگی رفاهی، امّا تجمل گرایی نه. این عروسیهای الان ما یک تجمل گرایی است، هم فقرا و هم متوسطین و هم اغنیاء. این مهریهها تجمل گرایی است. این جهیزیهها تجمل گراییست، این ولیمهها تجمل گراییست. همۀ اینها یا اسراف است یا تبذیر است و اصلاً با حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» تناسب ندارد. یکی از مصایب بزرگی که الان برای جامعۀ ما هست، این تجملگرایی است که همه را بیچاره کرده است. این تجملگرایی یک غم و غصۀ عجیبی برای اجتماع آورده است. امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» در شعری که منسوب به ایشان است میفرمایند:
«وَ قَدْ دَقَّتْ وَ رَقَّتْ وَاسْتَرَقَّت |
|
فُضُولُ الْعَيْشِ اعْناقُ الرِّجال» |
آنچه انسان را له میکند و آنچه برای انسان غم و غصه میآورد، آنچه انسان را بیچاره میکند، تجمّلگرایی است. تمسّک به این بانک و آن بانک و این وام و آن وام و التماس برای قرض و مبتلا شدن به ربا، بیشتر اوقات در اثر تجمّلگرایی است.
و الاّ اگر انسان ساده زیست باشد معمولاً محتاج نیست. ما حتی در عباداتمان هم تجمل گرا هستیم. در مکه رفتن و در کربلا رفتنمان و بالاخره در خرج و مخارج دینی هم تجمل گرا هستیم. ما باید یک تناسبی به حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» پیدا کنیم در ساده زیستی، چه زنان و چه مردان، مخصوصاً زنها. ما باید از نظر شخصیت دینی به حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» بخوریم. اصلاً معنای شفاعت در روز قیامت یعنی تناسب. باید یک تناسبی بین ما و اهلبیت«سلاماللهعلیهم» باشد تا با آن تناسب، ما مورد شفاعت آنها واقع شویم. و اما اگر این تناسب نباشد، این شخصیت اینجا، شخصیت آنجا، بی شخصیتی اینجا و بی شخصیتی آنجا. نبود تناسب در اینجا، نبود تناسب آنجا. لذا در روایات میخوانیم که عدهای از شیعیان به جهنّم میروند، ملائکه تعجب میکنند که چرا جهنّم؟ لذا میگویند که شما که شیعه هستید چطور مورد شفاعت واقع نشدید؟ جواب میدهند ما را از راهی به جهنم آوردند که دسترسی به اهلبیت«سلاماللهعلیهم» پیدا نکردیم.
آنها ساده زیست بودند و به جای تجمّل گرایی به فکر دیگران بودند. همۀ ائمۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» چنین بودهاند. بعضی اوقات هم از نظر تموّل بالا بودهاند، امّا از نظر خورد و خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج صددرصد فقیرانه زندگی کردهاند. آیا پولها جمع میشد؟ نه. همین راجع به فدک که گفتم در روایات دارد که حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» در وقتی که قرآن به پیغمبراکرم«صلّیاللهعلیهوالهوسلّم» گفت: فدک را به زهرا بده، حضرت زهرا ذرهای در این فدک تصرف شخصی نکرد. پس چه میکرد؟ میفرستاد برای بیت المال و میفرستاد برای صرف فقرا و ضعفاء و بیچارهها و دیگر ایثار و گذشت و فداکاری. این سورۀ هلأتی که برای حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» آمده، این نه فقط یک شب باشد، بلکه عمر حضرت زهرا«سلاماللهعلیها»، همراه با ایثار و فداکاری است. دیگران را مقدم انداختن بر خودش و حتی بر بچههایش و حتی بر مهمانش. نمیخواهند چنین باشیم و نمیتوانیم چنین باشیم، امّا این تناسب باید پیدا شود.
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» وقتی که شنید استاندارش یک تجمّلگرایی کرده و یک مهمانی تشریفاتی رفته است، نامۀ داغی به او دارد و در آخر کار میفرماید نمیتوانید مثل من باشید. میفرماید: من که امیرالمؤمنینم و من که رئیس حکومتم در شبانه روز دو تا نان جو، که آن دو تا نان جو هم از بیت المال نبوده و از ملک شخصی خودشان بوده و دو تا لباس آن هم لباس کهنه دارم، میفرماید: من به همین اندازه اکتفا کردم و بعد میفرماید: نمیخواهم مثل من باشید، امّا «أعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ»؛ کوشش کنید، من از حلال خدا نخوردم، شما از حرام نخورید. من در زندگی چنین بودم، شما تجملگرا نباشید. من چنین کردم که شما نمیتوانید، امّا از من سرمشق بگیرید. سرمشق گرفتن از اهلبیت«سلاماللهعلیهم» در این دنیا یعنی تناسب پیدا شدن در آخرت. به قول این روایت یعنی چنگ زدن به رشتهای از چادر حضرت زهرا«سلاماللهعلیها». یعنی تناسب با شخصیت اجتماعی در روز قیامت. و این رشته را رشتۀ چادر در قیامت را باید در اینجا تهیه کنیم. هرکس به اندازۀ وسعش.
من بارها گفتهام از همۀ اهل بیت«سلاماللهعلیهم» روایت داریم که فرمودهاند: مؤمن، یعنی یک شیعه، اینست که باید از نظر عقیده عشق و محبت به ما داشته باشد، از نظر شعار باید شعار ما را داشته باشد و از نظر عمل باید تناسب با ما داشته باشد و الاّ اصلاً شیعه نیست.
شیعه آن کسی است که این سه چیز در او موجود باشد: اعتقاد، شعار و عمل. عمل نه مثل آنها، چون نمیتوانیم، بلکه پیرو آنان و شبیه به آنها باشیم. حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» در حالی که خوب شوهردار و خوب خانه دار بود و خوب بچهدار بود و به تنهایی این سه کار را انجام میداد و خسته بود، اما لذت او دل شب و راز و نیاز او دل شب بود. ما باید این تناسب را با حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» داشته باشیم و الاّ صِرف اینکه حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» را دوست داریم، این فایده ندارد.
فساد اجتماعی جامعۀ ما مینمایاند که عشق به حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» ادعایی بیش نیست. اگر عشق به ایشان داشتیم، وضعیّت دختران و زنان چنین نبود، دبیرستانها و دانشگاههای ما چنین نبودند و دولت و ملت ما چنین نبودند، از نظر تهمت و غیبت و اهانت و از نظر ربا دادن و ربا گرفتن و رشوه و دزدی چنین نبودیم. این فساد اخلاقی چیست در جامعۀ ما؟ این هیچ تناسب با حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» ندارد. ما نباید خودمان را گول بزنیم. یکی از مصائب بزرگ همینجاست که شیطان میآید و راههای مختلف دارد. شیطان چندین جا تَشّر به خدا زده و یکی از تشرّهایش این آیه است که قرآن میفرماید: «فَبِما أَغْوَيْتَني لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ ، ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرينَ»
خدایا من این بندههایت را از هر راهی که بتوانم، گاهی از راه چپ و گاهی از راه راست و گاهی از جلو و گاهی از عقب، یعنی از هر راهی که بشود، جهنّمی میکنم. بعد یکی از راهها که از همۀ راهها باید بگوییم بدتر است، اینکه میآید ما را از راه عبادت و تشیّع و اینها گول میزند. آقا امام باقر«سلاماللهعلیه» در ذیل این آیه میفرمایند: معنای اینکه شیطان میگوید: از طرف راست میآیم، یعنی از راه دین بندگان را فریب میدهد، يعنى اگر در گمراهى باشند، آن را برایشان زينت مىبخشد و خوشنما مىسازد، و اگر بر راه حقند، مىكوشد تا آنان را از آن بيرون برد.[11]
یکی از فریبهای شیطان از این راه است که به شیعیان القاء میکند که بگویند: من حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» را تا سرحد عشق دوست دارم، بنابراین در روز قیامت بهشتی هستم و با یک رشتهای از چادر حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» و با او بهشت میروم، ولی اگر کسی عمل صالح نداشته باشد، این دروغ است. شیطان القاء میکند که همه غرق گناهید و یک حسین دارید، امّا شب عاشورا نماز نمیخواند، و بعضی اوقات به راستی میرسد به آنجا که میگوید سینه زنی بهتر از نماز خواندن است.
قرآن در سورۀ مدثر چند آیۀ تکان دهنده دارد که باید همه به آن آیات فکر کنند و بخوانند و معنا و تلقین کنند. میفرماید: «في جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ، عَنِ الْمُجْرِمينَ، ما سَلَكَكُمْ في سَقَرَ»
انصافاً کمر شکن است. میفرماید: یک دسته از همین شیعیان را میبرند به جهنّم، آن جهنّمیان تعجب میکنند که شیعه و جهنّم؟ لذا با تعجب سؤال میکنند: «ما سَلَكَكُمْ في سَقَرَ». یک دسته از اینها میگویند ما نماز نمیخواندیم: «قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ»؛ یک دسته دیگر میگویند نماز میخواندیم، اما خودخواه بودیم و خودخور بودیم و به فکر خودمان بودیم، نه به فکر فقراء و ضعفاء و بیچارهها: «وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكينَ». جهیزیههای آنچنایی درست میکردیم برای دخترمان، اما فقرا چه؟ جهیزیه برای بینوایان چه؟ به فکر نبودیم. یعنی یک شیعه باید لذت ببرد از اینکه در سال به هر اندازه که ممکن است در تهیّۀ جهیزیۀ دخترها و تأمین مسکن پسرها کمک کند و بالاخره به فکر دیگران هم باشد.
یک دستۀ دیگر میگویند: ما که آدمهای حسابی هم نمازخوان و هم رابطه با خدا و هم کمک به خلق خدا و رابطه با مردم امّا: «وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضينَ»؛ با گناهکارها همراه بودیم و ماهواره میدیدیم و فیلم شهوت آمیز میدیدیم و جمعاً مینشستیم و گناه میکردیم و قمار میکردیم و بالاخره با گناهکارها تماس داشتیم. آنچه آنها میکردند ما هم میکردیم، یعنی یک ملت گناهکار و یک ملتی که فساد اخلاقیاش کولاک میکند. بالأخره دستۀ دیگری هم میگویند: «وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّين»
بعد قرآن در مورد آنان میفرماید: «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعينَ»؛ یعنی دسترسی به حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» و دسترسی به امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» و دسترسی به اهلبیت«سلاماللهعلیهم» پیدا نکردهاند تا از شفاعت ایشان برخوردار گردند. این معنای دسترسی، نه اینکه بُخلی باشد، بلکه تناسب میخواهد تا با آن تناسب، رابطه با اهل بیت «سلاماللهعلیهم» پیدا شود.
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» بیست و پنج سال خانه نشین بوده، آیا نشست در خانه؟ نه، در آن بیست و پنج سال، بیست و شش مزرعه با دست مبارکش آباد کرد و این مزرعهها گاهی چاه داشت و گاهی قنات داشت و به تنهایی و پول هم نداشت، یعنی پولی که بخواهد به عمله بدهد. سبک ایشان هم این بود که به مُجردی که این مزرعه آباد میشد، وقف میکرد. بیست و شش مزرعه وقف فقرا و ضعفاء و بیچارهها.
نمیخواهند چنین باشیم، اما باید تناسب با امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعلیه» پیدا شود. این تناسب اینجا شفاعت آنجا و شفاعت آنجا، تناسب اینجا.
لذا این روایت انصافاً روایت خوبی است که در روز قیامت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» چادر دارد، یعنی شخصیت اجتماعی در روز قیامت، این چادر حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» و این شخصیت حضرت زهرا، رشتهها دارد و آن رشتهها شخصیت ایشان در دنیاست و عبادت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» و رابطۀ با مردم و ساده زیستی و بالاخره یک مجسمۀ تقوا و یک مجسمۀ پاکی و یک مجسمه برای اینکه ما الگو بگیریم.
قرآن میفرماید: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِر»
اگر کسی خدا و بهشت و روز قیامت و شفاعت میخواهد، باید از اهلبیت«سلاماللهعلیهم» سرمشق بگیرد و سرمشق گرفتن از آنان یعنی تقوا. یعنی همه باید مقتی باشیم تا با حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» تناسب پیدا کنیم و همه باید فساد اخلاقی در اجتماعمان و در خانه و زندگیمان و در نشست و برخاستمان نداشته باشیم.
خدا رحمت کند مرحوم آقای حصهای«رحمتاللهعلیه» یکی از منبریهای نمره اول و مُلاّ و انصافاً با تقوا و عاقل در اصفهان بود، بعضی اوقات روی منبر میگفت: اگر امام زمان«عجّلاللهتعالیفرجهالشّریف» همین فردا آمد، چه کسی میتواند ایشان را به خانۀ خود ببرد؟ او انتظار فرج دارد. کسی میتواند امام زمان را ببرد خانهاش که خانهاش سرتا پا گناه نباشد و کسی میتواند امام زمان را ببرد به خانهاش که روزی و مال او حلال باشد. آقا امام زمان«عجّلاللهتعالیفرجهالشّریف» در کدام خانهها میتواند برود با این بیحجابی دخترها و با این فساد اخلاقی و با این حقالنّاس در خانهها و در اجتماع، و بالاخره تا این تناسب نباشد، شفاعت نیست. مواظب باشید شیطان ما را گول نزند که فریب از راه دین و عبادت، بدتر از فریب از راه گناه است.
من از همه تقاضا دارم مخصوصاً از جوانها که روی این روایتی که خواندم و روایت شیرین و روایت پرمحتوایی است، بیشتر فکر کنید.