بسمالله الرّحمن الرّحيم
«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي»
در جلسۀ قبل راجع به تأثیر زحمات و مجاهدتهای حضرت زینب«سلاماللهعليها» در بقای تشیّع مطالبی بیان شد. گفتیم که بدون تردید بقای اسلام و احیای تشيّع مرهون شهادت امام حسين«سلاماللهعليه» و پس از آن زحمات امام سجّاد«سلاماللهعلیه» و حضرت زینب«سلاماللهعليها» است که در اسارت، موج شهادت و وقايع جانسوز کربلا را سراسري کردند. این حرکت عظیم، پایههای حکومت بنياميّه را که تا پيش از قيام کربلا، از نظر ظاهر ريشهدار بود، سست و ویران ساخت.
در آن جلسه مقداری در خصوص شخصیّت حضرت زینب«سلاماللهعليه» و فضائل ایشان صحبت شد. از جمله راجع به شجاعت ایشان مطالبی بیان گردید. عرض شد که شجاعت سه مرتبه دارد و حضرت زینب«سلاماللهعليه» هر سه مرتبه را داشتند.
بحث رسید به تبیین مرتبۀ دوّم شجاعت، يعني غلبه بر هواي نفس که آن هم در شخصيّت حضرت زينب«سلاماللهعلیها» تجلّي بارزي داشت. پیامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» ميفرمايند: شجاعترین مردم کسی است که متّقی باشد:
«أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاه»
به
تعبير آن نبيّ گرامي، شجاعترين مردم کسي است که بر نفس خود مسلّط باشد؛
به همۀ واجبات مخصوصاً به نماز اهميّت دهد و در عمل به مستحبّات به خصوص
نماز شب، انس با قرآن و خدمت به خلق خدا کوشا باشد و از گناهان و حتّی
مکروهات اجتناب ورزد. چنين کسي با مداومت بر عبادت، به مقام عبوديّت نائل
خواهد شد.
حضرت زینب«سلاماللهعلیها» به مقام عبوديّت رسيده بود و چنان در آن مقام پیش رفته بود که امام حسین«سلاماللهعلیه» هنگام خداحافظی، از او خواستند که در نماز شبهاي خود، به آن حضرت دعا کند. حضرت زينب«سلاماللهعلیها»،
با ریاضتهای ديني به مقام عبودیّت رسيده بود و در آن مقام، از نماز لذّت
ميبرد؛ زيرا بهترین لذت در مقام عبودیت، نماز، به خصوص نماز شب است. به
تعبير قرآن، نماز شب انسان را به مقام محمود ميرساند؛ مقامي که حضرت زینب«سلاماللهعلیه» از آن برخوردار بود.
نماز شب حضرت زینب«سلاماللهعلیها» هيچگاه، حتّي در این مسافرت و در شام عاشورا، ترک نشد. شام عاشورا، براي حضرت زينب«سلاماللهعلیها» شب
سختی بود؛ ايشان علاوه بر مصيبت از دست دادن شش برادر، دچار لشکری
درندهخو شده بود و سرپرستی عیال و اهل حرم را نيز بر عهده داشت. امّا همین
زینب«سلاماللهعلیها»، بعد از نماز مغرب و عشا، با کمک امّکلثوم خيمۀ نيمسوختهاي را علم کردند، امام سجاد«سلاماللهعلیه»
را در آن خیمه آوردند و به دنبال جمع کردن بچّهها از بيابان رفتند؛
بالاخره تا نيمههاي شب، همۀ زنان و کودکان را جمع کردند و سپس کسي را
فرستادند و از عمر سعد، مشک آبي گرفتند و بچهها را سیراب کردند. وقتی از
سر و سامان دادن امور کودکان و زنان فارغ شدند، نزد امام سجاد«سلاماللهعلیه» آمدند و نشسته، نماز شب خواندند. امام سجاد«سلاماللهعلیه» که از شدّت بیماری قادر به نشستن نبودند، خوابیده نماز شب ميخواندند و پس از نماز، به حضرت زینب«سلاماللهعلیها» فرمودند: عمه جان! ندیده بودم که نماز شب را نشسته بخوانید!
همۀ این وقايع براي ما پیام دارد؛ امام سجاد«سلاماللهعلیه» از نماز شب عمّۀ خود در آن شرايط بحراني تعجب نکردند، بلکه فرمودند: چرا نماز شب را نشسته خواندید؟ حضرت زینب«سلاماللهعلیها»
نيز پاسخ داد: میخواستم بایستم، اما زانوهایم تاب و توان ایستادن نداشت.
دو شب پس از عاشورا کاروان اسرا در نيمههاي شب، به پشت دروازۀ کوفه رسيد.
طبق برنامۀ قبلي، آنها را نگه داشتند تا فردا با حضور مردم و همزمان با
جشن پيروزي، وارد کوفه شوند. زینب مظلومه«سلاماللهعلیها» در آن موقعيّت و در پشت دروازۀ کوفه نیز نماز شب خواند. در خرابۀ شام و در طول مسير مسافرت هم نماز شب حضرت زینب«سلاماللهعلیها» ترک نشد.
انسان
در سايۀ تقوا، به امنيّت دل و آرامش درونی دست مييابد. قرآن شريف در سورۀ
انعام، با طرح يک سؤال و ارائۀ پاسخ روشن آن، نکتۀ دقيقي را به بشريّت
ميآموزد. ابتدا ميپرسد: چه کسی استحقاق دارد که امنیت دل پیدا کند؟ سپس
پاسخ ميدهد: کسی که ایمان را زيربنا و تقوا را روبناي ساختمان دين خود
قرار دهد. به تعبير ديگر، کسي که با اعتقاد راسخ، تقيّد به ظواهر شرع دارد؛
يعني به انجام واجبات و مستحبّات اهميّت ميدهد و از محرّمات و مکروهات
اجتناب ميورزد، به آرامش درون، امنيّت دل و اطمينان قلبي خواهد رسيد و
هدايت الهي نصيب او مي گردد:
«فَأَيُّ
الْفَريقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ، الَّذينَ
آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ
وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»
حضرت زينب«سلاماللهعلیها»
از مصاديق اين آيۀ شريفه به شمار ميرود. ايشان با ايمان قوي و تقواي مثال
زدني، مشمول هدايت خاصّ الهي بود و از اين جهت، در آن بحران سخت، پيروز
ميدان شد.
مرتبۀ
سوّم یا والاترين مرتبه از مراتب شجاعت، آن است که انسان در جزر و مدّ
روزگار خودش را نبازد و در رويارويي با پيروزيهاي بزرگ يا هنگام رخ دادن
مصيبت و بلا و در مواجهه با بحران، شخصيّت خود را حفظ کند و صبر و استقامت
داشته باشد.
طبق روايتي از رسول خدا«صلّياللهعليهوآلهوسلّم»، دنیا مانند دریايي متلاطم و عميق است و مخلوقات بسياري در آن غرق ميشوند: «الدُّنْيَا بَحْرٌ عَمِيقٌ قَدْ غَرِقَ فِيهَا خَلْق كَثِيرٌ».
اميرالمؤمنين«سلاماللهعلیه» نيز در بيان ويژگيهاي دنيا، آن را خانهاي پيچيده شده در بلا و مصيبت توصيف ميفرمايند: «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ».
اساساً خاصيّت دنيا اين است که روزی طبق مراد و خواستۀ انسان است و روزی هم بر خلاف میل او خواهد چرخید. اميرالمؤمنين«سلاماللهعلیه» در نامهای به ابن عباس می نویسند: «وَ اعْلَمْ بِأَنَّ الدَّهْرَ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ».
بنابراین
دنیا براي همه جزر و مدّ و بالا و پایین دارد و همه باید طعم سختی و آسانی
را بچشند. باید توجه داشت که جزر و مدّ دریای زندگی در بسیاری از موارد،
امتحان بندگان است؛ زیرا اساساً نوع بشر حتماً امتحان میشود: «أَ
حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا
يُفْتَنُونَ، وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ
اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبينَ».
در
این میان، انسان شجاع کسي است که در درياي موّاج و متلاطم دنیا، خويشتن را
نبازد و خود را حفظ کند؛ اما متأسفانه بسیاری از انسانها چنين نیستند.
قرآن کریم، انسان را ناشكيبا و كمطاقت توصیف میکند و میفرماید: هرگاه شر
و صدمهاى به انسان برسد و در موضع سختی و بلا واقع شود، بيتاب میشود و
عجز و لابه میکند و اگر خیری نصیب او گردد و در رفاه باشد، بخل میورزد: «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً، إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً، وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً، إِلاَّ الْمُصَلِّين».
نوع
انسان سبکسر است، یعنی در جزر و مدّ روزگار مثل پَر کاهی، خودش را به
حرکت موجها سپرده و به هر سویی پرتاب ميشود؛ مگر کسی که جداً به مقام
عبودیت رسیده باشد، مگر کسی که جداً مانند حضرت زینب«سلاماللهعلیها»
از نماز شب استفاده کرده باشد. امتحان الهی براي همه، اعمّ از پير و جوان و
زن و مرد، به شکلهاي گوناگون وجود دارد. اگر انسان در امتحان خود را
نبازد و استقامت کند، پيروز ميشود و ميتوان گفت: شجاع است. البته لطف و
امداد الهی و هدایت خداوند نیز برای پیروزی در امتحان، لازم است. انسان
بايد همّت و تلاش خود را ضمیمۀ عنایت پروردگار کند تا موفق شود.
حضرت زینب«سلاماللهعلیها» از
مرتبۀ سوّم شجاعت نیز به خوبی برخوردار بود. به خصوص در دورۀ اسارت که
برای ایشان یک دریای پر تلاطم و موّاج بود، به اعتراف دوست و دشمن، از عهدۀ
وظیفه و مسئوليت خود برآمد و هجوم مصائب و بلایا او را منزوی و منفعل
نکرد. مثلاً در شام عاشورا پس از ديدن داغ شش برادر و دو فرزند و تحمّل
مصائب فراوان، وظیفۀ حضرت زینب«سلاماللهعلیها»
آن بود که گریه نکند و با صلابت و استواری، زنان و کودکان را که در بيابان
متفرّق شده بودند، جمع کرده، از آنان محافظت نمايد. ايشان در آن شرایط سخت
و حتی با مشاهدۀ صحنهاي که در آن دوتن از بچّهها دست به گردن يکديگر، از
فرط تشنگي از دنيا رفته بودند، مانند يک شيرمرد به خوبي ایفای نقش کرد.
خطبههای حضرت زینب«سلاماللهعلیها» و سخنرانی افشاگرانۀ ایشان در کوفه و شام، در حالی که چند روزی از عاشورا نمیگذشت، ناشی از استقامت و استواری آن حضرت بود.
آنچه
به خصوص در زمان حاضر توجه جدی میطلبد، این است که خاندان وحی، از ابتدای
مسافرت تا رسیدن به کربلا و پس از آن در دوران اسارت، هیچگاه در حفظ حجاب
خود کوتاهی نکردند و همواره پوشش مورد نظر اسلام را مراعات کردند. آنان در
رعایت حیا نیز بسیار کوشا بودند و حتی در شرایط بحرانی اجازه ندادند،
نامحرم به آنها خیره شود و خود نیز باحیا و با وقار بودند. زينب«سلاماللهعلیها»
در این زمینه نیز قافله سالار بود و همواره با غیرت خاصّی از حجاب، حیا و
عفّت زنان کاروان مراقبت میکرد. در مجلس یزید، وقتي حضرت زينب«سلاماللهعلیها» احساس کرد که زنان و دختران اهل بیت در معرض دید افراد نامحرم قرار دارند، با تندی فرمود:
«أَ
مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ
إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا قَدْ هَتَكْتَ
سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ
مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ»
اى فرزند رهاشدگان،
آيا اين از عدالت است كه تو زنان و كنيزان خود را در امنيّت و پشت پرده
بنشانى و دختران پيامبر خدا را در بند اسارت و در برابر دید دشمنان، در اين
شهر و آن شهر بگردانی؟
نتيجۀ عملي و اخلاقي این بحث، آن است که همه بايد با مطالعۀ سيرۀ اهل بيت«سلاماللهعليهم» آن بزرگواران را سرمشق خود قرار دهند. نهضت امام حسين«سلاماللهعليه»
درسهاي اخلاقي فراواني دارد و شيعيان بايد علاوه بر عزاداري، به نکات درس
آموز نهضت حسيني توجه و عمل نمايند. عاشورا، فضائلي همچون، صبر، ايثار،
شجاعت و شهادت طلبي را به بشريّت ميآموزد. به خصوص دقّت در سيرۀ امام حسين«سلاماللهعليه» و حضرت زينب«سلاماللهعليها» و پيروي از آن بزرگواران سازندگي اخلاقي و معنوي دارد و راه انسان را در سلوک معنوي هموار ميسازد.
امام حسین«سلاماللهعلیه»
به خاطر دین خدا، از همه چیز خود، حتّی از بچۀ شیرخوار خود گذشت، جوانان
عزيز بايد با الگوگيري از ايشان، به خاطر دین خدا، دست کم از هوی و هوس
خود بگذرند و گناه نکنند؛ از دروغ، غيبت، تهمت و شايعه بپرهيزند و با
اجتناب از حقّ النّاس و آزار و اذيّت مردم، به واجبات مخصوصاً نماز اهميّت
بدهند و در خدمت به خلق خدا کوشا باشند.
همه بايد حضرت زينب«سلاماللهعلیها»
را سرمشق خود قرار دهند و با رعايت تقوا و مداومت بر عبادت، به مقام
عبودیت برسند. اهتمام حضرت زینب به نماز شب، بايد الگوي جوانان باشد تا
موفق شوند. شجاعت شگفتآور حضرت زينب«سلاماللهعلیها» بايد در زندگي شيعيان جاري شود و همه در شناخت وظيفه و عمل به وظيفه از همديگر سبقت بگيرند.