جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: قساوت دل و راه رفع آن
    موضوع درس:
    شماره درس: 171
    تاريخ درس: ۱۳۸۰/۴/۲۷

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم رب اشرح‏لى صدرى و يسرلى امرى و احلل عقدة من لسانى يقفهوا قولى. از جلسات قبل استفاده كرديم قساوت دل چيز بدى است و اگر اثر سوئى نداشته باشد به غير از اين كه لذت عبادت را از ما بگيرد بس است اين كه بگوييم قساوت دل چيز بدى است بس است اين كه قرآن بفرمايد «قويلٌ للقاسيةٍ قلوبهم من ذكر اللّه‏ امر» ديگر اگر خداى ناكرده اين قساوت رسوخى بشود كه ديگر به قول امام صادق(ع) «فلَنْ يُفْلِحَ ابدا» ديگر اگر خداى ناكرده اين قساوت سر تا پاى دل را بگيرد به طورى كه زير پِلِ همه چيز بزند آن كه وامصيبتا و على كلِ حالٍ اين قساوت چيز بدى است و بايد ما قساوت دل نداشته باشيم بايد اگرقساوت دل پيدا شد فورا آن را زائل بكنيم بحث امروز به بعد اين است كه چه چيز موجب قساوت قلب است چه چيزهايى براى ما قساوت مى‏آورد بحث بعدِ ما هم اين است كه چه جورى بايد رفع قساوت بكنيم چه چيزهايى موجب رفع قساوت دل است راجع به پيدا شدن قساوت در ضمن بحثها فهميديم يكى گناه است. گناه ولو كوچك يعنى صغير. اين موجب قساوت قلب است و اگر اين گناه كم‏كم توبه نكرد و رسوخ در دل كرد كه گفتيم مى‏رسد به آنجا «اذاتتلى عليه آياتنا قال اساطيرُ الاولين» (كلا بل رانَ على قلوبهم ما كانوا يكسبون، كلا اِنَّ هم عن ربهم يَومئذٍ لمحجولون» از همين جهت هم گناه موجب قساوت قلب است ولو صغيره باشد يك نگاه آلوده العياذبالله يك غيبت يك دروغ، نقطه سياهى در دل پيدا مى‏شود و مضمونش در روايات فراوانى آمده است كه اگر كسى گناهى كند ولو سغيره، نقطه سياهى در دل پيدا مى‏شود بايد فورا اين نقطه سياه را زائل كند. با توبه، با زارى، با عبادت، و اگر توبه نكرد دوباره گناه دومى بكند آن نقطه سياه زياد مى‏شود بايد رفعش بكند و اگر توبه نكرد آن گناه سوم نقطه سياه را زيادش مى‏كند، امام صادق(ع) مى‏فرمايد تا مى‏رسد به آنجا كه سياهى دل را مى‏گيرد وقتى همه دل را گرفت «فاذا لا يُفْلِحُ ابدا» كه مضمونش همان آيه شريفه است كه «ثم كان عاقبة الذينَ عصاء السوءً اَن كذبوا بآيات الله فلَن يُفْلحَ ابدا» قرآن كريم در آيات فراوانى مى‏فرمايد فَلن يفلح ابدا اگر گناه سرتاسرى شد. اگر گناه دل را گرفت. ديگر اين لياقت به توبه ندارد. البته اگر جرقه‏اى زده شد اگر راستى توبه كرد امّا معمولاً ديگر اين اشخاص توبه نمى‏كنند به ذهنشان نمى‏آيد توبه بكند به عبارت ديگر موفق براى توبه نمى‏شود آن وقت همين آيه‏اى كه خواندم يا آن آيه قبلى «و اذا تللى عليه آياتنا قال اساطيرُ الاولين» قرآن مى‏فرمايد كه قرآن چيزى نيست كه انسان به آن بگويد اساطير الاولين اگر اين مى‏گويد براى قساوتش است «كلاّ بل رانَ على قلوبهم ما كانوا يكسبون كلاّ انّهم عن ربهم يومئذٍ لمحجوبون» مطففين 14 از همين جهت هم در روايات فراوانى كه مرحوم كلينى رضوان‏الله تعالى عليه در اصول كافى روايات را نقل مى‏كند مى‏فرمايد كه گناه براى دل خيلى ضرر دارد كارد تند با گوشت چه تماسى دارد گناه با دل چنين است. دل را پاره پاره مى‏كند آن اتصال معنوى دل را ميگيرد يا باز در روايت دارد كه «سيَّر عليهُ اَسفَله» دل را وارونه مى‏كند مرحوم فيض رضوان‏اللّه‏تعالى‏عليه در وافى وقتى اين روايت را نقل مى‏كند كه دل را وارونه مى‏كند مى‏فرمايد اين دل سرو كارش با عالم ملكوت است اگر دل باشد سروكار با عالم ملكوت است. الهام دارد از عالم ملكوت اگر برسد به يك جايى مى‏تواند تماس با ملائكه با عالم ملكوت با عالم جبروت داشته باشد. الهام دارد. از طرف حق تبارك و تعالى اگر گناه آمد وارونه‏اش مى‏كند يعنى به جاى اين كه تمايل به عالم ملكوت داشته باشد تمايل به ماديات دارد بهترين لذاتش پول پرستى، پول جمع كردن، بهترين لذاتش خوردن، آشاميدن و ديگر نماز براى او سنگين است ديگر عبادت براى او سنگين است و نظير اين دو تا روايت در روايات ما زياد است. مرحوم كلينى در اصول كافى بيش از بيست روايات راجع به ضرر گناه براى دل نقل فرمودند لذا بايد اين توبه، توبه واقعى اين زارى اين توجه به اين كه دل مكدر است همين جور كه توجه داريم حتى آن كسانى كه نماز نمى‏خوانند، روزه نمى‏گيرند امّا توجه دارند كه صورتشان كثيف نباشد آن كسانى كه غسل و اين چيزها را بلد نيستند نمى‏خواهند امّا هر روز استحمام مى‏كنند مواظب هستند اين كه بدن كثيف نباشد شما مى‏دانيد يك هفته انسان آب براى او ضرر داشته باشد نتواند استعمال بكند چه بوى گندى بر مى‏دارد انسان يك ماه به خودش نرسد يك حيوان پشمالوى اقيل و عجيبى مى‏شود و ژوليده گوريده، بوى گند، بوى كثافت و سرتاپايش را كثافت مى‏گيرد يك ماه به خودش نرسد دل هم همين طور است يك ماه انسان به دلش نرسد چه حالى مى‏شود عقلش هم كم مى‏شود اين كه در روايات داريم خانم موقع كه عالدت زنانه مى‏شود اينبايد اگر بخواهد حالاتش را از دست ندهد بايد موقع نمازش وضو بگيرد تو سجاده‏اش بنشيند اقلاً 30 مرتبه سبحان‏اللّه‏ و الحمدللّه‏ و لا اله اِلا للّه‏ و اللّه‏ اكبر بگويد و اِلا اصلاً نقص عقلش يكى از دلايلش همان نماز نخواندن هفت روز و ده روز است همان نماز نخواندن سر روزاش است و در آن سه روز كه عادت است بايد يك جور ديگر نمازش را بخواند يك جور ديگر رابطه‏اش را با خدا حفظ بكند. و بالاخره اگر همين طورى كه يك هفته ما استحمام نكنيم به سروصورت خودمان ور نرويم يك حيوان پشمالوده مى‏شويم از نظر دل هم همين است. انسان يك ماه به دلش نرسد تضرع، زارى، اقرار به تقصير توجه به اين كه دل آلوده شده است. بهتون مى‏گفتم روى اين روايات خيلى حساب كردند خيلى حساب بكنيد بعضى از بزرگان خجالت مى‏كشند روايت را معنا بكنند مى‏گويند ما چون نسبت به پيغمبر است ما نمى‏توانيم روايت معنا بكنيم امّا معنايش معلوم است اين كه پيغمبر اكرم مى‏فرمايند «اِنَّهُ  ليُغانُ على قلبى فا اقول استغفرالله سبعينَ مرة» وقتى پيغمبر بفرمايد كه اِنَّهُ ليغان على قلبى فااقول» ما بايد راستى با دل نه زبان آن زبان خوب است ذكر است امّا مفيد نيست كار كن نيست راستى با دل آن قساوت را رفعش بكنيم و رفع قساوت توجه دادن دل به عالم ملكوت، يعنى با نماز با توجه يعنى توبه با توجه يعنى دعا و راز و نياز با توجه به عبادت ديگر اين كه سيَّرا علىُ اكشف اين سير علمه ما يك كارى بكنيم كه به حال خود بر گردد اين اول چيزى است كه از قرآن، از روايات فهميده مى‏شود كه موجب قساوت قلب است. دوم چيزى كه موجب قساوت قلب است خوردن حرام است غذاى حرام. غذاى حرام علاوه بر اين كه در روايات فراوانى مى‏خوانيم دل را سياه مى‏كند. به تجربه هم اثبات شده است چنين است. اين جمله تاريخى شد يك را فراموش نكيند اينها يك چيزهايى است كه علماى اخلاق خيلى رويش پافشارى دارند مى‏گويند يان شريكه، شريك معوره است اين آقا خيلى مقدس بوده است خيلى باسواد بوده است. خيلى قاطعيت در دين داشته است. و اين را مى‏خواستند ببرندش دعوتش كردند پيشنهاد بهش كردند اين كه بيايد تو دستگاه ما و قاضى‏القضات بشود و قبول نكرد پيشنهاد كردند بيا رئيس آموزش و پرورشِ ما شود قبول نكرد ديگر موقع ناهار شد مجبور شد پيش متوكل باشد يا شام،ناهار را خورد، شام را خورد آمد بيرون يك ساعت بعدش اين غذا گل كرد راستى چنين است به تجربه اثبات شده، چنين است. نماز شب را از انسان مى‏گيرد نماز اول وقت را از انسان مى‏گيرد نماز اول وقت را كه مى‏گيرد لذت نماز را مى‏گيرد لذت نمار را كه مى‏گيرد تحصيل را مى‏گيرد و همين طور، گل كرد، غذاى حرام گل كرد توجيه‏گرى شروع شد واى به اين توجيه‏گرى‏ها كه همه داند و ما طلب ه‏ها بيشتر داريم. گل كرد چه مانعى دارد من بروم دربار متوكل آنجا قاضى‏القضات بشوم به فرياد مردم برسم به فرياد مظلومها برسم و بالاخره كار بكنيم براى مظلومها چه اشكالى دارد. اين كه ديگر خوب است چه اشكالى دارد من بروم آنجا پسرهاى متوكل را درس بدهم رئيس آموزش و پرورش بشوم بتوانم فرهنگ اسلام را بالا ببرم يكى ديگر جاى من بيايد فرهنگ اسلام را           مى‏كند و من بروم آنجا حسابى، فردا آمد هر دو را قبول كرد. پيشنهاد شده بود باهاش با آن همه دستگاه امّا خودش آمد هردو را قبول كرد يك حقوق حسابى هم بهش مى‏دادند امّا چون ملا بود انصافا ديگر چون ملاّ بود چون متوجه بود چون شيعه بود شيعه حسابى بود. مى‏دانست كه افتاد تو چاه مى‏گويند يك وقتى حقوقش را بهش دادند وقتى حقوقش را بهش دادند يك درهمش مغشوش بود حقوقش هم خوب معلوم بود ديگر دو مزده چندين هزار دهم دينار اين درهم را داد به اين آقا به اين رئيس بيت‏المال گفتاين را عوض كن آن مغشوش است او عصبانى شد گفت تو اين همه پول مى‏گيرى براى يك دينار مگر ارث بابايت را مى‏خواهى گفت نه بابا من دين دادم اين پول را مى‏خواهم بگيريم ديگر باى رويتش كوشا باشم يك درهم را هم بگيريم توجه داشت دين داده است و بالاخره يك غذاى حرام بردش كه بردش. و اين به تجربه اثبات شده است. غذاى حلال هم بدست آوردن مخصوصا در دوره آخر زمان كاريست بسيار مشكل به قول امام صادق(ع) مى‏فرمايد «مجالدةُ صيف احوا مِن طلب الحلال» اينهم مرحوم صاحب معطب وسايل در وسايل يك قصه برايش نقل مى‏كند مى‏گويد امام صادق سلام‏الله عليه يك پولى دادن به معطب معطب غلام آزاد شد، امام بود فرمودند من دلم مى‏خواهد از پول خودم استفاده بكنم اين را مضاربه كن براى من كه مى‏گويد من رفتم جايى و ملك آن جنسى كه خريده بودم را دو برابر فروختم هزار درهم را كردم دو هزار درهم خيلى خوشحال شدم اين كه هزار دينار براى امام صادق كار كردم مى‏گويد آمدم خدمت امام صادق دو هزار دينار را دادم امام صادق، امام صادق فرمودند اين كجا بوده است گفت آقا هزار دينارش كه مال خودتان است هزار دينارش من سود كردم يك معامله بيربير دو برابر حضرت خيلى عصبانى شدند پولها را انداختند در مقابل من گفتند اينها به دردِ من نمى‏خورد بعد فرمودند مجالدةُ صيف اهون من طلب حلال» اين خيلى حرف دارد خيلى حرف دارد كه اين مجالدة صيف اهون مى‏طلبد حلال و راستى اين طور است غذاى حرام پدر در مى‏آورد. دل را پاره پاره مى‏كند دل را نابود مى‏كند. از آن طرف غذاى حلال بدست آوردن كار مشكلى است. مشكل در دوره آخرالزمان گر در با به دامن همه مى‏نشيند حتى مقدسات، حتى ماها، ماها ربا نمى‏خوريم امّا پولهايى كه از هر كه مى‏گيريم سرتاپا ربا، بانكها ربا، بازار مى‏چرخد روى ربا، اقتصاد مى‏چرخد روى ربا، يك وقتى دنياى غرب به ما مى‏گفت كه اقتصاد منهاى بانك معنا ندارد بانك منهاى ربا معنا ندارد ما تو دهانشان مى‏زديم مى‏گفتيم اينها چيست كه مى‏گوييد اسلام مى‏گويد كه اقتصاد منهاى ربا راستى الان به اندازه‏اى مبتلا شده است كه اقتصاد منهاى بانك بانك منهاى ربا معناى ندارد و بالاخره غذاى حلال خيلى مشكل است خيلى يك وقتى ماها نمى‏توانيم معنا هم ندارد يعنى به شما هم بگوييم شما مسخره مى‏كنيد يك وقتى آقا سيد محمدباقر درچه‏اى و راستى مقيد اين مرجع تقليد يك زمينى داشت آنجا در دُرُچه در آن گند درست مى‏كردند و بالاخره آنجا برايش نان مى‏پختند هر هفته خودش مى‏رفت پنجشنبه جمعه، درچه بعد هم يك كوله‏بار به دوش اين مرجع تقليد يك قدرى نان، يك قدرى ماست كيسه انداخته مى‏آمد هفته اين غذا را مى‏خورد هيچ جا هم نمى‏رفت يك وقتى مجبورش كردند يك جا برود منزل يكى از مريدهاى خاص از آنهايى كه آب زير درزش نمى‏رفت يقينا پولش حلال بود عالى بود ايشان رفت آنجا شام را خورد بعد شام كه مى‏خواست پا شود آقا آمد يك قباله آورد گفت آقا اين جعاله را امضا كن آقا متوجه شد شام براى اين بوده است رشوه بوده است البته رشوه مقدسى. رشوه حرام كه نه نقل مى‏كنند كه رنگ ايشان تغيير كرد مثل مار گزيده به خود مى‏پيچيد رو مى‏كرد به اين مى‏گفت من چه كردم اين زهر مار را به خورد من دادى. بعد آمد سر باغچه بعد مى‏گويد آمد تو مدرسه‏ها اين دارالشفا و نمى‏دانم تو مدرسه اينجا و بالاخره غذا را استفراغ كرد. امّا گريه مى‏كرد مى‏گفت باقى مانده‏اش اثر خود را خواهد كرد. اثر خودش را مى‏كند. خوب يك اين جور كسى، هر كسى، امّا حالا توجه به اين مطلب كه اين غذاى حرام اثر خودش را مى‏كند. بايد توجه داشته باشيم. شبهه‏ناكش هم اثر خودش را مى‏كند خيال نكنيد كه حالا شبهناك شد با كل شى‏ءٍ لكِ الحال جارى كردى كل شى‏ءٍ لك الحلال جارى ديگر اين را حلالش مى‏كند. خوب بله حلال ظاهرى بخور. امّا تأثيرش را مسلم مى‏گذارد. پس چه بايد كرد بالاخره با تضرع و زارى، با نماز شب، با راستى اين كه به خدا بگوييم خدا فلجم خدا زمين گيرم به اندازه‏اى كه بشود در شبهات احتياط كنيم. خوب در شبهات حالا اگر در خورد و خوراك نشود احتياط بكنيم امّا از نظر شبهات گفتارى كه مى‏شود احتياط كرد ما خيلى ول زبان هستيم. زبانمان خيلى ول است. مى‏گوييم زود و زود. مثل اينكه كوكمان كرده باشند همين جور حرف مى‏زنيم. حرف مى‏زنيم كه اين حرفها صد نودش شبهه‏ناك است شايعه‏پراكنى، شبهه غيبت، شبهه تهمت شبهه دروغ خوب است ما براى اينكه پروردگار عالم آن شبهات تحريمى را يعنى از نظر خورد و خوراك آن‏ها را پروردگار عالم خنثى بكنى ما از شبهات گفتارى اجتناب كنيم اين تا اين اندازه‏اى مى‏شود ديگر، پرودرگار عالم بايد خنثى بكند چاره‏اى نيست اگر خنثى نكند وامصيبتها است اثر را بايد خنثى بكند همين جورى هم اثر خنثى نمى‏شود بالاخره هم توبه مى‏خواهد رابطه با خدا مى‏خواهد من خيال مى‏كنم بهترين چيزهايى كه خداوند عالم تأثير چيزهاى شبهه‏ناك را غذاى حرام را غذاى حرام شبهه‏ناكى، تأثيرش را بردارد از كار بيندازد. اين است كه ما احتياط داشته باشيم در شبهات گفتارى بگوييم چيزى جز بدانيم حلال است. جز بدانيم درست است و اين را خيلى از بزرگان دارند خيلى يعنى نمى‏گويد جز راست واقعى، جز تعريف واقعى راستى غيبت ندارد شبهه غيبت ندارد راستى شايعه‏پراكنى ندارد شبهه‏اش را ندارد شبهه تهمت، شبهه دروغ ندارد حتى دروغ مصلحت‏آميز نمى‏گويد خوب سخت است اينها معلوم است خودسازى مشكل است. اصلاً بحث ما هم اين بود كه كسى نمى‏تواند خودسازى بكند اِلاّ معلم او خدا باشد «وَلو لا فضل الله و رحمته ما زكى منكم احدٍ ابدا» هيچ كس نمى‏تواند، خودسازى مشكل است حالا اگر ما نتوانيم مجبور شويم با كل شى‏ءٍ لَك حلال بياييم جلو كه مجبوريم اگر مجبور بشويم با كلٌ شىِ طاهر بيائيم جلو كه مجبور هستيم و بالاخره با اين اصولى كه برايمان در فقه در اصول گفتند مجبور هستيم جلو برويم و الاّ زمين‏گير مى‏شويم خوب با اين‏ها برويم جلو از حرام واقعى اجتناب بكنيم آنها كه خوب شما اجتناب مى‏كنيد از حرامِ مشتبهه اجتناب نكنيد با كل شى‏ءٍ لك حلال، با كل شى‏ءٍ طاهر كار بكنيم اين اثر وضعى‏اش چى؟ اثر وضعى‏اش را خنثى بكنيم با احتياط در گفتار با احتياط تا آن اندازه كه مى‏شود بگوييم خدايا بيش از اين نمى‏شود قطعا پروردگار عالم به فرياد مى‏رسد و الا يقين داشته باشيد كه حرام تأثير خودش را مى‏گذارد اگر حرام واقعى باشد تأثيرش را مى‏گذارد اگر حرام شبهناكى باشد تأثير مى‏گذارد و راستى آقا سيد محمد باقر دُرچه اين جور نبود كه حالا شما خيال بكنيد يك آدم مرتجعى بود نه، آدم واردى يك مرجع تقليد واردى استاد بزرگوار ما آقاى بروجردى خيلى تعريف ايشان را مى‏كرد از هر جهت اين كه شما مى‏بينيد اين جور مى‏شود توجه مى‏كنيد كه غذاى حرام تأثير خودش را مى‏گذارد حالا ولو اين كه نداند و بخورد مثل شراب مى‏ماند آدم نداند و شراب بخورد خوب تأثيرش را مى‏گذارد مستش مى‏كند ديگر نمى‏خواهد شراب بخورد گناه هم ندارد امّا بالاخره مست مى‏شود رفع مستى‏اش را خدا بايد بگيرد چه بكنيم به اندازه‏اى كه ممكن است احتياط بكنيم احتياط در كردار مشكل است نمى‏شود احتياط در گفتار مشكل است امّا مى‏شود. اين احتياط در گفتار را اقلاً نداشته باشيم خدايا ما گرفتاريم ما زمين‏گير هستيم تو را به حق امام حسين عليه‏السلام قسمت مى‏دهيم كه دست ما را همه وقت همه جا مخصوصا در وقت شبهات عنايت كن دست ما را بگير.

    و صلى اللّه‏ على محمّد و آل محمّد.

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365