جامعه هم مثل يك بدن است، اگر همه بخواهند در يك سطح باشد، مثل اين است كه يك بدن همهاش، سر يا پا یا تنه باشد. اين كه نميشود، اختلافي بايد باشد. آيا اين اختلاف رفعت ميآورد؟ خير. البته رفعت نسبي ميآورد، زارع از تاجر، كارگر و كارمند و دكتر و مهندس و عالم بالاتر است، چرا؟ زيرا اگر زارع نباشد، چرخ جامعه نميگردد و موادغذايي افراد تهيه نميشود. پس از اين جهت زارع يك رفعت دارد. از آن طرف، عالم، متخصص، دانشگاهي، دبيرستاني هم يك رفعت به زارع دارند. آن چيست؟ اين است كه اگر اينها هم نباشند، اگر در جامعه همه زارع يا همه كاسب باشند، جامعه كامل نيست بلكه همه طبقات بايد باشند و هر كدام از اينها يك رفعتي بر ديگري دارند كه اسم آن را امتياز نسبي ميگذاريم كه تكويني است.
از طرف ديگر اين جامعه، همه طبقاتش، وظيفهاي هم دارند و بايد به اين وظيفه عمل كنند. به زارع ميگويند وظيفه تو اين است كه به فكر كاسب، عالم و متخصص باشي، از آن طرف هم ميگويند: اي نابغه به فكر زارع باش. همه و همه به فكر يكديگر باشند. وقتي اين دست درد گرفت يعني مثلاً زارع نتوانست خود را اداره كند، جامعه بايد او را اداره كند. اگر يك كاسب ورشكست شد، بايد همه مردم جامعه، او را كمك كنند و اگر محصلي ميخواهد درس بخواند جامعه بايد او را سرپرستي كند.
اين گونه موارد را تشريع ميگويند.