حال
در چنین وضعیّتی، تصوّر کنید افرادی مانند مالک اشتر و محمد بن ابی بکر به شهادت
برسند. وقتی خبر شهادت مالک اشتر به امام«سلام الله علیه» رسيد، فرمودند:
مَالِكٌ وَ مَا مَالِكٌ وَ اللَّهِ لَوْ كَانَ
جَبَلًا لَكَانَ فِنْداً وَ لَوْ كَانَ حَجَراً لَكَانَ صَلْداً لَا يَرْتَقِيهِ
الْحَافِرُ وَ لَا يُوفِي عَلَيْهِ الطَّائِرُ[1]
مالك، و چه بود مالك؟! به خدا سوگند، اگر كوه بود،
كوهي تك بود و اگر صخره بود، سخت و محكم بود كه هيچ صخره نوردي بر فراز آن
نميتوانست برود و هيچ پرندهاي بر اوج آن نميتوانست پرواز کند.
و
در غم از دست دادن محمد بن ابی بکر نيز فرمودند:
إِنَّ حُزْنَنَا عَلَيْهِ عَلَى قَدْرِ
سُرُورِهِمْ بِهِ إِلَّا أَنَّهُمْ نَقَصُوا بَغِيضاً وَ نَقَصْنَا حَبِيبا[2]
همانا اندوه ما بر او به اندازهی خوشحالي دشمنان
بر مرگ اوست، جز اين كه از آنان يك دشمن كاسته شد و از ما يك دوست.
داستان
شهادت او هم واقعاً دردناک و برای معاویه و اطرافیانش مایهی ننگ و سیاهرویی تمام
بود؛ او را درون پوست الاغی کردند و به آتش کشیدند[3].
پی
نوشت ها:
[1].
نهج البلاغة، حکمت 443، ص 554.
[2].
همان، حکمت 325، ص 532.
[3].
تاريخ الأمم و الملوک، ج 5، ص 104.