عنوان: درس اخلاق؛ فضیلت‌های فراموش شده، فضیلت چهارم: «امانت‌داری»؛ جلسه اوّل
شرح:

بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ

«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یسِّرْ لِی أَمْرِی وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یفْقَهُوا قَوْلِی‏»

 

بحث این جلسۀ اخلاق راجع به امر مهم «ادای امانت» است. فضیلت ارزنده‌ای که متأسفانه در جامعۀ ما فراموش شده و بیشتر افراد، از مردم گرفته تا مسئولان نسبت به آن بی‌تفاوتند. امانتی که انسان دارد باید خوب حفظ کند و خوب به صاحبش رد کند و طبق دستور صاحب عمل کند، و این از مصادیق حقّ‌النّاس است.

در روایات، این مصداق از حقّ‌النّاس اهمیت فراوانی دارد. به‌طور کلی حقّ‌النّاس مشکل است. پروردگار عالم ممکن است از حق الله بگذرد و او را در صورت لیاقت، برای تضییع حقّ خودش عفو کند، امّا قسم خورده است که از حقّ مردم نخواهد گذشت: «وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا يَجُوزُنِي ظُلْمُ ظَالِمٍ»[1].

بنابراین حقّ النّاس خیلی مشکل است، به اندازه­ای که امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌عليه» در دل شب مثل باران گریه می­­کند و یکی از حرف‌هایش همین است که خدایا پناه می­برم به تو از حقّ‌النّاس که مشکل است. ایشان در این باره می‌فرمایند: «وَ ذَلِكَ يَوْمٌ يَجْمَعُ اللَّهُ فِيهِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ لِنِقَاشِ‏ الْحِسَابِ»[2]؛ قيامت روزى است كه خداوند همۀ اولين و آخرين را براى حساب دقیق اعمال آنان گرد مى‏آورد. از نظر عمل هم امیرالمؤمنین راجع به حقّ النّاس، خیلی مواظبت می­کردند. یک مثال برایتان بزنم و ببینید که امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌عليه» چقدر مراقب امانت بودند و در حقّ‌النّاس سخت می‌گرفتند.

ایشان در زمان حکومت، روزی خبردار شدند یک گردنبند از خزانۀ بیتالمال نزد یکی از دخترانشان است. ناراحت شدند و مسئول بیتالمال را احضار کرده، به وی فرمودند: آن گردنبند چه شد؟ او گفت: دختر شما برای روز عید، گردنبند را عاریۀ مضمونه گرفته تا پس از استفاده، برگرداند و اگر خسارتی به آن وارد شد یا مفقود گردید، جبران کند. امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌عليه» گردنبند را از دخترشان گرفتند و فرمودند: چرا چنین کردى؟! آیا همۀ زنان چنین امکانی را دارند؟ تو نباید از بیتالمال استفاده کنى، ولو عاریۀ مضمونه باشد.[3]  

بنابراین امانت‌داری، به‌عنوان یکی از مصادیق حقّ‌النّاس بسیار مهم است. در چندین روایات از اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم»، بر اهمیّت به امانت‌داری با عباراتی نظیر: «صِدْقُ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَة»[4]  تأکید شده است.

قرآن کریم در ابتدای سورۀ مؤمنون، به ذکر برخی از صفات و ویژگی‌های مؤمنان اشاره فرموده است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏، قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ ...»[5]. در ادامۀ بیان خصوصیّات افراد با ایمان، از امانت‌داری به‌عنوان یکی از صفات مؤمنان یاد کرده، می‌فرماید: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون‏»[6]؛ یعنی مؤمن آنست که به امانتش خوب عمل می‌کند، مراعات امانت را می‌نماید و امانت‌دار است؛ اگر هم تعهدی با کسی کرده، به عهدش عمل می‌کند.

امانت‌ها و عهدها اقسام گوناگونی دارند و كسى كه خود را شیعۀ امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» می‌داند، باید در همۀ این اقسام، امانت‌دار و متعهّد باشد و مراعات آنچه را در اختیار اوست، بنماید.

در این جلسه به بررسی برخی از مهم‌ترین اقسام امانت‌داری و عهدهایی که بر عهدۀ انسان قرار می‌گیرد، می‌پردازیم.

اوّلین و ابتدایی‌ترین نوع امانت‌، اموال مردم است. مال مردم گاهی به صورت امانت‌ است که باید سر موعد مقرّر و در زمان طلب صاحب مال، صحیح و سالم بازگردانده شود. گاهی هم در بازار و معاملات مطرح می‌شود، مانند آنکه اگر نسیه گرفت، باید فوراً سر وقت نسیه را رد كند یا لاأقل از آن طلب‌کار عذرخواهى نماید و با اجازۀ او، تأخیر بیندازد. اما اگر نسیۀ مردم را ندهد و تأخیر بیندازد یا العیاذبالله اصلاً حاشا كند، این همان است كه در روز قیامت اعمال خوبش را می‌گیرند و به طلبکارش می‌دهند و اعمال بد طلب‌کار را به او می‌دهند.

از امام سجاد«سلام‌الله‌علیه» سؤال شد: اگر یک نفر حقّ شخص دیگری را ضایع کند، او چگونه می‌تواند حقّ خویش را بستاند؟ فرمودند: در قیامت به اندازۀ حقّ مظلوم از اعمال نیک ظالم بر می‌دارند و به اعمال مظلوم می‌افزایند: «یؤْخَذُ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ مِنْ حَسَنَاتِهِ بِقَدْرِ حَقِّ الْمَظْلُومِ فَتُزَادُ عَلَى حَسَنَاتِ الْمَظْلُوم‏». سپس از ایشان سؤال شد: اگر ظالم، حسنه‌ای نداشته باشد، چه می‌شود؟ فرمودند: «گناهان مظلوم را به پروندۀ ظالم منتقل می‌کنند».[7]

مطلبی که باید اینجا متذکّر شویم و موجب تأسّف است، قضیۀ حقّه‌بازی برخی افراد به‌عنوان مضاربه است. آنها از افراد مختلفی پول می‌گیرند تا با آن مضاربه کنند و وقتی مال فراوانی جمع شد، ناگهان ناپدید می‌شوند. اینها کار مسلمان نیست، حقّه‌بازى است. همچنین مسألۀ معاملات هرمی که علاوه بر اینکه اكل مال به باطل و حرام و رباخواری است، نوعی خیانت در مال مردم به شمار می‌رود.

پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» به امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: اى على! مسلمان‌ها پس از من با تمسّک به حیله‌های شرعی، حرام خدا را حلال می‌شمارند؛ شراب را به نام نبیذ، رشوه را با عنوان هدیه و ربا را به اسم معامله می‌خورند.[8]

این قبیل کارها که خیانت در امانت است، در بازار و در بین مردم فراوان شده است. به قول پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» این افراد ایمان ندارند: «لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا أَمَانَةَ لَهُ‏».[9]

قسم دوم امانت، راجع به نحوۀ کارکرد افراد در محلّ کار و در اداره‌ها است. هرکس باید در کار خود کم‌کاری، بیکاری یا بدکاری نداشته باشد. در اداره‌ها باید تراکم پرونده نداشته باشیم. جمع شدن پرونده‌ها و تأخیر در رسیدگی، حقّ النّاس است و نوعی فریب و خیانت در امانت است.

کوتاهی در انجام وظایف شغلی و بد کارکردن، نوعی خیانت در امانت است. اگر کسی در محلّ کار به کاری غیر از وظیفۀ محوّله مشغول شود، مثلاً به گوشی تلفن همراه یا کار شخصی دیگری سرگرم باشد، مدیون است. 

آنان که در اداره و محلّ کار، به‌جای گرهگشایی از مشکل مردم، در رسیدگی به پرونده‌ها تأخیر می‌اندازند و کارشکنی می‌کنند، از مسلمانی به دورند. امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» کسی که گره در کار مؤمنین بیندازد و علیه آنان اقدام کند را خارج از اسلام و مسلمانی میدانند: «مَنْ‏ أَعَانَ‏ عَلَى‏ مُؤْمِنٍ‏ فَقَدْ بَرِئَ مِنَ الْإِسْلَامِ»[10]

قسمت سوم، راجع به بیت‌المال است. بیت‌المال به‌عنوان امانت در اختیار متصدّیان امور است و باید امانت‌داری کنند. امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در نامه‌ای به کارگزاران حکومت نوشته‌اند: «أَدِقُّوا أَقْلَامَكُمْ وَ قَارِبُوا بَینَ‏ سُطُورِكُمْ‏ وَ احْذِفُوا عَنِّی فُضُولَكُمْ وَ اقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعَانِی وَ إِیاكُمْ وَ الْإِكْثَارَ فَإِنَّ أَمْوَالَ الْمُسْلِمِینَ لَا تَحْتَمِلُ الْإِضْرَارَ»[11]؛ وقتی نامه می‌نویسید، سرِ قلمتان را نازك بتراشيد، فاصلۀ بین سطرها را كم كنيد، از زياده نويسى بپرهيزيد، جانِ کلام را بنویسید، كه بیت‌المال مسلمان‌ها تحمّل چنین ضررهایی را ندارد.

این قضیۀ بیت‌المال و اسلام عزیز است. این قضیۀ بیت‌المال و مولا امیرالمؤمنین و آن حکومتش است. این قضیۀ بیت‌المال و این مصرف آن است. بالاخره بیت‌المال برای اینست که مردم در رفاه باشند. همه، به‌خصوص مسئولان باید مواظب بیت‌المال باشند و جملۀ امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» را سرمشق خود قرار دهند. مراقبت از بیت‌المال صرفاً مربوط به امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» نیست، بلکه مربوط به هر شیعۀ واقعی و هر مسلمان واقعی است.

در تاریخ آمده است که سلمان فارسی«رحمت‌الله‌علیه» وقتی استاندار مدائن بود، از مکانی رد می‌شد و یک غریبه به او رسید. لباس‌های سلمان در نهایت سادگی بود و آن غریبه خیال کرد او حمّال است. گفت: می‌توانی این چمدان من را تا فلان جا ببری و دستمزد آن را بگیری؟ سلمان گفت: بله. چمدان را روی دوش خود گذاشت و راه افتاد. آن غریبه دید مردم با دیدن سلمان مرتب به او سلام می‌کنند. گفت: این چه حمّالی است که اینقدر احترام دارد؟ گفتند: او سلمان، استاندار است. رفت التماس کرد که آقا غلط کردم، اشتباه کردم. سلمان گفت: نه، من باید افتخار کنم و از تو هم تشکر می‌کنم. برای اینکه این دستمزد مال من می‌شود و احتیاج به بیت‌المال ندارم که این مقدار از بیت‌المال بگیرم؛ لذا از دسترنج خودم و از حمّالی خودم زندگی را می‌گذرانم.

راوی می‌گوید: دمِ مرگ دیدم سلمان گریه می‌کند. گفتم آقا چرا گریه می‌کنی؟ پاسخ‏  داد: به خدا قسم از غصۀ دنيا گريه نمى‏كنم، گريۀ من از آن روست که یادم افتاد رسول خدا می‌فرمودند: «لِيَكُنْ بَلَاغُ أَحَدِكُمْ مِنَ الدُّنْيَا كَزَادِ الرَّاكِبِ»؛ ثروت شما از دنيا بايد به‌ اندازۀ زاد و توشۀ يك مسافر باشد. من مي‌ترسم از اينكه بيش از اين داشته باشم. راوی می‌گوید به اطراف او نگریستم، در خانه‌اش به جز كاسه‌ای برای غذا خوردن، يك آفتابه و طشتی جهت شستن لباس چيزى نیافتم. با این حال به شدت می‌گریست که نکند مالی از این دنیا اندوخته باشد.[12]

در روایت دیگری از پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» می‌خوانیم: «نَجَا الْمُخِفُّونَ وَ هَلَكَ الْمُثْقِلُون‏»[13]؛ یعنی در آخرت افراد سبک بار، نجات می‌یابند و آنهایی که سنگین بارند، هلاک خواند شد. 

خدا باباطاهر را رحمت کند، یک شعر دارد و شعرش خیلی زیباست:

مو که چون اشتران قانع به خارم     جهـــازم چــوب و خـــرواری به بارم

بدیـن مــزد قلیـل و رنــج بسیــار     هنـــوز از روی مالــک شــــرمسارم

 چقدر باباطاهر عالی گفته است. این هم از قسم سوم.

می‌خواستم بحث را تمام کنم ولی نشد و إن‌شاءالله جلسۀ آینده باز در مورد ادای امانت صحبت می‌کنم. امیدوارم خدا لطف کند و خدا توفیق به همۀ ما بدهد تا بتوانیم ادای امانت کنیم و خیانت در امانت اصلاً و ابداً نداشته باشیم.

 



[1]. الکافی، ج 2، ص 443.

[2]. نهج البلاغه، خطبۀ 102.

[3]. بحارالأنوار، ج40، ص337؛ تاریخ الامم و الملوک (تاریخ طبری)، ج5، ص156.

[4]. الکافی، ج 2، ص 104.

[5]. مؤمنون، 1 و 2: «به راستى كه مؤمنان رستگار شدند، همانان كه در نمازشان فروتنند....»

[6]. مؤمنون، 8: «و آنان كه امانتها و پيمان خود را رعايت مى‏كنند.»

[7]. الکافی، ج‏ 8، ص 106.

[8]. نهج‌البلاغه، خطبۀ 156.

[9]. جعفریات، ص 36.

[10]. غرر الحکم و درر الکلم، ص669.

[11]. الخصال، ج 1، ص 310.

[12]. إرشاد القلوب إلى الصواب(للديلمي)،ج‏1، ص18.

[13]. مکارم الأخلاق، ص 440.