جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: حکم حج محجور(2)
    موضوع درس:
    شماره درس: 34
    تاريخ درس: ۱۳۸۴/۱/۲۲

    متن درس:

    اعوذ باللَّه من الشيطان الرجيم بسم اللَّه الرحمن الرحيم رب اشرح لي صدري و يسر لي امري واحلل عقدة من لساني يفقهوا قولي.

    مسئله‏اي که ديروز عنوان شد و به نظر ما اشکال داشت. بنا شد که امروز مسئله را تکرار کنم شايد از شما استفاده کنم و رفع اشکالها بشود.

    مشهور در ميان فقهاء اين است که سفيه اگر حج واجب به ذمه او باشد اين مي‏تواند حج بجا بياورد و راجع به امور مالي ولّي او بايد اجازه بدهد و اما اگر حج مستحبي بخواهد بجا بياورد گفته‏اند که جايز نيست، جايز نيست به اين معنا که گفته‏اند مي‏تواند محرم بشود و اما ولّي او را محلّش مي‏کند که خاصه گفته‏اند محلّش مي‏کند بدون هدي يا صومي، همين جوري - محرم شده است - او را محل مي‏کند و عامه گفته‏اند محلّش مي‏کند بالصوم. بله گفته‏اند که اگر اين سفيه حج که بجا مي‏آورد فرقي بين مسافرت و غير مسافرت نداشته باشد يا بتواند تکسّب بکند آن وقت مي‏تواند حجّ مستحبي هم جا بياورد و مسئله سه، چهار تا اشکال مهم دارد و اين اشکالهاي مهم را بايد رفع بکنيم مرحوم صاحب جواهر هم متعرض اشکالها نشده و همين جور عبارت مرحوم محقق را معنا کرده‏اند و شرح کرده‏اند و نسبت به شهرت و بلا خلاف و امثال اينها هم داده‏اند.

    اشکال اول اين بود که اين سفيه آيا واجب الحج مي‏شود يا نه؟ اگر شما بگوييد تصرف در اموالش نمي‏تواند بکند اين اصلاً واجب الحج نمي‏شود و اين که فرض کرده‏اند حتماً واجب الحج مي‏شود يعني اگر اموالي پيدا بکند واجب الحج مي‏شود خب اين هر چه مال پيدا بکند به مجردي که مال پيدا کرد تصرف در مالش نمي‏تواند بکند. مالک مي‏شود اما تصرف در مالش نمي‏تواند بکند آن وقت اين هم که مرحوم محقق فرموده‏اند که اگر بتواند تکسّب بکند حج مستحبي مي‏تواند بجا بياود اشکالش اين است که خب اين مي‏تواند تکسب بکند اما بمجردي که تکسب مي‏کند محجور مي‏شود يعني همان مالي را که به دست مي‏آورد تصرف در آن مال نمي‏تواند بکند مثلاً مي‏تواند برود با خدمه و آنجا پول بگيرد براي هديش در آن کار کردنش مالک مي‏شود اما محجور است و اين که فرض شده در حج واجب اين واجب الحج مي‏شود خب يک کسي بگويد نه اين اصلاً واجب الحج نمي‏شود. حالا اگر بگوييد واجب الحج مي‏شود خب راجع به غير سفيه هم بايد بگوييد اين مسئله چرا خصوصيت به سفيه دارد؟ مثل صغير اين مي‏تواند حج مستحبي بجا بياورد و مي‏تواند مثلاً تکسب بکند مي‏تواند برود مکه، صغير است بچه 13،10 ساله است و اين همان جوري که سفيه را مي‏گوييد که «حللّه الولّي» در اين جا هم بفرماييد «حللّه الولّي»، يا اين که نه «لا حللّه الولّي» مي‏تواند حج مستحبي بجا بياورد و از جمله خدمه مي‏شود مي‏رود حج را بجا مي‏آورد بدون اين که تصرف در اموالش بکند و همچنين مملوک و امثال اينها اين 6 تا که گفته‏اند و اختصاص دادن مسئله رابه سفيه اين ظاهراً وجهي ندارد.

    و اشکال ديگر که در مسئله بود اين که اين تکسبي که شما فرموديد خب اين تفاوت ندارد تکسب بتواند بکند يا تکسب نتواند بکند براي اين که آنجا هم که تکسب مي‏کند محجور مي‏شود يا بايد بگوييد مي‏تواند حج بجا بياورد مطلقا يا بايد بگوييد نه مطلقا، اما اين که صورت تکسب را بگوييد مي‏تواند و صورت عدم تکسب را بگوييد نمي‏تواند ظاهراً وجه ندارد. لذا در مسافرت که اين روزي 100 تومان مي‏گيرد به مجردي که 100 تومان را ميگيرد محجور است و تصرف در اين مال ديگر نمي‏تواند بکند، اين جورنيست که بتواند تصرف بکند اگر مي‏توانست حرف خوبي بود که در مسافرت اگر تکسب بکند مالک مي‏شود خب نمي‏شود پس فرقي بين تکسب در مسافرت و تکسب در غير مسافرت ندارد بين اين که اين پول ارث به او رسيده باشد يا خودش کاسبي کرده باشد فرق ندارد. اين به مجردي که پول به دستش مي‏آيد و مالک مي‏شود محجور است و تصرف در مال نمي‏تواند بکند همه حرفها در هدي است. بايد اين هدي را بتواند بکشد خب نمي‏شود اگر مسافرت نداشت اين مال را نداشت حالا به مجردي که مال پيدا مي‏کند محجور مي‏شود يعني فرقي بين مسافرت و غير مسافرت نيست اين سفيه در وطنش کار بکند پول به او مي‏دهند مالک مي‏شود اما تصرف در اموال نمي‏تواند بکند در مسافرت هم پول به او بدهند اين مالک مي‏شود اما تصرف در اموال نمي‏تواند بکند، مئسه هدي او که عمده است مي‏ماند.

    آن وقت از همه اينها که بگذريم «حللّه الولّي» يعني چه؟ ولّي چه کاره است که تحليل بکند؟ اين يک حکم است، حق که نيست اگر بتواند اين محرم بشود خب محرم شده چه کسي بايد اين را محّل بکند؟ خدا. به واسطه چه؟ بواسطه هدي، و اين «حللّه الولّي» ولّي به او بگويد برو محلّ شو، خب مي‏گويد نمي‏خواهم.

    لذا «حللّه الولّي» بالصوم ام لا؟ شهيد گفته است نه، همين جور تحليل بشود و عامه گفته‏اند بالصوم، هدي نه. همه گفته‏اند عامه، خاصه گفته‏اند که هدي در کار نيست ولّي حق ندارد هدي بدهد به اين، پول بدهد به اين برود قرباني بکند حالا آيا «حللّه» همين جوري؟ يا «حللّه بالصوم»؟ عامه گفته‏اند بالصوم، مرحوم شهيد گفته‏اند احدي از خاصه نگفته، گفته همين جور تحليل، خب اشکال عمده اينجاست که اين آقا چکاره است که تحليل بکند؟ يک دفعه مي‏تواند به او بگويد اصلاً حج جا نياور اين حرف را ما مي‏زنيم مي‏گوييم که آقا اين از اول واجب الحج نيست اگر واجب الحج هم باشد چون که هدي در کار است ممنوع است و اين مي‏گويد اصلاً محرم نشو، محرم شدي احرامت هيچ است اما اين که احرامش درست است و همين طور که بواسطه صيد از احرام بيرون مي‏آيد بواسطه امر از احرام بيرون بيايد «حللّه الولّي» چرا؟ حالا يک دفعه بالصوم است که آن بالصوم هم اشکال دارد خود اين اقا چون که هدي ندارد بايد روزه بگيرد ديگر «حللّه الولّي» مي‏خواهد وليّ به او بگويد روزه بگير مي‏خواهد نگويد روزه بگير اين بايد روزه بگيرد.

    عبارت‏ها اين است که اگر حج واجب باشد واجب است ولّي هدي به او بدهد اما اگر حج مستحب باشد نه، هدي نبايد بدهد و محلّش بايد کند بالصوم يا نه؟ نه، همين جوري. مثل آدمي که محصور باشد که ديروز مثال مي‏زدم چه جور اين خودش خودش را تحليل مي‏کند يعني مثلاً مو از سرش مي‏گيرد يا سر مي‏تراشد و مي‏شود محلّ بدون اين که هدي بجا بياورد يا اين که اگر مي‏تواند هدي را جا مي‏آورد بدون اين که اعمال بجا بياورد و ما نحن فيه شما يا مي‏فرماييد که اين مي‏تواند محرم بشود خب اگر مي‏تواند محرم بشود اين «حلّله الوليّ» چيست؟ خب مسلم اين اگر هدي را جايز بدانيد جايز و الا بايد خودش را محلّ بکند بواسطه صوم و روزه بگيرد و اما «حلّله الوليّ بالهدي» خب اين حرف خوبي است آدم بزند اما فقهاء نمي‏گويند که بگويد در حج مستحبي وقتي که جايز باشد اين محرم بشود محرم شد حالا که محرم شد اضطرار پيدا مي‏کند به پول، محجورها اگر اضطرار به پول پيدا بکنند وليّ بايد پول به آنها بدهد مثل مفلس، مفلس زنش درد زايمان گرفته و الان مي‏خواهند ببرندش بيمارستان و 100 هزار تومان پول مي‏خواهد خب مفلس است اما حاکم شرع پول را به او مي‏دهد چنانچه خورد و خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج و اينها را گفته‏اند که در مفلس استثناء است و در سفيه استثناء است و در صغير. پول دارد صغير، چه کسي بايد اداره‏اش بکند؟ ولّي، از پول چه کسي؟ از پول خود صغير. خب در اينجا هم بفرماييد که اين جايز است محرم بشود و وقتي محرم شد ديگر واجب است براي تحليلش هدي، حالا که لازم شد مي‏شود از لوازم زندگي‏اش، وليّ واجب است اين را تحليل کند بالهدي، تحليل هم نه، پول به او بدهد، خودش خودش را تحليل بکند اصلاً وليّ کاره‏اي نيست «حللّه» اصلاً معنا ندارد هدي مي‏دهد به او و آن آقا که سفيه است اما بالغ و عاقل است همين جور که محرم شده اعمال حج را بجا آورده من جمله هدي را هم بجا مي‏آورد و بعد هم تقصير مي‏کند و محلّ مي‏شود.

    لذا مشهور در ميان فقهاء گفته‏اند «حلّله الوليّ» بدون صوم، بدون هدي. مرحوم صاحب جامع المقاصد گفته «حلّله بالهدي» عامه گفته‏اند «حلّله بالصوم» مرحوم شهيد مي‏فرمايند احدي نگفته «حلّله بالهدي، حلّله بالصوم» پس بنابراين «حلّله الوليّ» همين جوري بگويد برو محلّ شو. لذااين اشکالهاي اين مسئه است و اين «حلّله الوليّ» وليّ اولاً کاره نيست براي اين که او نمي‏تواند تحليل بکند، تحليل مال خداست و يک حکم وضعي است و اصلاً ولي تصرف در احکام وضعيه که نمي‏تواند بکند بايد مثلاً بجاي «حلّله الوليّ» بگويند «اعطاه» پول هدي را يا «اعطاه الهدي» و آن آقا تحليل بشود، خودش را تحليل بکند بالهدي که اين را جامع المقاصد گفته است آنکه فقهاء فرموده‏اند حالا عبارت هم نارساباشد اين جوري است که اين چون سفيه است بالاخره بايد محلّ بشود و برود دنبال کارش وليّ به او مي‏گويد که برو محلّ شو، برو سر بتراش، خب اين برو سر بتراش اشکال من اينجاست که اگر از اول جايز بوده که اين محرم بشود خب مي‏شود از لوازم زندگيش و حتماً بايد هدي را به او بدهد و اگر از اول اين نتواند محرم بشود که نمي‏تواند براي اين که امر مالي است اين اصلاً محرم نيست تا محلّ بشود و اين که ما بگوييم اين مي‏تواند محرم بشود اگر حج واجب باشد «حلّله الوليّ» بالهدي، «حللّ» هم نگفته‏اند، فقهاء راجع به اينجا نگفته‏اند تحليل، گفته‏اند که هدي او را مي‏دهد. عبارت را ببينيد «لا خلاف في ان السفيه کالرشيد بالنسبة الي العبادات فاذا احرم بحجة واجبة» براي اين که عبادت است و مي‏تواند عبادت بجا بياورد «لم يمنع مما يحتاج اليه في الاتيان بالفرض» آن آقاي ولّي حق ممانعت از تصرف در اموالش را ديگر ندارد نگفته حللّه يا غير حللّه گفته نه اصلاً اين آقاي وليّ نمي‏تواند بگويد که پول خرج نکن. لذا اين مسئله، المسئلة الخامسة لا خلاف في انّ السفيه کالرشيد بالنسبة الي العبادات فاذا احرم بحجة واجبة لم يمنع مما يحتاج اليه في الاتيان بالفرض» حج واجب را بجا بياورد اين وليّ حق ندارد بگويد که تصرف در اموال نمي‏تواني بکني نه. بايد يک ميليون خرج کند و حجش را برود مالش است و اين وليّ نمي‏تواند بگويد که خرج نکن چنانچه هدي را هم نمي‏تواند مانع بشود از اينکه هدي نکن، «لم يمنع مما يحتاج اليه في الاتيان بالفرض و ان احرم تطوعاً فان استوت نفقته سفراً و حضراً لم يمنع» اين خدمه مي‏شود و همه چيزش مال آن مخدوم است يعني او را مي‏برند و تفاوتي نمي‏کند بين اين که در حضر باشد يا در سفر باشد بلکه در سفرش اصلاً لازم نيست که آن وليّ خرج و مخارج بدهد، کسي ديگر خرج و مخارج مي‏دهد گفته‏اند مي‏تواند حج بجا بياورد خب اين خوب است «و کذا ان امکنه تکسب ما يحتاج اليه» اين اگر بتواند در مسافرت کاسبي بکند مي‏تواند حج برود خب حرفش اين است که به مجردي که کاسبي مي‏کند و پول پيدا مي‏کند ممنوع از تصرف است بعد مي‏فرمايند «و لو لم يکن کذلک» اگر سفر و حضر تفاوت دارد و پول بايد خرج کند يا امکان تکسب ندارد «و لو لم يکن کذلک بل احتاج في السفر الي ما يزيد علي نفقته في الحضر من ماله المحجور عليه حلّله الوليّ» اين بجاي اين که بگويند يمنع آنجا خيلي عبارت عالي بود مي‏فرمودند که «لم يمنع مما يحتاج اليه في الاتيان بالفرض» بجاي اين که گفته‏اند «حلّله الوليّ» بايد بگويند که «يمنع» از اين که اين اصلاً حج بجا بياورد، اما بجاي اين گفته‏اند اين مي‏تواند محرم بشود و براي محلش پول نمي‏دهد و مي‏گويد که برو محّل شو،خيلي ايراد واضحي است اگر بخواهيم بگوييم بايد بگوييم در حج واجب يمنع الولي از اين که من اول الامر حج بجا بياورد و اگر هم بدون اجازه ولي بجا آورد اصلاً محرم نمي‏شود. چرا محرم نمي شود؟ براي اين که حج احتياج دارد به هدي و اين نداشته و دانسته محرم شده. مثل کسي است که مي‏داند هدي ندارد دانسته بخواهد محرم بشود اصلاً محرم نمي‏شود مي‏داند محصور است، مي‏داند مکه که برود نمي‏گذارند اين هدي بجا بياورد خب حالا مسجد شجره محرم بشود، محرم نمي‏شود اين سفيه هم همين طور است مي‏داند که تصرف در اموالش نمي‏تواند بکند بنابراين پول نمي‏تواند خرج بکند هدي نمي‏تواند بگيرد بايد بگويند که اين لا يجوز اين که حج بجا بياورد لا اقل بگويند يمنع الولي يا آنجا گفتند لم يمنع از تصرف در اموالش چه بکند؟ خب بايد مبدل به صوم بشود همان که عامه مي‏گويند که «حلّله الوليّ بالصوم» وليّ نه، خودش حالا که محرم شده محلّ مي‏شود بالصوم، حللّ نفسه بالصوم و اما اين «حلّله الوليّ من الاحرام محافظة علي ما له بل في القواعد و المحکي عن المبسوط و التحرير احلّه بالصوم و ظاهرهما تعيينه به»، به صوم «دون الهدي مراعاةً لحفظ المال لکن عن الشهيد اني لم اقف علي کون التحليل بالصوم الا من طرق العامة» بعد هم آن دو تا روايتي که ديروز خواندم راجع به آن کسي که محصور بشود، آن روايتها را مرحوم صاحب جواهر مي‏خواهند بياورند و بگويند همان جوري که در آنجا صيد لازم نيست و مي‏تواند خود را بدون صيد محلّ بکند در اين جا هم همين طور اما «حلّله الوليّ» باز نيست در باب آنجا که محصور بشود نگذارند، مثلاً يک فرسخي مکه جلويش را گرفتند گفتند اين جواز تو جواز بين المللي است و نمي‏شود به مکه وارد شوي، برگرد خب اين الان محرم است چکار بايد بکند؟ گفتند محلّ شو. به چه محلّ شود؟ گفته‏اند اگر مي‏تواني هدي اگر نمي‏تواني بدون هدي تقصير کن، خب راجع به سفيه هم بايد اين جور باشد «حلّله الوليّ» معنا ندارد اگر هم بخواهيم بگوييم آنچه در باب حصر است در اينجا هست اين هم باز يک نحو قياس است سني‏ها مي‏توانند بگويند چنانچه سني‏ها راجع به حصرش هم مي‏گويند صوم، اينجا هم راجع به سفاهتش بگوييم صوم، اين سه چهار تا اشکال هست.

    اگر کسي که فاقد الطهورين است ما مي‏گوييم فاقد الطهورين بايد نماز بخواند و نمازش هم صحيح است و قضا هم ندارد اما مشهور در ميان فقهاء گفته‏اند فاقد الطهورين‏نماز برايش واجب نيست چرا؟ گفته‏اند چون فاقد الطهورين است نه وضو مي‏تواند بگيرد نه تيمم و نماز متوقف بر اين است و نمي‏تواند وقتي نتوانست اصلاً نماز واجب نيست. ما نحن فيه هم همين طوراست اين آقا حجش را مي‏داند نمي‏تواند هدي بجا بياورد مثل آنجا که مي‏داند نه مي‏تواند وضو بگيرد نه مي‏تواند تيمم کند در باب نماز چون که «لايترک بحال» گفته‏اند که اين در باب رکوعش مبدلّ مي‏شود به ايماء، حالا راستي اگر آن ايماء را هم نتوانست خب ديگر خواه ناخواه بايد بگوييد که «اذا انتفي الجزء انتفي الکل، اذا انتفي الشرط انتفي المشروط» راستي اگر نتوانست سلام نماز را بدهد اين آيا نماز برايش واجب است يا نه؟ خب نه، عامه مي‏گويند بدل دارد سلام نماز به هر چه محل مي‏شود به هر چه، که آن علامه «رضوان اللَّه تعالي عليه» يک هوچي بازي در آورد در مقابل شاه خدا بنده و همان هوچي بازي علمي علامه عامه را ساقط کرد و شاه خدا بنده تحريک شد و بالاخره دين تشيع از همان جا يک رسميتي پيدا کرد و من جمله در همين تحليل گفت ابوحنيفه مي‏گويد به هر چه ولو به اخراج حدثي باشد اما شماها نمي گوييد حالا که نشد پس بنابراين اگر کسي بداند نمي‏تواند از نماز خارج بشود خب حالا نماز برايش واجب است؟ براي اين که اگر سلام نباشد و به واسطه روگردان از قبله باشد نماز باطل است اصلاً شما مي‏گوييد نماز باطل است بايد سلام باشد حالا اين طرف و آن طرف نبريد مرا.

    علي کل حال اين جوري است که اين اقا يک دفعه مي‏فرماييد که مي‏تواند محرم بشود - حرف ما اين است- اگر مي‏تواند محرم بشود ديگر خواه ناخواه بايد تصرف در اموالش هم بتواند بکند، از لوازم زندگيش مي‏شود ولّي هم حق ندارد ممانعت بکند به قول همان عبارتها لم يمنع من التصرف في ماله و اگر گفتيد يمنع من التصرف في ماله ديگر حج واجب و مستحب ندارد اين اصلاً واجب الحج نيست و اگر هم محرم بشود احرامش اصلاً منعقد نمي‏شود اين حرف من است و قاعده همين را اقتضا مي‏کند قاعده فقهي اما فقهاء نفرموده‏اند اينها است که گفتم و اين سه، چهار تا اشکال به قول فقهاء هست و اين که من تکرار کردم امروز براي اين که اين سه، چهار تا اشکال را رفع بکنيد تا قول فقهاء درست بشود، قول شهرت و الا اگر نتوانيم درست بکنيم مجبوريم بگوييم اين آقا آيا مي‏تواند محرم بشود يا نه؟ فقهاء همه گفته‏اند مي‏تواند محرم بشود چه حج واجبي چه حج مستحبي، خب اگر مي‏تواند محرم بشود ديگر خواه ناخواه از لوازم زندگيش مي‏شود اين که تصرف در اموالش، هم براي خرج و مخارج هم براي هدي بتواند بکند و اگر فرموديد نمي‏تواند تصرف در اموالش بکند بايد بفرماييد که من اول الامر هم نمي‏تواند محرم بشود اگر هم محرم بشود احرام نمي‏شود مثل کسي است که سلام نماز را نتواند بدهد من اول الامر اللَّه اکبر نمي‏تواند بگويد و اللَّه‏اکبر هم بگويد و رکعت اول دوم و سوم و چهارم را هم بخواند و تشهد را هم بخواند و نتواند سلام بدهد عامه مي‏گويند به هر چه، رو را از قبله برگردان اين جاي سلامت. شيعه مي‏گويد نه، وقتي شيعه مي‏گويد نه ديگر خواه ناخواه به مجردي که رو را از قبله برمي گرداند نماز مي‏شود باطل. من اول الامر اصلاً نماز مي‏شود باطل. آن وقت وقتي چنين باشد من اول الامر اللَّه‏اکبر نمي‏تواند بگويد در باب حج مسلم است که قدرت بر هدي لازم است و الا واجب الحج نيست لذا در حج واجب و در حج مستحب همين را مي‏گوييم در آن صومش آنجاهاست که بعد برايش چيزي جلو بيايد يعني پول نداشته باشد پولش را دزدها برده باشند بي پول باشد آنجا گفته‏اند که يبدل بالصوم و اما من اول الامر پول نداشته باشد وبگويند مي‏تواند محرم بشود، نه، اصلاً نمي‏تواند از اول محرم بشودو اين را مسئله‏اش را در باب حج هم عنوان کرده‏اند که اصلاً نمي‏تواند محرم بشود.

    وصلي اللَّه علي محمد و آل محمد.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365