جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۴ خرداد


 
  • پیام تسلیت در پی عروج شهادت‌گونۀ رییس محترم جمهوری اسلامی ایران و هیأت همراه
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ نهم: هدف از خلقت انسان(3)
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ هشتم: هدف از خلقت انسان(2)
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی

  • -->

    عرفان / سیر و سلوک - توبه / تأثير توسّل و شفاعت در توبه
    ارکان شفاعت

    شفاعت، دو رکن اساسی دارد که در صورت تحقّق آن دو رکن، محقّق می‌شود و چنان‌چه آن دو رکن یا یکی از آن دو محقّق نشود، از شفاعت خبری نیست.

     

    1. اذن الهی

    رکن اساسی شفاعت، اذن و اجازۀ خداوند سبحان است. قرآن کریم بر این موضوع تأکید کرده و آن را به صراحت بیان می‌فرماید:

    >مَنْ ذَا الَّذی يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ<[1]

    کیست آن که جز به خواست و فرمان او نزد وی شفاعت کند؟

    بدون اذن پروردگار و خارج از ارادۀ آن ذات یکتا، هیچ نعمت و رحمتی به کسی تعلّق نمی‌گیرد؛ هیچ دعایی مستجاب نمی‌شود، هیچ توبه‌ای پذیرفته نمی‌گردد و احدی به بهشت راه نمي‌يابد.

    بنابراین، کسانی که برای شفیعان روز قیامت، اراده‌ای مافوق ارادۀ الهی تصوّر می‌کنند و یا قدرتی موازی قدرت خداوند برای شفیع در نظر می‌گیرند، سخت در اشتباهند؛ زيرا شفيع، حکومت و تشکيلاتي مستقل از خداوند متعال ندارد.

    همچنين تصوّر فزوني مهربانيِ شفيع نسبت به خداوند، تصوّر غلطي است؛ زيرا بلند مرتبه ترين شفيع، يعني پيامبر گرامي$، مظهر صفات الهي است و شمّه‌اي از عطوفت و مهرباني پروردگار را داراست. پس اگر حق تعالي بندگان را به سوي اهل‌ بيت( سوق مي‌دهد و آنان را به بهره‌مندي از شفاعت اين بزرگواران تشويق مي‌نمايد، هرگز به اين علّت نيست که آنان از خداوند رحيم، مهربان‌ترند و بندگاني را که خدا به جهنّم فرستاده، نجات مي‌دهند. بلکه حکمت وضع و پذيرش شفاعت، به خاطر آن است که اوّلاً: آن ذوات مقدّس، واسطۀ فيض هستند، چنانکه توضيح داده شد؛ و ثانياً: از آنجا که خداوند سبحان براي آمرزش بندگان و رستگاري ابدي آنان به دنبال بهانه است، از سر تدبير، بندگان را به درگاه با عظمت قرآن و عترت مي‌فرستد تا با آن دو گوهر ارزشمند انس بگيرند و ضمن پيروي از دستورات آن دو ثقل گران‌بها، راه مستقيم را بيابند و سعادت‌مند گردند.

     

    2. لیاقت

    دوّمین رکن شفاعت، لیاقت کسی است که از او شفاعت می‌شود. شفاعت نیاز به زمینه‌سازي دارد، از اين‌رو قرآن و عترت و سایر شفیعان قيامت، بدون زمینه، بدون آمادگی و بدون لیاقت، از کسی شفاعت نخواهند کرد.

    باران رحمت الهی برای حاصل‌خیزی زمین بسیار مفید است، امّا همین باران در زمین شوره‌زار اثر نمی‌کند؛ زیرا شوره‌زار، استعداد و لیاقت دریافت برکات باران را ندارد. قرآن کریم در آیات تکان دهنده‌ای، ضرورت وجود زمینه برای ورود به بهشت را بیان می‌فرماید:

    >فىِ جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ، عَنِ الْمُجْرِمِينَ، مَا سَلَكَكمُ‏ْ فىِ سَقَرَ، قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ، وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ، وَ كُنَّا نخَُوضُ مَعَ الخَْائضِينَ، وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ، حَتىَّ أَتَئنَا الْيَقِينُ[2]<

    بهشتي‌ها از جهنّمي‌ها، مى‏پرسند: «چه چيز شما را به دوزخ درآورد؟» گويند: از نمازگزاران نبوديم و به فقير و تهيدست رسيدگي نمى‏کرديم و با اهل باطل (در كارها و گفتارهاى بيهوده) غور مى‏كرديم و روز جزا را دروغ مى‏شمرديم، تا مرگ ما در رسيد.  

    بنابر این آیۀ شریفه، اهل بهشت از مجرميني که در جهنّم جاي دارند، مى‏پرسند: چرا شما به جهنّم فرستاده شده‌اید؟ گويا آن مجرمين شيعه بوده و ساير شيعيان که در بهشت به سر مي‌برمند، با تعجّب از آنان سؤال مي‌کنند که چرا مورد شفاعت واقع نشديد و به جهنّم افتاديد؟ آنان در پاسخ می‌گویند: ما نه با خالق ارتباط داشتيم و نه با مخلوق، نه خدا را عبادت مي‌کرديم و نه به خلق او خدمت مي‌نموديم، نه اهل خمس و زکات بوديم و نه انفاق مي‌کرديم، عمر خويش را با افراد باطل و هوس‌ران، تباه کرديم و فکر مي‌کرديم قيامتي در کار نيست، از اين‌رو ما را به جهنّم آوردند.

    سپس قرآن کريم در آيۀ بعد مي‌فرمايد: «شفاعتِ شفيعان، سودي به حال اين افراد ندارد»؛ يعني لياقت و شايستگي برخورداري از شفاعت را ندارند:

    >فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعينَ[3]<

    از اين رو شفاعت شفاعت‏كنندگان به حال آنها سودى نمى‏بخشد.

    اين آيه تصريح مي‌فرمايد که شفاعت وجود دارد، امّا کساني که به جهنّم مي‌روند، لياقت بهره‌مندي از شفاعت را ندارند. کسي که هنگام بارش باران به زير سقف مي‌رود، نمي‌تواند از قطرات رحمت الهي بهره گيرد. در چنين وضعيّتي، کوتاهي از باران نيست؛ زيرا بدون تبعيض براي همه مي‌بارد، بلکه تقصير از کسي است که نمي‌تواند از برکات باران استفاده کند. در شفاعت نيز پارتي بازي و تبعيض وجود ندارد و هرکس لياقت داشته باشد، از آن نعمت بزرگ الهي بهره‌مند مي‌گردد.

    جامعه‌ای که به نماز اهمیّت نمی‌دهد و در وقت نماز، غافل از نماز است، جامعه‌ای که خدمت به خلق خدا در آن جامعه، فرهنگ عمومی نیست و از فقرا و مستضعفین دستگیری نمی‌شود، مورد شفاعت اهل‌بیت( واقع نخواهد شد.

    قرآن شريف در آیۀ دیگری می‌فرماید:

    >ما لِلظَّالِمينَ مِنْ حَميمٍ وَ لا شَفيعٍ يطاعُ[4]<

    ستمکاران را نه خویشاوندی هست و نه شفاعت‌گری که گفتارش پذیرفته شود.

    در برخی از روایات آمده است که گروهی از جهنّمیان می‌گویند: ما را از راهی به جهنم آوردند که دسترسی به اهل‌بیت( نداشتیم و آنان را ندیدیم که از ما شفاعت کنند.

    در واقع کسی که در دنیا در راه اهل‌بیت( قدم بگذارد و از آنان پیروی کند، در قیامت هم از راهی که ايشان حضور دارند عبور می‌کند و مشمول شفاعت مي‌شود. به عبارت رساتر، لازمۀ تحقّق شفاعت، اين است که تناسبي بين شفيع و کسي که مشمول شفاعت مي‌شود، وجود داشته باشد و شفاعت بدون تناسب، ممکن نيست.  

    چنانکه، افرادی که در دنیا از دستورات روح‌بخش قرآن و عترت، تبعيّت نمي‌کنند، در قیامت هم از شفاعت محروم خواهند بود. شفاعت شامل حال کسانی می‌شود که خداي متعال از آنان راضي باشد و رضايت خداوند در سايۀ انس با قرآن و عترت حاصل مي‌شود:

    >وَ لا يشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضي<[5]

    و جز براى كسى كه [خدا] رضايت دهد، شفاعت نمى‏كنند.

    در واقع در موضوع شفاعت مي‌توان گفت: انسان بايد به وظيفۀ خويش عمل کند. يعني به انجام واجبات و ترک محرّمات بپردازد و اگر گناهي مرتکب شد، فوراً توبه نمايد و اجازه ندهد آن گناه تکرار شود و به صورت عادت درآيد. وقتي چنين کرد، آنگاه مي‌تواند نسبت به شفاعت اميدوار باشد و شفاعت را آخرين اميد خود قرار دهد؛ زيرا هيچ کس نمي‌تواند مطمئن باشد که حتماً مورد شفاعت قرار مي‌گيرد و نيز کسي اطمينان ندارد که الزاماً خداوند متعال، شفاعت را مي‌پذيرد.

    بر اين اساس، نمي‌توان گفت که شفاعت، موجب «تجرّي» مي‌شود و جرأت گناه کردن به انسان مي‌دهد. کسي حق ندارد تصور کند مي‌تواند مرتکب هر گناهي بشود و بعد هم با اميد واهي به شفاعت وارد بهشت گردد.

    خرما نتوان خوردن ازاين خارکه‌کِشتيم   ديبا نتوان‌کردن ازاين پشم‌که رِشـتيم

    بر حرف معــاصي، خطّ عذري نـکشـيديم            پـهلــوي کبــائر، حسـنـاتـي ننــوشتيم

    ما کشتـة نفسـيم و بـس آوخ کـه بـرآيـد            از مـا بـه قيامت کـه چرا نفس نکشتيم

    گر خــواجـه شفـاعت نـکنـد روز قيامـت              بايد که ز مشّاطه نرنجيم که زشتيـم

    بـاشد کــه عـنايـت بـرســد ورنه مپـنـدار            با ايـن عمـل دوزخــيان کـاهل بهـشتيم

    سعـدي مــگر از خــرمـن اقــبال بزرگان يک خوشه ببخشند‌که ما تخم نکشتيم

    خلاصة سخن اين‌که: شيعۀ واقعي که لياقت بهره‌مندي از شفاعت را داراست، ملتزم به ارکان ايمان يا ارکان تشيّع است که عبارتند از: اوّل: اقرار به حقّانيّت اسلام و تشيّع با زبان و از طريق تعظيم شعائر الهي، دوّم: اعتقاد راسخ و قلبي به اصول و فروع دين و مذهب، سوّم: عمل به دستور پيامبر اکرم$، مبني بر تمسّک به قرآن و عترت و پيروي حقيقي از آن دو ثقل گران‌بها، به معني اسوه و سرمشق قراردادن ثقلين در تمام امور زندگي.



    [1]. بقره / 255

    [2]. مدثّر / 47-40

    [3] . مدثّر / 48

    [4]. غافر / 18

    [5]. انبياء / 28

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365