حالا بهتر است اين مثال را از روي قرآن بخوانيم و آيات را يكييكي ترجمه كنيم. «و اضرب لهم مثلا اصحاب القرية» اينجا «ال» قريه «ال» عهد است يعني اي پيامبر براي اينها مثال بزن مردم انطاكيه را «اِذجاءَها المُرْسَلُون» وقتي كه پيامبرهايي براي آنها فرستاديم كه بنا شد سه پيامبر به آنجا بروند. «اِذْ اَرْسَلنا اِلَيهِمُ اثْنَينِ فَكَذَّبُوهُما» وقتي كه ابتدا دو نفر از آنها را فرستاديم، آنها را تكذيب كردند.
اين دو پيامبر وقتي كه آمدند، تبليغشان علني بود، اگر چه همانطور كه قرآن ميخواهد، اين تبليغ با موعظه، با استدلال با خوشزباني و با معجزه همراه بود، اما بر فرض اينكه با معجزه بود، كور مادرزاد را شفا دادند، برص را شفا دادند، مرض پيسي را شفا دادند، مرده را زنده كردند، اما پذيرفته نشد «فَكَذَّبُوهُما» آنها را تكذيب كردند. «فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا اِنّا اِلَيْكُم مُرْسَلُونَ» عزت در اينجا همان معناي سومي است كه قبلاً اشاره شده به معناي كسي كه مقهور نيست و غالب است و صاحب قدرت يعني به آن دو پيامبر قدرت داديم به واسطه پيامبر سوم.