جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۳ خرداد


 
  • پیام تسلیت در پی عروج شهادت‌گونۀ رییس محترم جمهوری اسلامی ایران و هیأت همراه
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ نهم: هدف از خلقت انسان(3)
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ هشتم: هدف از خلقت انسان(2)
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی

  • -->

    عرفان / سير و سلوک - يقظه / فصل دوم: بيداري
    توجّه

    اوّلین منزل در سیر و سلوک الی الله، «یقظه» یا «بیداری» و اوّلین قدم در منزل بیداری، توجّه است. علماي علم اخلاق و اساتید گرانقدر سیر و سلوک، اهمیّت فراوانی برای توجّه قائل بوده‌اند. حتّی استاد بزرگوار ما علامه طباطبايي«ره»هنگام چشم فروبستن از دنیا چند مرتبه فرمود: توجّه، توجّه، توجّه و رحلت فرمود. مرحوم آیت الله ملکي تبریزی«ره» نیز از استاد خود، مرحوم آخوند همداني«ره»نقل مي‌کند که ايشان مکرراً مي‌فرمود: توجّه، توجّه، توجّه.

    حال باید دانست متعلّق توجّه چیست؟ سالک باید نسبت به‌ چه‌ موضوعی توجّه داشته باشد؟ پاسخ این سؤال در آیات و روایات فراوانی به صورت مستقیم و غیرمستقیم بیان شده است. اساتید عرفان و اخلاق نیز با بهره‌مندی از تعالیم اسلامی متعلّقات توجّه را مشخص نموده‌اند که ذيلاً به برخی از آن موارد اشاره مي‌شود.

    توجّه به اينکه همه‌جا محضر خدا است و سالک در خلوت و جلوت، در محضر ربوبی قرار دارد. آيۀ مختصري در قرآن است که علماي علم اخلاق همواره توسّط این آیه به طالبان معرفت توجّه می‌دهند. زیرا توجّه جدّی به این آیۀ شریفه مقامات والائی برای سالک رقم خواهد زد. می‌فرماید:

    «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى» [1]

    یعنی همه‌جا محضر خدا است و همۀ امور از نظر پروردگار متعال‌ مي‌‌گذرد. توجّه‌ به‌ اینکه خداوند بین انسان و قلب او حايل مى‏شود و در واقع  از او به خودش نزديک‌تر است.

    «أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِه» [2]

    پس خدا بر همه‌جا و همه‌کس تسلّط دارد. بر دل انسان‌ها نیز تسلّط وجودي دارد و هرچه در دل می‌پرورانند، می‌داند.

    يار نزديك‌تر از من به من است              وين عجب بين كه من از وى دورم

    توجّه به اينکه همه‌جا محضر مقدّس حضرت ولي‌عصر«ارواحنافداه» است و همه در محضر ايشان هستند. [3] توجّه به اینکه تقویت ارتباط با امام‌ زمان«ارواحنافداه» زمینۀ بیداری را فراهم می‌کند. انسان باید خود را در معرض عنایت امام زمان خویش قرار دهد، بلکه با یک نظر ولائی بیدار شود و راه را بپیماید. 

    بُشر حافي در زمان امام موسی کاظم«سلام الله علیه» زندگی مي‌کرد. خانۀ او محلِّ تجمّع و رفت و آمد اراذل و اوباش بود. همیشه صدای لهو و لعب و موسيقي از بیرون خانه به گوش مي‌رسید و مؤمنین را آزار مي‌‌داد. روزی امام هفتم«سلام الله علیه» در حال عبور از مقابل منزل او بودند. صداي موسيقي را شنيدند. اتّفاقاً همان موقع، خدمتکار بشر حافی برای کاری به درب منزل آمد. حضرت موسي بن جعفر«سلام الله علیه» از فرصت استفاده کردند و پرسیدند: اين خانه متعلّق به آزاد است يا بنده؟ گفت: آزاد است. فرمودند: آزاد است که چنين مي‌کند و الاّ اگر بندۀ خدا بود، خانۀ او چنين نبود. همين جمله را فرمودند و رفتند. خدمتکار به داخل خانه برگشت و ماجرا را برای بُشر حافی شرح داد. فرمایش امام هفتم«سلام الله علیه»، مانند جرقّه‌ای در وجود بُشر، سراسر وجود او را مشتعل کرد. او را به مقامی رساند که نه فقط از اولياء‌ الله شد، بلکه از او خرق عادت نقل کرده‌اند. بُشر حافی در اثر تذکّر امام‌‌زمان خویش بیدار شد و در راه افتاد و راه را ادامه داد تا به ‌مقصد رسید. [4]

    توجّه به اينکه انسان در حرکت به سوی خدا است، منتهای سیر او خود خداوند است و باید به حرکت خود ادامه دهد تا به او برسد [5] توقّف در مسیر حرکت و عقب افتادن از قافلۀ مسافران الهی، منجر به خروج از مسیر مي‌‌شود و نتیجه‌ای جز سقوط و تباهی ندارد و این توقّف و سکون، سالک را به جهنّم رهنمون مي‌‌شود. توجّه به اینکه در مسیر حرکت باید صراط مستقیم رعایت شود و سالک منحرف نگردد.

    توجّه به اينکه قیامت در پیش است و عالم برزخ باید طی شود. توجّه به اینکه وقتی انسان از دنیا مي‌‌رود، شب اوّل قبر دارد و مراتب هولناکی باید بر او بگذرد. توجّه به اینکه نجات از وحشت قیامت و عذاب قبر و برزخ، مرهون عمل صالح است. اگر کسی بیدار نشده باشد، عبور او از مراحل بعد از مرگ، بسیار مشکل است. سختی‌های جان دادن، او را از پای در مي‌‌آورد. به اندازه‌اي که قرآن مي‌فرمايد: آن بي‌توجّه‌ها، دم مرگ حسرت مي‌خورند و درمانده مي‌‌شوند. لذا چون چاره‌اي ندارند، مي‌گويند: خدايا مرگ را از ما بگير و ما را به دنيا بازگردان تا براي سفر دور و درازی که پیش رو داریم، توشه‌ای برگیریم. خطاب مي‌شود: هرگز برگشت در کار نيست! سخن آنان تحقّق نمى‏پذيرد، چون دروغ می‌گویند و اگر دوباره به دنيا بر گردند، همچنان در غفلت و فراموشی فرو خواهند رفت:

    «حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ‌ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ، كَلاَّ، إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها‌ وَ ‌مِنْ ‌وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى ‏‌يَوْمِ يُبْعَثُون» [6]

     توجّه به اینکه مسیر پس از مرگ و عالم برزخ، زاد و توشه لازم دارد. حضرت اميرالمؤمنين علي«سلام الله علیه»در نهج‌البلاغه مي‌فرمايند:

    «آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ» [7]

    توجّه به اينکه دنیا مزرعۀ آخرت است و کاشته‌های دنیا باید در قیامت برداشت شود. هر عملی که انسان انجام داده باشد، بدون کم و زیاد مي‌‌بیند. [8] دادگاه عدل الهی از دقّت فوق‌العاده بالایی برخوردار است. خداوند به بندگان پیغام داده و فرموده است مواظب باشيد که صرّاف روز قيامت بينا و دقيق است. [9]

    توجّه به اینکه علاوه بر عمل صالح، لطف پروردگار و شفاعت چهارده‌ معصوم«سلام الله علیهم» باید به فرياد برسد، وگرنه شاهدان فراوانی در دادگاه حضور دارند. بر علیه انسان در دادگاه شهادت مي‌‌دهند و موجب محکومیت او مي‌‌شوند. کسی که در دنیا توجّه نداشته است، در آن دادگاه با بی‌حیائی، شهادت شاهدان را تکذیب مي‌‌کند. در آن هنگام قفل به دهانش مي‌‌زنند و اعضا و جوارح او حقیقت کردار او را باز گو مي‌‌نمایند.

    «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْديهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون» [10]

    امروز بر دهن‌هاي آنها مهر مي‌نهيم و دست‌هايشان با ما سخن مي‌گويد، و پاهايشان به آنچه انجام مي‌دادند گواهي مي‌دهد.

    توجّه به اين‌گونه مطالب، آدمی را کنترل و مسئولیت چشم و گوش و زبان و سایر اعضای بدن را به او یادآوری مي‌‌نماید.   

    ارسال صد و بیست و چهار هزار پیغمبر از جانب حق تعالی و انزال کتب آسمانی متعدّد، برای این است که به انسان‌ها توجّه دهند و آنان را از خواب غفلت بیدار کنند. سفارش فراوان برای به جا آوردن همۀ عبادات، رفتن به زیارات، شرکت در جلسات دینی و استفاده از محضر علمای ربّانی، برای رستگاری بندگان است. وضع ثواب‌های فوق‌العاده برای انجام این اعمال نیز به جهت تشویق و تحریص بندگان برای حرکت در مسیر سعادت است. در واقع خدای سبحان مي‌‌خواهد آدمی را بیدار کند و به سمت خود بکشاند، ولی باز بنده به سوی شیطان مي‌‌رود و او را مي‌‌پرستد.    

    توجّه به اينکه بهشت يا جهنم از اعمال نيک و بد دنيا ساخته مي‌‌شود. قرآن به جهنّمي‌ها مي‌فرمايد:

    «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيدِ» [11]

    همچنانکه به اهل بهشت مي‌فرمايد:

    «كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ» [12]

    توجّه به اینکه سنگینیِ بار اعمال و فربگی کوله بار عصیان، موجب هلاک انسان مي‌‌شود. روزی سلمان فارسی مثل باران گریه مي‌‌کرد. وقتی علّت را از او جویا شدند، گفت: یادم آمد پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» فرمودند: «نَجَا الْمُخِفُّونَ وَ هَلَكَ الْمُثْقِلُونَ- سبک باران نجات پیدا مي‌‌کنند و سنگین باران هلاک مي‌‌شوند.» [13] و این در حالی بود که پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» لقب «سَلمانُ منّا أهلَ البَيت» [14]را به وی عطا فرموده بودند و نزد آن حضرت از محبوبیّت خاصّی برخوردار بود. در آن زمان استاندار مدائن بود و یک پوست گوسفند داشت که روزها فرش او بود و شب‌ها رختخواب او محسوب مي‌‌شد. یک حجرۀ کوچک اجاره کرده بود به عنوان منزل و دارالاماره. چند ظرف گلی و یک قلم و دوات برای حکومت، کلِّ دارائی او را تشکیل مي‌‌داد. ولی با آن مقام معنوی و این وضعیت خدمت و عباداتی که داشت، مي‌‌گفت: سنگین بار هستم.

    مو که چون اشتري قانع به بارُم                       خورم خاري و خرواري به  بارُم

    با اين خرج قليـل و بـار سنگين                        هنوز در روي صاحب شرمسارُم

    این‌گونه افراد همواره در مقابل خداوند شرمسار و خجالت زده هستند. لذّت آنان این است که منقمر در عالم وحدت هستند. نماز و انفاق بالاترین لذّت را نزد آنان دارد، چون توجّه دارند.

    توجّه به اينکه هر انسان معمولی، صفت رذيله دارد و صفت رذيله حجاب بين انسان و خدا است. سالک باید منازل هفتگانه را بپيمايد تا به منزل چهارم برسد و صفات رذيله را زائل کند تا بتواند حرکت نماید. کسی که هنوز بیدار نشده است و توجّه به رذائل اخلاقی درون خود ندارد، مانند پرنده‌اي که او را ميخ‌کوب کرده باشند، نمي‌‌تواند پرواز کند. قرآن در این باره مي‌فرمايد:

    «وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ» [15]

    و اگر مى‏خواستيم حتماً (مقام) او را به وسيلۀ آن آيات (به اجبار) بالا مى‏برديم، و لكن او به پستى گراييد و دل بر زمين بست و از هواى خود پيروى نمود.

    و به قول سعدی:

    طيران مرغ ديدي، تو ز پاي بند شهوت               به در آي تا ببيـني طيران آدمیت

    توجّه به اينکه در درون انسان بين صفات رذيله و فطرت او، جنگي برپا است. و اگر رذائل غالب شوند، هويّت انسان تغيير مي‌کند و به صورت يک حيوان در مي‌آيد.

    همۀ منازل سير و سلوک متوقّف بر توجّه است و تا توجّه و بيداری حاصل نشود، پیمودن سایر منازل سیر‌ و سلوک، میسّر نمي‌‌شود. افزون بر این، خداوند مي‌‌خواهد بندگان خود را متوجّه ببیند و نزد ملائکه به کسانی که توجّه دارند مباهات مي‌‌کند.

    «تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون» [16]

    پهلوهايشان از بسترهاي خواب تهي مي‌شود، پروردگارشان را  در حال بيم و طمع مي‌خوانند و از آنچه روزي آنها کرديم انفاق مي‌کنند.

    مي‌فرمايد: بنده‌هايي دارم که در دل شب بيدار مي‌شوند. پشت پا به رختخواب مي‌زنند و در حالی که صفت جمال و صفت جلال خدا در دل آنان حکمفرما است، به عبادت و راز و نیاز مي‌‌پردازند. احدي نمي‌تواند حال و هوای آنان در دل شب را درک کند جز کسي که خودش اهل معرفت باشد. چنین کسانی ابراهیم وار حاضرند تمام هستی خود را برای شنیدن نام خدا فدا کنند. و رسیدن به این مراتب، از بیداری سرچشمه مي‌‌گیرد. 

    توجّه به اینکه انسان تجلّی گاه اسماء و صفات خداوند است. [17] و لیاقت دریافت امانت الهی را داشته، امانتی که دیگر موجودات استعداد دریافت آن را نداشته‌اند. ولی متأسّفانه این انسان نسبت به خود خيلي جاهل و ظالم است. [18] یعنی قدر خود را نمي‌‌داند و موقعیّت خود را نمي‌‌شناسد.

    اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» در شعری که منسوب به ایشان است مي‌‌فرمایند:

    «و تحسب أنك جرم صغير             و فيك انطوى العالم الأكبر» [19]

    گمان مي‌کني يک جسم کوچک هستي؟ در حالي که در درون تو جهاني بزرگ، پنهان شده است. اگر انسان تصوّر کند ارزش او به اندازۀ امور دنیوی است و برای روزمرّگی‌هایی که مشغول آن است خلق شده، سخت در اشتباه است. اگر کسی مرتبۀ خود را در حدّ جسم خاکی بداند، آمال و آرزوها و چشم انداز آیندۀ او نیز در جهت تمایلات جسمانی و دنیوی او ترسیم مي‌‌گردد. پس توجّه انسان به منزلت خویش، موجب بیداری و تلاش در راستای ترسیم دورنمای ربّانی برای او مي‌‌شود.

    توجّه به اینکه روح خداوند در کالبد آدمی دمیده شده است. توجّه به اینکه «روح الله»، مسجود ملائکه است [20]و نباید بندۀ شیطان و نفس امّاره باشد. [21] توجّه به اینکه جسم انسان باید وسیله و مرکب برای تکامل روحی او باشد و روح خدا را به خدا برساند. در این مرتبه است که جز پروردگار متعال هیچ موجودی در دل انسان راه ندارد و سراسر وجود او خدائی مي‌‌شود. لذا کارهای خدایی مي‌‌کند. [22]

    توجّه به اینکه جوانی که مي‌‌تواند کارهای خدایی بکند و تجلّی «کُنِ رحمانی» حضرت حق شود، حیف است فدای شهوت و تمایلات نفسانی و رذائل اخلاقی شود. توجّه به اینکه همه مي‌‌توانند بیدار شوند، حتّی کسی که مجسّمۀ رذائل اخلاقی باشد.

    یک روز آخوند همدانی«ره»از زیارت حرم مطهّر امیرالمؤمنین«سلام الله علیه» برمی‌گشت. در راه به جوانی برخورد که از فاجران و فاسدان و طاغیان آن زمان بود و «عبد فرّار» نام داشت. مرحوم آخوند همدانی«ره» به او گفت: تو کیستی؟ گفت من عبد فرّار هستم. مرحوم آخوند از این جمله استفاده کرد و همراه با نگاه تندي گفت: «أفَررتَ مِنَ الله اَو مِن رَسولِه؟- آیا از خدا فرار کرده‌ای یا از رسول خدا؟» همین یک جمله موجب شد جاذبۀ حق تعالی او را تسخیر کند و توفیق بازگشت به سوی خدا را بیابد. جوان در حالی که مرتّب جملۀ مرحوم آخوند را تکرار مي‌‌کرد، به خانه‌اش رفت و دِق کرد و مُرد. آن جوان، قطعاً زمينه‌اي برای بیداری در خود ايجاد کرده بود که مشمول نگاه عتاب‌آميز مرحوم آخوند همدانی«ره» شد. تذکّر و نگاه‌های عتاب آمیز اولياي الهي، از الطاف خفيۀ خداست و موجب بیداری انسان مي‌‌گردد. روز بعد آخوند همدانی«ره»به شاگردانش که همه از فضلای زمان و بالغ بر پانصد نفر بودند، گفت: یکی از اولیاءالله فوت کرده است و باید امروز به تشییع جنازۀ او برویم. همه به راه افتادند و وقتی به در خانۀ عبد فرّار رسیدند، فضلا و همراهان تصوّر کرند مرحوم آخوند اشتباه آمده است. ولی با شنیدن صدای شیون و فغان از خانه، فهمیدند خودشان در اشتباه بوده‌اند. یک جرقّه، یک کشش و جذبه از طرف خدا، باعث شد که عبد فرّار به فاصلۀ چند ساعت، جزء اولیاءالله شود. يک لحظه توجّه، گاهي انسان را به اينجا مي‌رساند. ولی مهم این بود که عبد فرّار، پس از جدا شدن از آن ولیّ خدا، توانست توجّه و بیداری را در وجود خود حفظ نماید و به سرعت منازل سیر و سلوک را بپیماید.

    نتیجۀ دیگری که از این حکایت حاصل مي‌‌شود، لزوم و فوائد بهره‌مندی سالک از محضر علمای ربانی و فقهای وارسته است. سالک باید از مؤانست و مجالست با بزرگان دین، از انفاس قدسی و تذکّرات اخلاقی آنان در جهت سلوک معنوی خود استفاده نماید.

     

     

    پی نوشت ها:

    [1].العلق / 14

    [2]. الانفال / 24

    [3]. التوبه / 105: «قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون»

    [4]. منهاج الکرامة، ص

    [5]. البقرة / 156: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»، النجم / 49: «وَ أَنَّ إِلى‏ رَبِّكَ الْمُنْتَهى»، العلق / 8: «إِنَّ إِلى‏ رَبِّكَ الرُّجْعى»

    [6]. المؤمنون / 100-99

    [7]. نهج‏البلاغة، الحکمة 77: «آه از توشه اندک و درازي راه و دوري منزل و عظمت روز قيامت.»

    [8]. الزلزلة/ 8-7: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه»

    [9]. الحديد / 4: «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصير»، آل عمران / 15، الشوري / 27 و ...

    [10]. يس / 65

    [11]. الانفال / 51: «اين (عذاب) به خاطر كارهايى است كه به دست خود از پيش فرستاديد، و گرنه خداوند هرگز به بندگان ستمكار نيست.»

    [12]. الحاقّة / 24: «بخوريد و بياشاميد، گوارا باد به پاداش آنچه در روزگارهاي گذشته از پيش فرستاديد.»

    [13]. بحارالأنوار، ج 74، ص 55 

    [14]. المناقب، ج 1، ص 85

    [15]. الأعراف / 176

    [16]. السجدة / 16

    [17]. البقرة / 31: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها»

    [18]. الأحزاب / 72: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماًجهولاً

    [19]. ديوان ‏الإمام‏ علي«سلام الله علیه»، ص 175   

    [20]. الحجر / 29: «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدين»

    [21]. يس / 60: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين»

    [22]. ارشاد القلوب، ج 1، ص75: «يَا ابْنَ آدَمَ أَنَا حَيٌّ لَا أَمُوتُ أَطِعْنِي فِيمَا أَمَرْتُكَ حَتَّى أَجْعَلَكَ حَيّاً لَا تَمُوتُ يَا ابْنَ آدَمَ أَنَا أَقُولُ لِلشَّيْ‏ءِ كُنْ فَيَكُونُ أَطِعْنِي فِيمَا أَمَرْتُكَ أَجْعَلْكَ تَقُولُ لِلشَّيْ‏ءِ كُنْ فَيَكُونُ»

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365