عنوان: درس اخلاق؛ فضیلت‌های فراموش شده، فضیلت یازدهم: «ادب»؛ جلسۀ دوم
شرح:

 

بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یفْقَهُوا قَوْلِی‏

 

در جلسۀ گذشته بیان شد یکی از فضائل مهم برای انسان که متأسفانه فراموش شده است،‌ فضیلت «ادب» است.

درس اخلاق؛ فضیلت‌های فراموش شده، فضیلت یازدهم: «ادب»؛ جلسۀ دومیکی از نشانه‌های انسان با ادب آن است که در تمام رفتارهای خود حدّ و اندازه نگه می‌دارد و از حدّ متعارف تجاوز نمی‌کند. امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» برترین ادب را نگاهداری حدّ و مرز توسط انسان و تجاوز نکردن او از اندازه و قدر خویش می‌دانند:  «أَفْضَلُ‏ الْأَدَبِ‏ أَنْ يَقِفَ الْإِنْسَانُ عِنْدَ حَدِّهِ وَ لَا يَتَعَدَّى قَدْرَهُ»[1] .

انسان باید در مقابل دیگران مؤدب باشد. اساساً شخصیّت انسان در گرو ادب اوست. شما اگر شخصیت‌یابی کنید، می‌فهمید آنکه ادب ندارد، شخصیت اجتماعی ندارد؛ چنانکه اشخاص مؤدب در بین مردم از شخصیّت خوبی برخوردارند.

راجع به اقسام ادب گفتیم که ادب به اعتبار مخاطب آن به چند قسم منقسم می‌گردد. اوّلین قسم آن «ادب در مقابل خداوند» است. بزرگان جمله‌ای دارند که چه جملۀ خوبی است، من از همۀ شما تقاضا دارم که این جمله را در نظر بگیرید و در خانه بگویید و تا می‌توانید مراعات کنید. آن جمله اینست: «همه جا محضر خداست، ما در محضر خدائیم، ادب حضور باید مراعات شود». استاد بزرگوار ما، امام خمینی«قدّس‌سرّه»، مکرّر می‌گفتند: «عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت خدا نکنید»[2]؛ یعنی خداوند همواره بندگان را می‌بیند، پس باید ادب حضور در محضر او مراعات گردد. 

قرآن شریف در این باره می‌فرماید: «أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى»[3]؛ آیا بندگان نمی‌دانند که خداوند آنها را می‌بیند؟

بی‌ادبی در مقابل خدا یعنی گناه، یعنی مخالفت در مقابل خدایی که روزی دهنده است. اینکه ما از روزی او استفاده کنیم و در ملک او و در مقابل او گناه کنیم، بی‌ادبی و بی‌شخصیتی است. پس شخص گناهکار در عالم ملکوت و نزد ملائکه، شخصیّت ندارد و بی‌ادب جلوه می‌کند. حتی اگر گناهکار به ظاهر شخصیت اجتماعی داشته باشد و در در مقابل دیگران تظاهر به ادب کند، ملائک مقرّب الهی او را بی‌ادب و بی‌شخصیت می‌دانند. همه باید در پیشگاه خداوند مراعات ادب را بکنند، چه در خلوت و چه در جلوت، چه گناهان مخفیانه و چه گناهان علنی، در هر صورت باید رفتار انسان مخالفت با خداوند تلقی نشود تا بتوان گفت: در مقابل خداوند سبحان مؤدب است.

راجع به افکار آلوده و گناه‌آلود و افکار زشت و خلاف ادب نیز مراقبت لازم است، زیرا قرآن کریم تصریح فرموده که علاوه بر اعمال انسان، افکار و نیّات و دل او نیز در محضر خداوند متعال است. می‌فرماید: «يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»[4] ؛ خداوند امور آشکار و پنهان و راز دل‌ها را می‌داند.

دل انسان در محضر خداوند سبحان است و او می‌داند در دل بندگان چه می‌گذرد. یعنی اگر دل کسی به صفات رذیله آلوده باشد، خلاف ادب است، چون خداوند می داند. او می‌داند در دل بندگان چه می‌گذرد. آیا در دل حسادت و کینه و بخل و بدبینی است؟ یا خیرخواهی برای دیگران و رحم و عاطفه و مهربانی است؟

نکتۀ قابل توجه در این مبحث آن است که تجسّم بی‌ادبی در برابر خداوند، خواری و ذلّت آن بی‌ادب در قیامت است. قرآن شریف گاهی خواری اهل جهنّم را برای بندگان بیان می‌فرماید. مثلاً‌ می‌فرماید: «إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ، طَعامُ الْأَثيمِ ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَميمِ[5]»؛ گناهکار را به جهنّم می‌اندازند، از درخت زقّوم به وی می‌خورانند و آب جوشان روی سرش می‌ریزند. یعنی رفتار و گفتار مأموران جهنّم با این افراد، خوار کننده است. در آیۀ دیگر آمده است که خداوند تعالی در پاسخ به درخواست اهل معصیت برای خروج از جهنّم و رفع عذاب و اعطای فرصت دوباره به آنان، می‌فرماید: «قالَ اخْسَؤُا فيها وَ لا تُكَلِّمُونِ[6]».

لازم است توجه شود که این خواری و ذلت‌، ناشی از گناه خود بندگان است؛ وگرنه خداوند سبحان قصد ذلیل یا حقیر کردن بندگان خویش را ندارد. این عذاب‌های خوارکنندۀ جهنّم را خود گناهکاران تهیه کرده، به جهنّم فرستاده‌اند. به قول قرآن کریم: «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَیدیكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيدِ»[7].

راجع به بهشتیان هم، چنین است. ملائکه به آنها می‌گویند: «کُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِیئاً بِمَا أَسْلَفُتُمْ فِی الْأَیامِ الْخَالِیةِ»[8]؛ بخورید و بیاشامید و از این نعمت‌ها استفاده کنید که اینها را خود تهیه کرده‌اید. در روایتی در ذیل همین آیۀ شریفه آمده است که ایام خالیة، همان ایامی است که بندگان در دنیا روزه‌‌دار بوده‌اند.[9] به هر حال، اهل بهشت از احترام خاصی برخوردارند که این احترام، نتیجۀ ادب آنها در دنیا در برابر خداوند است. حتی قرآن می‌فرماید: اهل بهشت مشمول رحمت خدا هستند و خود خداوند متعال خدا به آنان سلام می‌کند: «سَلامٌ‏ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحيمٍ»[10].

این افراد بهشتی، در دنیا در مقابل خداوند سبحان ادب حضور داشته‌اند و تجسّم عمل آن در قیامت، احترامی است که در بهشت از سوی خداوند و ملائکه می‌بینند.

قسم دیگر ادب، رعایت ادب راجع به قرآن و عترت است که خود به دو قسم ادب ظاهری و ادب باطنی منقسم می‌گردد.

ادب ظاهری در برابر قرآن و عترت، همان احترام ظاهری است که بحمدالله رعایت می‌شود. مثلاً اگر کسی قرآن از دستش بیفتد، بسیار ناراحت می‌شود و درصدد جبران این بی‌احترامی است. در حرم مطهر ائمۀ طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» و حتی در حرم مطهر امام‌زاده‌ها، مراعات ادب ظاهری می‌شود.

شناخت جایگاه معصومین«سلام‌الله‌علیهم»، معرفت به امامت و ولایت ائمۀ هدی«سلام‌الله‌علیهم» و تکریم و گرامی‌داشت آنان و اظهار ارادت به ایشان در کلام، نشانۀ ادب است. 

ادب ظاهری، لازم، ولی ناکافی است و به ادب باطنی هم باید پرداخته شود. ادب باطنی به قرآن کریم توجه به مفاهیم آن کتاب نورانی و عمل به تعالیم آن است.  

پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» در قیامت از بندگانی که ادب قرآن را رعایت نمی‌کنند و آن را سرمشق زندگی قرار نمی‌دهند، نزد خداوند سبحان شکایت می‌کنند: «وَقالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً»[11].

ادب باطنی در پیشگاه معصومین«سلام‌الله‌علیهم» نیز متابعت و پیروی از ایشان است. باید توجه شود علاوه بر اینکه خداوند متعال اعمال انسان را می‌بیند، آن اعمال به محضر اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» نیز عرضه می‌شود و ایشان نسبت به رفتار و گفتار بندگان آگاهی دارند، پس لازم است ادب حضور در محضر ایشان نیز مراعات گردد.

قرآن کریم می‌فرماید: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»[12]؛ این آیۀ شریفه از نظر شیعیان به این معناست که علاوه بر خداوند و رسول او، انسان در محضر مقدّس اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» است. امام صادق«سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: مؤمنون در این آیه، ائمۀ طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» هستند.[13] در واقع، قرآن شریف فرموده است: ای انسان! هرکاری که می‌خواهی بکن! اما مواظب باش که ادب حضور مراعات شود، برای اینکه خداوند کارهای تو را چه در خلوت و چه در جلوت، می‌بیند و پیغمبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» اعمال تو را مشاهده می‌کنند. حال اگر متوجه نیستی، روز قیامت باید خجالتش را بکشی.

بر این اساس، همه باید در خلوت و در جلوت مواظب باشند مرتکب عملی خلاف رضایت حضرت ولیّ عصر«ارواحنافداه» نشوند و ایشان را حاضر و ناظر بر اعمال خویش بدانند.

در قیامت، چندین دسته شاهد، نظیر خداوند و ملائکه، نسبت به  اعمال بندگان شهادت می‌دهند[14]. از نظر قرآن کریم پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» نیز یکی از شاهدان قیامت هستند: «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یكُونَ الرَّسُولُ عَلَیكُمْ شَهیداً»[15].

امام باقر«سلام‌الله‌علیه» ذیل این آیۀ شریفه، اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» را امت میانه و شاهدان بر مردم دانسته‌اند.[16]

لازمۀ شهادت پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» بر بندگان، آن است که حاضر و ناظر بر گفتار و کردار بندگان باشند. پس ادب حضور در محضر ایشان باید مراعات گردد.

برترین شیوۀ مراعات ادب در برابر اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» متابعت از آن بزرگواران است. اگر کسی راه خود را در زندگی، از راه معصومین«سلام‌الله‌علیهم» جدا کند و در مسیر دیگری قدم بگذارد، نسبت به آنان بی‌ادبی کرده است. همان‌طور که افراد مؤدب مراقبت می‌کنند در حرم‌های شریفه، پشت به ضریح مطهّر نکنند، از پشت کردن به راه ایشان و مخالفت با آنان هم باید بپرهیزند تا باادب شمرده شوند.  

حتی بعضی از بزرگان عقیده دارند که آنچه در دل بندگان می‌گذرد نیز از نظر معصومین«سلام‌الله‌علیهم» مخفی نمی‌ماند و بر آن گواهند. بر این اساس، مواظبت از افکار و نیّات قلبیِ خلاف ادب نیز در محضر امام زمان«ارواحنافداه» لازم است. البته این موضوع، بحث مفصّلی دارد که به بحث کنونی مربوط نمی‌شود و لازم است در جایگاه خود مطرح گردد.

قسم دیگر از اقسام ادب، ادب در مقابل عالمان، دانشمندان، اساتید و نیز بزرگان هر قوم، رشته و هر فن و حرفه‌ای است.

در روایات اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» حقوقی برای علما و معلّمین شمرده شده که لازم است ادا شود. اوّلین قدم در رعایت ادب در برابر آنان، مراعات حقوق مزبور است.  

در روایتی از امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» برخی از حقوق کسانی که انسان از آنها علم میآموزد بیان شده است. ایشان میفرمایند: حق عالم آن است که زیاد از او سؤال نپرسی؛ قبل از او به سؤال دیگران پاسخ ندهی؛ وقتی به پرسشی پاسخ نداد، به او اصرار نکنى؛ هنگامی که خسته شد، او را رها کنی؛ با دست یا با چشم به او اشاره نکنى؛ در مجلس به او نگویى فلان کس یا فلان استاد بر خلاف نظر تو سخن گفته؛ رازش را فاش نکنى؛ نزد او از کسی غیبت و بدگویى نکنی؛ اگر با جمعى باشد، به همه سلام بدهى و بهخصوص به او تهنیت بگویى و احترام بگذاری؛ در مقابل او بنشینى تا اگر کارى داشت، در انجام آن از دیگران سبقت بگیری؛ از طول صحبت او خسته نشوى، زیرا عالم چون درخت خرما است و باید انتظار ببرى تا از او میوه و ثمرهای به تو برسد. سپس میفرمایند: عالم، از نظر مقام و منزلت، مانند کسى است که همیشه روزه باشد و شبزندهدارى کند و در راه خدا جهاد نماید. وقتی عالم از دنیا برود، در اسلام رخنه‏اى میافتد که تا قیامت مسدود نخواهد شد. هفتاد هزار فرشتۀ مقرّب آسمانى، طالب علم را مشایعت میکنند.[17]

احترام به علما و فقیهان و تکریم آنان، مورد تأکید روایات اهل‌بیت«سلام‌اله‌علیهم» است و بی‌حرمتی و بی‌ادبی به آنان مذمّت شده است. در حدیثی از امام صادق«سلام‌اله‌علیه» می‌خوانیم: «مَنْ أَكْرَمَ‏ فَقِيهاً مُسْلِماً لَقِيَ اللَّهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ عَنْهُ‏ رَاضٍ وَ مَنْ أَهَانَ فَقِيهاً مُسْلِماً لَقِيَ اللَّهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ عَلَيْهِ غَضْبَانُ»[18]؛ هرکس یک فقیه مسلمان را تکریم کند، در روز قیامت خداوند را در حالی ملاقات می‌کند که از وی راضی است؛ و هرکس به یک فقیه مسلمان اهانت کند، خداوند را در قیامت در حالی که از وی غضبناک است، ملاقات خواهد کرد.

رعایت ادب در برابر علما و مراجع تقلید لازم است. به تجربه اثبات شده است که بی‌ادبی و بی‌احترامی به آنان، مانع عاقبت به‌خیری است. حقّ یک مرجع تقلید و عالم دینی آن است که مردم از زحمات و خدمات علمی و تربیتی او، نظیر رسالۀ او استفاده کنند و دیندار باشند. استفادۀ صحیح از علم عالم، داشمند یا استاد و توجه به زحمات علمی و معنوی این افراد، به‌منزلۀ رعایت ادب در برابر آنهاست و بی‌اعتنایی به علمشان نیز نوعی بی‌ادبی است.

این بحث، ناتمام است و ان‌شاء الله در جلسۀ بعدی تکمیل خواهد شد.



[1] . غرر الحكم و درر الكلم، ص208.

[2]. صحيفۀ نور، ج 13، ص 461.

[3] . علق، 14: «مگر ندانسته كه خدا مى‏بيند؟»

[4]. تغابن، 4: «آنچه را كه پنهان مى‏كنيد و آنچه را كه آشكار مى‏داريد مى‏داند، و خدا به راز دل‌ها داناست».

 .[5]دخان، 48-43: «آرى! درخت زقّوم، خوراك گناه پيشه است... آنگاه از عذابِ آب جوشان بر سرش فروريزيد».

[6]. مؤمنون، 108: «[برويد] در آن گم شويد و با من سخن مگوييد.»

[7]. آل عمران، 182: «این [عقوبت‏] به خاطر كار و كردار پیشین شماست، [و گر نه‏] خداوند هرگز نسبت به بندگان [خود] بيدادگر نيست».

[8]. حاقة، 24: «بخوريد و بنوشيد، گواراتان باد، به [پاداش‏] آنچه در روزهاى گذشته انجام داديد».

[9]. نهج البيان عن كشف معاني القرآن، ج‏5، ص 233.

[10] . یس، 58: «از جانب پروردگار[ى‏] مهربان [به آنان‏] سلام گفته مى‏شود».

[11]. فرقان، 30: «و پيامبر گفت: «پروردگارا، قوم من اين قرآن را رها كردند».

[12]. توبه، 105: «و بگو: [هر كارى مى‏خواهيد] بكنيد، كه به زودى خدا و پيامبر او و مؤمنان در كردار شما خواهند نگريست.»

[13] . تفسير القمی، ج‏1، 304.

[14]. ر.ک: اسلام آئین رستگاری، ص 124تا128.

[15]. بقره، 143: «و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم، تا بر مردم گواه باشيد؛ و پيامبر بر شما گواه باشد».

[16]. تفسير العياشی، ج‏1، ص62.

[17]. الخصال، ج‏2، ص504.

[18]. عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج‏4، ص59.