از نظر قرآن و روايات اهلبيت عليهمالسلام نفخ در صور، چنين است كه مردن عالم هستي و حيات مجدد به اذن خدا و به واسطه اسرافيل صورت ميپذيرد. اما حقيقتش چطور است؟ راستي بوقي دارد يا چيزي شبيه به آن؟ يا ممكن است چيز ديگري باشد. آنچه از قرآن و روايات بدست ميآيد، اين است، ولي حقيقتش براي ما قابل درك نيست.
مباحث آينده هم همينطور است، اگر كسي بخواهد بفهمد كه حورالعين يعني چه؟ نميشود. حورالعيني كه اگر پيراهنش در دنيا بيايد همين يك پيراهن دنيا را روشن ميكند، از بوي عطر او همه مبهوت ميشوند و اگر هفتاد حوله روي ساق پايش بياندازند، باز هم درخشندگي آن چشم را خيره ميكند. حالا اين حورالعين چيست؟ انشاءالله به آنجا ميرويد و ميبينيد.
حورالعيني كه يك معانقهاش پانصد سال طول ميكشد. خوبياش هم به قول اهلبيت(ع) اين است «لا يُملها وَ لا تُمِلْهُ» نه حوريه خسته ميشود و نه آن مؤمن.
ولي چگونه ممكن است؟ نميدانم. اصلاً، آنجا جاي خستگي و سيرشدن و گرسنه شدن نيست. عالم، عالم ديگري است ما فقط يك دورنمايي از آن داريم.
وَ يَقُولُونَ مَتَي هَذَا الوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقينَ(48)
كفار (از روي مسخره و استهزاء) گويند: اگر راست ميگوئيد اين وعده (قيامت، بهشت و دوزخ) كي خواهد بود؟